تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۴۱
کد مطلب : ۵۰۵۰۴۶
جوانی که سکوتش را شکست و به استاندار نوشت؛
نامه یک جوان بیکار به استاندار کهگیلویه و بویراحمد / از امید به عدالت تا گلایه از تبعیض و بهکارگیری نزدیکان / جوانان استان در صف بیکاریاند و دفتر تهران در اختیار نزدیکان!
۰
کبنا ؛یکی از جوانان بیکار کهگیلویه و بویراحمد با ارسال نامهای خطاب به استاندار این استان، از آنچه «بهکارگیری نزدیکان استاندار در استانداری و دفتر تهران» و نیز «انتصابهای غیرشفاف در برخی دستگاههای اجرایی» خوانده، انتقاد کرد و خواستار شفافیت و رعایت شایستهسالاری در مدیریت استان شد. متن این نامه را در ادامه میخوانید.
جناب آقای دکتر یدالله رحمانی،
استاندار محترم کهگیلویه و بویراحمد
با سلام و احترام
نمیدانم نام خود را بنویسم یا نه. از یک سو میدانم نوشتن با نام واقعی حق هر شهروندی است، از سوی دیگر، از فضایی که بر مناسبات اداری حاکم است، هراسی در دل دارم که شاید با گفتن حقیقت، درهای بسته بیشتری به رویم قفل شود. شاید عجیب باشد که جوانی در استان خودش، در سرزمین پدریاش، برای گفتن یک گلایه ساده، مجبور شود در پناه بینامی بنویسد. اما این ناچاری از جنس ترس شخصی نیست؛ از جنس دلنگرانی برای آیندهای است که هر روز در پیچوخمها محو میشود.
آقای استاندار
ما جوانانی هستیم که از دل همین خاک برخاستهایم. سالها درس خواندیم، صبر کردیم، امید بستیم به روزی که در ادارههای استان، تخصص و توان جای رابطه و آشنایی را بگیرد. وقتی نام شما به عنوان استاندار جدید آمد، بسیاری از ما نفسی تازه کشیدیم. گمان کردیم دوران وعدههای بیعمل و انتصابات سلیقهای گذشته است و قرار است عقلانیت و عدالت در این استان قد علم کند. اما متأسفانه آنچه این روزها میشنویم و میبینیم، با آن امید فاصله دارد.
اخبار و اسنادی منتشر شده که نشان از بهکارگیری چند نفر از نزدیکان شما در استانداری دارد. گفته میشود دو نفر در ساختمان اصلی استانداری و یک نفر نیز در دفتر نمایندگی استانداری در تهران مشغول به کار شدهاند.
حتی اگر نیتها خیر باشد و قصد کمک یا همکاری باشد، باید پرسید آیا این شیوه بکارگیری، در شرایطی که هزاران جوان تحصیلکرده و متخصص استان پشت درهای بسته ادارات ماندهاند، عادلانه است؟
جناب آقای رحمانی
درد ما فقط در عدد و رقم استخدام نیست. درد ما در احساس تکرار همان چرخهای است که قرار بود شکسته شود. اگر قرار است باز هم روابط جای ضوابط را بگیرد، پس وعدهی اصلاح و عدالت چه شد؟ اگر جوانی پنجاه ساله بدون سابقه مرتبط به عنوان معاون منصوب میشود، آنهم در استانی که از بیکاری و فقر رنج میبرد، چگونه باید باور کنیم که تخصص و شایستگی معیار تصمیمگیری است؟
در این میان، موضوع دفتر استانداری در تهران، برای بسیاری از مردم پرسشبرانگیزتر است. چرا باید در پایتخت، جایی که چهره استان در سطح ملی بازتاب مییابد، نیروهایی منصوب شوند که گفته میشود ارتباطی نزدیک با مدیران ارشد دارند و از آشنایان آنها هستند؟ آیا این دفتر که میتواند پل ارتباطی بین مرکز و استان باشد، نباید به محل حضور افراد حرفهای، با تجربه، و مسلط بر روابط اداری و ملی تبدیل شود؟ اگر حضور افراد نزدیک به شما در آن دفتر صحت دارد، این پرسش وجود دارد که چه ضرورتی داشته چنین مسئولیتی به جای فرصت دادن به نیروهای شایستهی استان، به دایره محدود آشنایان سپرده شود؟
آقای استاندار محترم
شاید در نگاه برخی، این مسائل جزئی به نظر برسند، اما در واقع، اینها نشانههایی از روندی هستند که میتواند سرمایه اجتماعی مدیریت شما را فرسایش دهد. مردمی که با هزار امید شما را پذیرفتند، اکنون زمزمه میکنند که درهای بسته باز نشده، بلکه فقط صاحبان کلیدها عوض شدهاند.
