تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۵۱
کد مطلب : ۵۰۵۲۵۰
کبنا بررسی کرد
نشست شورای آموزشوپرورش کهگیلویه و بویراحمد و هیاهوی تاجگردون / دغدغه آموزشی یا ژستهای توخالی؟ / آیا نشست دیروز خروجی ملموسی هم داشت؟ / آنگاه که نماینده اصل را رها میکند و به فرع میچسپد!
۰
کبنا ؛در روزهایی که آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد بیش از همیشه به تصمیمهای کارشناسی و بودجهای نیاز دارد، حاشیهسازیهای رسانهای و انتقادهای پر سر و صدای غلامرضا تاجگردون، به جای حل مسئله، آن را به صحنهای سیاسی و پرهیاهو بدل کرده است که خروجیاش چندان مشخص نیست. پس این آیا این همه جنجال واقعاً برای آموزش و پرورش بود یا تنها یک نمایش توخالی؟
به گزارش کبنا، در هفتههای اخیر، یک جنجال رسانهای پر سر و صدا در استان کهگیلویه و بویراحمد به راه افتاده که محور اصلی آن نه خودِ آموزش و پرورش، بلکه انتقادات و موضعگیریهای پرحجم غلامرضا تاجگردون در فضای مجازی بوده است. ماجرا از جایی آغاز شد که گویا وزیر آموزش و پرورش در یک گفتوگو با وی، نهتنها مدیرکل آموزش و پرورش استان را نمیشناخت، بلکه حتی استان کهگیلویه و بویراحمد را با چهارمحال و بختیاری اشتباه گرفته بود. همین اتفاق، جرقهای شد تا تاجگردون رشتهای از استوریها و پستهای انتقادی را علیه وضعیت آموزش و پرورش استان منتشر کند و ناگهان این موضوع به تیتر رسانهها تبدیل شود.
پس از این هجمهها، روز گذشته جلسهای به پیشنهاد خود تاجگردون با عنوان جلسه شورای آموزش و پرورش استان برگزار شد؛ جلسهای که با ریاست استاندار و حضور تاجگردون، نماینده ولی فقیه در استان، محمد بهرامی، مدیرکل آموزش و پرورش و جمعی دیگر از مسئولان استانی برگزار گردید. مشروح سخنان این جلسه هم منتشر شده و در دسترس افکار عمومی قرار دارد. اما مسئله اینجاست که با وجود اینهمه جار و جنجال، خروجی مشخص و قابل لمسی از این جلسه به دست نیامد. به بیان دیگر، انگار این همه سر و صدا برای هیچ بود.
اگر بخواهیم از هیاهوی فضای مجازی فاصله بگیریم و موضوع را کمی دقیقتر بررسی کنیم، باید به آمار و ارقام رسمی نگاه کنیم. بر اساس گزارشها و مستندات منتشرشده، میانگین نمرات پایه متوسطه استان در سال تحصیلی ۱۴۰۴ نسبت به دو سال گذشته وضعیت بهتری داشته است. یعنی بر خلاف آنچه در فضای مجازی القا میشود، آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد نهتنها افت نکرده، بلکه اندکی بهبود هم داشته است. اگر دغدغه تاجگردون واقعاً وضعیت آموزش و پرورش بود، این حساسیت باید از همان سال گذشته و در شرایطی که شاخصها پایینتر بودند بروز پیدا میکرد، نه اکنون که آمارها اندکی بهبود را نشان میدهند. این تناقض در زمانبندی و نوع واکنش، خود پرسشهای جدی را برمیانگیزد.
در نهایت، جلسهای که با این همه سر و صدا و تبلیغ رسانهای برگزار شد، خروجی چندان مهمی برای معلمان، دانشآموزان یا حتی بدنه مدیریتی آموزش و پرورش نداشت. نه نه سیاستی تغییر کرد و نه تصمیمی بنیادین گرفته شد. مسائل آموزش و پرورش در هیچ کجای دنیا با استوری و لایو و جنجال حل نشده و نمیشود. آموزش و پرورش نه میدان دعوای سیاسی است و نه تریبون شخصی افراد برای تقویت پایگاه اجتماعیشان. آموزش و پرورش را باید در اتاقهای تخصصی، با نگاه علمی، برنامهریزی دقیق و بودجهریزی هدفمند اصلاح کرد.
