تاریخ انتشار
سه شنبه ۱ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۲۹
کد مطلب : ۵۰۴۳۵۳
سفر رئیسجمهور به استان در راه است؛
بلاتکلیفی در برخی از ادارات کل کهگیلویه و بویراحمد / بهزیستی، منابع طبیعی و ورزش و جوانان با سرپرست اداره میشوند / فرصت سرپرستی به پایان رسید / چرا مردم باید هزینه این بلاتکلیفی را بپردازند؟
۰
کبنا ؛
در آستانه سفر رئیسجمهور به کهگیلویه و بویراحمد، چند دستگاه مهم استان همچنان با سرپرست اداره میشوند؛ این وضعیت فرصتهای بزرگ خدمترسانی و جذب اعتبارات ملی را به خطر میاندارد. وقتی مدیران در بلاتکلیفی بمانند، تصمیمهای مهم معطل میشود، کارکنان دچار سردرگمی میشوند و در نهایت این مردم هستند که تاوان کمتحرکی و تأخیر در صدور احکام رسمی را میپردازند.
به گزارش کبنا، یکی از رویههای اداری این است که قبل از صدور حکم رسمی برای مدیران کل یا رؤسای دستگاههای اجرایی، فرد مورد نظر ابتدا به عنوان «سرپرست» منصوب میشود. این سرپرستی بنا بر قانون و عرف اداری یک دوره موقت چهارماهه است که در این مدت باید بررسیهای لازم انجام شود تا اگر مانعی وجود ندارد، حکم رسمی صادر گردد. در نگاه نخست، این فرآیند طبیعی به نظر میرسد؛ اما زمانی که صدور حکم رسمی به تعویق میافتد و دوران سرپرستی بیش از حد معمول طول میکشد، نه تنها دستگاه مربوطه را دچار مشکلات اساسی میکند، بلکه در مسیر خدمترسانی به مردم نیز خلل جدی ایجاد میشود.
سرپرستها برخلاف مدیران رسمی در برخی حوزهها دارای محدودیت هستند. بسیاری از امضاها، مصوبات، قراردادها و تصمیمهای کلان که به اختیار کامل یک مدیرکل نیاز دارد، توسط سرپرست قابل انجام نیست یا با اما و اگرهای جدی همراه میشود. از همین روست که مسئولان استانی و حتی وزارتخانههای مربوطه معمولاً تلاش میکنند حکم مدیرکل هر چه سریعتر صادر شود تا دستگاه مربوطه بتواند بدون محدودیت و با قدرت کامل به وظایف خود عمل کند.
در استان کهگیلویه و بویراحمد، این وضعیت به شکل نگرانکنندهای ادامه پیدا کرده است. اکنون چند اداره مهم از جمله بهزیستی استان، منابع طبیعی و آبخیزداری و ورزش و جوانان همچنان با سرپرست اداره میشوند. حتی در یکی از این دستگاهها مدت قانونی سرپرستی نیز به پایان رسیده و عملاً اداره مذکور بدون پشتوانه حقوقی و قانونی لازم اداره میشود.
این مسئله در آستانه سفر رئیسجمهور به استان اهمیت دوچندان پیدا کرده است. سفرهای استانی رئیسجمهور معمولاً نقطه عطفی برای هر استان محسوب میشود. در جریان این سفرها، طرحها و پروژههای کلان تصویب و کلید میخورد، اعتبارات ویژه تخصیص مییابد و فرصت گفتوگوی مستقیم میان مردم، مدیران و عالیترین مقام اجرایی کشور فراهم میشود. حال اگر در چنین شرایط حساسی، دستگاههای مهم استان همچنان با سرپرست اداره شوند، آیا میتوان انتظار داشت که از این فرصت تاریخی نهایت بهره برده شود؟
وقتی مدیری با عنوان «سرپرست» در رأس یک دستگاه قرار دارد، اولاً در اتخاذ تصمیمهای مهم دچار تردید و احتیاط میشود، ثانیاً طرفهای مقابل نیز او را جدی نمیگیرند و با دیده تردید به اختیارات و اعتبار او نگاه میکنند. از همین روست که بسیاری از تصمیمهای مهم یا به تعویق میافتد یا به شکلی ناقص اجرا میشود. در سفر ریاستجمهوری، حضور مدیران رسمی و تثبیتشده بسیار حیاتی است، چرا که آنها میتوانند با پشتوانه کامل، از فرصتهای ایجاد شده استفاده کنند، پروژهها را به تصویب برسانند و در برابر وعدهها و اعتبارات ملی، مسئولیتپذیری و پاسخگویی داشته باشند.
