تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۲۲:۵۱
کد مطلب : ۵۰۲۸۰۸
تملق، محصول ساختارهایی ناکارآمد و فرهنگی بیمار است؛

پاچه‌دارها و پاچه‌خوارها | چرا چاپلوسی در نظام اداری رواج یافته است؟

۰
پاچه‌دارها و پاچه‌خوارها | چرا چاپلوسی در نظام اداری رواج یافته است؟
کبنا ؛مهاجری با بیان اینکه جامعه باید راهی برای بیان آزادانه احترام و تحسین افراد قائل شود، هشدار می‌دهد: «اگر همه ابراز محبت‌ها و نکوداشت‌ها را به چشم تملق ببینیم، عملاً فضایی ایجاد می‌شود که در آن مردم دیگر جرئت نمی‌کنند زحمت، تلاش یا حسن خلق دیگران را به زبان بیاورند. این روند نه‌تنها نادرست، بلکه به‌مرور به بی‌تفاوتی جمعی نسبت به فضیلت‌های انسانی خواهد انجامید.»
به گزارش کبنا نیوز، در جلسه نهضت مدرسه‌سازی و عدالت آموزشی، محمدجعفر قائم‌پناه، معاون اجرایی رئیس‌جمهور، شروع به تعریف و تمجید از صداقت مسعود پزشکیان (رئیس‌جمهور) کرد و گفت «به وعده‌های او باید اعتماد کرد». مسعود پزشکیان با قطع سخنان معاون اجرایی‌اش و با لحن صمیمی همراه با شوخی و خنده گفت: «جعفر ول کن، حرفت رو بزن.» این واکنش، بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی پیدا کرد. برخی آن را نشانه‌ای از صراحت مسعود پزشکیان و مخالفتش با فرهنگ چاپلوسی دانستند، در حالی که عده‌ای بر این باورند که این واکنش، نقدی به حاشیه‌روی و کلی‌گویی در ساختار سیاسی کشورمان است.
این ماجرا همچنین به بحث‌های گسترده درباره نیاز به صداقت رفتاری به‌جای گفتاری و اصلاح فرهنگ تملق در مدیریت کشورمان دامن زد. 
"هدا احمدی" در هفته نامه تجارت فردا به بررسی این موضوع می‌پردازد.  در این گزارش با مشورت و راهنمایی محمد مهاجری، روزنامه‌نگار، به این پرسش پاسخ داده می شود  که چرا تملق در نظام اداری ایران رواج یافته و راهکار برچیدن آن چیست؟
مرز باریک
به‌گفته محمد مهاجری، تملق صفتی است ناپسند و نکوهیده که در نظام اخلاقی مردود شناخته می‌شود. این ویژگی زمانی پدید می‌آید که فرد برای رسیدن به منافعی شخصی (چه طمع به مال، چه دستیابی به مقام یا موقعیت) دست به ستایش بیجا و اغراق‌آمیز از دیگری می‌زند.
وی تاکید می‌کند، تملق تنها زمانی معنا پیدا می‌کند که چند ویژگی در آن همزمان وجود داشته باشد: نخست آنکه سخنان ستایش‌آمیز با نیت و هدف مشخصی برای دستیابی به منفعت مادی یا معنوی بیان شود. دوم آنکه فرد مورد تملق، از جایگاه و مقام بالاتری نسبت به گوینده برخوردار باشد. سوم اینکه آن فرد توان تحقق آن انتظاری را داشته باشد که تملق‌گو در ذهن دارد. او می‌افزاید: «اگر از دوستان، والدین یا حتی شاعران و دانشمندان درگذشته همچون حافظ شیرازی، ابوالقاسم فردوسی، آلبرت اینشتین یا توماس ادیسون تجلیل کنیم، اگر در این تمجیدها مبالغه هم باشد، نمی‌توان آن را تملق دانست. چراکه این اشخاص نه در جایگاهی برای تامین منافع ما هستند و نه اصلاً در قید حیات‌اند.»
تحسین و تملق
مهاجری با طرح این موضوع که بسیاری از تعاریف ما از افراد اگر در موقعیت قدرت یا شهرت باشند، لزوماً تملق‌آمیز نیست، می‌گوید: «ممکن است فردی دارای مقام یا مسئولیتی باشد و ما از او تعریف کنیم، اما اگر هدف ما از این تمجید، طمع به پول، پست یا امتیاز خاصی نباشد، این سخن هرگز در رده تملق قرار نمی‌گیرد.»