جناب آقای رحمانی
ما میدانیم که اداره یک استان با مشکلات فراوان، کاری آسان نیست. میدانیم که محدودیتها و توقعات زیادند. اما میان همه این دشواریها، عدالت در فرصتها نباید فراموش شود. هر جوانی که با مدرک دانشگاهی و تخصص واقعی در این استان چشم انتظار کار است، باید بداند که روزی نوبت او خواهد رسید، نه اینکه نظارهگر انتصابات خانوادگی یا محفلی باشد.
در کنار این دغدغهها، موضوع دیگری نیز ذهن بسیاری را درگیر کرده است؛ انتصاب برخی افراد به عنوان سرپرست در دستگاههای اجرایی که نه تنها از بدنه رسمی دولت نیستند، بلکه با قراردادهای کار معین مشغولاند. اینکه فردی که خود هنوز در قالب نیروهای رسمی دولت تعریف نشده، به مقام سرپرستی یا مدیریت یک دستگاه اجرایی میرسد، پرسشی جدی درباره شایستگی، معیار انتخاب و عدالت اداری ایجاد میکند.
نکتهی مهمتر این است که چنین مواردی در حالی رخ داده که در همان دستگاهها، نیروهای رسمی، باسابقه و متخصصی حضور دارند که سالها تجربه کارشناسی دارند، اما فرصت دیده شدن به آنها داده نمیشود.
اینکه سرپرستی از بیرون بدنه رسمی، با حکم موقت و معین، سکان ادارهای دولتی را در دست گیرد، پیام درستی به جامعه کارمندان استان نمیدهد. این رویه احساس بیانگیزگی را در بین کارکنان زحمتکش و متخصص تقویت میکند.
افزون بر این، گفته میشود برخی از همین سرپرستان دارای سابقه حکم قضایی هستند. البته هیچکس از خطا مبرا نیست، اما وقتی چنین سوابقی در بین گزینههای انتخابی دیده میشود، انتظار افکار عمومی از مدیران ارشد این است که با حساسیت بیشتری انتخاب کنند تا شأن دستگاه اجرایی و اعتماد مردم خدشهدار نشود.
آقای استاندار
ما جوانان دل در گرو پیشرفت همین استان داریم. ما نمیخواهیم برچسب ناقد یا مخالف بخوریم؛ ما فقط میخواهیم بیواسطه و ترس و توصیه دیده شویم.
شاید نوشتن این نامه تأثیری فوری نداشته باشد، اما امید دارم صدای ما، صدای همین نسل خاموش کهگیلویه و بویراحمد باشد. نسلی که از بیکاری و تبعیض به تنگ آمده اما هنوز امیدوار است.