از سوی دیگر، ادامه وضعیت بلاتکلیفی در ادارات، آثار مخربی در سطح کارکنان و بدنه اجرایی دارد. کارمندان یک دستگاه وقتی میبینند مدیرشان هنوز حکم رسمی ندارد، نسبت به آینده کاری خود دچار تردید میشوند. این مسئله باعث کاهش انگیزه، بروز اختلافات داخلی و حتی کندی در اجرای امور میشود. مردم نیز در مراجعات روزمره به این دستگاهها با نوعی سردرگمی روبهرو میشوند؛ چرا که سرپرست به دلیل محدودیتهای قانونی نمیتواند پاسخگوی همه مطالبات باشد. در نهایت، بازنده اصلی این وضعیت خود مردم هستند که خدماترسانی را با تأخیر و نقصان دریافت میکنند.
بیانات رهبر معظم انقلاب نیز نشان میدهد چنین بلاتکلیفیهایی با اصول حکمرانی صحیح در تضاد است. ایشان در دیدار با استانداران و مسئولان استانی تأکید کردهاند که مدیران استانی باید با اختیارات کامل و بدون وابستگیهای دستوپاگیر به وظایف خود عمل کنند. رهبر انقلاب همچنین بارها به پرهیز از تعارض منافع، خدمت بیمنت به مردم و تسریع در حل مشکلات تأکید کردهاند. بدیهی است که تحقق این موارد نیازمند مدیرانی است که از نظر حقوقی و قانونی تثبیت شده باشند تا بتوانند با قدرت تصمیمگیری و عمل کنند. وقتی ادارهای با سرپرست اداره میشود، هم خودش در وضعیت نیمبند و موقت است و هم خدمترسانیاش به مردم رنگ و بوی تعلیق میگیرد.
اگر قرار است سرپرستان فعلی به عنوان مدیرکل منصوب شوند، این حکم باید فوراً صادر شود. اگر هم بناست افراد دیگری جایگزین شوند، لازم است بدون تعلل معرفی شوند. هر روز تأخیر در این تصمیمگیریها، خسارت مستقیم به مردم استان وارد میکند و فرصتهای ارزشمند را از بین میبرد.
به گزارش کبنا، یکی از رویههای اداری این است که قبل از صدور حکم رسمی برای مدیران کل یا رؤسای دستگاههای اجرایی، فرد مورد نظر ابتدا به عنوان «سرپرست» منصوب میشود. این سرپرستی بنا بر قانون و عرف اداری یک دوره موقت چهارماهه است که در این مدت باید بررسیهای لازم انجام شود تا اگر مانعی وجود ندارد، حکم رسمی صادر گردد. در نگاه نخست، این فرآیند طبیعی به نظر میرسد؛ اما زمانی که صدور حکم رسمی به تعویق میافتد و دوران سرپرستی بیش از حد معمول طول میکشد، نه تنها دستگاه مربوطه را دچار مشکلات اساسی میکند، بلکه در مسیر خدمترسانی به مردم نیز خلل جدی ایجاد میشود.
سرپرستها برخلاف مدیران رسمی در برخی حوزهها دارای محدودیت هستند. بسیاری از امضاها، مصوبات، قراردادها و تصمیمهای کلان که به اختیار کامل یک مدیرکل نیاز دارد، توسط سرپرست قابل انجام نیست یا با اما و اگرهای جدی همراه میشود. از همین روست که مسئولان استانی و حتی وزارتخانههای مربوطه معمولاً تلاش میکنند حکم مدیرکل هر چه سریعتر صادر شود تا دستگاه مربوطه بتواند بدون محدودیت و با قدرت کامل به وظایف خود عمل کند.
