تاریخ انتشار
جمعه ۱۸ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۹:۰۲
کد مطلب : ۵۰۴۹۶۶
حواشی سخنان نماینده گچساران و باشت در همایش ملی روستا و عشایر؛
تناقضات تاجگردون؛ از گفتار سیاسی تا واقعیت میدانی / او که خود را در انتصاب یک دهیار ناتوان مینامد، چگونه در انتصاب مدیرانکل نقشآفرینی میکند؟
۰
کبنا ؛غلامرضا تاجگردون در حالی در همایش روز ملی روستا و عشایر از ناتوانی در انتصاب فرمانداران و بخشداران سخن گفت که برخی از مدیران و سرپرستان دستگاههای اجرایی استان، در افکار عمومی منتسب به او هستند.
به گزارش کبنا، سخنان اخیر غلامرضا تاجگردون، نماینده شهرستانهای گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی، در همایش «روز ملی روستا و عشایر» از جنبههای گوناگون قابل تأمل است. او که سابقهای طولانی در مجلس و مدیریت بودجه دارد و همواره بهعنوان یکی از چهرههای بانفوذ و اثرگذار سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد شناخته میشود، در این همایش سخنانی بر زبان آورد که از سویی رنگوبوی نقد ساختار غیرشفاف انتصاب مدیران داشت و از سوی دیگر، کوششی برای ترسیم چهرهای از خود بهعنوان سیاستمداری منتقد قدرت بود. اما آنچه این سخنان را جالبتر و البته چالشبرانگیزتر میسازد، تناقضی است که بین گفتار او و عملکرد سیاسیاش در استان به چشم میخورد.
تاجگردون در بخشی از سخنانش با صراحتی کمسابقه گفت: «من نمیدانم برخی فرمانداران را چه کسی منصوب میکند، حتی استاندار هم نمیداند چه کسی آنها را انتخاب کرده است!»
او با این جمله، از شیوه مبهم تصمیمگیری در دولت انتقاد کرد. نقدی که البته بسیاری از مدیران استانی و محلی در نقاط مختلف کشور نیز بارها آن را تکرار کردهاند. از نگاه او، بخشداریها و فرمانداریها از مسیر طبیعی انتصاب خارج شدهاند و نیروهایی بدون برنامهریزی روشن و بدون پاسخگویی مشخص به میدان مدیریت آمدهاند.
اما همین سخن، وقتی در کنار موقعیت سیاسی و شبکه نفوذ گسترده خود او قرار میگیرد، به پرسشی اساسی بدل میشود؛ چگونه ممکن است کسی همزمان منتقد سازوکار انتصابات باشد و در عین حال، نامش در بسیاری از همین انتصابات به گوش برسد؟
در فضای سیاسی کهگیلویه و بویراحمد، مدیران و سرپرستانی را میتوان یافت که در حاشیه انتصابشان، نام تاجگردون شنیده میشود. حتی برخی از سرپرستان دستگاههای اجرایی که مدت قانونی سرپرستیشان به پایان رسیده، همچنان با حمایتهای غیررسمی در سمت خود باقی ماندهاند. در محافل سیاسی گفته میشود که بخشی از این حمایتها از سوی حلقه نزدیک به تاجگردون صورت گرفته است. چنین وضعی سبب میشود چهره او در ذهن افکار عمومی دوگانه به نظر برسد؛ از یک سو سیاستمداری منتقد و از سوی دیگر، چهرهای پرنفوذ در انتصاب مدیران به نظر بیاید.
کسی که از ناتوانی در انتخاب فرمانداران سخن میگوید، اما در همان حال در افکار عمومی بهعنوان یکی از اثرگذارترین چهرهها در انتصابات استانی شناخته میشود، چگونه میتواند این تناقض را توضیح دهد؟ اگر او در تعیین یک فرماندار، آن هم در حوزه انتخابیه خود، نقشی ندارد یا خود را ناتوان میداند، چگونه در انتصاب برخی مدیران کل دستگاههای اجرایی نقشآفرینی میکند؟
آیا تاجگردون فراموش کرده که در سالهای گذشته بخش بزرگی از مدیران استانی منتسب به او بودند؟ یا اینکه بهعمد تلاش دارد از آن دوره فاصله بگیرد؟ او بارها چنان سخن گفته که گویی تأثیرگذارترین فرد در چینش مدیریتی استان است. حال چگونه ممکن است همان فرد امروز خود را بیاطلاع از انتصابات بداند؟ این تناقضها نهتنها ذهن ناظران سیاسی را درگیر میکند، بلکه پرسشهای جدی دربارهی نسبت واقعی او با قدرت اجرایی در استان به میان میآورد.
حتی اگر تاجگردون تمام این وابستگیها و ارتباطها را انکار کند، باز هم افکار عمومی کهگیلویه و بویراحمد او را یکی از عوامل اصلی تأثیرگذار در روند انتصابات میداند. نگاه مردم به او، فارغ از گفتهها و انکارها، با عملکرد گذشتهاش شکل گرفته است.