اما در این میان، پرسشهای جدیتری خطاب به خود تاجگردون وجود دارد. اگر واقعاً دغدغه اصلی او آموزش و پرورش است، چرا به ریشه مشکلات نمیپردازد؟ همه میدانند که بودجه آموزش و پرورش در این کشور به اندازهای محدود و ناکافی است که بخش بزرگی از معلمان برای تأمین معیشت خود به شغل دوم و حتی سوم روی میآورند. چرا تاجگردون به عنوان فردی با سابقه جدی در مجلس و کمیسیون برنامه و بودجه، به این موضوع ورود نمیکند؟ چرا فکری به حال اصلاح ساختار بودجهای آموزش و پرورش نمیشود؟ چرا چند قرارداد ورزشی و بودجهای در حوزههای دیگر باید برابر یا حتی بیشتر از بودجه دستگاهی باشد که آینده کشور را میسازد؟ این پرسشها فقط مخصوص استان کهگیلویه و بویراحمد نیست؛ مسئلهای ملی است. اما انتظار میرود کسی که اینگونه پرشور و هیاهو از دغدغه آموزش و پرورش سخن میگوید، پاسخ روشنی برای این «چرا»های بنیادین داشته باشد.
از سوی دیگر، خود تاجگردون در ساختار مدیریتی استان و کشور بیتأثیر نیست. نمیشود همزمان هم منتقد وضع موجود بود و هم از بانیان و اثرگذاران آن. وقتی بخش قابل توجهی از مدیران در دستگاههای اجرایی با توصیه یا نظر او منصوب میشوند، دیگر نمیتواند خود را بیرون از دایره مسئولیت قرار دهد و نقش یک منتقد صرف را بازی کند. انتصابهای منتسب به او بارها مورد بحث افکار عمومی قرار گرفتهاند؛ برخی از این انتصابها حتی با حرف و حدیثهای حقوقی و قضایی همراه بودهاند. چطور میشود یک نفر هم از وضع موجود انتقاد کند و هم در شکلگیری همان وضعیت نقش داشته باشد؟
تاجگردون از بازگرداندن معلمان بومی سایر استانها به کهگیلویه و بویراحمد سخن گفته است؛ در حالی که این اقدام عملاً مغایر با سند آمایش سرزمین است. سیاستگذاری منابع انسانی در آموزش و پرورش بر اساس نیاز مناطق مختلف کشور تنظیم میشود و بازگرداندن معلمان بدون توجه به این سند، در بلندمدت باعث بههمریختگی تعادل منابع انسانی در نظام آموزشی میشود. اگر دغدغه واقعی آموزش و پرورش وجود داشت، این تصمیمها باید بر مبنای کارشناسی و اسناد بالادستی اتخاذ میشد.
نکته دیگر، موضوع جابهجایی نیروهای متخصص آموزش و پرورش به سایر دستگاههاست. وقتی نیروهای خبره و با تجربه از آموزش و پرورش خارج میشوند و به بخشهای دیگر میروند، طبیعی است که کیفیت آموزشی افت میکند. چرا تاجگردون اجازه میدهد چنین روندی ادامه یابد؟ اگر دغدغه آموزش و پرورش وجود دارد، چرا بر حفظ نیروهای متخصص و جلوگیری از خروج آنان پافشاری نمیشود؟
از سوی دیگر، باید پرسید چرا این همه انرژی، زمان و رسانه برای یک موضوع صرف شد، اما تاجگردون در مورد دهها مسئله حیاتی دیگر استان سکوت کرده یا لااقل چنین هیاهویی به راه نینداخته است؟ معضل اعتیاد، بحران خودکشی، بیکاری جوانان، و وضعیت نابسامان اقتصادی در بسیاری از مناطق استان، مسائل کوچکی نیستند. چرا برای آنها چنین جلسات پررنگی تشکیل نمیشود؟ چرا درباره میدان گازی مختار که میتواند هزاران فرصت شغلی ایجاد کند و رونق اقتصادی به همراه آورد، این میزان فشار رسانهای و پیگیری وجود ندارد؟ چرا افزایش بودجه استان در اولویت قرار نمیگیرد؟ پاسخ به این پرسشها میتواند نشان دهد دغدغه واقعی کجاست و چه چیزهایی بیشتر از آموزش و پرورش مورد توجه قرار گرفتهاند یا نگرفتهاند.