در استان کهگیلویه و بویراحمد، این وضعیت به شکل نگرانکنندهای ادامه پیدا کرده است. اکنون چند اداره مهم از جمله بهزیستی استان، منابع طبیعی و آبخیزداری و ورزش و جوانان همچنان با سرپرست اداره میشوند. حتی در یکی از این دستگاهها مدت قانونی سرپرستی نیز به پایان رسیده و عملاً اداره مذکور بدون پشتوانه حقوقی و قانونی لازم اداره میشود.
این مسئله در آستانه سفر رئیسجمهور به استان اهمیت دوچندان پیدا کرده است. سفرهای استانی رئیسجمهور معمولاً نقطه عطفی برای هر استان محسوب میشود. در جریان این سفرها، طرحها و پروژههای کلان تصویب و کلید میخورد، اعتبارات ویژه تخصیص مییابد و فرصت گفتوگوی مستقیم میان مردم، مدیران و عالیترین مقام اجرایی کشور فراهم میشود. حال اگر در چنین شرایط حساسی، دستگاههای مهم استان همچنان با سرپرست اداره شوند، آیا میتوان انتظار داشت که از این فرصت تاریخی نهایت بهره برده شود؟
وقتی مدیری با عنوان «سرپرست» در رأس یک دستگاه قرار دارد، اولاً در اتخاذ تصمیمهای مهم دچار تردید و احتیاط میشود، ثانیاً طرفهای مقابل نیز او را جدی نمیگیرند و با دیده تردید به اختیارات و اعتبار او نگاه میکنند. از همین روست که بسیاری از تصمیمهای مهم یا به تعویق میافتد یا به شکلی ناقص اجرا میشود. در سفر ریاستجمهوری، حضور مدیران رسمی و تثبیتشده بسیار حیاتی است، چرا که آنها میتوانند با پشتوانه کامل، از فرصتهای ایجاد شده استفاده کنند، پروژهها را به تصویب برسانند و در برابر وعدهها و اعتبارات ملی، مسئولیتپذیری و پاسخگویی داشته باشند.
از سوی دیگر، ادامه وضعیت بلاتکلیفی در ادارات، آثار مخربی در سطح کارکنان و بدنه اجرایی دارد. کارمندان یک دستگاه وقتی میبینند مدیرشان هنوز حکم رسمی ندارد، نسبت به آینده کاری خود دچار تردید میشوند. این مسئله باعث کاهش انگیزه، بروز اختلافات داخلی و حتی کندی در اجرای امور میشود. مردم نیز در مراجعات روزمره به این دستگاهها با نوعی سردرگمی روبهرو میشوند؛ چرا که سرپرست به دلیل محدودیتهای قانونی نمیتواند پاسخگوی همه مطالبات باشد. در نهایت، بازنده اصلی این وضعیت خود مردم هستند که خدماترسانی را با تأخیر و نقصان دریافت میکنند.
بیانات رهبر معظم انقلاب نیز نشان میدهد چنین بلاتکلیفیهایی با اصول حکمرانی صحیح در تضاد است. ایشان در دیدار با استانداران و مسئولان استانی تأکید کردهاند که مدیران استانی باید با اختیارات کامل و بدون وابستگیهای دستوپاگیر به وظایف خود عمل کنند. رهبر انقلاب همچنین بارها به پرهیز از تعارض منافع، خدمت بیمنت به مردم و تسریع در حل مشکلات تأکید کردهاند. بدیهی است که تحقق این موارد نیازمند مدیرانی است که از نظر حقوقی و قانونی تثبیت شده باشند تا بتوانند با قدرت تصمیمگیری و عمل کنند. وقتی ادارهای با سرپرست اداره میشود، هم خودش در وضعیت نیمبند و موقت است و هم خدمترسانیاش به مردم رنگ و بوی تعلیق میگیرد.
اگر قرار است سرپرستان فعلی به عنوان مدیرکل منصوب شوند، این حکم باید فوراً صادر شود. اگر هم بناست افراد دیگری جایگزین شوند، لازم است بدون تعلل معرفی شوند. هر روز تأخیر در این تصمیمگیریها، خسارت مستقیم به مردم استان وارد میکند و فرصتهای ارزشمند را از بین میبرد.