تاریخ انتشار
دوشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۱۹
کد مطلب : ۴۹۶۳۸۳
کبنا بررسی کرد؛
تحلیلی از یک نامه انتخاباتی / آقای رئیس اگر گفتمان دولت چهاردهم سرشار از دروغ، توهین و سردرگمی است، چرا عطای ریاست را به لقای آن نمیبخشید؟
۰
کبنا ؛یکی از موارد عجیب در استان کهگیلویه و بویراحمد این است که فردی گفتمان دولت پزشکیان را سرشار از دروغ خوانده و رأی به سعید جلیلی را تکلیف الهی معرفی کرده بود، اما همچنان اصرار دارد در دولت پزشکیان رئیس بماند.
به گزارش کبنا، هر دولتی اهداف و برنامههایی دارد که در چارچوب گفتمان تعریفشدهاش قرار دارد. برای پیاده کردن این برنامهها نیز نیازمند کارگزارانی است که علاوه بر همسویی گفتمانی، آن اهداف و برنامهها را باور داشته باشند و برای پیادهسازی آنها بکوشند. این مقدماتیترین بحث در زمینه وظایف دولت است. روشن است وقتی فردی به چیزی باور نداشته باشد، در جهت پیاده کردن آن هم نمیکوشد. فرض کنید فردی معتقد به سانسور باشد و در دولتی که اعتقادی به سانسور ندارد، در رأس وزارت فرهنگ قرار گیرد؛ روشن است که اقدامات این فرد، در تناقض با سیاست دولت قرار میگیرد و در نهایت، شهروندان، سانسور گسترده را از چشم دولت میبینند، نه آن یک فرد.
حالا همین داستان در سطحی کوچکتر و دروناستانی در کهگیلویه و بویراحمد رخ داده است. برخی از دستگاههای اداری توسط افرادی مدیریت میشوند که کوچکترین تعلقی به دولت و گفتمان سیاسی آن ندارند. در همین پایگاه خبری فهرست 50 دستگاه و سازمان و جایگاه مدیریتی منتشر شد که همچنان در اختیار بازماندگان دولت قبل است که هیچگونه اعتقادی به گفتمان دولت چهاردهم ندارند.
شاید بتوان عدم همسویی را تا حدی پذیرفت. اما تلاش برای عدم پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات، و سردرگم خواندن گفتمان دولت به هیچ صورت قابل پذیرش نیست.
رئیس یکی از دانشگاههای کهگیلویه و بویراحمد که حدود دو سال و نیم ریاست این دانشگاه را بر عهده دارد، از جمله مدیرانی است که همسوییاش با دولت سیزدهم قابل انکار نیست؛ اما برخی نیز نسب سیاسی او را به یکی از نمایندگان سابق نسبت میدهند. روشن است که اعتقاد به یک گفتمان خاص اصلا محل اشکال و ایراد نیست. مسأله زمانی پیش میآید که فردی مخالف یک گفتمان سیاسی، همچنان ادعای ماندن در آن دولت داشته باشد.
رئیس این دانشگاه در دور دوم انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری علناً از رقیب مسعود پزشکیان، یعنی سعید جلیلی حمایت کرد و او را برادر خود خواند و رأی به سعید جلیلی را تکلیف الهی نام نهاد. وی در نامهای که در رسانهها منتشر کرده بود نوشت: «با رأی به آقای دکتر جلیلی به تکلیف الهی خود عمل نمایید». هر چند از این نوع ادبیات اینگونه استنباط میشود که نامزد مورد نظر رئیس دانشگاه حق و رقیب او باطل است، اما بدون اینکه کاری به چنین تفسیرهایی داشته باشیم، به گفتههای خود رئیس دانشگاه مراجعه میکنیم. وی در آن نامه که خطاب به «دانشجویان فهیم، دوستان، بستگان، هم استانیها و هموطنان عزیزم» بود، مسعود پزشکیان و گفتمانش را اینگونه معرفی کرده بود: «سرشار از ادبیات کوچه بازاری، دروغ، توهین، ناامیدی، سرسپردگی و وابستگی به دیگران، احساس حقارت، بیبرنامگی، عدم مطالعه، سردرگمی، عدم اشراف، نمیشود و نمیتوانیم» است.
در ادامه، با معرفی خود به عنوان دانشیار دانشگاه و عضو دو درصد دانشمندان برتر جهان، از مخاطبان میخواهد به سعید جلیلی رأی دهند.
اینکه در نظر این استاد دانشگاه، گفتمان مطلوب، گفتمان سعید جلیلی است، هیچ ایرادی وارد نیست؛ احتمالا مناسبات فکری، سیاسی و حتی اقتصادی بین رئیس دانشگاه و آن گفتمان وجود دارد. اما مسأله این نیست. بحث این است که چرا وقتی رئیس دانشگاه، گفتمان یک دولت را سرشار از دروغ، حقارت، توهین، بیبرنامگی، عدم اشراف و سردرگمی میداند، همچنان اصرار میورزد در آن دولت بماند؟
آقای رئیس اگر با دروغ، حقارت، توهین و ... میانهای ندارید، بهتر نیست عطای این گفتمان حقارت (البته به زعم شما) به لقای آن ببخشید و به همان فعالیتهای علمی خود ادامه دهید؟ شاید روزی گفتمان مطلوب شما قدرت گرفت و دوباره در آن به جایگاهی برسید.