وی با اشاره به مراسم‌های نکوداشت و آیین‌های تجلیل اضافه می‌کند: «در بسیاری از رویدادها، افراد مختلف درباره شخصیت مورد نظر سخنرانی می‌کنند. اگرچه در برخی مواقع ممکن است در این سخنرانی‌ها اغراق‌هایی هم دیده شود و ویژگی‌هایی به آن فرد نسبت داده شود که در واقعیت کمرنگ یا حتی نادر باشد، اما چون این گفتار از سر احترام و بدون نیت منفعت‌طلبانه است، نمی‌توان آن را مصداق تملق دانست.»
او با تاکید بر اینکه نباید تمجید و تحسین را با تملق خلط کرد، تصریح می‌کند: «مرز این دو روشن و قابل ‌تفکیک است. اگر هر تعریف و ستایشی را تملق بنامیم، نتیجه آن ایجاد فضایی ترسناک در جامعه خواهد بود که افراد از بیم متهم شدن به تملق، حتی از گفتن حرف حق و اشاره به محسنات دیگران خودداری می‌کنند.»
در ادامه این گفت‌وگو، محمد مهاجری به اظهارات محمدجعفر قائم‌پناه، معاون اجرایی دولت کنونی درباره دکتر مسعود پزشکیان نیز اشاره می‌کند و بر این باور است که سخنان او مصداق تملق نیست. وی می‌گوید: «نخست آنکه ما نمی‌توانیم نیت‌خوانی کنیم و به‌صورت قطعی هدف گوینده را تشخیص دهیم. دوم اینکه، با توجه به سابقه بیش از ۴۰ سال دوستی میان این دو نفر، به نظر می‌رسد آنچه بیان شده از سر تعلق‌خاطر و احترام شخصی بوده است.»
او ادامه می‌دهد: «ممکن است آقای قائم‌پناه صرفاً خواسته باشد حق رفاقت را ادا کند و احساس خودش نسبت به دکتر مسعود پزشکیان را در فضای عمومی بازتاب دهد. حتی اگر در این اظهارنظر، بزرگ‌نمایی‌هایی هم صورت گرفته باشد، نمی‌توان به‌راحتی آن را در دسته تملق قرار داد.»
مهاجری در پایان با بیان اینکه جامعه باید راهی برای بیان آزادانه احترام و تحسین افراد قائل شود، هشدار می‌دهد: «اگر همه ابراز محبت‌ها و نکوداشت‌ها را به چشم تملق ببینیم، عملاً فضایی ایجاد می‌شود که در آن مردم دیگر جرئت نمی‌کنند زحمت، تلاش یا حسن خلق دیگران را به زبان بیاورند. این روند نه‌تنها نادرست، بلکه به‌مرور به بی‌تفاوتی جمعی نسبت به فضیلت‌های انسانی خواهد انجامید.»
ساختار معیوب
رواج چاپلوسی در نظام اداری ایران را می‌توان نتیجه مجموعه‌ای از عوامل فرهنگی، سیاسی و ساختاری دانست. در وهله نخست، ساختار سلسله‌مراتبی و تمرکز قدرت در سطوح بالا باعث می‌شود که افراد برای حفظ موقعیت یا ارتقا، به جای تکیه بر شایستگی، به روابط شخصی و جلب نظر مدیران مافوق متوسل شوند. در چنین فضایی، چاپلوسی به ابزاری کارآمد برای بقا و پیشرفت تبدیل می‌شود. فرهنگ سنتی اطاعت و احترام افراطی به مقام بالاتر نیز زمینه روانی و اجتماعی را برای گسترش تملق فراهم کرده است؛ بسیاری از افراد برای حفظ حرمت یا جلوگیری از درگیری، از بیان نقد و واقعیت طفره می‌روند و به جای آن، کلمات خوشایند و گاه اغراق‌آمیز به کار می‌برند.
از سوی دیگر، ضعف شفافیت و نبود نظام‌های ارزیابی عملکردِ عینی باعث شده است ملاک تشخیص شایستگی، بیشتر براساس ارتباطات و برداشت‌های ذهنی باشد تا کارآمدی واقعی. در این شرایط، افراد به جای تلاش برای بهبود عملکرد، به روش‌هایی همانند تملق‌گویی برای جلب رضایت مدیران متوسل می‌شوند. همچنین، ضعف آزادی بیان و ترس از پیامدهای انتقاد مستقیم، انگیزه مهمی برای تمسک به زبان دوپهلو و تایید بی‌چون‌وچرای مقام‌ها و مسئولان است.
