تاریخ انتشار
يکشنبه ۳۰ شهريور ۱۴۰۴ ساعت ۰۰:۳۲
کد مطلب : ۵۰۴۲۶۸
یادداشت؛
آیا هنر نداشتن یا همان نداشتن مهارت از دلایل نداشتن شغل در استان کهگیلویه و بویراحمد است؟/ هنر در ادبیات فارسی همان مهارت است/ واژههای استعداد، فارغالتحصیل، توانایی، متخصص، ماهر چه ارتباطی با هم دارند؟ / آیا سواد داشتن و گرفتن مدرک ولو در بهترین دانشگاه کشور یا حتی رتبه یک کنکور ارشد و دکتری نشان از داشتن هنر، مهارت و متخصص بودن است؟/ یونسکو، قانون اساسی، سند چشمانداز ۱۴۰۴، برنامههای پنجساله توسعه و گام دوم انقلاب در باب صحبتهای محمد بهرامی چه میگویند؟/ مهارت نداشتن و هنر نداشتن اکثریت فارغالتحصیلان دانشگاهها و نرخ بالای بیکاری و عدم توسعه استان چه ارتباطی با هم دارند؟ /حملات و بیاخلاقیها نسبت به صحبت محمد بهرامی ناشی از ناآگاهی است یا انتقامجوییهای سیاسی؟
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛ یادداشت - جدیداً صحبتی تقطیع شده و ۱۷ ثانیهای از محمد بهرامی نماینده مردم شریف بویراحمد، دنا و مارگون در دیدار با رئیس دانشگاه علمیکاربردی در فضای مجازی منتشر شده که یکی از ریشههای عدم اشتغال در استان را بیهنری و بی تخصصی یا همان نبود مهارت بخشی از جوانان معرفی کرده است و به دنبال این صحبت شاهد جبههگیریهای متفاوت هستیم دسته اول با مثالزدن تحصیلکردگان بیکار هم استانی گفتهاند مشکل این افراد تحصیلکرده چیست؟ این افراد چرا بیکارند؟ دسته دوم صحبت محمد بهرامی را تأیید کردهاند و نبود مهارت و فن را یکی از ریشههای بیکاری استان و حتی کشور برشمردند! دسته سوم با انتقادات و حملات تخریبی مختلف به محمد بهرامی صحبت ایشان را توهین به جوانان دانستند البته این دسته سوم خود دو گروه هستند که هدفشان تخریب محمد بهرامی نبود و صرفاً بر اساس باور عقلی و قلبی خود محمد بهرامی را نقد میکنند و گروهی که فقط و فقط به هدف تخریب محمد بهرامی از انواع واژهها و جملههای تخریبی استفاده کردند و روزانه مردم خود شاهد انواع دروغ و بیاخلاقی توسط این گروه هستند.
در ادامه فارغ از اینکه فیلم کامل این گفتوگو در دسترس نیست و قطعاً با دیدن کلیپ کامل این گفتوگو ابهامات برطرف خواهد شد؛ اما به بررسی این جمله که آیا فقدان مهارت یا به زبان عامیانه نبود هنر یکی از ریشههای بیکاری است؟ آیا تحصیل در فلان رشته تحصیلی شرط لازم و کافی برای داشتن مهارت و اشتغال است؟ چرا اگر به ماها بگویند به دلیل فلان رفتار اشتباه ضعف فرهنگی داریم یا در فلان حرفه، مهارت و هنری نداریم سریعاً واکنش منفی نشان میدهیم و بهکاربردن انتقادی این دو واژه را نوعی توهین میدانیم؟ آیا بین میزان مهارت و توسعهنیافتگی استان ارتباطی وجود دارد؟ تا چه اندازه فقدان مهارت یا به قول عامیانه نداشتن هنر عامل بالابودن بیکاری جوانان است؟ هنر در ادبیات و تاریخ ایران در حقیقت همین داشتن مهارت است.
در ادامه به ترتیب بهتمامی این سؤالات پاسخ داده خواهد شد.
