تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۳۰
کد مطلب : ۵۰۲۶۲۶
کبنا بررسی کرد؛
چه منطقی بر تعطیلی ادارات در کهگیلویه و بویراحمد حاکم است؟ / اقتصاد استان به ادارات دولتی گره خورده و تعطیلی ادارات منجر به اختلال در اقتصاد استان میشود / قرار نیست همه استانها تعطیل شوند؛ دلیل تعطیلی ادارات باید گرمای هوای بحرانی باشد، نه سلیقه مسئولین استانی!
۰
کبنا ؛در حالیکه موج گرمای شدید برخی استانهای کشور را به تعطیلی ادارات کشانده، در یاسوج با دمایی که حتی به ۴۰ درجه هم نمیرسد، همین تصمیم اجرا شده که بخش قابل توجهی از اقتصاد محلی را مختل کرده و زندگی روزمره مردم را تحتتأثیر قرار داده است. یاسوج نه گرمای بحرانی دارد، نه اقتصادش از ادارات مستقل است؛ پس این تعطیلی به چه قیمتی اعمال میشود؟
به گزارش کبنا، مسعود پزشکیان، رئیسجمهور منتخب مردم، پس از ورود به پاستور از طرحی سخن گفت که اگر به درستی اجرا شود، میتواند در مدیریت کشور تحولی اساسی ایجاد کند. او اعلام کرد قرار است بخشی از اختیارات دولت مرکزی به استانداران تفویض شود تا هر استان با توجه به شرایط خاص خود، امکان تصمیمگیری و اجرای مستقل داشته باشد. بهعبارتی، استاندار بهنوعی نقش رئیسجمهور در محدوده جغرافیایی استان خود را بر عهده خواهد داشت. این نگاه، اگر به مرحلهی اجرا و نهادینهسازی در ساختار اداری کشور برسد، میتواند راه نجات بسیاری از استانهای محروم یا کمتر توسعهیافته باشد. هر چند تاکنون این تصمیم اتخاذ نشده، اما طرح آن نشان میدهد که هر استان شرایط خاص و ویژهای دارد که نیازمند تصمیمات خاص خود آن استان است.
این روزها برخی استانها که با گرمای بیسابقه بالاتر از ۴۵ یا حتی ۵۰ درجه مواجه هستند با تصمیم استانداران یا مسئولان ستاد بحران استان، اقدام به تعطیلی ادارات کردهاند. قطعاً این تصمیم، با هدف حفظ سلامت مردم، صرفهجویی در مصرف برق، و البته جلوگیری از فرسایش زیرساختهای شهری اتخاذ شده و قابل درک است. اما مسئله اینجاست که در استان کهگیلویه و بویراحمد، بهویژه مرکز استان یعنی یاسوج، شرایط جوی اصلاً با این استانها قابل مقایسه نیست. دمای هوای یاسوج در روزهای اخیر بین ۳5 تا ۳۸ درجه در نوسان است. این دما اگرچه گرم است، اما با استانداردهای تعریفشده برای گرمای بحرانی فاصله زیادی دارد. آیا این دما، آنقدر بحرانی است که ادارات دولتی را به تعطیلی بکشاند؟ آیا منطق تعطیلیها در استان ما، واقعاً منطبق بر شرایط اقلیمی و نیاز بومی است یا صرفاً پیروی از دستورالعملی سراسری، بدون در نظر گرفتن تبعات آن؟
نکتهای که در همه این تحلیلها فراموش میشود، ساختار اقتصادی و اجتماعی استان کهگیلویه و بویراحمد است. در شهر تهران، اگر ادارات تعطیل شوند، چرخ اقتصاد همچنان میچرخد. کارخانهها، شرکتهای خصوصی، بازارها، فروشگاههای زنجیرهای، استارتآپها، و مراکز تولیدی همچنان به کار خود ادامه میدهند. حتی در سختترین بحرانها، بسیاری از این مراکز اقتصادی تعطیل نمیشوند. تعطیلی ادارات در چنین شهرهایی، تأثیر قابل توجهی بر اقتصاد روزمره شهروندان ندارد.
