تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۴۴
کد مطلب : ۵۰۴۸۲۳
کبنا بررسی کرد؛
نگاهی به عملکرد برخی از مدیران موفق و ناموفق کهگیلویه و بویراحمد / چرا کانون پرورش فکری و کتابخانههای عمومی استان توانستند اما آموزش و پرورش نتوانست؟ / یکی از فرهنگیان: حتی در روز ملاقات مردمی هم نمیتوانیم یک دقیقه مدیرکل را ملاقات کنیم!
۱
کبنا ؛با وجود اینکه مدیران برخی نهادهای فرهنگی و اجرایی استان توانستهاند با تدبیر و تعامل، اعتماد مردم را جلب کنند، آموزشوپرورش کهگیلویه و بویراحمد حتی در جلسات ملاقات مردمی نیز عملکرد قابل قبولی ندارد و برخی از فرهنگیان از اینکه هفتهها باید پشت در اتاق مدیرکل بمانند و نتوانند یک دقیقه با او ملاقات کنند گلایه دارند.
به گزارش کبنا، در حالی که مدیریت در دستگاههای دولتی گاهی با انتقاد و حواشی سیاسی همراه است، هنوز هم میتوان در کهگیلویه و بویراحمد مدیرانی را یافت که نشان دادهاند خدمت به مردم و ارتقای کیفیت نهادهای زیرمجموعهشان اولویت نخست آنهاست. این گروه از مدیران ثابت کردهاند حتی در ساختارهای پرچالش و گاه کممنبع، میتوان با تدبیر و دوری از حاشیه، مسیر توسعه را هموار کرد. هر اندازه تعداد این مدیران در استان افزایش یابد، امید به بهبود شاخصهای توسعهای نیز افزایش خواهد یافت.
یکی از مصادیق آن، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کهگیلویه و بویراحمد است که تا همین چند سال پیش، بیش از آنکه کارکرد فرهنگی و اجتماعی داشته باشد، درگیر حواشی و رقابتهای سیاسی بود. اما از زمانی که سلیمان شهبازی سکان هدایت آن را بر عهده گرفته، این کانون مسیر جدیدی را تجربه میکند. فضای سازمان از رقابتهای جناحی و ملاحظات غیرضروری دور شده و به رسالت اصلی خود بازگشته است؛ یعنی پرورش فکری، فرهنگی و هنری نسل آینده در آن رونق گرفته است. در این مدت چندین واحد آن بازسازی و تجهیز شده، میزان مشارکت خانوادهها افزایش یافته و داوطلبان استفاده از خدمات کانون رشد چشمگیری داشتهاند. امروز فضای حاکم بر این نهاد، آرام و حرفهای است و کودکان و نوجوانان در آن احساس نشاط و خلاقیت میکنند.
در کنار کانون، نهاد کتابخانههای عمومی استان نیز به همت محسن جبارنژاد جان تازهای گرفته است. کتابخانههای عمومی که تا پیش از این اغلب در حاشیه فعالیتهای فرهنگی استان قرار داشتند، حالا به بطن جامعه بازگشتهاند و نقشی فعال در کاهش آسیبهای اجتماعی و ارتقای فرهنگ مطالعه ایفا میکنند. تجهیز مخازن کتاب، بازطراحی بخش کودک با الهام از فرهنگ بومی، افزایش داوطلبان عضویت و برگزاری نشستهای تخصصی درباره آسیبهای اجتماعی از جمله خودکشی، از مهمترین اقدامات این دوره است.
جبارنژاد که خود دانشآموخته مقطع دکتری و نویسنده است، رابطهای نزدیک و اصیل با کتاب دارد و همین پیوند باعث شده برنامههای او در این نهاد، اصالت و عمق بیشتری داشته باشند. آنچه بیش از همه در عملکرد او جلب توجه میکند، نبود هرگونه حاشیه سیاسی یا مدیریتی است؛ ویژگیای که در فضای امروز اداری کشور، سرمایهای کمیاب محسوب میشود.