ماجرای واکنش مسعود پزشکیان به تمجید معاون اجرایی‌اش، به‌خوبی نشان داد حتی در سطح بالا نیز برخی سیاستمداران از این فضا خسته شده‌اند و به دنبال صداقت و شفافیت بیشتر هستند. این برخورد را می‌توان نشانه‌ای از امید به اصلاح این فرهنگ دانست. برای برچیدن تملق از نظام اداری، اصلاح ساختارهای ارزیابی، ترویج شایسته‌سالاری، افزایش شفافیت در فرآیندهای اداری و ارتقای فرهنگ نقدپذیری ضروری است. همچنین، آموزش مدیران برای تشخیص رفتارهای واقعی از چاپلوسانه و ایجاد محیطی امن برای ابراز نظر صادقانه کارکنان می‌تواند نقش مهمی در این زمینه ایفا کند. تا زمانی که معیار پیشرفت در نظام اداری تغییر نکند، تملق همچنان ابزاری برای بقا باقی خواهد ماند.
فاطمه غنی، جامعه‌شناس، ریشه‌های چاپلوسی در جامعه ایران را از جنبه‌ای ساختاری بررسی می‌کند. به باور او، اگرچه تملق‌گویی در اغلب جوامع ریشه‌های تاریخی دارد، اما در کشورهای در حال توسعه نظیر ایران، این پدیده عمدتاً از ساختار اقتصاد دولتی و انحصاری ناشی می‌شود. او تصریح می‌کند: «در جامعه‌ای که اقتصاد در انحصار دولت یا طبقه‌ای خاص است، فرصت برای تملق‌گویی فراهم می‌شود. مردم وقتی درمی‌یابند که تحصیلات و تخصص آنها به ارتقا منتهی نمی‌شود، ناگزیر به ابزارهایی مانند چاپلوسی برای رسیدن به خواسته‌هایشان روی می‌آورند.»
جعفر پژوم (سعیدی)، پژوهشگر متون دینی و ادبی، از منظر اخلاقی و دینی به این پدیده می‌نگرد. به گفته او، تملق تحریف حقیقت و چاپلوسی نوعی تزویر و فریب است که در متون دینی به‌شدت مورد نکوهش قرار گرفته است. وی به حدیثی از پیامبر اکرم (ص) اشاره می‌کند که فرمودند: «بر صورت مداحان خاک بپاشید.» پژوم تاکید می‌کند آفات اخلاقی باید از منظر روانشناسی و جامعه‌شناسی به‌دقت ریشه‌یابی شده و با طراحی منشوری مشخص، به مدیران و مسئولان گوشزد شود.
غیبت شایسته‌سالاری
فریبرز حمیدی، روانشناس بالینی هم بر این باور است که تملق‌گویی در ایران ریشه در استبداد تاریخی دارد. او چاپلوسی را بازدارنده پیشرفت، نوآوری و پویایی در عرصه‌های اداری، اجتماعی و شخصیتی می‌داند و هشدار می‌دهد که در نبود شایسته‌سالاری، تملق به‌سرعت گسترش می‌یابد. حمیدی می‌گوید: «خلأ منزلت، نبود ساختار مناسب ارزیابی شایستگی‌ها و ضعف مدیریت منابع انسانی باعث می‌شود افراد برای دیده ‌شدن به تملق متوسل شوند. این پدیده حاصل نادیده گرفتن ارزش‌های اصیل انسانی و اخلاقی در ساختار اداری است.» او به وجود اشکال مختلف چاپلوسی در روابط رسمی و غیررسمی اشاره می‌کند و بر این باور است که این رفتار، نه‌تنها اعتماد اجتماعی را تضعیف می‌کند، بلکه فرصت‌های برابر برای افراد شایسته را از بین می‌برد. از نگاه او، کم‌کاری مسئولان در اصلاح نظام اداری و نهادینه‌سازی ارزش‌های اخلاقی، زمینه تداوم این آسیب را فراهم کرده است.
حمیدی همچنین با استناد به آموزه‌های دینی، بر ضرورت بازگشت به سیره ائمه در پرهیز از تملق تاکید و اضافه می‌کند: «تملق، یکی از خطرناک‌ترین بلایای روابط اجتماعی است و بیش از هر چیز، روابط انسانی را مسموم می‌کند. متاسفانه این ویژگی ناخوشایند برای بسیاری از افرادِ تشنه تایید، مطلوب و خوشایند است. کسی که از او چاپلوسی می‌شود، اغلب با نگاهی از بالا و حسی کاذب از برتری، واکنش مثبتی نشان می‌دهد و این چرخه مخرب، تداوم می‌یابد.» حمیدی یادآور می‌شود تملق در ایران محدود به دوران معاصر نیست و در تاریخ ایران نیز نمونه‌های بسیار دیده می‌شود. او به نمونه طنزآمیز عبید زاکانی درباره