تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۰:۲۸
کد مطلب : ۴۹۹۳۵۵
یادداشتی از علیرضا کفایی، رئیس جبهه اصلاحات استان کهگیلویه و بویراحمد:
کنایه به تاجگردون: تا غول بیابان نفریبد به سرابت / با نخوت و متکبرانه به تحقیر مدیران پرداختن دردی را دوا نمیکند
۲
کبنا ؛علیرضا کفایی، رئیس جبهه اصلاحات استان کهگیلویه و بویراحمد، در یادداشتی نوشت؛
این مختصر که نگاشته میشود نه گزارش و نه حدیثی از گذشته و حال و آینده است که واگویه کردن برخی مسائل و آنچه از سرگذشت اگر عمری بود در زمانی که اقتضایش باشد و در فرصتی خواهد آمد، اشارهای گذرا به خوابهای آشفته کس و کسانی است که از مجاهدین شنبه بودند و با بیاخلاقی و فرصتطلبانه و منفعتطلبانه و در سستی و رخوت و ناکارآمدی و بحران همیشگی مدیریت خاصه در این استان؛ موقعیت یافتند و چنگ و چنگال بر تصاحب آنچه که در آن سهم اندکی هم نداشتند؛ انداختند و اینان سزاوار ترحماند که میبایست بر آنکه خود و شخصیت خود را ویرانه میکند حتماً ترحم نمود.
آنچه در استان اتفاق میافتد را میبایست با مسئولیت سنجید و تصمیم گرفت، اولین شرط سنجش درست این است که از عواطف توفانی فارغ از واقعیت پرهیز کنیم.
بویراحمد، کهگیلویه، بهمئی و گچساران و.... پیشروی ماست؛ مداخلات نمایندگان در این استان در کار دولت را بنگرید، انگار سرزمینی به اشغال خارجی درآمده است، به هر دری میزنند و با هرکس لابی میکنند تا خویش و دوست و.... خود را در جایی؛ جای دهند؛ اگر نشد و لابی جواب نداد، خود و هواداران که هر روز کم و کمتر میشود لاتبازی و هیاهو راه میاندازند؛ ماحصل این رفتار زننده که در مجلس به تفکیک قوا سوگند یاد کردهاند و از یاد بردهاند که قسم جلاله در مجلس خوردهاند که نظارت داشته باشند نه مداخله باعث شده است تا انسجام اجتماعی و مدنی منطقه آسیب جدی ببیند.
این آسیبدیدگی البته علل متعدد داشته؛ ولی متهم ردیف اولش نمایندگان هستند که به قومگرایی و طایفهگرایی روی آورده، وعدههای توخالی و توهم آلود دادهاند و اکنون فقط در دایره چندنفری از حلقه نزدیکان خود و به کرسی رساندن آنان عمل کردهاند و دیگران را از جوانان بیکار و حتی از طوایف دیگر که غیر از طایفه خودشان است تنها گذاشتهاند؛ آنان مسئول این از هم گسیختگیاند.
آویزان شدن به رشتههایی سست و فرسوده و لری در جمع سخنگفتن یا در جمع مدیران با نخوت و متکبرانه به تحقیر مدیر پرداختن دردی را دوا نمیکند، معلوم است جایی با مانعی روبرو شدهاند، بگو از مردی چه داری! اینگونه سیاستها؛ آزادی، امنیت و عدالت اجتماعی نمیآورد و فقط مسیر رسیدن به اینها را دورتر و دشوارتر میکند.
برای آنان حقوق بشر، دموکراسی و عدالت مقولهای است «قومی» آن هم قوم نزدیک خود و در میان حلقه نزدیک چندنفری از مشاوران منفعتخواه، عین ناعدالتی و تبعیض را به عیان میتوان دید که وقتی پای «دیگری» غیر از خویش و دوست و آشنا و خانواده در میان میآید، حقوق بشر و عدالت و دموکراسی ناگهان از یاد میرود.
حکمت این بیت حافظ «حاصل کارگه کون و مکان اینهمه نیست» و حکایت این بیت خیام «فردا که از این دیر کهن درگذریم/ با هفتهزاری سالگان سر به سریم» پندآموز است؛ حضرات نماینده گاهی به آن فکر کنید، از قرآن کریم مثال نیاوردم که از همان قسم اول در مجلس به قرآن کریم خیلی زود عبور کردید.
و اما طوایف محترم، ارزش دیرین و شخصیت قومی بسیار محترم است، تاریخ دارد، فرهنگ دارد و تمدنساز بوده، وعدههای توخالی سرابی است که غولهای بدتر از غول بیابان برای به زیر یوغ بردن و رأی ستانی میدهند؛ تا کی فریب غول بیابان را باید خورد.