در همین راستا، دو دستگاه پروژهمحور شرکت آب منطقهای و راهداری و حملونقل جادهای نیز نمونههایی از مدیریتهای کارآمد و بیحاشیهاند. به گفته کارشناسان، آرش مصلح و حمیدرضا پیمانجو در دوره مدیریت خود، بیشترین جذب اعتبار عمرانی را در استان رقم زدهاند. پروژههایشان فعال و تأثیرگذارند؛ از اصلاح و بازسازی مسیرهای حیاتی تا افزایش ضریب ایمنی جادهها و تأمین منابع آبی پایدار برای مناطق روستایی و شهری. مهمتر از همه این است که این دو مدیر، بدون ورود به حاشیههای سیاسی یا رسانهای، صرفاً با کار و تلاش خود دیده میشوند.
اما در کنار این چهرههای موفق، مدیرانی هم هستند که نهتنها گرهی از مشکلات مردم باز نکردهاند، بلکه با برخی رفتارها بر مشکلات افزودهاند. برخی از آنان که حکم سرپرستیشان به پایان رسیده، با توسل به ارتباطات غیررسمی، در پی دریافت حکم دائمیاند. در حالیکه کارنامهشان نشان چندانی از دستاورد ندارد. این دسته از مدیران اغلب به جای برنامهریزی برای اصلاح ساختارها، سرگرم روزمرگیاند و عملکردشان از یک مدیر صرفاً اداری فراتر نمیرود.
در این بین، یکی از دستگاههایی که وضعیت آن نگرانکنندهتر است، آموزشوپرورش کهگیلویه و بویراحمد است که باید ستون اصلی سرمایه انسانی استان باشد، اما متأسفانه به نقطهای از رکود و نارضایتی رسیده که حتی بدنه فرهنگی آن نیز از وضعیت موجود چندان دلخوش نیست.
در سالهای گذشته، انتقادات از آموزشوپرورش عمدتاً حول محور انتصابات سیاسی و طایفهای میچرخید. اما امروز ثمره آن تصمیمات نادرست در عملکرد دانشآموزان و معلمان خود را نشان داده است. افت تحصیلی محسوس دانشآموزان، کاهش مشارکت آنها در رقابتهای فرهنگی و علمی، و ناتوانی مدارس در ایجاد انگیزه و نشاط آموزشی، نشانههایی از ضعف مدیریتی در رأس این دستگاه هستند.
شواهد میدانی و گزارشهای منابع آگاه حاکی از آن است که نظم و انضباط اداری در اداره کل آموزشوپرورش استان تا حدی به حاشیه رفته است. برخی از معلمان و کارکنان از نبود ارتباط مستقیم با مدیرکل گلایه دارند. حتی در روزهای تعیینشده برای ملاقات عمومی، امکان دیدار با او برای بسیاری فراهم نمیشود و گاه بیش از یک ماه طول میکشد تا افراد بتوانند خواستههای خود را مستقیم مطرح کنند. این وضعیت نهتنها فاصله بین مدیر و بدنه را عمیقتر کرده، بلکه حس بیاعتمادی و بیتفاوتی را در میان معلمان تقویت میکند.
آموزشوپرورش نهادی است که حیات فرهنگی و اجتماعی هر استان از آن تغذیه میشود. در کهگیلویه و بویراحمد که نرخ بیکاری بالا، افت تحصیلی چشمگیر و مسائل اجتماعی مثل مهاجرت و خودکشی زیاد است، این نهاد میتواند نقش پیشگیرانه و امیدآفرین ایفا کند. اما وقتی مدیریت آن درگیر روزمرگی و بیبرنامگی باشد، چشمانداز روشنی از اصلاح و تحول به چشم نمیخورد.
به گفته برخی منابع در آموزشوپرورش، اخیراً مدیریت برخی مدارس دخترانه به مدیران مرد سپرده شده است؛ اقدامی که با منطق آموزشی و اصول روانشناسی تربیتی سازگار نیست. روشن است که مدرسه دخترانه با حساسیتهای خاص خود، نیازمند مدیری زن است تا بتواند محیطی صمیمی و همدلانه ایجاد کند.
از سوی دیگر، در حالی که در سالهای اخیر، اغلب استانها با ایجاد کارگروههای پژوهشی و آموزشی به دنبال اصلاح روندهای ناکارآمد بودهاند، آموزشوپرورش کهگیلویه و بویراحمد هنوز درگیر بحثهای ابتدایی نیروی انسانی و جابهجاییهای دروناستانی است. نشان چندانی نیز از برنامههای بلندمدت برای ارتقای کیفیت آموزشی دیده نمیشود. کلاسهای درس در برخی مناطق با کمبود معلم روبهروست، وضعیت فضاهای آموزشی در برخی شهرستانها از جمله همین بویراحمد با مشکل روبهروست و امکانات آزمایشگاهی و فرهنگی مدارس عملاً ناکافی هستند.
