تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۶
کد مطلب : ۴۹۹۵۰۵
کبنا بررسی کرد؛

تقلیل انتصابات به امتیازات سیاسی / آن‌گاه که دخالت‌های نماینده در انتصابات، بویراحمد و دنا را تبدیل به جامعه کوتاه‌مدت می‌کند / چرا مدیرانی که کمتر از شش ماه از انتصابشان گذشته، باید به‌صورت شتابزده کنار گذاشته شوند؟ / خطاب به فرماندار دنا: نماینده عالی دولت باشید نه وامدار نماینده!

۱
تقلیل انتصابات به امتیازات سیاسی / آن‌گاه که دخالت‌های نماینده در انتصابات، بویراحمد و دنا را تبدیل به جامعه کوتاه‌مدت می‌کند / چرا مدیرانی که کمتر از شش ماه از انتصابشان گذشته، باید به‌صورت شتابزده کنار گذاشته شوند؟ / خطاب به فرماندار دنا: نماینده عالی دولت باشید نه وامدار نماینده!
کبنا ؛
در فضای سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد، تغییرات مکرر مدیریتی در سطوح شهرستانی نه‌تنها راهی برای هم‌راستاسازی با دولت جدید نبوده، بلکه به یکی از عوامل اصلی رکود برنامه‌ها و فرسایش نیروهای انسانی بدل شده است. تجربه عینی شهرستان‌های بویراحمد و دنا در این ماه‌ها گواه دخالت‌های شتابزده در انتصابات مدیریتی است. 
به گزارش کبنا، مطالبه‌ی تغییر مدیران پس از تغییر دولت، اگرچه بخشی از روند طبیعی دموکراسی و چرخش نخبگان است، اما نباید به ابزاری برای بی‌ثبات‌سازی نهادهای اجرایی و تسویه‌حساب‌های سیاسی تبدیل شود. متأسفانه در کهگیلویه و بویراحمد، آن‌چه امروز مشهود است، نوعی دگرگونی بی‌منطق در مدیریت برخی شهرستان‌هاست؛ به‌گونه‌ای که برخی مدیرانی که مدت زیادی از انتصاب‌شان نمی‌گذرد، ناگهان تغییر می‌کنند، در حالی که برخی دیگر، با وجود کارنامه‌ای ضعیف، همچنان بر جای خود باقی مانده‌اند.
در این بین، شهرستان‌های حوزه انتخابیه بویراحمد، دنا و مارگون، بیش از دیگر مناطق استان در معرض این تغییرات ناپایدار بوده‌اند. از تغییر سرپرست شبکه بهداشت دنا در کمتر از شش ماه گرفته تا تغییر رئیس هلال‌احمر و رئیس جهاد کشاورزی این شهرستان که عمر مدیریتی‌شان حتی به چند ماه هم نرسید. این جابه‌جایی‌های پی‌درپی، چه برای بدنه‌ی دستگاه‌های اجرایی و چه برای مردم، علامت پرسش بزرگی ایجاد کرده: ملاک تغییر مدیران چیست؟ شایستگی یا وابستگی؟ مسئولیت یا وامداری؟
اینجا باید به گفته‌ی همایون کاتوزیان جامعه‌شناس و اقتصاددان رجوع کرد؛ جایی که از جامعه‌ی ایران با تعبیر جامعه‌ی کوتاه‌مدت یاد می‌کند. جامعه‌ای که در آن انباشت تجربه، حافظه سازمانی و تداوم برنامه‌ها جایی ندارد. هر مدیر تازه‌ای، طرحی نو در می‌اندازد، نیرویی جدید می‌آورد، و ریل‌های نیمه‌ساخته‌ی قبل را برمی‌چیند. نتیجه  نیز چیزی جز فرسایش سرمایه انسانی، هدررفت منابع و رکود توسعه نخواهد بود.
وقتی مدیری هنوز میز خود را نشناخته، باید خداحافظی کند؛ وقتی ساختار اداری هنوز به ثبات نرسیده، باید دوباره از نو چیده شود؛ وقتی برنامه‌ها هنوز در مرحله ایده هستند، باید توسط مدیر بعدی بازنگری یا متوقف شوند؛ در چنین فضایی چه امیدی به توسعه، بهره‌وری یا حتی رضایت عمومی می‌توان داشت؟
بی‌ثباتی مدیریتی به‌ویژه در مناطقی همچون بویراحمد و دنا، که در سطح زیرساخت‌ها و سرمایه‌های انسانی ضعف دارند، نه‌تنها یک خطای اداری، بلکه یک تهدید جدی برای پیشرفت منطقه است. این مناطق بیش از هر جای دیگر به ثبات نیاز دارند تا مدیران بتوانند با شرایط آشنا شوند، منابع محدود را به‌خوبی مدیریت کنند و به اعتماد عمومی پاسخ دهند.
