تاریخ انتشار
يکشنبه ۳۰ شهريور ۱۴۰۴ ساعت ۰۱:۳۴
کد مطلب : ۵۰۴۲۶۹
یادداشت ارسالی؛
پاسخی به اظهارات نماینده مجلس؛ آقای بهرامی! جوان کهگیلویه و بویراحمدی کم فرصت است، نه کم هنر
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛بعد از صحبتهای محمد بهرامی نزد محمد علیاکبری، رئیس دانشگاه جامع علمی کاربردی کشور، واکنشهای متعددی را به دنبال داشت. بویار پارسه در یادداشت ارسالی نوشت، نقلقولی از محمد بهرامی، نماینده مردم شریف بویراحمد، دنا و مارگون دیدم با این مضمون که: " خیلی از جوانهای ما بیکار هستند؛ ولی چون هنری ندارند، تخصصی ندارند، جایگاهی هم ندارند واقعیتش... "
در ابتدا گمان بردم که چنین حرفی نمیتواند درست باشد و از کنارش گذشتم. اما وقتی کلیپ آن را دیدم سکوت را جایز ندانستم، هرچند هنوز احتمال اندکی میدهم که شاید تقطیع شده باشد. ولی درهرصورت از جناب آقای بهرامی و گروه رسانهای ایشان انتظار میرود که اگر این سخن تحریف شده، فوراً تکذیب کنند و اگر نه و واقعاً گفته شده است، باید صریح و بیپرده توضیح بدهند و رسماً عذرخواهی کنند. این حداقل کاری است که از یک نماینده مجلس انتظار میرود.
بیهیچ تعارفی؛ در شرایط پیچیدهای که امروز ایران و جهان درگیر آن است، سخن یک نماینده مجلس، آخرین چیزی است که شاید بخواهم دربارهاش درنگ کنم. اما وقتی پای بیاحترامی به جوانان این سرزمین – و بهخصوص جوانان استان کهگیلویه و بویراحمد – در میان باشد، سکوت جایز نیست.
این روزها موسم"سوار بر سخن شدن" چهرههای استانی نزدیک میشود؛ همانهایی که برای رسیدن به صندلیها، نزاع میکنند، ولی وقتی به قدرت رسیدند، حرف و عملشان تفاوت چندانی با یکدیگر ندارد. خطاب به آقای بهرامی و همهی همقطاران و چهبسا رقبای ایشان باید گفت: عالیجنابان! بهجای آنکه پاسخگوی وعدهها و مسئولیتهای نمایندگی خود باشید، جوانان بیکار استان را متهم میکنید به نداشتن هنر و تخصص؟
اگر هنری نیست، اگر جایگاهی نیست، دستگاههای تحت مسئولیت و نظارت شماها در کار آموزش و زیر ساختها چه کردهاند و چه میکنند؟ شماها که سالهاست چارچنگولی به صندلیهای مدیریتی چسبیدهاید، چه کردهاید برای آموزش، برای ایجاد زیرساخت، برای فرصتسازی؟
شاید شما و امثال شما جز به جهت امر خطیر نمایندگی پایتان را و دیدتان را از استان فراتر نبردهاید، پس لااقل از من و همنسلان من – که دانشگاهها و صنعت این کشور را شخم زدهایم – بشنوید که جوان کهگیلویه و بویراحمدی نهتنها کمظرفیت و کماستعداد نیست که اتفاقاً در فضای علمی و صنعتی این مملکت او نماد سختکوشی، استعداد و سالم کارکردن است.
این را خوب آویزه گوشتان کنید؛ چون جوان کهگیلویه و بویراحمدی کماستعداد و کمظرفیت نیست؛ کم فرصت است کم امید شده است. بیکاری تقصیر جوان نیست، تقصیر سیاستگذاریهای غلط و نبود زیر ساخت است.