ما از شما نمیخواهیم معجزه کنید؛ فقط میخواهیم شفاف باشید. پاسخ دهید که معیار بهکارگیریها چیست؟ چگونه میشود در استانِ پر از جوان تحصیلکرده، فرصتها باز هم میان معدودی تقسیم شود؟ آیا وقت آن نرسیده است که شایستگی به جای آشنایی بنشیند؟
جناب آقای رحمانی
استان ما فقیر نیست؛ ثروتش در انسانهای شریف و تحصیلکردهاش نهفته است. تنها کافی است درهای بسته ادارات را به روی آنها باز کنید و نگذارید امیدشان در سایه بیعدالتی فراموش شود.
با احترام
یکی از جوانان بیکار و دلنگران کهگیلویه و بویراحمد
جناب آقای دکتر یدالله رحمانی،
استاندار محترم کهگیلویه و بویراحمد
با سلام و احترام
نمیدانم نام خود را بنویسم یا نه. از یک سو میدانم نوشتن با نام واقعی حق هر شهروندی است، از سوی دیگر، از فضایی که بر مناسبات اداری حاکم است، هراسی در دل دارم که شاید با گفتن حقیقت، درهای بسته بیشتری به رویم قفل شود. شاید عجیب باشد که جوانی در استان خودش، در سرزمین پدریاش، برای گفتن یک گلایه ساده، مجبور شود در پناه بینامی بنویسد. اما این ناچاری از جنس ترس شخصی نیست؛ از جنس دلنگرانی برای آیندهای است که هر روز در پیچوخمها محو میشود.
آقای استاندار
ما جوانانی هستیم که از دل همین خاک برخاستهایم. سالها درس خواندیم، صبر کردیم، امید بستیم به روزی که در ادارههای استان، تخصص و توان جای رابطه و آشنایی را بگیرد. وقتی نام شما به عنوان استاندار جدید آمد، بسیاری از ما نفسی تازه کشیدیم. گمان کردیم دوران وعدههای بیعمل و انتصابات سلیقهای گذشته است و قرار است عقلانیت و عدالت در این استان قد علم کند. اما متأسفانه آنچه این روزها میشنویم و میبینیم، با آن امید فاصله دارد.
اخبار و اسنادی منتشر شده که نشان از بهکارگیری چند نفر از نزدیکان شما در استانداری دارد. گفته میشود دو نفر در ساختمان اصلی استانداری و یک نفر نیز در دفتر نمایندگی استانداری در تهران مشغول به کار شدهاند.
حتی اگر نیتها خیر باشد و قصد کمک یا همکاری باشد، باید پرسید آیا این شیوه بکارگیری، در شرایطی که هزاران جوان تحصیلکرده و متخصص استان پشت درهای بسته ادارات ماندهاند، عادلانه است؟
جناب آقای رحمانی
درد ما فقط در عدد و رقم استخدام نیست. درد ما در احساس تکرار همان چرخهای است که قرار بود شکسته شود. اگر قرار است باز هم روابط جای ضوابط را بگیرد، پس وعدهی اصلاح و عدالت چه شد؟ اگر جوانی پنجاه ساله بدون سابقه مرتبط به عنوان معاون منصوب میشود، آنهم در استانی که از بیکاری و فقر رنج میبرد، چگونه باید باور کنیم که تخصص و شایستگی معیار تصمیمگیری است؟
در این میان، موضوع دفتر استانداری در تهران، برای بسیاری از مردم پرسشبرانگیزتر است. چرا باید در پایتخت، جایی که چهره استان در سطح ملی بازتاب مییابد، نیروهایی منصوب شوند که گفته میشود ارتباطی نزدیک با مدیران ارشد دارند و از آشنایان آنها هستند؟ آیا این دفتر که میتواند پل ارتباطی بین مرکز و استان باشد، نباید به محل حضور افراد حرفهای، با تجربه، و مسلط بر روابط اداری و ملی تبدیل شود؟ اگر حضور افراد نزدیک به شما در آن دفتر صحت دارد، این پرسش وجود دارد که چه ضرورتی داشته چنین مسئولیتی به جای فرصت دادن به نیروهای شایستهی استان، به دایره محدود آشنایان سپرده شود؟
آقای استاندار محترم
شاید در نگاه برخی، این مسائل جزئی به نظر برسند، اما در واقع، اینها نشانههایی از روندی هستند که میتواند سرمایه اجتماعی مدیریت شما را فرسایش دهد. مردمی که با هزار امید شما را پذیرفتند، اکنون زمزمه میکنند که درهای بسته باز نشده، بلکه فقط صاحبان کلیدها عوض شدهاند.