۱_ فلسفه تأسیس دانشگاه علمیکاربردی چیست؟ همانگونه که از نام دانشگاه مشخص است وظیفه این دانشگاه کاربردیکردن دانش است؛ یعنی این دانشگاه باید بین دانش تئوری و عملی یک پل ارتباطی باشد در قسمتی از اساسنامه این دانشگاه به توانمندسازی فارغالتحصیلان دانشگاهها که فاقد تجربه اجرایی یا مهارتی هستند توسط این دانشگاه اشاره شده است که میتوان با کمک سازمانهای دولتی و غیردولتی دورههایی را جهت کسب مهارت افراد فارغالتحصیل برگزار کرد.
پس بر اساس فلسفه این دانشگاه فارغالتحصیل شدن صرفاً متخصص محسوب نمیشود و مهارت و هنر مرتبط با رشته تحصیلی خود را ندارد؛ یعنی شخصی ممکن است نفر اول کنکور دکتری یا ارشد کشور باشد و فارغالتحصیل بهترین دانشگاه باشد؛ اما مهارت عملی کافی نسبت به رشته خود نداشته باشد.
پس اولین نتیجهگیری از صحبت جناب بهرامی برای افراد منصف آگاه: صحبت محمد بهرامی خطاب به ریاست دانشگاه علمیکاربردی مبنی بر عدم داشتن مهارت، تخصص و هنر بسیاری از فرزندان استان ارتباطی به مدرک تحصیلی یا رشته تحصیلی یا دانشگاه محل تحصیل نداشته؛ بلکه به معنای این است که حتی بسیاری از فارغالتحصیلان ما نیاز به کسب مهارت و داشتن فن و هنر نسبت به رشته خود هستند که این صحبت نهتنها صحبتی علمی، عقلی و مطابق با اساسنامه دانشگاه فرهنگیان است؛ بلکه قابلتحسین است؛ زیرا همه ما میدانیم بسیاری از فارغالتحصیلان و تحصیلکردگان ما صرفاً بهصورت تئوری دارای سوادند و به دلیل عدم مهارتآموزی یا حضور در شرایط کاری فاقد مهارت و تخصص عملی در رشته تحصیلی خود هستند. چهبسا اگر بسیاری از تحصیلکردگان هم استانی از مهارت فنی مرتبط با رشته تحصیلی برخوردار بودند هیچگاه سراغی از هیچ آزمون استخدامی دولتی با چنین دستمزد پایینی نمیگرفتند.
۲_ شاید اگر محمد بهرامی به شیوه بهتری مطالبه خود طرح میکردند و بهجای واژه هنر از واژه مهارت استفاده میکردند شاهد واکنشهای کمتری بودند؛ زیرا حتی خود فارغالتحصیلان دانشگاهها حتی در رشتههای فنی و در بهترین دانشگاههای کشور امروز مهمترین گلایهای که دارند عدم ارتباط بین دانشگاه و صنعت است و همگی اعتقاد دارند فقدان مهارت و هنر مرتبط با رشته تحصیلی باعث گردیده گاهی باوجود فارغالتحصیلی با بهترین معدلها از بهترین دانشگاهها در شرکتهای خصوصی و دولتی نمرات لازمه را در آزمون عملی کسب نمیکنند؛ زیرا آنچه خواندهاند با آنچه در میدان شاهد هستیم متفاوت است. پس در این مورد نیز کوچکترین بیاحترامی صورت نگرفته است. یعنی نهتنها افرادی تحصیل نکردهاند بلکه تحصیلکردگان ما خود یکی از مطالبات مهم و نگرانیهایی دارند و در تمامی همایشهای ملی مربوط به دانشگاه آن را طرح کردهاند عدم ارتباط درست بین دانشگاه و صنعت است یا همان فاصله داشتن تئوری و مهارت در دانشگاهها را یک ایراد بسیار مهم میدانند
۳_ برخی از منتقدان به دلیل نگاه سطحی به صحبتهای محمد بهرامی و عدم اطلاع از فلسفه تأسیس دانشگاه علمیکاربردی از بیکاری فارغالتحصیلان گفتهاند تا صحبت محمد بهرامی را نقض کنند از سیب چینی فارغالتحصیلان گفتهاند از وجود تبعیض در بهکارگیری فارغالتحصیلان گفتهاند. هیچکدام از این موارد ناقض صحبتهای محمد بهرامی نیست. زیرا دانشگاه علمیکاربردی نه یک نهاد قانونگذاری است نه یک نهاد نظارتی است و نه یک نهاد قضایی است که وظیفه مبارزه با تبعیض را داشته باشد وظیفه این دانشگاه فقط بالابردن مهارت و پیوند بین دانش و عمل اجرایی است و آمادهکردن نیروی کار و به قولی افزایش هنر مرتبط با رشته تحصیلی برای هر گونه فعالیت عملی در حوزههای فنی، اقتصادی، تولیدی و... است. تا فلان شخص بتواند باتوجهبه مهارت و هنر مکتسبه یک کار را شروع کند.