یکی از مدیرانی که به او نسبت میدهند، حتی کارمند رسمی دولت نیز نبوده و با قرارداد کار معین، به سرپرستی یکی از دستگاههای اجرایی مهم استان رسیده است. دربارهی او گفته میشود نزدیکی به تاجگردون عامل اصلی این انتصاب بوده است. نکته جالبتر آنکه اکنون با وجود پایان یافتن دوره قانونی سرپرستیاش، همچنان بر سر کار است و بسیاری این ابقا را نتیجه همان رابطه سیاسی میدانند. پس چگونه تاجگردونی که خود را در انتصاب فرمانداران ناتوان میخواند، در ابقای برخی مدیران پرحاشیه تواناست؟
به گزارش کبنا، سخنان اخیر غلامرضا تاجگردون، نماینده شهرستانهای گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی، در همایش «روز ملی روستا و عشایر» از جنبههای گوناگون قابل تأمل است. او که سابقهای طولانی در مجلس و مدیریت بودجه دارد و همواره بهعنوان یکی از چهرههای بانفوذ و اثرگذار سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد شناخته میشود، در این همایش سخنانی بر زبان آورد که از سویی رنگوبوی نقد ساختار غیرشفاف انتصاب مدیران داشت و از سوی دیگر، کوششی برای ترسیم چهرهای از خود بهعنوان سیاستمداری منتقد قدرت بود. اما آنچه این سخنان را جالبتر و البته چالشبرانگیزتر میسازد، تناقضی است که بین گفتار او و عملکرد سیاسیاش در استان به چشم میخورد.
تاجگردون در بخشی از سخنانش با صراحتی کمسابقه گفت: «من نمیدانم برخی فرمانداران را چه کسی منصوب میکند، حتی استاندار هم نمیداند چه کسی آنها را انتخاب کرده است!»
او با این جمله، از شیوه مبهم تصمیمگیری در دولت انتقاد کرد. نقدی که البته بسیاری از مدیران استانی و محلی در نقاط مختلف کشور نیز بارها آن را تکرار کردهاند. از نگاه او، بخشداریها و فرمانداریها از مسیر طبیعی انتصاب خارج شدهاند و نیروهایی بدون برنامهریزی روشن و بدون پاسخگویی مشخص به میدان مدیریت آمدهاند.
اما همین سخن، وقتی در کنار موقعیت سیاسی و شبکه نفوذ گسترده خود او قرار میگیرد، به پرسشی اساسی بدل میشود؛ چگونه ممکن است کسی همزمان منتقد سازوکار انتصابات باشد و در عین حال، نامش در بسیاری از همین انتصابات به گوش برسد؟
در فضای سیاسی کهگیلویه و بویراحمد، مدیران و سرپرستانی را میتوان یافت که در حاشیه انتصابشان، نام تاجگردون شنیده میشود. حتی برخی از سرپرستان دستگاههای اجرایی که مدت قانونی سرپرستیشان به پایان رسیده، همچنان با حمایتهای غیررسمی در سمت خود باقی ماندهاند. در محافل سیاسی گفته میشود که بخشی از این حمایتها از سوی حلقه نزدیک به تاجگردون صورت گرفته است. چنین وضعی سبب میشود چهره او در ذهن افکار عمومی دوگانه به نظر برسد؛ از یک سو سیاستمداری منتقد و از سوی دیگر، چهرهای پرنفوذ در انتصاب مدیران به نظر بیاید.
کسی که از ناتوانی در انتخاب فرمانداران سخن میگوید، اما در همان حال در افکار عمومی بهعنوان یکی از اثرگذارترین چهرهها در انتصابات استانی شناخته میشود، چگونه میتواند این تناقض را توضیح دهد؟ اگر او در تعیین یک فرماندار، آن هم در حوزه انتخابیه خود، نقشی ندارد یا خود را ناتوان میداند، چگونه در انتصاب برخی مدیران کل دستگاههای اجرایی نقشآفرینی میکند؟
آیا تاجگردون فراموش کرده که در سالهای گذشته بخش بزرگی از مدیران استانی منتسب به او بودند؟ یا اینکه بهعمد تلاش دارد از آن دوره فاصله بگیرد؟ او بارها چنان سخن گفته که گویی تأثیرگذارترین فرد در چینش مدیریتی استان است. حال چگونه ممکن است همان فرد امروز خود را بیاطلاع از انتصابات بداند؟ این تناقضها نهتنها ذهن ناظران سیاسی را درگیر میکند، بلکه پرسشهای جدی دربارهی نسبت واقعی او با قدرت اجرایی در استان به میان میآورد.
حتی اگر تاجگردون تمام این وابستگیها و ارتباطها را انکار کند، باز هم افکار عمومی کهگیلویه و بویراحمد او را یکی از عوامل اصلی تأثیرگذار در روند انتصابات میداند. نگاه مردم به او، فارغ از گفتهها و انکارها، با عملکرد گذشتهاش شکل گرفته است.
یکی از مدیرانی که به او نسبت میدهند، حتی کارمند رسمی دولت نیز نبوده و با قرارداد کار معین، به سرپرستی یکی از دستگاههای اجرایی مهم استان رسیده است. دربارهی او گفته میشود نزدیکی به تاجگردون عامل اصلی این انتصاب بوده است. نکته جالبتر آنکه اکنون با وجود پایان یافتن دوره قانونی سرپرستیاش، همچنان بر سر کار است و بسیاری این ابقا را نتیجه همان رابطه سیاسی میدانند. پس چگونه تاجگردونی که خود را در انتصاب فرمانداران ناتوان میخواند، در ابقای برخی مدیران پرحاشیه تواناست؟