تاریخ انتشار
جمعه ۲ آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۲۰
کد مطلب : ۵۰۵۳۴۹
کبنا گزارش میدهد؛
تناقضات آقای دبیر هیئت دولت! / دمخروسی که زودتر از نامه بیرون زد/ شاخصگرایی در نامهنگاریها، قومگرایی در سفارشها؟ / آیا این انتصابات، نشانه شایستگی یا نماد آشکار خویشاوندسالاری است؟
۰
کبنا ؛ آیا انتصابات اخیر در ادارات و شرکتهای دولتی در سطح کشور و استان کهگیلویه و بویراحمد، بدون در نظر گرفتن سابقه مدیریتی کافی و بر پایه روابط انجام شده است؟ این پرسش مهمی است که اکنون افکار عمومی منتظر پاسخ آن از سوی هیئت دولت هستند.
به گزارش کبنا نیوز، انتصاب «سید مصیب تقوی نژاد» بهعنوان سرپرست معاونت برنامهریزی شرکت پشتیبانی امور دام کشور، بدون سابقه مدیریتی برجسته و کافی، تنها چند روز پیش از نامه پرطمطراق «سید کامل تقوی نژاد»، دبیر هیئت دولت، درباره شایستهسالاری و پرهیز از سفارش و توصیه، رخ داد. اما این شعارهای زیبا زمانی به طنزی تلخ بدل میشود که «مجتبی تقوی نژاد»، برادرزاده دبیر، در اردیبهشتماه به هیئتمدیره شرکت معدنی و صنعتی گهر زمین و «حامد اکبری»، داماد برادر وی، در فروردینماه به هیئتمدیره شرکت پالایش نفت بندرعباس منصوب شدهاند. همچنین، فرماندار لنده، پسر برادرش، رئیس آموزش و پرورش و... آیا این انتصابات، نشانه شایستگی یا نماد آشکار خویشاوندسالاری و لابیگری است؟
این تناقض فاحش، پرسشی گزنده در ذهن مردم پدید آورده: چگونه دبیری که خود کلونی آشنایان و اقوام از مناصب کلیدی ساخته، از دیگران انتظار شایستهسالاری دارد؟ این رفتار، جز آسیب رساندن به اعتماد عمومی و گسترش یأس و سرخوردگی، چه نتیجهای دارد؟ در استانی مانند کهگیلویه و بویراحمد، شایستگان حامی دولت حتی از پستهای ابتدایی محروماند، اما نزدیکان برخی مدیران، بیمحابا مناصب کلان را تصاحب میکنند.
مردم حق دارند بپرسند: آیا انتصاب سید مصیب و سید مجتبی و سید حامد و...، بیارتباط بانفوذ دبیر هیئت دولت است؟ آیا رأی آنها به دولت، برای فربهتر شدن شبکههای الیگارشی و تشدید گرانی و نگرانی بود؟ بهنظر میرسد، اینگونه نفوذ که گاه به نام یک استان یا جریان سیاسی سند میخورد، جز دلزدگی و بیاعتمادی، ارمغانی ندارد.
همچنین این انتظار وجود دارد که دستگاههای نظارتی در برابر این خویشاوندسالاری سکوت نکنند. با وجود این رفتارهای اداری و مدیریتی اینگونه بهنظر میآید که بعضاً هلدینگهای صنعتی، معدنی، و نفتی به میراث آشنایان و نزدیکان برخی مدیران بدل شده، مردم از خود میپرسند: آیا سهمی از این سفره برای بقیه باقی میماند؟ این مدیران، با پشت گرمی از جایگاههای مدیریتی که تصاحب شدهاند گویا سفرهای برای خویشان خود گستراندهاند که هیچ نسبتی با آرمانها و ارزشهای مردم ندارد و بعضاً هم با سیاستهای کلی اداری نظام، ابلاغی از سوی رهبر معظم انقلاب مغایریت دارد.