ایراد دیگری که به انتقادگران وارد است این است که فکر میکنند هر فارغالتحصیل دانشگاهی در فلان رشته تحصیلی و حتی در فلان دانشگاه برتر کشور متخصص است که از اساس چنین صحبتی باطل است تخصص ترکیبی از تئوری و داشتن مهارت در رشته مربوطه است. ممکن است نفرات برتر کنکور متخصص نباشند.
اما یونسکو سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد که از اهداف تشکیل این سازمان میتوان به ریشهکنکردن فقر، توسعه پایدار و گفتگوی بین فرهنگی از طریق ارتباطات و آموزش اشاره کرد این سازمان در زمینه توسعه پایدار برای توسعه مهارتها در بخشهای مختلف از جمله مهارتهای ضروری زندگی برای افراد کمسنوسال از جمله خودآگاهی و تفکر خلاق و برای دیگر بخشهای جامعه بر مهارتهای فنی و حرفهای و کسبوکار متمرکز است و یک روز را در تقویم خود روز جهانی مهارتهای جوانان نامگذاری کرده است. این مهارتها شامل دسته اول مهارتهای ضروری برای کودکان که شامل ۱۰ مهارت کلیدی از جمله تفکر خلاق، ارتباط مؤثر، حل مسئله و... است دسته دوم؛ مهارتهای فنی و حرفهای (TVET) که برای اشتغال و کارآفرینی موردتوجه جدی است دسته سوم مهارتهای سخت که شامل تخصص و مدرک تحصیلی است؛ یعنی این دو مقوله میتواند یکی نباشند دسته چهارم مهارتهای نرم که شامل مواردی مانند هوش هیجانی و...است و دسته آخر که جدیداً موردتوجه قرار گرفته است مهارتهای هوش مصنوعی و دیجیتال است.
مدرک تحصیلی تنها در یکی از این مهارتها نامبردهشده یعنی هنر و فن و تخصص و مهارت میتواند ۱۸۰ درجه با مدرک تحصیلی تفاوت داشته باشد. اما سازمان یونسکو اهداف خود از آموزش مهارتها را اینگونه بیان میکند هدف اول افزایش اشتغال و کارآفرینی و توسعه پایدار بر اساس نیازهای روز و ظرفیتهای بومی و انسانی است این سازمان هدف دوم از آموزش مهارتها، توسعه شخصیتی یعنی تقویت خودباوری، اعتمادبهنفس، توانایی در تصمیمگیری عنوان میکند هدف سوم اقدام پیشگیرانه و آمادگی برای آینده در مواجه با چالشهای پیشروی جهان و فناوریهای نوین عنوان میکند.
یونسکو برای نیل به این اهداف بزرگ و حیاتی برای جامعه جهانی و بهخصوص اشتغال و توسعه پایدار؛ بر اشتراکگذاری دانش و مهارت بین کشورها، تقویت همکاریهای بینالمللی و توسعه آموزش و مهارتآموزشی مردم جهان با مشارکت همه کشورها تأکید دارد.