همه این موارد وقتی کنار هم قرار میگیرند، تصویر نسبتاً روشنی را شکل میدهند: ما با یک مسئلهی واقعی در حوزه آموزش و پرورش مواجهایم، اما آنچه در هفتههای اخیر رخ داد، به نظر میرسد بیشتر یک نمایش رسانهای بود تا یک اقدام مؤثر و کارشناسانه. کسی نمیگوید آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد وضعیت مطلوبی دارد. نه، مشکلات ساختاری، کمبود معلم، کمبود امکانات، مهاجرت نیروهای متخصص و وضعیت معیشتی معلمان همه و همه واقعی و جدیاند. اما راه حل این مشکلات از مسیر استوری و کنفرانس خبری و جنجال رسانهای نمیگذرد. این مسائل نیازمند تصمیمهای کارشناسی، برنامهریزی بلندمدت و البته ارادهی واقعی برای اصلاح است.
مسئولیت شخصیتهای سیاسی با نفوذ دوچندان است. تاجگردون نمیتواند فقط از بیرون بایستد و نقد کند. او بخشی از ساختار قدرت و تصمیمسازی کشور بوده و هست و بنابراین نمیتواند خود را تماشاگر و منتقد صرف جا بزند. اگر دغدغه آموزش و پرورش دارد، باید پاسخ دهد در سالهایی که در رأس تصمیمگیری بود، چه اقدامی برای حل این مشکلات انجام داده است؟ چرا همانجا از بودجه آموزش و پرورش دفاع نکرد؟ چرا امروز که بسیاری از مشکلات ریشهدار و دیرینه شدهاند، تنها نقش یک منتقد پر سروصدا را ایفا میکند؟
آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد اگر قرار است بهبود یابد، نیاز به گفتوگوهای کارشناسی، تغییر رویکرد بودجهای، اصلاح ساختار مدیریتی و جذب و نگهداشت نیروهای متخصص دارد. نیاز به جلسات پشت درهای بسته دارد، نه جنجال در فضای مجازی. نیاز به اصلاح سیاستها دارد، نه فقط نقد عملکرد مدیرکل. آیندهی فرزندان این سرزمین در گرو تصمیمهای درست امروز ماست. و اگر قرار است تغییری رخ دهد، باید کسانی که بیشترین قدرت و نفوذ را دارند، اولین گام را بردارند.
به گزارش کبنا، در هفتههای اخیر، یک جنجال رسانهای پر سر و صدا در استان کهگیلویه و بویراحمد به راه افتاده که محور اصلی آن نه خودِ آموزش و پرورش، بلکه انتقادات و موضعگیریهای پرحجم غلامرضا تاجگردون در فضای مجازی بوده است. ماجرا از جایی آغاز شد که گویا وزیر آموزش و پرورش در یک گفتوگو با وی، نهتنها مدیرکل آموزش و پرورش استان را نمیشناخت، بلکه حتی استان کهگیلویه و بویراحمد را با چهارمحال و بختیاری اشتباه گرفته بود. همین اتفاق، جرقهای شد تا تاجگردون رشتهای از استوریها و پستهای انتقادی را علیه وضعیت آموزش و پرورش استان منتشر کند و ناگهان این موضوع به تیتر رسانهها تبدیل شود.
پس از این هجمهها، روز گذشته جلسهای به پیشنهاد خود تاجگردون با عنوان جلسه شورای آموزش و پرورش استان برگزار شد؛ جلسهای که با ریاست استاندار و حضور تاجگردون، نماینده ولی فقیه در استان، محمد بهرامی، مدیرکل آموزش و پرورش و جمعی دیگر از مسئولان استانی برگزار گردید. مشروح سخنان این جلسه هم منتشر شده و در دسترس افکار عمومی قرار دارد. اما مسئله اینجاست که با وجود اینهمه جار و جنجال، خروجی مشخص و قابل لمسی از این جلسه به دست نیامد. به بیان دیگر، انگار این همه سر و صدا برای هیچ بود.