این نمایش تناقض، در حافظه مردم ثبت خواهد شد. تداوم این زیادهخواهی و تنگنظری، نهتنها قامت دولت کنونی را درهم میشکند، بلکه هر دولتی را با بحران مشروعیت مواجه خواهد کرد. مردم که روزی با امید رأی دادند، امروز با نگرانی و تأمل نظارهگرند و فردا در پای صندوقهای رأی، قضاوت خود را نشان خواهند داد.





به گزارش کبنا نیوز، انتصاب «سید مصیب تقوی نژاد» بهعنوان سرپرست معاونت برنامهریزی شرکت پشتیبانی امور دام کشور، بدون سابقه مدیریتی برجسته و کافی، تنها چند روز پیش از نامه پرطمطراق «سید کامل تقوی نژاد»، دبیر هیئت دولت، درباره شایستهسالاری و پرهیز از سفارش و توصیه، رخ داد. اما این شعارهای زیبا زمانی به طنزی تلخ بدل میشود که «مجتبی تقوی نژاد»، برادرزاده دبیر، در اردیبهشتماه به هیئتمدیره شرکت معدنی و صنعتی گهر زمین و «حامد اکبری»، داماد برادر وی، در فروردینماه به هیئتمدیره شرکت پالایش نفت بندرعباس منصوب شدهاند. همچنین، فرماندار لنده، پسر برادرش، رئیس آموزش و پرورش و... آیا این انتصابات، نشانه شایستگی یا نماد آشکار خویشاوندسالاری و لابیگری است؟
این تناقض فاحش، پرسشی گزنده در ذهن مردم پدید آورده: چگونه دبیری که خود کلونی آشنایان و اقوام از مناصب کلیدی ساخته، از دیگران انتظار شایستهسالاری دارد؟ این رفتار، جز آسیب رساندن به اعتماد عمومی و گسترش یأس و سرخوردگی، چه نتیجهای دارد؟ در استانی مانند کهگیلویه و بویراحمد، شایستگان حامی دولت حتی از پستهای ابتدایی محروماند، اما نزدیکان برخی مدیران، بیمحابا مناصب کلان را تصاحب میکنند.
مردم حق دارند بپرسند: آیا انتصاب سید مصیب و سید مجتبی و سید حامد و...، بیارتباط بانفوذ دبیر هیئت دولت است؟ آیا رأی آنها به دولت، برای فربهتر شدن شبکههای الیگارشی و تشدید گرانی و نگرانی بود؟ بهنظر میرسد، اینگونه نفوذ که گاه به نام یک استان یا جریان سیاسی سند میخورد، جز دلزدگی و بیاعتمادی، ارمغانی ندارد.
همچنین این انتظار وجود دارد که دستگاههای نظارتی در برابر این خویشاوندسالاری سکوت نکنند. با وجود این رفتارهای اداری و مدیریتی اینگونه بهنظر میآید که بعضاً هلدینگهای صنعتی، معدنی، و نفتی به میراث آشنایان و نزدیکان برخی مدیران بدل شده، مردم از خود میپرسند: آیا سهمی از این سفره برای بقیه باقی میماند؟ این مدیران، با پشت گرمی از جایگاههای مدیریتی که تصاحب شدهاند گویا سفرهای برای خویشان خود گستراندهاند که هیچ نسبتی با آرمانها و ارزشهای مردم ندارد و بعضاً هم با سیاستهای کلی اداری نظام، ابلاغی از سوی رهبر معظم انقلاب مغایریت دارد.
این نمایش تناقض، در حافظه مردم ثبت خواهد شد. تداوم این زیادهخواهی و تنگنظری، نهتنها قامت دولت کنونی را درهم میشکند، بلکه هر دولتی را با بحران مشروعیت مواجه خواهد کرد. مردم که روزی با امید رأی دادند، امروز با نگرانی و تأمل نظارهگرند و فردا در پای صندوقهای رأی، قضاوت خود را نشان خواهند داد.










