در واقعاً مهارت و آموزشی که موردتأکید یونسکو است همین مهارت، تخصص و هنر مدنظر محمد بهرامی و همین رسالت دانشگاه علمیکاربردی است که ماها به دلیل عدم آگاهی کافی و خودآگاه پنداری کاذب خود را متخصص و ماهر و هنرمند میدانیم. این در حالیست که ایران باوجود شرکت در تقریباً ۱۵ دوره مسابقات مهارت، هنوز نتوانسته موفقیت قابلقبول کسب کند. بر اساس شاخص جهانی دانش (GKI) رتبه آموزش و تربیت فنی و خرفهای ایران نگرانکننده است کمبود نیروی ماهر یا همین افراد با هنر یکی از پنج چالش بزرگ کشور است و بر عکس نزدیک به ۸۰ درصد افراد ماهر جامعه با مشکل اشتغال مواجه نیستند درحالیکه بیشتر فارغالتحصیلان کشور حتی از دانشگاههای برتر که از مهارت شغلی و هم جهت با رشته تحصیلی برخوردار نیستند شرایط بسیار سختی را از نظر اشتغال تجربه میکنند. در برنامههای توسعه در فصول متعدد بر مهارتافزایی و کاهش افراد تحصیلکرده بدون مهارت تأکید کردهاند که در تمام برنامههای توسعه در این زمینه ۳۰ درصد اهداف تحقق پیدا نکرده است تا جایی که محمدباقر قالیباف اعتراف کردند اگر برنامه توسعه ششم مدیریت نمیشد شاهد تحقق درصد بیشتری از اهداف برنامه توسعه بودیم. در برنامه توسعه هفتم سهم آموزش مهارتی ۴۰ درصد از آموزش عالی و ۵۰ درصد از آموزش متوسطه تعیین شده است. در سند چشمانداز ۱۴۰۴ نیز باوجود تأکید فراوان بر مهارتافزایی و همین هنر داشتن متأسفانه ۳۵ درصد اهداف محقق نشدند. این در حالی است که مهارتآموزی از ضروریات گام دوم انقلاب است.
در کشور این رسالت بزرگ بر عهده وزارت آموزشوپرورش، وزارت علوم و تحقیقات فناوری، وزارت کار و رفاه اجتماعی و وزارت صنعت و معدن قرار گرفته است که شواهد و مستندات نشان میدهد بیکاری بخش زیادی از جوانان و فارغالتحصیلان دانشگاهها و تقاضا برای ورود به بدنه دولت باوجود دستمزدهای حداقلی بهجای ورود به شرکتها و بخشهای خصوصی به دلیل فقدان مهارتی است که محمد بهرامی تحت عنوان تخصص و هنر به آن اشاره کرده است. امروز نیروی انسانی مهارت دیده یا ماهر را در دنیا موتور محرکه همه حوزهها بهخصوص اقتصاد میدانند. بهگونهای امروز تمامی اقتصاددانان داخلی و خارجی یکی از دلایل مهم عدم توسعهیافتگی ایران را باوجود فرصتها شغلی و ظرفیتهای عظیم تولیدی همین محدودیت و ضعیفبودن کشور در آموزش نیروی ماهر برای نقشآفرینی در این جایگاهها برشمردهاند. در تاریخ ایران نیز مهارت را هنر میگفتند به همین دلیل هر کجا بحث از عمل بوده از واژه هنر استفاده شده از جمله هنر نزد ایرانیان است و بس! یا وقتی فردوسی کنارگذاشتن افراد هنرمند (ماهر) را یکی از سه دلیل سقوط حکومتها دانسته است.
بنابراین صحبت محمد بهرامی نماینده مجلس نهتنها پایه عقلی و علمی دارد و بدون توجه جدی به این موضوع عملاً هر صحبتی در مورد توسعه و اشتغال شعاری است؛ بلکه امروز یکی از چالشهای پیشروی نظام آموزشی مدرکگرایی و نادیدهگرفتن مهارت و هنر مرتبط با رشته تحصیلیست و گاهی مشاهده میشود بخشی از مردم جایگاه اجتماعی مشاغل مهارتی را در سطح پایینی تعریف میکنند و باعث گردیده قریب بهاتفاق تحصیلکردههای ما ارزشی برای مهارتآموزی و کاربردیکردن تحصیلات قائل نباشند و همه در صف استخدامهای دولتی که نیاز آنچنانی به مهارتهای شغلی ندارد قرار بگیرند و شاهد تلفشدن عمر گرانبهای خود و سوختن فرصتهای پیشروی زندگی خود باشند.
