تاریخ انتشار
يکشنبه ۳۰ شهريور ۱۴۰۴ ساعت ۲۳:۵۲
کد مطلب : ۵۰۴۳۰۴

قهرمانی با عرق کارگری / روایت ۴ کشتی‌گیر که با کارگری و دستفروشی مدال آور شدند

۰
قهرمانی با عرق کارگری / روایت ۴ کشتی‌گیر که با کارگری و دستفروشی مدال آور شدند
کبنا ؛دست‌های پینه‌بسته‌ای که روزی آجر را در مشت خود جای می‌دادند یا در گوشه‌ای از پارک بساط دستفروشی را پهن می‌کردند، این روزها در رقابت‌های جهانی کشتی و در برابر چشم طرفدارانشان، فن «کنده کشی» را به بهترین شکل بر روی حریف‌های چغر خود اجرا کردند و پرچم ایران را روی سکوی جهانی بالا بردند.
 جوانان دهه هشتادی که در رقابت‌های جهانی کشتی، خوش درخشیدند، همان مردان کوچکی بودند که در شهرها و روستاهای خودشان، برای رسیدن به آرزوی سکوی قهرمانی؛ کار برایشان عار نبود و با کمترین امکانات و در دل سخت‌ترین شرایط، راه خود را به مدال‌های جهانی باز کردند.
نیم نگاهی به زندگی شخصی و مسیری که قهرمانان ایران در رقابت‌های جهانی کشتی طی کردند،‌ نشان می‌دهد که برخلاف مد روز شهرهای بزرگ، پهلوانی و قهرمانی تنها در سالن‌های مجهز و زیر نورافکن‌ها معنا نمی‌شود، بلکه ریشه در همان جنگیدن‌های روزانه دارد که گاهی در قامت دستفروشی و کارگری عیان می‌شود.
از میان تمام قهرمان‌های ایران در رقابت‌ جهانی کشتی فرنگی، نام و زندگی چند کشتی گیر جوان اهل خوزستان بیش از دیگران با دل ایرانی‌ها گره خورد؛ قهرمانانی که هر کدام می‌توانند دریچه‌ای رو به امید برای دیگران باشند.
قهرمانی شبیه یک فیلم محبوب
علی احمدی وفا متولد ۱۳۸۰ از شهر ایذه، زندگیش با کشتی پیوند خورد و این روزها بر تشک کشتی و در نبردی تن به تن با رقبا، نامش ورد زبان ایرانی‌ها شد. این ورزشکار ۲۴ ساله مانند بسیاری از هم تیمی‌هایش از گفتن گذشته و مسیری که برای تأمین هزینه‌های خانواده‌اش طی کرده است، هراسی ندارد. احمدی وفا بارها و بارها در گفتگوهایش از روزهایی حرف زده است که در کنار پدرش به خرید و فروش ضایعات می‌پرداخت و به دلیل شباهت‌های شخصیت جاوید در سریال یاغی، خود را جای او تصور می‌کرد: «خیلی از اطرافیانم می‌گویند زندگی من و جاوید شبیه به هم است. او هم مثل من در شرایط سخت،‌ هدف‌های بزرگی توی سر داشت.»
سختی‌های زندگی علی احمدی در روزگاری چنان بالا گرفت که او برای رسیدن به تمرین باشگاه مجبور بود روی کمک همسایه‌شان حساب کند: «خونمون روستا بود و خیلی از روزا پول از همسایمون میگرفتم و میومدم باشگاه.الان همسایمون رو میبینم و بهش میگم که انشاءاله دستم باز بشه حتما برات یه تکیه طلا میخرم.»
زندگی در کیف کارگری خلاصه می‌شود
علیرضا مهمدی متولد ۱۳۸۱ هم در شهر ایذه عاشق کشتی شد، در میانه تشک کشتی وقتی حریفانش را خاک می‌کند، یاد روزهایی می‌افتد که همراه با هم سن و سال‌هایش مشغول کارگری بود. همان روزها باعث شده است تا زندگی برای مهمدی شکل دیگری داشته باشد و در روزهایی که سکوهای جهانی را تصاحب می‌کند، به چشمان طرفدارنش زل بزند و بگوید:«زندگی من توی سه تا کیف خلاصه شد، کیف مدرسه، کیف سربازی و کیف کارگری»
سخت کوشی و غیرت مردم ایذه در میدان رقابت‌های جهانی عیان شد و شاید به همین دلیل است که مهمدی، مردمش را اینگونه توصیف می‌کند: «مردم شهر ما خیلی با غیرت و سخت کوش هستن، یک کمی از نظر مالی اذیت هستن و شرکتی اونجا نیست،‌همین باعث شد که جوانهای ما بیشتر به عسلویه برن، یعنی بعد از کلاس دوازدهم یا خدمت میرن یا عسلویه برای کارگری.»
با مربیم بنایی می‌کردم
سعید اسماعیلی یکی از جوانان خوش غیرت دزفول است که با ۲۲ سال سن، پرچم ایران را بالا نگه داشته است. از دستفروشی تا بنایی همان مسیر سختی است که این کشتی‌گیر از آن عبور کرد تا امروز نامش در میان پهلوانان ایران خوش بدرخشد.
اسماعیلی ناگفته‌های زیادی از روزهای سخت زندگیش دارد، درست مانند دوران نوجوانی که با دستفروشی گره خورد:«من در دزفول کار زیاد کردم و داخل بازار بودم، من چون دستفروشی میکردم و صبح باید میفرفتم. یکسال هم که تیم جوانان بودم و به خاطر کرونا یکسال کشتی تعطیل شده بود، من با مربیم می‌رفتم، بنایی می‌کردم.»
دستفروش معروف پارک بی‌بی مریم
لیست قهرمانان فرنگی نشان می‌دهد که این ورزش در رگ و خون اهالی ایذه خوش نشسته است، پیام احمدی هم جز همین جوانان عاشق کشتی است که با ۱۹ سال سن خودش را به کاروان ایران در رقابت‌های جهانی کشتی رساند.
ویدئو دستفروشی پیام احمدی در حاشیه پارک بی‌بی مریم، این روزها در میان کاربران شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود و دستمریزاد گفتن به این غیرت، تبدیل به نقطه مشترک ایرانی‌ها شده است. پسری که برای رسیدن به خواسته‌هایش مسیری سخت و ناهموار را طی کرده است و ابایی از نشان دادن آن ندارد.
نام شما

آدرس ايميل شما

فیلم | مکالمه جالب مهدی کروبی و ابطحی

فیلم | مکالمه جالب مهدی کروبی و ابطحی

در مکالمه جالب مهدی کروبی و ابطحی، کروبی گفت: من ساعت یک شب می‌خوابم، ساعت سه بیدار می ...
چراغ اول را پزشکیان روشن کرد؛ حذف یک بنیاد بودجه‌خوار به اسم فرهنگ و حجاب

چراغ اول را پزشکیان روشن کرد؛ حذف یک بنیاد بودجه‌خوار به اسم فرهنگ و حجاب

هر چند توقع اصلی از رییس جمهوری این است که در چند روز باقی‌مانده در تهران یا نیویورک ...
پاسخی به اظهارات نماینده مجلس؛ آقای بهرامی! جوان کهگیلویه و بویراحمدی کم فرصت است، نه کم هنر

پاسخی به اظهارات نماینده مجلس؛ آقای بهرامی! جوان کهگیلویه و بویراحمدی کم فرصت است، نه کم هنر

بعد از صحبت‌های محمد بهرامی نزد محمد علی‌اکبری، رئیس دانشگاه جامع علمی کاربردی کشور، ...
1