اما در یاسوج، ماجرا کاملاً فرق میکند. در اینجا، بخش زیادی از اقتصاد مردم چه مستقیم، چه غیرمستقیم به عملکرد ادارات دولتی وابسته است. نبود صنایع بزرگ، کمرمق بودن بخش خصوصی، و سهم بالای کارمندان دولتی در چرخه اقتصادی باعث شده که تعطیلی یک روزه ادارات، مثل تعطیلی یک زنجیره اقتصادی باشد.
وقتی ادارهای بسته میشود، رفتوآمد کارکنان متوقف میشود. تاکسیها و آژانسها مشتری ندارند. سوپرمارکتهای اطراف ادارات فروششان کم میشود. رستورانها و کافهها، بهویژه آنهایی که صبحانه و ناهار سرو میکنند، با کاهش شدید مشتری مواجه میشوند. حتی بازارهای محلی و خردهفروشان هم از این تعطیلیها آسیب میبینند، چون اقتصاد یاسوج هنوز به تحرک در بخش دولتی گره خورده است.
جالب اینجاست که در مواجهه با برخی طرحها، مسئولان استان بهراحتی میگویند تهران خواسته که این کار را بکنیم. اما سؤال اینجاست که آیا هرآنچه تهران میخواهد، فوراً اجرا میشود؟ تهران بارها و بارها تأکید کرده که استانها باید اعتبارات عمرانی خود را کامل جذب کنند. آیا کهگیلویه و بویراحمد در جذب کامل اعتبارات موفق بوده؟ آیا سرمایهگذاری دولتی و غیردولتی در استان بهاندازه کافی انجام شده؟ یا باز هم مانند سالهای قبل، بخشی از اعتبارات برگشت خورده و یا نیمهکاره مانده است؟ اگر پاسخ منفی است، پس چرا در آن موارد، سخن از اجرای دستورات تهران به میان نمیآید؟
بهنظر میرسد که برخی از مسئولان، دستورالعملهای مرکز را گزینشی اجرا میکنند؛ آنهایی که اجرایشان آسان است و یا هزینهای ندارد، فوراً عملیاتی میشود. اما دستوراتی که نیاز به پیگیری، تعامل، کار کارشناسی، و تلاش دارد، به بهانههای مختلف نادیده گرفته میشود.
استاندار کهگیلویه و بویراحمد بارها و بارها بر ضرورت توسعه اقتصادی، جذب سرمایهگذار، و تسهیل تولید تأکید کردهاند. تعطیلی ادارات، آنهم در شرایطی که ضرورتی ندارد، نهتنها کمکی به تحقق این اهداف نمیکند، بلکه کاملاً در تضاد با آنهاست. سرمایهگذار، زمانی برای سرمایهگذاری قانع میشود که بداند سیستم اداری استان پایدار، منظم، و قابل پیشبینی است. اما وقتی با تعطیلیهای بیمنطق و خارج از چارچوب مواجه شود، اولین چیزی که به ذهنش میرسد، عدم ثبات مدیریتی و تصمیمگیریهای سلیقهای است.
نکتهای دیگر هم هست که گاه از دید تصمیمگیران مغفول میماند این است که کهگیلویه و بویراحمد یکدست نیست. یعنی نه از نظر اقلیمی، نه از نظر اقتصادی، و نه از نظر اجتماعی، همه شهرستانها شرایط مشابهی ندارند. یاسوج و دنا از لحاظ دمای هوا، طبیعت، و شرایط اقلیمی با گچساران و باشت کاملاً متفاوتاند.