منتقدان جناب محمد بهرامی باید به تفاوت معنایی واژههای استعداد، فارغالتحصیل، مدرک، متخصص، مهارت، توانایی دقت کنند و بدانند این چند واژه به یکدیگر مرتبط هستند؛ اما یکی نیستند. هر فارغالتحصیلی متخصص نیست هر فارغالتحصیلی مهارت یا همان هنر ندارد هر استعدادی لزوماً هنر و توانایی ندارد هر نیروی ماهری لزوماً نباید فارغالتحصیل فلان دانشگاه برتر باشد ممکن است یک شخص ماهر که برای جامعه کاربرد بسیار دارد حتی دانشگاه نرفته باشد. نفر اول کنکور لزوماً متخصص نیست نفر اول دانشگاههای کشور لزوماً ماهر نیست! پس وقتی جناب محمد بهرامی بسیاری از جوانان استات را فاقد تخصص و هنر و مهارت میداند این نهتنها توهین نیست؛ بلکه باید به مطالبهای جدی همه جوانان تبدیل گردد تا شرایط کسب مهارت و تبدیلشدن جوانان به نیروی ماهر و متخصص فراهم آید. در چنین شرایطی قطعاً نیروی ماهر و متخصص که از مهارت بالایی برخوردار است باوجود دستمزد به مرتب بهتر از نظام پرداخت دولتی، دیگر سراغ کار دولتی نخواهد رفت و وجود تبعیض در استخدام برخی شرکتهای دولتی و نیمهدولتی و فشار در بدنه دولت و نهادهای دیگر ارتباط آنچنانی به شغل این نیروی ماهر ندارد.
در ادامه فارغ از اینکه فیلم کامل این گفتوگو در دسترس نیست و قطعاً با دیدن کلیپ کامل این گفتوگو ابهامات برطرف خواهد شد؛ اما به بررسی این جمله که آیا فقدان مهارت یا به زبان عامیانه نبود هنر یکی از ریشههای بیکاری است؟ آیا تحصیل در فلان رشته تحصیلی شرط لازم و کافی برای داشتن مهارت و اشتغال است؟ چرا اگر به ماها بگویند به دلیل فلان رفتار اشتباه ضعف فرهنگی داریم یا در فلان حرفه، مهارت و هنری نداریم سریعاً واکنش منفی نشان میدهیم و بهکاربردن انتقادی این دو واژه را نوعی توهین میدانیم؟ آیا بین میزان مهارت و توسعهنیافتگی استان ارتباطی وجود دارد؟ تا چه اندازه فقدان مهارت یا به قول عامیانه نداشتن هنر عامل بالابودن بیکاری جوانان است؟ هنر در ادبیات و تاریخ ایران در حقیقت همین داشتن مهارت است.
در ادامه به ترتیب بهتمامی این سؤالات پاسخ داده خواهد شد.
۱_ فلسفه تأسیس دانشگاه علمیکاربردی چیست؟ همانگونه که از نام دانشگاه مشخص است وظیفه این دانشگاه کاربردیکردن دانش است؛ یعنی این دانشگاه باید بین دانش تئوری و عملی یک پل ارتباطی باشد در قسمتی از اساسنامه این دانشگاه به توانمندسازی فارغالتحصیلان دانشگاهها که فاقد تجربه اجرایی یا مهارتی هستند توسط این دانشگاه اشاره شده است که میتوان با کمک سازمانهای دولتی و غیردولتی دورههایی را جهت کسب مهارت افراد فارغالتحصیل برگزار کرد.
پس بر اساس فلسفه این دانشگاه فارغالتحصیل شدن صرفاً متخصص محسوب نمیشود و مهارت و هنر مرتبط با رشته تحصیلی خود را ندارد؛ یعنی شخصی ممکن است نفر اول کنکور دکتری یا ارشد کشور باشد و فارغالتحصیل بهترین دانشگاه باشد؛ اما مهارت عملی کافی نسبت به رشته خود نداشته باشد.