اگر بخواهیم از هیاهوی فضای مجازی فاصله بگیریم و موضوع را کمی دقیقتر بررسی کنیم، باید به آمار و ارقام رسمی نگاه کنیم. بر اساس گزارشها و مستندات منتشرشده، میانگین نمرات پایه متوسطه استان در سال تحصیلی ۱۴۰۴ نسبت به دو سال گذشته وضعیت بهتری داشته است. یعنی بر خلاف آنچه در فضای مجازی القا میشود، آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد نهتنها افت نکرده، بلکه اندکی بهبود هم داشته است. اگر دغدغه تاجگردون واقعاً وضعیت آموزش و پرورش بود، این حساسیت باید از همان سال گذشته و در شرایطی که شاخصها پایینتر بودند بروز پیدا میکرد، نه اکنون که آمارها اندکی بهبود را نشان میدهند. این تناقض در زمانبندی و نوع واکنش، خود پرسشهای جدی را برمیانگیزد.
در نهایت، جلسهای که با این همه سر و صدا و تبلیغ رسانهای برگزار شد، خروجی چندان مهمی برای معلمان، دانشآموزان یا حتی بدنه مدیریتی آموزش و پرورش نداشت. نه نه سیاستی تغییر کرد و نه تصمیمی بنیادین گرفته شد. مسائل آموزش و پرورش در هیچ کجای دنیا با استوری و لایو و جنجال حل نشده و نمیشود. آموزش و پرورش نه میدان دعوای سیاسی است و نه تریبون شخصی افراد برای تقویت پایگاه اجتماعیشان. آموزش و پرورش را باید در اتاقهای تخصصی، با نگاه علمی، برنامهریزی دقیق و بودجهریزی هدفمند اصلاح کرد.
اما در این میان، پرسشهای جدیتری خطاب به خود تاجگردون وجود دارد. اگر واقعاً دغدغه اصلی او آموزش و پرورش است، چرا به ریشه مشکلات نمیپردازد؟ همه میدانند که بودجه آموزش و پرورش در این کشور به اندازهای محدود و ناکافی است که بخش بزرگی از معلمان برای تأمین معیشت خود به شغل دوم و حتی سوم روی میآورند. چرا تاجگردون به عنوان فردی با سابقه جدی در مجلس و کمیسیون برنامه و بودجه، به این موضوع ورود نمیکند؟ چرا فکری به حال اصلاح ساختار بودجهای آموزش و پرورش نمیشود؟ چرا چند قرارداد ورزشی و بودجهای در حوزههای دیگر باید برابر یا حتی بیشتر از بودجه دستگاهی باشد که آینده کشور را میسازد؟ این پرسشها فقط مخصوص استان کهگیلویه و بویراحمد نیست؛ مسئلهای ملی است. اما انتظار میرود کسی که اینگونه پرشور و هیاهو از دغدغه آموزش و پرورش سخن میگوید، پاسخ روشنی برای این «چرا»های بنیادین داشته باشد.
از سوی دیگر، خود تاجگردون در ساختار مدیریتی استان و کشور بیتأثیر نیست. نمیشود همزمان هم منتقد وضع موجود بود و هم از بانیان و اثرگذاران آن. وقتی بخش قابل توجهی از مدیران در دستگاههای اجرایی با توصیه یا نظر او منصوب میشوند، دیگر نمیتواند خود را بیرون از دایره مسئولیت قرار دهد و نقش یک منتقد صرف را بازی کند. انتصابهای منتسب به او بارها مورد بحث افکار عمومی قرار گرفتهاند؛ برخی از این انتصابها حتی با حرف و حدیثهای حقوقی و قضایی همراه بودهاند. چطور میشود یک نفر هم از وضع موجود انتقاد کند و هم در شکلگیری همان وضعیت نقش داشته باشد؟
تاجگردون از بازگرداندن معلمان بومی سایر استانها به کهگیلویه و بویراحمد سخن گفته است؛ در حالی که این اقدام عملاً مغایر با سند آمایش سرزمین است. سیاستگذاری منابع انسانی در آموزش و پرورش بر اساس نیاز مناطق مختلف کشور تنظیم میشود و بازگرداندن معلمان بدون توجه به این سند، در بلندمدت باعث بههمریختگی تعادل منابع انسانی در نظام آموزشی میشود. اگر دغدغه واقعی آموزش و پرورش وجود داشت، این تصمیمها باید بر مبنای کارشناسی و اسناد بالادستی اتخاذ میشد.