در حالیکه دمای هوا در مناطق گرمسیری استان مانند لیکک، چرام، بهمئی، و گچساران به مرزهای خطرناک نزدیک میشود و شاید واقعاً نیاز به تصمیماتی مانند تعطیلی ادارات باشد، در مناطق معتدلتری مانند یاسوج، سیسخت، و حتی مارگون چنین ضرورتی وجود ندارد. تصمیماتی از این جنس باید بر اساس تقسیمبندیهای منطقهای و دادههای دقیق آبوهوایی اتخاذ شوند. اینکه یک تصمیم واحد برای همه شهرستانها گرفته شود، خلاف همان نگاه تفویض اختیار به استاندار است که رئیسجمهور وعدهاش را داده بودند.
به گزارش کبنا، مسعود پزشکیان، رئیسجمهور منتخب مردم، پس از ورود به پاستور از طرحی سخن گفت که اگر به درستی اجرا شود، میتواند در مدیریت کشور تحولی اساسی ایجاد کند. او اعلام کرد قرار است بخشی از اختیارات دولت مرکزی به استانداران تفویض شود تا هر استان با توجه به شرایط خاص خود، امکان تصمیمگیری و اجرای مستقل داشته باشد. بهعبارتی، استاندار بهنوعی نقش رئیسجمهور در محدوده جغرافیایی استان خود را بر عهده خواهد داشت. این نگاه، اگر به مرحلهی اجرا و نهادینهسازی در ساختار اداری کشور برسد، میتواند راه نجات بسیاری از استانهای محروم یا کمتر توسعهیافته باشد. هر چند تاکنون این تصمیم اتخاذ نشده، اما طرح آن نشان میدهد که هر استان شرایط خاص و ویژهای دارد که نیازمند تصمیمات خاص خود آن استان است.
این روزها برخی استانها که با گرمای بیسابقه بالاتر از ۴۵ یا حتی ۵۰ درجه مواجه هستند با تصمیم استانداران یا مسئولان ستاد بحران استان، اقدام به تعطیلی ادارات کردهاند. قطعاً این تصمیم، با هدف حفظ سلامت مردم، صرفهجویی در مصرف برق، و البته جلوگیری از فرسایش زیرساختهای شهری اتخاذ شده و قابل درک است. اما مسئله اینجاست که در استان کهگیلویه و بویراحمد، بهویژه مرکز استان یعنی یاسوج، شرایط جوی اصلاً با این استانها قابل مقایسه نیست. دمای هوای یاسوج در روزهای اخیر بین ۳5 تا ۳۸ درجه در نوسان است. این دما اگرچه گرم است، اما با استانداردهای تعریفشده برای گرمای بحرانی فاصله زیادی دارد. آیا این دما، آنقدر بحرانی است که ادارات دولتی را به تعطیلی بکشاند؟ آیا منطق تعطیلیها در استان ما، واقعاً منطبق بر شرایط اقلیمی و نیاز بومی است یا صرفاً پیروی از دستورالعملی سراسری، بدون در نظر گرفتن تبعات آن؟
نکتهای که در همه این تحلیلها فراموش میشود، ساختار اقتصادی و اجتماعی استان کهگیلویه و بویراحمد است. در شهر تهران، اگر ادارات تعطیل شوند، چرخ اقتصاد همچنان میچرخد. کارخانهها، شرکتهای خصوصی، بازارها، فروشگاههای زنجیرهای، استارتآپها، و مراکز تولیدی همچنان به کار خود ادامه میدهند. حتی در سختترین بحرانها، بسیاری از این مراکز اقتصادی تعطیل نمیشوند. تعطیلی ادارات در چنین شهرهایی، تأثیر قابل توجهی بر اقتصاد روزمره شهروندان ندارد.
اما در یاسوج، ماجرا کاملاً فرق میکند. در اینجا، بخش زیادی از اقتصاد مردم چه مستقیم، چه غیرمستقیم به عملکرد ادارات دولتی وابسته است. نبود صنایع بزرگ، کمرمق بودن بخش خصوصی، و سهم بالای کارمندان دولتی در چرخه اقتصادی باعث شده که تعطیلی یک روزه ادارات، مثل تعطیلی یک زنجیره اقتصادی باشد.