جناب آقای رحمانی
ما میدانیم که اداره یک استان با مشکلات فراوان، کاری آسان نیست. میدانیم که محدودیتها و توقعات زیادند. اما میان همه این دشواریها، عدالت در فرصتها نباید فراموش شود. هر جوانی که با مدرک دانشگاهی و تخصص واقعی در این استان چشم انتظار کار است، باید بداند که روزی نوبت او خواهد رسید، نه اینکه نظارهگر انتصابات خانوادگی یا محفلی باشد.
در کنار این دغدغهها، موضوع دیگری نیز ذهن بسیاری را درگیر کرده است؛ انتصاب برخی افراد به عنوان سرپرست در دستگاههای اجرایی که نه تنها از بدنه رسمی دولت نیستند، بلکه با قراردادهای کار معین مشغولاند. اینکه فردی که خود هنوز در قالب نیروهای رسمی دولت تعریف نشده، به مقام سرپرستی یا مدیریت یک دستگاه اجرایی میرسد، پرسشی جدی درباره شایستگی، معیار انتخاب و عدالت اداری ایجاد میکند.
نکتهی مهمتر این است که چنین مواردی در حالی رخ داده که در همان دستگاهها، نیروهای رسمی، باسابقه و متخصصی حضور دارند که سالها تجربه کارشناسی دارند، اما فرصت دیده شدن به آنها داده نمیشود.
اینکه سرپرستی از بیرون بدنه رسمی، با حکم موقت و معین، سکان ادارهای دولتی را در دست گیرد، پیام درستی به جامعه کارمندان استان نمیدهد. این رویه احساس بیانگیزگی را در بین کارکنان زحمتکش و متخصص تقویت میکند.
افزون بر این، گفته میشود برخی از همین سرپرستان دارای سابقه حکم قضایی هستند. البته هیچکس از خطا مبرا نیست، اما وقتی چنین سوابقی در بین گزینههای انتخابی دیده میشود، انتظار افکار عمومی از مدیران ارشد این است که با حساسیت بیشتری انتخاب کنند تا شأن دستگاه اجرایی و اعتماد مردم خدشهدار نشود.
آقای استاندار
ما جوانان دل در گرو پیشرفت همین استان داریم. ما نمیخواهیم برچسب ناقد یا مخالف بخوریم؛ ما فقط میخواهیم بیواسطه و ترس و توصیه دیده شویم.
شاید نوشتن این نامه تأثیری فوری نداشته باشد، اما امید دارم صدای ما، صدای همین نسل خاموش کهگیلویه و بویراحمد باشد. نسلی که از بیکاری و تبعیض به تنگ آمده اما هنوز امیدوار است.
ما از شما نمیخواهیم معجزه کنید؛ فقط میخواهیم شفاف باشید. پاسخ دهید که معیار بهکارگیریها چیست؟ چگونه میشود در استانِ پر از جوان تحصیلکرده، فرصتها باز هم میان معدودی تقسیم شود؟ آیا وقت آن نرسیده است که شایستگی به جای آشنایی بنشیند؟
جناب آقای رحمانی
استان ما فقیر نیست؛ ثروتش در انسانهای شریف و تحصیلکردهاش نهفته است. تنها کافی است درهای بسته ادارات را به روی آنها باز کنید و نگذارید امیدشان در سایه بیعدالتی فراموش شود.
با احترام
یکی از جوانان بیکار و دلنگران کهگیلویه و بویراحمد