مسأله این است که این نوع تغییرات غالباً نه از دل ارزیابی عملکرد، بلکه از بطن ملاحظات سیاسی، بده‌بستان‌های محلی، یا فشارهای غیررسمی بیرون می‌آید. اگر نماینده‌ای برای رضایت اطرافیان یا تثبیت پایگاه سیاسی خود، وارد روند انتصاب یا برکناری مدیران شود، نتیجه‌اش چیزی جز آسیب به بدنه‌ی اجرایی، فرسایش اعتماد عمومی و آشفتگی در نظام تصمیم‌گیری نیست.
نماینده مجلس وظایفی دارد که قانون اساسی به‌روشنی مشخص کرده است؛ قانون‌گذاری، نظارت بر اجرای قوانین، و پیگیری مسائل ملی و منطقه‌ای در چهارچوب مصالح عمومی. اما آن‌چه امروز در سطح استان مشاهده می‌شود، دخالت مستقیم برخی نمایندگان در انتصابات جزئی و خرد است؛ امری که نه‌تنها با وظایف قانونی آن‌ها در تعارض است، بلکه استقلال فرماندار، مدیران اجرایی و حتی سیاست‌های دولت را نیز زیر سوال می‌برد.
اگر هر مدیر با چراغ سبز یا قرمز نماینده عزل و نصب شود، دیگر چه فضایی برای برنامه‌محوری، پاسخ‌گویی و استقلال مدیریتی باقی می‌ماند؟ و خطرناک‌تر اینکه، اگر مدیران بدانند عمر حضورشان نه به عملکرد، بلکه به رضایت نماینده یا توازن قوا در انتخابات آینده وابسته است، آیا دغدغه‌ای جز ماندن خواهند داشت؟
در این بین، نقش فرمانداران نیز بسیار حیاتی است. فرماندار، به‌عنوان نماینده‌ی عالی دولت در شهرستان، باید مسئول باشد، نه وام‌دار. او باید از شأن و استقلال مدیریت دفاع کند، نه اینکه تابع فشارها باشد یا درگیر مناسبات قومی و جناحی شود. اگر فرماندار دنا نمی‌تواند از مدیری دفاع کند که عملکردش رضایت‌بخش بوده، چگونه می‌توان از او انتظار داشت که توسعه‌ای پایدار و بی‌طرفانه را در شهرستان هدایت کند؟ انتظار این است که فرماندار دنا، و سایر فرمانداران استان، در برابر این فشارها بایستند، با شجاعت تصمیم بگیرند، و منافع عمومی را بر رضایت سیاسی اولویت دهند. چرا که جامعه، از مدیریت سیاست‌زده و بی‌ثبات، فقط زخم می‌بیند؛ زخم‌هایی که سال‌ها طول می‌کشد تا ترمیم شوند.
از سوی دیگر، باید میان «انتصاب سیاسی» و «انتصاب مسئله‌محور» تمایز گذاشت. انتصاب سیاسی معمولاً با هدف تأمین رضایت هواداران یا سهم‌خواهی جناحی انجام می‌شود. اما انتصاب مسئله‌محور از دل شناخت بحران‌ها، نیازهای محلی و توانمندی فرد برمی‌آید. کهگیلویه و بویراحمد، نیازمند مدیرانی است که مسائل را بفهمند، برنامه داشته باشند و شجاعت اجرا را پیدا کنند، نه کسانی که تنها وابستگی سیاسی‌شان ملاک انتصاب باشد.
مدیریت باید مبتنی بر شایستگی، کارآمدی و پاسخ‌گویی باشد؛ نه براساس ارتباطات شخصی، فامیلی یا سهم‌خواهی سیاسی. آینده‌ی کهگیلویه و بویراحمد، در گرو پایان‌دادن به این چرخه‌ی بی‌ثباتی است. مطالبه تغییر مدیرانی که عملکرد ضعیف دارند، حق مردم است؛ اما تغییر برای خوش‌آمد گروهی یا تسویه حساب سیاسی، خیانت به استان است.
نام شما

آدرس ايميل شما

از گوگل برای تغییر نام خلیج فارس شکایت کنید

از گوگل برای تغییر نام خلیج فارس شکایت کنید

یک فعال سیاسی و عضو شورای اطلاع‌رسانی دولت در پستی در شبکه ایکس (توئیتر) به وزیر امور ...
چرا سطح انتظارات آمریکایی‌ها از مذاکره مدام تغییر می‌کند؟

چرا سطح انتظارات آمریکایی‌ها از مذاکره مدام تغییر می‌کند؟

در بحث موشکی من با خلع سلاح ایران موافق نیستم، اما به هر حال، باید در این زمینه، به توافقی ...
ترامپ توافق بهتری از اوباما با ایران می‌بندد؟ / موقعیت تهران در برخی زمینه‌ها قوی‌تر شده و یک تضمین مهم می‌خواهد

ترامپ توافق بهتری از اوباما با ایران می‌بندد؟ / موقعیت تهران در برخی زمینه‌ها قوی‌تر شده و یک تضمین مهم می‌خواهد

ترامپ باید نشان دهد که می‌تواند به توافقی بهتر از آنچه که بهم زد، با تهران دست یابد.
1