گویند: " پادشاهی به کشتن بیگناهی فرمان داد." بیچاره که علت را جویا شد پادشاه گفت: "خاموش! که من به بیگناه کشتن تو عذری دارم." الان جا دارد جناب نماینده محترم بفرمایند به بیگناه کشتن و بیهنر خواندن جوان کهگیلویه و بویراحمدی وی را چه عذر و دلیلی است؟ وقتی صاحب جایگاه و مسئولیت بجای پاسخگویی، قربانی را مقصر جلوه دهد؛ یعنی همه چیز وارونه است. نمایندهای که باید برای اشتغال، سرمایهگذاری و توسعه استان بجنگد، سادهترین راه را انتخاب میکند: انداختن تقصیرها بر گردن همان نسلی که قربانی بیبرنامگیها است.
اگر مهارتی کم است، اگر هنری کاستی دارد، وظیفه شما و دستگاههای کشور است که آموزش بدهید، حمایت کنید، فرصت بسازید. نه اینکه پشت تریبون بنشینید و زخم جوانان را عمیقتر کنید. نمیدانم در جایگاه نمایندگیتان به این مسائل هم توجه دارید یا خیر؛ در ایران امروز، مشکل، فقدان فرصت شغلی صرف نیست؛ ساختار معیوب اقتصادی به جایی رسیده که نه برای نیروی کار میارزد با این حقوقها کار کند، و نه برای کارآفرین میصرفد دستمزد بالاتر بدهد.
جناب آقای بهرامی! بروید و برای این دردها راهی بیابید. فکری کنید برای اینکه دانشگاههای ما فارغالتحصیلانی بامهارت بیشتر روانه صنعت کنند. فکری کنید برای اینکه جوانی که تازه فارغالتحصیل شده و در اوج آمادگی ذهنی برای ورود به بازار کار است، روانه پادگان نشود. دانشگاه ما مهارتمحور که نیست؛ پس از دو سال سربازی، فارغالتحصیل ما از نظر علمی و عملی به عقب بازگردانده میشود و از همان نظر تئوری نیز برگشت به تنظیمات کارخانه میشود.
جناب آقای بهرامی، حتی اگر گزاره شما درست باشد و فلان جوان مهارت نداشته باشد، زدن چنین حرفی از زبان نماینده مردم نه هنر است و نه بوی مسئولیتپذیری میدهد. به قول لری خودمان: "دست شخصی در جایگاه نمایندگی را نمیبوسه" که در پاسخ به مطالبات مردم حوزه انتخابیهاش به چنین بهانههایی چنگ بیندازد. شما پاسخگوی جایگاه و اقدامات خود باشید، نه متهمکنندهی جوانان. هر کسی که در این جایگاه بوده یا خواهد بود، اگر نتوانسته برای این مشکلات قدمی بردارد، حق ندارد جوانان ایرانی را به بیاستعدادی و بیهنری متهم کند. این سخن چیزی نیست جز فرار از مسئولیت و واقعیت.
تا اینجای نوشته موضوع موردبحث تنها حرفی بود که زده شده است و ما را با صاحبسخن کاری نبوده است؛ اما این نوشته ناقص است اگر گوینده اشاره نکند که حالا به هر دلیلی همواره در ذهنش برای آقای بهرامی احترامی قائل بوده است؛ اما ظاهراً این احترامهای در ذهن برای مسئولان استانی تنها تا زمانی است که مشابه یک هندوانه تقریباً دربسته باقیماندهاند.
در پایان اینکه بهترین سخن را عبید زاکانی زده است: "چون چیزی ندانی، خاموشی بهتر است تا به سخنگفتن جهل خود آشکار نکنی". توصیهی من به آقای بهرامی این است که اگر راهحلی ندارید، سکوت کنید؛ بگذارید جوان ایرانی و جوان کهگیلویه و بویراحمدی دستکم در سکوت و تنهایی خودش نان و ماستش را بخورد.
مسئولانی که به خودشان اجازه میدهند با صحبتهایی ازایندست در مورد جوان کهگیلویه و بویراحمدی اظهارنظر بکنند، خاطر مبارکشان باشد برای جوان کهگیلویه و بویراحمدی شخمزدن مدارک تحصیلی همین مسئولان و پیداکردن مقالههای ادعاییشان کار چندانی ندارد.