پس اولین نتیجهگیری از صحبت جناب بهرامی برای افراد منصف آگاه: صحبت محمد بهرامی خطاب به ریاست دانشگاه علمیکاربردی مبنی بر عدم داشتن مهارت، تخصص و هنر بسیاری از فرزندان استان ارتباطی به مدرک تحصیلی یا رشته تحصیلی یا دانشگاه محل تحصیل نداشته؛ بلکه به معنای این است که حتی بسیاری از فارغالتحصیلان ما نیاز به کسب مهارت و داشتن فن و هنر نسبت به رشته خود هستند که این صحبت نهتنها صحبتی علمی، عقلی و مطابق با اساسنامه دانشگاه فرهنگیان است؛ بلکه قابلتحسین است؛ زیرا همه ما میدانیم بسیاری از فارغالتحصیلان و تحصیلکردگان ما صرفاً بهصورت تئوری دارای سوادند و به دلیل عدم مهارتآموزی یا حضور در شرایط کاری فاقد مهارت و تخصص عملی در رشته تحصیلی خود هستند. چهبسا اگر بسیاری از تحصیلکردگان هم استانی از مهارت فنی مرتبط با رشته تحصیلی برخوردار بودند هیچگاه سراغی از هیچ آزمون استخدامی دولتی با چنین دستمزد پایینی نمیگرفتند.
۲_ شاید اگر محمد بهرامی به شیوه بهتری مطالبه خود طرح میکردند و بهجای واژه هنر از واژه مهارت استفاده میکردند شاهد واکنشهای کمتری بودند؛ زیرا حتی خود فارغالتحصیلان دانشگاهها حتی در رشتههای فنی و در بهترین دانشگاههای کشور امروز مهمترین گلایهای که دارند عدم ارتباط بین دانشگاه و صنعت است و همگی اعتقاد دارند فقدان مهارت و هنر مرتبط با رشته تحصیلی باعث گردیده گاهی باوجود فارغالتحصیلی با بهترین معدلها از بهترین دانشگاهها در شرکتهای خصوصی و دولتی نمرات لازمه را در آزمون عملی کسب نمیکنند؛ زیرا آنچه خواندهاند با آنچه در میدان شاهد هستیم متفاوت است. پس در این مورد نیز کوچکترین بیاحترامی صورت نگرفته است. یعنی نهتنها افرادی تحصیل نکردهاند بلکه تحصیلکردگان ما خود یکی از مطالبات مهم و نگرانیهایی دارند و در تمامی همایشهای ملی مربوط به دانشگاه آن را طرح کردهاند عدم ارتباط درست بین دانشگاه و صنعت است یا همان فاصله داشتن تئوری و مهارت در دانشگاهها را یک ایراد بسیار مهم میدانند
۳_ برخی از منتقدان به دلیل نگاه سطحی به صحبتهای محمد بهرامی و عدم اطلاع از فلسفه تأسیس دانشگاه علمیکاربردی از بیکاری فارغالتحصیلان گفتهاند تا صحبت محمد بهرامی را نقض کنند از سیب چینی فارغالتحصیلان گفتهاند از وجود تبعیض در بهکارگیری فارغالتحصیلان گفتهاند. هیچکدام از این موارد ناقض صحبتهای محمد بهرامی نیست. زیرا دانشگاه علمیکاربردی نه یک نهاد قانونگذاری است نه یک نهاد نظارتی است و نه یک نهاد قضایی است که وظیفه مبارزه با تبعیض را داشته باشد وظیفه این دانشگاه فقط بالابردن مهارت و پیوند بین دانش و عمل اجرایی است و آمادهکردن نیروی کار و به قولی افزایش هنر مرتبط با رشته تحصیلی برای هر گونه فعالیت عملی در حوزههای فنی، اقتصادی، تولیدی و... است. تا فلان شخص بتواند باتوجهبه مهارت و هنر مکتسبه یک کار را شروع کند.
ایراد دیگری که به انتقادگران وارد است این است که فکر میکنند هر فارغالتحصیل دانشگاهی در فلان رشته تحصیلی و حتی در فلان دانشگاه برتر کشور متخصص است که از اساس چنین صحبتی باطل است تخصص ترکیبی از تئوری و داشتن مهارت در رشته مربوطه است. ممکن است نفرات برتر کنکور متخصص نباشند.