دور است سر آب از این بادیه، هشدار
تا غول بیابان نفریبد به سرابت
این مختصر که نگاشته میشود نه گزارش و نه حدیثی از گذشته و حال و آینده است که واگویه کردن برخی مسائل و آنچه از سرگذشت اگر عمری بود در زمانی که اقتضایش باشد و در فرصتی خواهد آمد، اشارهای گذرا به خوابهای آشفته کس و کسانی است که از مجاهدین شنبه بودند و با بیاخلاقی و فرصتطلبانه و منفعتطلبانه و در سستی و رخوت و ناکارآمدی و بحران همیشگی مدیریت خاصه در این استان؛ موقعیت یافتند و چنگ و چنگال بر تصاحب آنچه که در آن سهم اندکی هم نداشتند؛ انداختند و اینان سزاوار ترحماند که میبایست بر آنکه خود و شخصیت خود را ویرانه میکند حتماً ترحم نمود.
آنچه در استان اتفاق میافتد را میبایست با مسئولیت سنجید و تصمیم گرفت، اولین شرط سنجش درست این است که از عواطف توفانی فارغ از واقعیت پرهیز کنیم.
بویراحمد، کهگیلویه، بهمئی و گچساران و.... پیشروی ماست؛ مداخلات نمایندگان در این استان در کار دولت را بنگرید، انگار سرزمینی به اشغال خارجی درآمده است، به هر دری میزنند و با هرکس لابی میکنند تا خویش و دوست و.... خود را در جایی؛ جای دهند؛ اگر نشد و لابی جواب نداد، خود و هواداران که هر روز کم و کمتر میشود لاتبازی و هیاهو راه میاندازند؛ ماحصل این رفتار زننده که در مجلس به تفکیک قوا سوگند یاد کردهاند و از یاد بردهاند که قسم جلاله در مجلس خوردهاند که نظارت داشته باشند نه مداخله باعث شده است تا انسجام اجتماعی و مدنی منطقه آسیب جدی ببیند.
این آسیبدیدگی البته علل متعدد داشته؛ ولی متهم ردیف اولش نمایندگان هستند که به قومگرایی و طایفهگرایی روی آورده، وعدههای توخالی و توهم آلود دادهاند و اکنون فقط در دایره چندنفری از حلقه نزدیکان خود و به کرسی رساندن آنان عمل کردهاند و دیگران را از جوانان بیکار و حتی از طوایف دیگر که غیر از طایفه خودشان است تنها گذاشتهاند؛ آنان مسئول این از هم گسیختگیاند.
آویزان شدن به رشتههایی سست و فرسوده و لری در جمع سخنگفتن یا در جمع مدیران با نخوت و متکبرانه به تحقیر مدیر پرداختن دردی را دوا نمیکند، معلوم است جایی با مانعی روبرو شدهاند، بگو از مردی چه داری! اینگونه سیاستها؛ آزادی، امنیت و عدالت اجتماعی نمیآورد و فقط مسیر رسیدن به اینها را دورتر و دشوارتر میکند.
برای آنان حقوق بشر، دموکراسی و عدالت مقولهای است «قومی» آن هم قوم نزدیک خود و در میان حلقه نزدیک چندنفری از مشاوران منفعتخواه، عین ناعدالتی و تبعیض را به عیان میتوان دید که وقتی پای «دیگری» غیر از خویش و دوست و آشنا و خانواده در میان میآید، حقوق بشر و عدالت و دموکراسی ناگهان از یاد میرود.
حکمت این بیت حافظ «حاصل کارگه کون و مکان اینهمه نیست» و حکایت این بیت خیام «فردا که از این دیر کهن درگذریم/ با هفتهزاری سالگان سر به سریم» پندآموز است؛ حضرات نماینده گاهی به آن فکر کنید، از قرآن کریم مثال نیاوردم که از همان قسم اول در مجلس به قرآن کریم خیلی زود عبور کردید.
و اما طوایف محترم، ارزش دیرین و شخصیت قومی بسیار محترم است، تاریخ دارد، فرهنگ دارد و تمدنساز بوده، وعدههای توخالی سرابی است که غولهای بدتر از غول بیابان برای به زیر یوغ بردن و رأی ستانی میدهند؛ تا کی فریب غول بیابان را باید خورد.
دور است سر آب از این بادیه، هشدار
تا غول بیابان نفریبد به سرابت
در دانشگاه یاسوجکسی که ادبیات عرب خوانده است سرپرست معاون مالی دانشگاه یاسوج شده است