تاریخ انتشار
جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۱۳
کد مطلب : ۴۹۶۲۲۷
یادداشت؛
افشای سناریوی پنهان؛ بهرهبرداری سیاسی از عزل یک مدیر
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛ یادداشت ارسالی - مهرداد رستگار - در روزهای اخیر، برخی رسانهها تلاش کردهاند تا عزل یکی از مدیران آموزشوپرورش در کهگیلویه و بویراحمد را بهعنوان نمونهای از حذف سیستماتیک و برخورد قومیتی جلوه دهند. اما بررسی دقیقتر این ادعاها نشان میدهد که این ماجرا بیش از آنکه به اصول شایستهسالاری و عدالت مدیریتی مرتبط باشد، در خدمت یک جریان خاص سیاسی است که تلاش دارد از این مسئله برای اعمال فشار بر دولت و مقامات اجرایی استفاده کند.
نخستین نکتهای که در این ماجرا باید مورد توجه قرار گیرد، نحوهی برجستهسازی این عزل در رسانههای همسو با جریان خاصی از سیاستمداران است. این رسانهها بدون ارائه هیچگونه مستندات دقیق، مدعی هستند که این تغییر مدیریتی ناشی از دخالتهای قومی و قبیلهای است. این در حالی است که تغییرات مدیریتی در نظام اداری، امری متداول و مبتنی بر ارزیابی عملکرد افراد است؛ بنابراین، گرهزدن این تغییر به سیاستهای تبعیضآمیز، بیش از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد، یک تاکتیک رسانهای برای القای فشار به استانداری و وزارت آموزشوپرورش است.
مسئله بعدی، مظلومنمایی هدفمند در این گزارش است. در متن منتشرشده، القا میشود که فرد برکنارشده، قربانی سیاستهای قبیلهای و منطقهای شده است. اما هیچ اشارهای به دلایل مدیریتی این تصمیم و عملکرد او در جایگاه خود نشده است. آیا این عزل به دلیل ناکارآمدی، سوءمدیریت یا مسائل اداری بوده است؟ چرا در این گزارش، هیچگونه بررسی عملکردی از این فرد ارائه نشده و صرفاً بر قومیت و پیشینه سیاسی او تأکید شده است؟
همچنین، نگاهی به لحن و ساختار متن نشان میدهد که هدف اصلی، نه نقد سازنده، بلکه تحریک احساسات قومی و دامنزدن به فضای بیاعتمادی است. عباراتی مانند "حذف سیستماتیک"، "برخورد با بغض و کینه"، و "نشانه بارز حذف یک منطقه جغرافیایی" همگی نشاندهندهی تلاش برای قطبیسازی فضا هستند. درحالیکه چنین ادعاهایی باید با آمار، مستندات و تحلیلهای کارشناسی همراه باشند، این گزارش صرفاً بر پایه فضاسازی رسانهای و بدون ارائه شواهد مستدل نوشته شده است.
نکتهی مهم دیگر، تلاش برای تحتفشار قراردادن استاندار و مسئولان اجرایی است. در متن، چندین بار از استاندار خواسته شده که "قاطعانه ورود کند" و "بیعدالتی را متوقف سازد"، درحالیکه این فشارها، خود نوعی مداخلهی غیرمستقیم در تصمیمات اجرایی است. اگر معیار شایستهسالاری است، چرا در این گزارش هیچ اشارهای به ملاکهای سنجش شایستگی نشده و صرفاً به روابط سیاسی و قومیتی فرد مورد بحث پرداخته شده است؟
در نهایت، چنین گزارشهایی که بدون تحلیلهای کارشناسی و باهدف ایجاد فشار رسانهای منتشر میشوند، نهتنها به اصلاح ساختار مدیریتی کمکی نمیکنند، بلکه باعث تخریب اعتماد عمومی و ایجاد تنشهای غیرضروری در فضای اجتماعی استان میشوند. اگر دغدغهی واقعی نویسندگان این گزارش، شایستهسالاری است، بهتر است بهجای دامنزدن به مسائل قومیتی و جناحی، از معیارهای دقیق ارزیابی مدیران حمایت کنند و اجازه دهند که سیستم مدیریتی بر پایهی کارآمدی، نه بر اساس فشار رسانهای، عمل کند.
نخستین نکتهای که در این ماجرا باید مورد توجه قرار گیرد، نحوهی برجستهسازی این عزل در رسانههای همسو با جریان خاصی از سیاستمداران است. این رسانهها بدون ارائه هیچگونه مستندات دقیق، مدعی هستند که این تغییر مدیریتی ناشی از دخالتهای قومی و قبیلهای است. این در حالی است که تغییرات مدیریتی در نظام اداری، امری متداول و مبتنی بر ارزیابی عملکرد افراد است؛ بنابراین، گرهزدن این تغییر به سیاستهای تبعیضآمیز، بیش از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد، یک تاکتیک رسانهای برای القای فشار به استانداری و وزارت آموزشوپرورش است.
مسئله بعدی، مظلومنمایی هدفمند در این گزارش است. در متن منتشرشده، القا میشود که فرد برکنارشده، قربانی سیاستهای قبیلهای و منطقهای شده است. اما هیچ اشارهای به دلایل مدیریتی این تصمیم و عملکرد او در جایگاه خود نشده است. آیا این عزل به دلیل ناکارآمدی، سوءمدیریت یا مسائل اداری بوده است؟ چرا در این گزارش، هیچگونه بررسی عملکردی از این فرد ارائه نشده و صرفاً بر قومیت و پیشینه سیاسی او تأکید شده است؟
همچنین، نگاهی به لحن و ساختار متن نشان میدهد که هدف اصلی، نه نقد سازنده، بلکه تحریک احساسات قومی و دامنزدن به فضای بیاعتمادی است. عباراتی مانند "حذف سیستماتیک"، "برخورد با بغض و کینه"، و "نشانه بارز حذف یک منطقه جغرافیایی" همگی نشاندهندهی تلاش برای قطبیسازی فضا هستند. درحالیکه چنین ادعاهایی باید با آمار، مستندات و تحلیلهای کارشناسی همراه باشند، این گزارش صرفاً بر پایه فضاسازی رسانهای و بدون ارائه شواهد مستدل نوشته شده است.
نکتهی مهم دیگر، تلاش برای تحتفشار قراردادن استاندار و مسئولان اجرایی است. در متن، چندین بار از استاندار خواسته شده که "قاطعانه ورود کند" و "بیعدالتی را متوقف سازد"، درحالیکه این فشارها، خود نوعی مداخلهی غیرمستقیم در تصمیمات اجرایی است. اگر معیار شایستهسالاری است، چرا در این گزارش هیچ اشارهای به ملاکهای سنجش شایستگی نشده و صرفاً به روابط سیاسی و قومیتی فرد مورد بحث پرداخته شده است؟
در نهایت، چنین گزارشهایی که بدون تحلیلهای کارشناسی و باهدف ایجاد فشار رسانهای منتشر میشوند، نهتنها به اصلاح ساختار مدیریتی کمکی نمیکنند، بلکه باعث تخریب اعتماد عمومی و ایجاد تنشهای غیرضروری در فضای اجتماعی استان میشوند. اگر دغدغهی واقعی نویسندگان این گزارش، شایستهسالاری است، بهتر است بهجای دامنزدن به مسائل قومیتی و جناحی، از معیارهای دقیق ارزیابی مدیران حمایت کنند و اجازه دهند که سیستم مدیریتی بر پایهی کارآمدی، نه بر اساس فشار رسانهای، عمل کند.