ایراد برخی جوانان کهگیلویه و بویراحمدی این است که در فصل انتخابات پشت سر شماها کاروان راه میاندازند. این یکی ایراد واقعاً بر همگی وارد است. نه که فعالیتکردن بد باشد؛ اما کاروان راهانداختن بیهوده و بیثمر و توهمزا، حتماً که ایراد دارد، و نتیجهاش استانی "غنی اما فقیر" و ظاهراً محکوم است.
فیلم صحبتهای محمد بهرامی نزد رئیس دانشگاه جامع علمی کاربردی
در ابتدا گمان بردم که چنین حرفی نمیتواند درست باشد و از کنارش گذشتم. اما وقتی کلیپ آن را دیدم سکوت را جایز ندانستم، هرچند هنوز احتمال اندکی میدهم که شاید تقطیع شده باشد. ولی درهرصورت از جناب آقای بهرامی و گروه رسانهای ایشان انتظار میرود که اگر این سخن تحریف شده، فوراً تکذیب کنند و اگر نه و واقعاً گفته شده است، باید صریح و بیپرده توضیح بدهند و رسماً عذرخواهی کنند. این حداقل کاری است که از یک نماینده مجلس انتظار میرود.
بیهیچ تعارفی؛ در شرایط پیچیدهای که امروز ایران و جهان درگیر آن است، سخن یک نماینده مجلس، آخرین چیزی است که شاید بخواهم دربارهاش درنگ کنم. اما وقتی پای بیاحترامی به جوانان این سرزمین – و بهخصوص جوانان استان کهگیلویه و بویراحمد – در میان باشد، سکوت جایز نیست.
این روزها موسم"سوار بر سخن شدن" چهرههای استانی نزدیک میشود؛ همانهایی که برای رسیدن به صندلیها، نزاع میکنند، ولی وقتی به قدرت رسیدند، حرف و عملشان تفاوت چندانی با یکدیگر ندارد. خطاب به آقای بهرامی و همهی همقطاران و چهبسا رقبای ایشان باید گفت: عالیجنابان! بهجای آنکه پاسخگوی وعدهها و مسئولیتهای نمایندگی خود باشید، جوانان بیکار استان را متهم میکنید به نداشتن هنر و تخصص؟
اگر هنری نیست، اگر جایگاهی نیست، دستگاههای تحت مسئولیت و نظارت شماها در کار آموزش و زیر ساختها چه کردهاند و چه میکنند؟ شماها که سالهاست چارچنگولی به صندلیهای مدیریتی چسبیدهاید، چه کردهاید برای آموزش، برای ایجاد زیرساخت، برای فرصتسازی؟
شاید شما و امثال شما جز به جهت امر خطیر نمایندگی پایتان را و دیدتان را از استان فراتر نبردهاید، پس لااقل از من و همنسلان من – که دانشگاهها و صنعت این کشور را شخم زدهایم – بشنوید که جوان کهگیلویه و بویراحمدی نهتنها کمظرفیت و کماستعداد نیست که اتفاقاً در فضای علمی و صنعتی این مملکت او نماد سختکوشی، استعداد و سالم کارکردن است.
این را خوب آویزه گوشتان کنید؛ چون جوان کهگیلویه و بویراحمدی کماستعداد و کمظرفیت نیست؛ کم فرصت است کم امید شده است. بیکاری تقصیر جوان نیست، تقصیر سیاستگذاریهای غلط و نبود زیر ساخت است.
گویند: " پادشاهی به کشتن بیگناهی فرمان داد." بیچاره که علت را جویا شد پادشاه گفت: "خاموش! که من به بیگناه کشتن تو عذری دارم." الان جا دارد جناب نماینده محترم بفرمایند به بیگناه کشتن و بیهنر خواندن جوان کهگیلویه و بویراحمدی وی را چه عذر و دلیلی است؟ وقتی صاحب جایگاه و مسئولیت بجای پاسخگویی، قربانی را مقصر جلوه دهد؛ یعنی همه چیز وارونه است. نمایندهای که باید برای اشتغال، سرمایهگذاری و توسعه استان بجنگد، سادهترین راه را انتخاب میکند: انداختن تقصیرها بر گردن همان نسلی که قربانی بیبرنامگیها است.