اما یونسکو سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد که از اهداف تشکیل این سازمان میتوان به ریشهکنکردن فقر، توسعه پایدار و گفتگوی بین فرهنگی از طریق ارتباطات و آموزش اشاره کرد این سازمان در زمینه توسعه پایدار برای توسعه مهارتها در بخشهای مختلف از جمله مهارتهای ضروری زندگی برای افراد کمسنوسال از جمله خودآگاهی و تفکر خلاق و برای دیگر بخشهای جامعه بر مهارتهای فنی و حرفهای و کسبوکار متمرکز است و یک روز را در تقویم خود روز جهانی مهارتهای جوانان نامگذاری کرده است. این مهارتها شامل دسته اول مهارتهای ضروری برای کودکان که شامل ۱۰ مهارت کلیدی از جمله تفکر خلاق، ارتباط مؤثر، حل مسئله و... است دسته دوم؛ مهارتهای فنی و حرفهای (TVET) که برای اشتغال و کارآفرینی موردتوجه جدی است دسته سوم مهارتهای سخت که شامل تخصص و مدرک تحصیلی است؛ یعنی این دو مقوله میتواند یکی نباشند دسته چهارم مهارتهای نرم که شامل مواردی مانند هوش هیجانی و...است و دسته آخر که جدیداً موردتوجه قرار گرفته است مهارتهای هوش مصنوعی و دیجیتال است.
مدرک تحصیلی تنها در یکی از این مهارتها نامبردهشده یعنی هنر و فن و تخصص و مهارت میتواند ۱۸۰ درجه با مدرک تحصیلی تفاوت داشته باشد. اما سازمان یونسکو اهداف خود از آموزش مهارتها را اینگونه بیان میکند هدف اول افزایش اشتغال و کارآفرینی و توسعه پایدار بر اساس نیازهای روز و ظرفیتهای بومی و انسانی است این سازمان هدف دوم از آموزش مهارتها، توسعه شخصیتی یعنی تقویت خودباوری، اعتمادبهنفس، توانایی در تصمیمگیری عنوان میکند هدف سوم اقدام پیشگیرانه و آمادگی برای آینده در مواجه با چالشهای پیشروی جهان و فناوریهای نوین عنوان میکند.
یونسکو برای نیل به این اهداف بزرگ و حیاتی برای جامعه جهانی و بهخصوص اشتغال و توسعه پایدار؛ بر اشتراکگذاری دانش و مهارت بین کشورها، تقویت همکاریهای بینالمللی و توسعه آموزش و مهارتآموزشی مردم جهان با مشارکت همه کشورها تأکید دارد.
در واقعاً مهارت و آموزشی که موردتأکید یونسکو است همین مهارت، تخصص و هنر مدنظر محمد بهرامی و همین رسالت دانشگاه علمیکاربردی است که ماها به دلیل عدم آگاهی کافی و خودآگاه پنداری کاذب خود را متخصص و ماهر و هنرمند میدانیم. این در حالیست که ایران باوجود شرکت در تقریباً ۱۵ دوره مسابقات مهارت، هنوز نتوانسته موفقیت قابلقبول کسب کند. بر اساس شاخص جهانی دانش (GKI) رتبه آموزش و تربیت فنی و خرفهای ایران نگرانکننده است کمبود نیروی ماهر یا همین افراد با هنر یکی از پنج چالش بزرگ کشور است و بر عکس نزدیک به ۸۰ درصد افراد ماهر جامعه با مشکل اشتغال مواجه نیستند درحالیکه بیشتر فارغالتحصیلان کشور حتی از دانشگاههای برتر که از مهارت شغلی و هم جهت با رشته تحصیلی برخوردار نیستند شرایط بسیار سختی را از نظر اشتغال تجربه میکنند. در برنامههای توسعه در فصول متعدد بر مهارتافزایی و کاهش افراد تحصیلکرده بدون مهارت تأکید کردهاند که در تمام برنامههای توسعه در این زمینه ۳۰ درصد اهداف تحقق پیدا نکرده است تا جایی که محمدباقر قالیباف اعتراف کردند اگر برنامه توسعه ششم مدیریت نمیشد شاهد تحقق درصد بیشتری از اهداف برنامه توسعه بودیم. در برنامه توسعه هفتم سهم آموزش مهارتی ۴۰ درصد از آموزش عالی و ۵۰ درصد از آموزش متوسطه تعیین شده است. در سند چشمانداز ۱۴۰۴ نیز باوجود تأکید فراوان بر مهارتافزایی و همین هنر داشتن متأسفانه ۳۵ درصد اهداف محقق نشدند. این در حالی است که مهارتآموزی از ضروریات گام دوم انقلاب است.