اگر نهادهایی مثل کانون پرورش فکری یا کتابخانههای عمومی با کمترین بودجه و بیشترین انگیزه توانستهاند مسیر رشد را طی کنند، چرا آموزشوپرورش با سهم بودجه و منابع انسانی بیشتر، چنین دستاوردی ندارد؟
به گزارش کبنا، در حالی که مدیریت در دستگاههای دولتی گاهی با انتقاد و حواشی سیاسی همراه است، هنوز هم میتوان در کهگیلویه و بویراحمد مدیرانی را یافت که نشان دادهاند خدمت به مردم و ارتقای کیفیت نهادهای زیرمجموعهشان اولویت نخست آنهاست. این گروه از مدیران ثابت کردهاند حتی در ساختارهای پرچالش و گاه کممنبع، میتوان با تدبیر و دوری از حاشیه، مسیر توسعه را هموار کرد. هر اندازه تعداد این مدیران در استان افزایش یابد، امید به بهبود شاخصهای توسعهای نیز افزایش خواهد یافت.
یکی از مصادیق آن، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کهگیلویه و بویراحمد است که تا همین چند سال پیش، بیش از آنکه کارکرد فرهنگی و اجتماعی داشته باشد، درگیر حواشی و رقابتهای سیاسی بود. اما از زمانی که سلیمان شهبازی سکان هدایت آن را بر عهده گرفته، این کانون مسیر جدیدی را تجربه میکند. فضای سازمان از رقابتهای جناحی و ملاحظات غیرضروری دور شده و به رسالت اصلی خود بازگشته است؛ یعنی پرورش فکری، فرهنگی و هنری نسل آینده در آن رونق گرفته است. در این مدت چندین واحد آن بازسازی و تجهیز شده، میزان مشارکت خانوادهها افزایش یافته و داوطلبان استفاده از خدمات کانون رشد چشمگیری داشتهاند. امروز فضای حاکم بر این نهاد، آرام و حرفهای است و کودکان و نوجوانان در آن احساس نشاط و خلاقیت میکنند.
در کنار کانون، نهاد کتابخانههای عمومی استان نیز به همت محسن جبارنژاد جان تازهای گرفته است. کتابخانههای عمومی که تا پیش از این اغلب در حاشیه فعالیتهای فرهنگی استان قرار داشتند، حالا به بطن جامعه بازگشتهاند و نقشی فعال در کاهش آسیبهای اجتماعی و ارتقای فرهنگ مطالعه ایفا میکنند. تجهیز مخازن کتاب، بازطراحی بخش کودک با الهام از فرهنگ بومی، افزایش داوطلبان عضویت و برگزاری نشستهای تخصصی درباره آسیبهای اجتماعی از جمله خودکشی، از مهمترین اقدامات این دوره است.
جبارنژاد که خود دانشآموخته مقطع دکتری و نویسنده است، رابطهای نزدیک و اصیل با کتاب دارد و همین پیوند باعث شده برنامههای او در این نهاد، اصالت و عمق بیشتری داشته باشند. آنچه بیش از همه در عملکرد او جلب توجه میکند، نبود هرگونه حاشیه سیاسی یا مدیریتی است؛ ویژگیای که در فضای امروز اداری کشور، سرمایهای کمیاب محسوب میشود.
در همین راستا، دو دستگاه پروژهمحور شرکت آب منطقهای و راهداری و حملونقل جادهای نیز نمونههایی از مدیریتهای کارآمد و بیحاشیهاند. به گفته کارشناسان، آرش مصلح و حمیدرضا پیمانجو در دوره مدیریت خود، بیشترین جذب اعتبار عمرانی را در استان رقم زدهاند. پروژههایشان فعال و تأثیرگذارند؛ از اصلاح و بازسازی مسیرهای حیاتی تا افزایش ضریب ایمنی جادهها و تأمین منابع آبی پایدار برای مناطق روستایی و شهری. مهمتر از همه این است که این دو مدیر، بدون ورود به حاشیههای سیاسی یا رسانهای، صرفاً با کار و تلاش خود دیده میشوند.