نکته دیگر، موضوع جابهجایی نیروهای متخصص آموزش و پرورش به سایر دستگاههاست. وقتی نیروهای خبره و با تجربه از آموزش و پرورش خارج میشوند و به بخشهای دیگر میروند، طبیعی است که کیفیت آموزشی افت میکند. چرا تاجگردون اجازه میدهد چنین روندی ادامه یابد؟ اگر دغدغه آموزش و پرورش وجود دارد، چرا بر حفظ نیروهای متخصص و جلوگیری از خروج آنان پافشاری نمیشود؟
از سوی دیگر، باید پرسید چرا این همه انرژی، زمان و رسانه برای یک موضوع صرف شد، اما تاجگردون در مورد دهها مسئله حیاتی دیگر استان سکوت کرده یا لااقل چنین هیاهویی به راه نینداخته است؟ معضل اعتیاد، بحران خودکشی، بیکاری جوانان، و وضعیت نابسامان اقتصادی در بسیاری از مناطق استان، مسائل کوچکی نیستند. چرا برای آنها چنین جلسات پررنگی تشکیل نمیشود؟ چرا درباره میدان گازی مختار که میتواند هزاران فرصت شغلی ایجاد کند و رونق اقتصادی به همراه آورد، این میزان فشار رسانهای و پیگیری وجود ندارد؟ چرا افزایش بودجه استان در اولویت قرار نمیگیرد؟ پاسخ به این پرسشها میتواند نشان دهد دغدغه واقعی کجاست و چه چیزهایی بیشتر از آموزش و پرورش مورد توجه قرار گرفتهاند یا نگرفتهاند.
همه این موارد وقتی کنار هم قرار میگیرند، تصویر نسبتاً روشنی را شکل میدهند: ما با یک مسئلهی واقعی در حوزه آموزش و پرورش مواجهایم، اما آنچه در هفتههای اخیر رخ داد، به نظر میرسد بیشتر یک نمایش رسانهای بود تا یک اقدام مؤثر و کارشناسانه. کسی نمیگوید آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد وضعیت مطلوبی دارد. نه، مشکلات ساختاری، کمبود معلم، کمبود امکانات، مهاجرت نیروهای متخصص و وضعیت معیشتی معلمان همه و همه واقعی و جدیاند. اما راه حل این مشکلات از مسیر استوری و کنفرانس خبری و جنجال رسانهای نمیگذرد. این مسائل نیازمند تصمیمهای کارشناسی، برنامهریزی بلندمدت و البته ارادهی واقعی برای اصلاح است.
مسئولیت شخصیتهای سیاسی با نفوذ دوچندان است. تاجگردون نمیتواند فقط از بیرون بایستد و نقد کند. او بخشی از ساختار قدرت و تصمیمسازی کشور بوده و هست و بنابراین نمیتواند خود را تماشاگر و منتقد صرف جا بزند. اگر دغدغه آموزش و پرورش دارد، باید پاسخ دهد در سالهایی که در رأس تصمیمگیری بود، چه اقدامی برای حل این مشکلات انجام داده است؟ چرا همانجا از بودجه آموزش و پرورش دفاع نکرد؟ چرا امروز که بسیاری از مشکلات ریشهدار و دیرینه شدهاند، تنها نقش یک منتقد پر سروصدا را ایفا میکند؟
آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد اگر قرار است بهبود یابد، نیاز به گفتوگوهای کارشناسی، تغییر رویکرد بودجهای، اصلاح ساختار مدیریتی و جذب و نگهداشت نیروهای متخصص دارد. نیاز به جلسات پشت درهای بسته دارد، نه جنجال در فضای مجازی. نیاز به اصلاح سیاستها دارد، نه فقط نقد عملکرد مدیرکل. آیندهی فرزندان این سرزمین در گرو تصمیمهای درست امروز ماست. و اگر قرار است تغییری رخ دهد، باید کسانی که بیشترین قدرت و نفوذ را دارند، اولین گام را بردارند.