در کشور این رسالت بزرگ بر عهده وزارت آموزشوپرورش، وزارت علوم و تحقیقات فناوری، وزارت کار و رفاه اجتماعی و وزارت صنعت و معدن قرار گرفته است که شواهد و مستندات نشان میدهد بیکاری بخش زیادی از جوانان و فارغالتحصیلان دانشگاهها و تقاضا برای ورود به بدنه دولت باوجود دستمزدهای حداقلی بهجای ورود به شرکتها و بخشهای خصوصی به دلیل فقدان مهارتی است که محمد بهرامی تحت عنوان تخصص و هنر به آن اشاره کرده است. امروز نیروی انسانی مهارت دیده یا ماهر را در دنیا موتور محرکه همه حوزهها بهخصوص اقتصاد میدانند. بهگونهای امروز تمامی اقتصاددانان داخلی و خارجی یکی از دلایل مهم عدم توسعهیافتگی ایران را باوجود فرصتها شغلی و ظرفیتهای عظیم تولیدی همین محدودیت و ضعیفبودن کشور در آموزش نیروی ماهر برای نقشآفرینی در این جایگاهها برشمردهاند. در تاریخ ایران نیز مهارت را هنر میگفتند به همین دلیل هر کجا بحث از عمل بوده از واژه هنر استفاده شده از جمله هنر نزد ایرانیان است و بس! یا وقتی فردوسی کنارگذاشتن افراد هنرمند (ماهر) را یکی از سه دلیل سقوط حکومتها دانسته است.
بنابراین صحبت محمد بهرامی نماینده مجلس نهتنها پایه عقلی و علمی دارد و بدون توجه جدی به این موضوع عملاً هر صحبتی در مورد توسعه و اشتغال شعاری است؛ بلکه امروز یکی از چالشهای پیشروی نظام آموزشی مدرکگرایی و نادیدهگرفتن مهارت و هنر مرتبط با رشته تحصیلیست و گاهی مشاهده میشود بخشی از مردم جایگاه اجتماعی مشاغل مهارتی را در سطح پایینی تعریف میکنند و باعث گردیده قریب بهاتفاق تحصیلکردههای ما ارزشی برای مهارتآموزی و کاربردیکردن تحصیلات قائل نباشند و همه در صف استخدامهای دولتی که نیاز آنچنانی به مهارتهای شغلی ندارد قرار بگیرند و شاهد تلفشدن عمر گرانبهای خود و سوختن فرصتهای پیشروی زندگی خود باشند.
منتقدان جناب محمد بهرامی باید به تفاوت معنایی واژههای استعداد، فارغالتحصیل، مدرک، متخصص، مهارت، توانایی دقت کنند و بدانند این چند واژه به یکدیگر مرتبط هستند؛ اما یکی نیستند. هر فارغالتحصیلی متخصص نیست هر فارغالتحصیلی مهارت یا همان هنر ندارد هر استعدادی لزوماً هنر و توانایی ندارد هر نیروی ماهری لزوماً نباید فارغالتحصیل فلان دانشگاه برتر باشد ممکن است یک شخص ماهر که برای جامعه کاربرد بسیار دارد حتی دانشگاه نرفته باشد. نفر اول کنکور لزوماً متخصص نیست نفر اول دانشگاههای کشور لزوماً ماهر نیست! پس وقتی جناب محمد بهرامی بسیاری از جوانان استات را فاقد تخصص و هنر و مهارت میداند این نهتنها توهین نیست؛ بلکه باید به مطالبهای جدی همه جوانان تبدیل گردد تا شرایط کسب مهارت و تبدیلشدن جوانان به نیروی ماهر و متخصص فراهم آید. در چنین شرایطی قطعاً نیروی ماهر و متخصص که از مهارت بالایی برخوردار است باوجود دستمزد به مرتب بهتر از نظام پرداخت دولتی، دیگر سراغ کار دولتی نخواهد رفت و وجود تبعیض در استخدام برخی شرکتهای دولتی و نیمهدولتی و فشار در بدنه دولت و نهادهای دیگر ارتباط آنچنانی به شغل این نیروی ماهر ندارد.
حیف این مطلب که پاسخ به ادم هاییست که خدا هم حرف بزنه قبولش ندارن