وقتی ادارهای بسته میشود، رفتوآمد کارکنان متوقف میشود. تاکسیها و آژانسها مشتری ندارند. سوپرمارکتهای اطراف ادارات فروششان کم میشود. رستورانها و کافهها، بهویژه آنهایی که صبحانه و ناهار سرو میکنند، با کاهش شدید مشتری مواجه میشوند. حتی بازارهای محلی و خردهفروشان هم از این تعطیلیها آسیب میبینند، چون اقتصاد یاسوج هنوز به تحرک در بخش دولتی گره خورده است.
جالب اینجاست که در مواجهه با برخی طرحها، مسئولان استان بهراحتی میگویند تهران خواسته که این کار را بکنیم. اما سؤال اینجاست که آیا هرآنچه تهران میخواهد، فوراً اجرا میشود؟ تهران بارها و بارها تأکید کرده که استانها باید اعتبارات عمرانی خود را کامل جذب کنند. آیا کهگیلویه و بویراحمد در جذب کامل اعتبارات موفق بوده؟ آیا سرمایهگذاری دولتی و غیردولتی در استان بهاندازه کافی انجام شده؟ یا باز هم مانند سالهای قبل، بخشی از اعتبارات برگشت خورده و یا نیمهکاره مانده است؟ اگر پاسخ منفی است، پس چرا در آن موارد، سخن از اجرای دستورات تهران به میان نمیآید؟
بهنظر میرسد که برخی از مسئولان، دستورالعملهای مرکز را گزینشی اجرا میکنند؛ آنهایی که اجرایشان آسان است و یا هزینهای ندارد، فوراً عملیاتی میشود. اما دستوراتی که نیاز به پیگیری، تعامل، کار کارشناسی، و تلاش دارد، به بهانههای مختلف نادیده گرفته میشود.
استاندار کهگیلویه و بویراحمد بارها و بارها بر ضرورت توسعه اقتصادی، جذب سرمایهگذار، و تسهیل تولید تأکید کردهاند. تعطیلی ادارات، آنهم در شرایطی که ضرورتی ندارد، نهتنها کمکی به تحقق این اهداف نمیکند، بلکه کاملاً در تضاد با آنهاست. سرمایهگذار، زمانی برای سرمایهگذاری قانع میشود که بداند سیستم اداری استان پایدار، منظم، و قابل پیشبینی است. اما وقتی با تعطیلیهای بیمنطق و خارج از چارچوب مواجه شود، اولین چیزی که به ذهنش میرسد، عدم ثبات مدیریتی و تصمیمگیریهای سلیقهای است.
نکتهای دیگر هم هست که گاه از دید تصمیمگیران مغفول میماند این است که کهگیلویه و بویراحمد یکدست نیست. یعنی نه از نظر اقلیمی، نه از نظر اقتصادی، و نه از نظر اجتماعی، همه شهرستانها شرایط مشابهی ندارند. یاسوج و دنا از لحاظ دمای هوا، طبیعت، و شرایط اقلیمی با گچساران و باشت کاملاً متفاوتاند.
در حالیکه دمای هوا در مناطق گرمسیری استان مانند لیکک، چرام، بهمئی، و گچساران به مرزهای خطرناک نزدیک میشود و شاید واقعاً نیاز به تصمیماتی مانند تعطیلی ادارات باشد، در مناطق معتدلتری مانند یاسوج، سیسخت، و حتی مارگون چنین ضرورتی وجود ندارد. تصمیماتی از این جنس باید بر اساس تقسیمبندیهای منطقهای و دادههای دقیق آبوهوایی اتخاذ شوند. اینکه یک تصمیم واحد برای همه شهرستانها گرفته شود، خلاف همان نگاه تفویض اختیار به استاندار است که رئیسجمهور وعدهاش را داده بودند.