اما در کنار این چهرههای موفق، مدیرانی هم هستند که نهتنها گرهی از مشکلات مردم باز نکردهاند، بلکه با برخی رفتارها بر مشکلات افزودهاند. برخی از آنان که حکم سرپرستیشان به پایان رسیده، با توسل به ارتباطات غیررسمی، در پی دریافت حکم دائمیاند. در حالیکه کارنامهشان نشان چندانی از دستاورد ندارد. این دسته از مدیران اغلب به جای برنامهریزی برای اصلاح ساختارها، سرگرم روزمرگیاند و عملکردشان از یک مدیر صرفاً اداری فراتر نمیرود.
در این بین، یکی از دستگاههایی که وضعیت آن نگرانکنندهتر است، آموزشوپرورش کهگیلویه و بویراحمد است که باید ستون اصلی سرمایه انسانی استان باشد، اما متأسفانه به نقطهای از رکود و نارضایتی رسیده که حتی بدنه فرهنگی آن نیز از وضعیت موجود چندان دلخوش نیست.
در سالهای گذشته، انتقادات از آموزشوپرورش عمدتاً حول محور انتصابات سیاسی و طایفهای میچرخید. اما امروز ثمره آن تصمیمات نادرست در عملکرد دانشآموزان و معلمان خود را نشان داده است. افت تحصیلی محسوس دانشآموزان، کاهش مشارکت آنها در رقابتهای فرهنگی و علمی، و ناتوانی مدارس در ایجاد انگیزه و نشاط آموزشی، نشانههایی از ضعف مدیریتی در رأس این دستگاه هستند.
شواهد میدانی و گزارشهای منابع آگاه حاکی از آن است که نظم و انضباط اداری در اداره کل آموزشوپرورش استان تا حدی به حاشیه رفته است. برخی از معلمان و کارکنان از نبود ارتباط مستقیم با مدیرکل گلایه دارند. حتی در روزهای تعیینشده برای ملاقات عمومی، امکان دیدار با او برای بسیاری فراهم نمیشود و گاه بیش از یک ماه طول میکشد تا افراد بتوانند خواستههای خود را مستقیم مطرح کنند. این وضعیت نهتنها فاصله بین مدیر و بدنه را عمیقتر کرده، بلکه حس بیاعتمادی و بیتفاوتی را در میان معلمان تقویت میکند.
آموزشوپرورش نهادی است که حیات فرهنگی و اجتماعی هر استان از آن تغذیه میشود. در کهگیلویه و بویراحمد که نرخ بیکاری بالا، افت تحصیلی چشمگیر و مسائل اجتماعی مثل مهاجرت و خودکشی زیاد است، این نهاد میتواند نقش پیشگیرانه و امیدآفرین ایفا کند. اما وقتی مدیریت آن درگیر روزمرگی و بیبرنامگی باشد، چشمانداز روشنی از اصلاح و تحول به چشم نمیخورد.
به گفته برخی منابع در آموزشوپرورش، اخیراً مدیریت برخی مدارس دخترانه به مدیران مرد سپرده شده است؛ اقدامی که با منطق آموزشی و اصول روانشناسی تربیتی سازگار نیست. روشن است که مدرسه دخترانه با حساسیتهای خاص خود، نیازمند مدیری زن است تا بتواند محیطی صمیمی و همدلانه ایجاد کند.
از سوی دیگر، در حالی که در سالهای اخیر، اغلب استانها با ایجاد کارگروههای پژوهشی و آموزشی به دنبال اصلاح روندهای ناکارآمد بودهاند، آموزشوپرورش کهگیلویه و بویراحمد هنوز درگیر بحثهای ابتدایی نیروی انسانی و جابهجاییهای دروناستانی است. نشان چندانی نیز از برنامههای بلندمدت برای ارتقای کیفیت آموزشی دیده نمیشود. کلاسهای درس در برخی مناطق با کمبود معلم روبهروست، وضعیت فضاهای آموزشی در برخی شهرستانها از جمله همین بویراحمد با مشکل روبهروست و امکانات آزمایشگاهی و فرهنگی مدارس عملاً ناکافی هستند.
اگر نهادهایی مثل کانون پرورش فکری یا کتابخانههای عمومی با کمترین بودجه و بیشترین انگیزه توانستهاند مسیر رشد را طی کنند، چرا آموزشوپرورش با سهم بودجه و منابع انسانی بیشتر، چنین دستاوردی ندارد؟