اگر مهارتی کم است، اگر هنری کاستی دارد، وظیفه شما و دستگاههای کشور است که آموزش بدهید، حمایت کنید، فرصت بسازید. نه اینکه پشت تریبون بنشینید و زخم جوانان را عمیقتر کنید. نمیدانم در جایگاه نمایندگیتان به این مسائل هم توجه دارید یا خیر؛ در ایران امروز، مشکل، فقدان فرصت شغلی صرف نیست؛ ساختار معیوب اقتصادی به جایی رسیده که نه برای نیروی کار میارزد با این حقوقها کار کند، و نه برای کارآفرین میصرفد دستمزد بالاتر بدهد.
جناب آقای بهرامی! بروید و برای این دردها راهی بیابید. فکری کنید برای اینکه دانشگاههای ما فارغالتحصیلانی بامهارت بیشتر روانه صنعت کنند. فکری کنید برای اینکه جوانی که تازه فارغالتحصیل شده و در اوج آمادگی ذهنی برای ورود به بازار کار است، روانه پادگان نشود. دانشگاه ما مهارتمحور که نیست؛ پس از دو سال سربازی، فارغالتحصیل ما از نظر علمی و عملی به عقب بازگردانده میشود و از همان نظر تئوری نیز برگشت به تنظیمات کارخانه میشود.
جناب آقای بهرامی، حتی اگر گزاره شما درست باشد و فلان جوان مهارت نداشته باشد، زدن چنین حرفی از زبان نماینده مردم نه هنر است و نه بوی مسئولیتپذیری میدهد. به قول لری خودمان: "دست شخصی در جایگاه نمایندگی را نمیبوسه" که در پاسخ به مطالبات مردم حوزه انتخابیهاش به چنین بهانههایی چنگ بیندازد. شما پاسخگوی جایگاه و اقدامات خود باشید، نه متهمکنندهی جوانان. هر کسی که در این جایگاه بوده یا خواهد بود، اگر نتوانسته برای این مشکلات قدمی بردارد، حق ندارد جوانان ایرانی را به بیاستعدادی و بیهنری متهم کند. این سخن چیزی نیست جز فرار از مسئولیت و واقعیت.
تا اینجای نوشته موضوع موردبحث تنها حرفی بود که زده شده است و ما را با صاحبسخن کاری نبوده است؛ اما این نوشته ناقص است اگر گوینده اشاره نکند که حالا به هر دلیلی همواره در ذهنش برای آقای بهرامی احترامی قائل بوده است؛ اما ظاهراً این احترامهای در ذهن برای مسئولان استانی تنها تا زمانی است که مشابه یک هندوانه تقریباً دربسته باقیماندهاند.
در پایان اینکه بهترین سخن را عبید زاکانی زده است: "چون چیزی ندانی، خاموشی بهتر است تا به سخنگفتن جهل خود آشکار نکنی". توصیهی من به آقای بهرامی این است که اگر راهحلی ندارید، سکوت کنید؛ بگذارید جوان ایرانی و جوان کهگیلویه و بویراحمدی دستکم در سکوت و تنهایی خودش نان و ماستش را بخورد.
مسئولانی که به خودشان اجازه میدهند با صحبتهایی ازایندست در مورد جوان کهگیلویه و بویراحمدی اظهارنظر بکنند، خاطر مبارکشان باشد برای جوان کهگیلویه و بویراحمدی شخمزدن مدارک تحصیلی همین مسئولان و پیداکردن مقالههای ادعاییشان کار چندانی ندارد.
ایراد برخی جوانان کهگیلویه و بویراحمدی این است که در فصل انتخابات پشت سر شماها کاروان راه میاندازند. این یکی ایراد واقعاً بر همگی وارد است. نه که فعالیتکردن بد باشد؛ اما کاروان راهانداختن بیهوده و بیثمر و توهمزا، حتماً که ایراد دارد، و نتیجهاش استانی "غنی اما فقیر" و ظاهراً محکوم است.
فیلم صحبتهای محمد بهرامی نزد رئیس دانشگاه جامع علمی کاربردی