ندیم سلطان محمود اشاره می‌کند که ابتدا از بادمجان تعریف و سپس همان را نکوهش می‌کرد، زیرا هدفش فقط خوشایند سلطان بود، نه حقیقت. این حکایت، جوهره چاپلوسی را با مفاهیمی همچون «دروغ»، «تحریف» و «قربانی کردن واقعیت به پای منفعت شخصی» به‌خوبی نمایان می‌کند. ماجرای حکایت عبید زاکانی این‌طور است که «سلطان محمود را در حالت گرسنگی بادمجان بورانی پیش آوردند. خوشش آمد و گفت: بادمجان طعامی است خوش. ندیمی در مدح بادمجان فصلی پرداخت و حرف او را تصدیق کرد. چون سلطان محمود سیر شد، گفت: بادمجان سخت مضر چیزی است. ندیم باز در مضرت بادمجان سخن‌پردازی کرد. سلطان گفت: ای مردک، تا زمانی پیش که مدحش می‌گفتی. ندیم گفت: من ندیم توام نه بادمجان، مرا چیزی می‌باید گفت که تو را خوش آید نه بادمجان را».
پرهیز از چاپلوسی
امام علی (ع) در برخورد با چاپلوسی صراحت بی‌نظیری دارد. نقل شده که روزی گروهی در پی ایشان حرکت می‌کردند. امام پرسید: «این چه کاری است که می‌کنید؟» گفتند: «رفتاری است برای بزرگداشت امیرمان.» ایشان فرمود: «به خدا سوگند این کار نه به نفع امیران شماست و نه برای خودتان سودی دارد. در دنیا بر خودتان سخت می‌گیرید و در آخرت دچار عذاب می‌شوید.» این روایت، نه‌تنها از منظر دینی بلکه از منظر انسانی نیز حامل پیام روشنی است: «هیچ سودی در تملق نیست، نه برای متملق و نه برای کسی که آن را می‌شنود.» در روایتی دیگر، امام علی (ع) توصیه می‌کنند «بر چهره چاپلوسان خاک بیفشانید» و از دوستی با مداحان و متملقان برحذر باشید. زیرا این لحظه، حساس‌ترین فرصت برای نفوذ شیطان است تا عمل نیک افراد نیکوکار را ضایع کند. این هشدارها نشان می‌دهند تملق، اگرچه ممکن است در ظاهر بی‌ضرر به نظر برسد، اما در واقع، بنیان‌های اخلاقی و اجتماعی یک جامعه را می‌فرساید.
جلال یوسفی، روانشناس اجتماعی، تملق را این‌گونه تعریف می‌کند: «تملق یعنی تکریم غیرواقعی یک فرد به‌منظور تحقق اهداف شخصی.» از نگاه اجتماعی، تملق‌گویی نشانه‌ای از یک نظام ارتباطی معیوب و ضعف اعتمادبه‌نفس در فرد است. کسی که چاپلوسی می‌کند، شخصیت خودش را تحقیر می‌کند و کسی که مورد چاپلوسی قرار می‌گیرد نیز گرفتار حس کاذب برتری و قدرت می‌شود. هر دو، در بنیان شخصیت خودشان آسیب می‌بینند.
در نهایت، می‌توان گفت تملق، محصول ساختارهایی ناکارآمد و فرهنگی بیمار است؛ ساختارهایی که در آنها صداقت قربانی مصلحت و حقیقت، اسیر منفعت می‌شود. این پدیده، تنها در سایه اصلاح ساختار اداری، نهادینه‌سازی شایسته‌سالاری، آموزش صداقت‌محور و تربیت اخلاق‌گرایانه قابل مهار است. اگر جامعه‌ای بخواهد عزت انسانی و روابط اجتماعی سالم را تجربه کند، باید آگاهانه با تملق مقابله کرده و از ستایش‌های بی‌اساس و اغراق‌آمیز فاصله بگیرد.
برچسب ها :
نام شما

آدرس ايميل شما

پاچه‌دارها و پاچه‌خوارها | چرا چاپلوسی در نظام اداری رواج یافته است؟

پاچه‌دارها و پاچه‌خوارها | چرا چاپلوسی در نظام اداری رواج یافته است؟

مهاجری با بیان اینکه جامعه باید راهی برای بیان آزادانه احترام و تحسین افراد قائل شود،...
بازگشت آمریکا و روسیه به آخرالزمان اتمی؟ / خطر احتمال هشدار اشتباه

بازگشت آمریکا و روسیه به آخرالزمان اتمی؟ / خطر احتمال هشدار اشتباه

روزنامه ایران: عبارت «دست مرده» که از سوی دیمیتری مدودف، رئیس‌جمهوری پیشین روسیه به زبان ...
1