به گزارش کبنا، هر دولتی اهداف و برنامههایی دارد که در چارچوب گفتمان تعریفشدهاش قرار دارد. برای پیاده کردن این برنامهها نیز نیازمند کارگزارانی است که علاوه بر همسویی گفتمانی، آن اهداف و برنامهها را باور داشته باشند و برای پیادهسازی آنها بکوشند. این مقدماتیترین بحث در زمینه وظایف دولت است. روشن است وقتی فردی به چیزی باور نداشته باشد، در جهت پیاده کردن آن هم نمیکوشد. فرض کنید فردی معتقد به سانسور باشد و در دولتی که اعتقادی به سانسور ندارد، در رأس وزارت فرهنگ قرار گیرد؛ روشن است که اقدامات این فرد، در تناقض با سیاست دولت قرار میگیرد و در نهایت، شهروندان، سانسور گسترده را از چشم دولت میبینند، نه آن یک فرد.
حالا همین داستان در سطحی کوچکتر و دروناستانی در کهگیلویه و بویراحمد رخ داده است. برخی از دستگاههای اداری توسط افرادی مدیریت میشوند که کوچکترین تعلقی به دولت و گفتمان سیاسی آن ندارند. در همین پایگاه خبری فهرست 50 دستگاه و سازمان و جایگاه مدیریتی منتشر شد که همچنان در اختیار بازماندگان دولت قبل است که هیچگونه اعتقادی به گفتمان دولت چهاردهم ندارند.
شاید بتوان عدم همسویی را تا حدی پذیرفت. اما تلاش برای عدم پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات، و سردرگم خواندن گفتمان دولت به هیچ صورت قابل پذیرش نیست.
رئیس یکی از دانشگاههای کهگیلویه و بویراحمد که حدود دو سال و نیم ریاست این دانشگاه را بر عهده دارد، از جمله مدیرانی است که همسوییاش با دولت سیزدهم قابل انکار نیست؛ اما برخی نیز نسب سیاسی او را به یکی از نمایندگان سابق نسبت میدهند. روشن است که اعتقاد به یک گفتمان خاص اصلا محل اشکال و ایراد نیست. مسأله زمانی پیش میآید که فردی مخالف یک گفتمان سیاسی، همچنان ادعای ماندن در آن دولت داشته باشد.
رئیس این دانشگاه در دور دوم انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری علناً از رقیب مسعود پزشکیان، یعنی سعید جلیلی حمایت کرد و او را برادر خود خواند و رأی به سعید جلیلی را تکلیف الهی نام نهاد. وی در نامهای که در رسانهها منتشر کرده بود نوشت: «با رأی به آقای دکتر جلیلی به تکلیف الهی خود عمل نمایید». هر چند از این نوع ادبیات اینگونه استنباط میشود که نامزد مورد نظر رئیس دانشگاه حق و رقیب او باطل است، اما بدون اینکه کاری به چنین تفسیرهایی داشته باشیم، به گفتههای خود رئیس دانشگاه مراجعه میکنیم. وی در آن نامه که خطاب به «دانشجویان فهیم، دوستان، بستگان، هم استانیها و هموطنان عزیزم» بود، مسعود پزشکیان و گفتمانش را اینگونه معرفی کرده بود: «سرشار از ادبیات کوچه بازاری، دروغ، توهین، ناامیدی، سرسپردگی و وابستگی به دیگران، احساس حقارت، بیبرنامگی، عدم مطالعه، سردرگمی، عدم اشراف، نمیشود و نمیتوانیم» است.
در ادامه، با معرفی خود به عنوان دانشیار دانشگاه و عضو دو درصد دانشمندان برتر جهان، از مخاطبان میخواهد به سعید جلیلی رأی دهند.
اینکه در نظر این استاد دانشگاه، گفتمان مطلوب، گفتمان سعید جلیلی است، هیچ ایرادی وارد نیست؛ احتمالا مناسبات فکری، سیاسی و حتی اقتصادی بین رئیس دانشگاه و آن گفتمان وجود دارد. اما مسأله این نیست. بحث این است که چرا وقتی رئیس دانشگاه، گفتمان یک دولت را سرشار از دروغ، حقارت، توهین، بیبرنامگی، عدم اشراف و سردرگمی میداند، همچنان اصرار میورزد در آن دولت بماند؟
آقای رئیس اگر با دروغ، حقارت، توهین و ... میانهای ندارید، بهتر نیست عطای این گفتمان حقارت (البته به زعم شما) به لقای آن ببخشید و به همان فعالیتهای علمی خود ادامه دهید؟ شاید روزی گفتمان مطلوب شما قدرت گرفت و دوباره در آن به جایگاهی برسید.