تاریخ انتشار
شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۶
کد مطلب : ۵۰۳۰۰۷
تحلیل و بررسی سیاسی؛
دوئل سیاسی در کهگیلویه و بویراحمد؛ محمدرحیم دهرابپور و مهدی روشنفکر / تقابل این دو از کجا شروع شد؟ / نگاهی به رفتارشناسی سیاسی آنها؛ از چرخشهای سیاسی تا استعفا و قهر سیاسی! / آیا استراتژی «برچسبزنی» همیشه جواب میدهد؟
۵
کبنا ؛سخنان محمدرحیم دهرابپور در در نشست فعالان سیاسی و اجتماعی استان کهگیلویه و بویراحمد، موجب واکنش مهدی روشنفکر نماینده پیشین بویراحمد، دنا و مارگون شد. هر چند نمودی از این تقابل سیاسی را میتوان در همان واکنشهای دیروز دید، اما باید پرسید این دوئل سیاسی از کی و چگونه شروع شد؟
به گزارش کبنا، محمد رحیم دهرابپور در نشست فعالان سیاسی و اجتماعی استان کهگیلویه و بویراحمد با انتقاد شدید از عملکرد مدیریت و نمایندگان سابق استان گفت: «دوره گذشته، سیاهترین دوره نمایندگی و نکبتترین دوره مدیریت بود که بارها به مسئولان گوشزد کردم و حتی مستنداتی نیز در این زمینه موجود است. هرچند اکنون وضعیت کمی بهتر شده، اما همچنان مشکلاتی وجود دارد.»
وی با تأکید بر لزوم اصلاحات اساسی ادامه داد: «چینش مدیران بدون تعارف یک چینش انقلابی و مردمی نیست و این مسئله به یکی از چالشهای اساسی استان تبدیل شده است. مردم باید در اداره امور نقش داشته باشند و اهل فن و افراد بافهم باید در مدیریت استان مشارکت داده شوند.»
دهرابپور همچنین به تبعیض در واگذاری مسئولیتها اشاره کرد و گفت: «تبعیض در واگذاری مسئولیتها و فرصتهای شغلی برای عموم مردم وجود ندارد و فرزندان و اقوام یک گروه خاص از این فرصتها برخوردارند، در حالی که بسیاری از جوانان استان از حق خود محروم میشوند. اگر انصاف داشته باشیم، همانطور که فرزندان ما باید شغل داشته باشند، باید برای سایر جوانان نیز فکری کنیم.»
وی در پایان بر اهمیت تقویت ارتباط با تشکلهای مردمی تأکید کرد و گفت: «تشکلات مردمی را باید بها دهید و با آنها کنار بیایید. این تشکلات میتوانند رابط بین مسئولان و مردم باشند و ضریب اعتماد عمومی را بالا ببرند.»
پس از این اظهارات، مهدی روشنفکر نماینده پیشین بویراحمد، دنا و مارگون در واکنش به صحبتهای دهرابپور اظهار داشت: «نگران نباشید، حاجی (دهرابپور) انسان شریف و هواشناس خوبی است و بدون شک در بهار ۱۴۰۷ در حمایت از جریان مردمی پیروز در انتخابات اسفندماه سال ۱۴۰۶، صحبت خواهد کرد و مسئولین فعلی را نیز مورد انتقاد قرار خواهد داد.»
وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر منظور از این سخنان به ظاهر کنایهآمیز افزود: «هم ایشان (دهرابپور) میداند و هم مردم آگاهند که منظورم چه بود. البته شما هم حاجی و حرفهایش را زیاد جدی نگیرید اما اگر ایشان را ملاقات کردید، سلام بنده را به وی ابلاغ کنید.»
در خصوص این دوئل سیاسی نکاتی را پیرامون چرخشهای سیاسی متعدد هر دو نفر در سیاست، دلیل تقابل فعلی، و اهمیت منفعت سیاسی برای این دو نفر در عرصه سیاست، میزان کارآمدی این دو و نوع نگاه مردم به شخصیت این دو نفر میتوان طرح کرد؛
ابتدا باید دید چرا محمد رحیم دهرابپور از اصولگراها فاصله گرفت و چرا سطح کیفی برای روشنفکر در سیاست قائل نیست. در زمانی که محمود احمدینژاد شانس چندانی برای پیروزی در رقابتهای ریاستجمهوری نداشت، محمد رحیم دهراب پور مسئول ستاد وی در کهگیلویه و بویراحمد بود و با وجود فعالیتهای گسترده و سپس پیروزی احمدینژاد، جایگاه چندان مهمی عایدش نشد و از طرف دیگر، بخشی از اصولگرایان استان و لیدرهایشان از این پیروزی منفعتها بردند. همین مسئله باعث ایجاد فاصله دهرابپور با برخی از اعضای جریان اصولگرا در استان شد. ناگفته نماند دهرابپور از نظر ارتباط اجتماعی و حضور در میان مردم و عدم تندروی از ابتدای انقلاب نیز با رفقای اصولگرای خود فرق داشت.
ورود مهدی روشنفکر به عرصه انتخابات در سال 1398 در ظاهر با مخالفت با ستار هدایتخواه و یارانش همراه بود که مهدی روشنفکر خود در دوره احمدی نژاد با کمک همین دسته به جایگاه اداری یا همان منافع سیاسی رسیده بود و به نظر میرسید دهرابپور تصور کرد که روشنفکر همسو با او در مخالفت با جریان هدایتخواه است، بنابراین میتواند مورد اعتماد او باشد. و از سویی دهرابپور ارتباط تنگاتنگ و ریشهای با جریان روشنفکر در بویراحمد داشت و روشنفکر را به دارای انواع فضیلت به ویژه وفای به عهد و صداقت میدانست. بنابراین دهرابپور انتظار داشت که روشنفکر پس از انتخاب به نمایندگی مجلس، احترام متقابل به او بگذارد و از او مشورت بگیرد. برخی میگویند اما روشنفکر از او مشورت نگرفت و مانند دیگر لیدرهای سابقهدار چپ و راست خود در تصمیمگیری کنار گذاشته شد دهرابپور احساس کرد که فقط شخص وی توسط روشنفکر نادیده گرفته شده است. همزمان، خبرهایی از برخی اشتباهات و ناکارامدی و برخوردهای نادرست در اداراتی مانند آموزش و پرورش، ورزش و جوانان، صنعت معدن، جهاد، دانشگاههای استان، منابع طبیعی، اداره کار و ...نقل محافل حقیقی و رسانهها شده بود و نه تنها مخالفان روشنفکر، بلکه سابقهداران چپ و راست و متنفذین و شایستگان، نخبگان طرفدار روشنفکر، ورود استان و بویراحمد به دوران نگران کنندهای از طرح مسائل طایفهای در همه نقاط استان و خروج بزرگان علمی و سیاسی از چرخه تصمیم گیری را هشدار میدادند که واقعیت انتصابات در کهگیلویه، گچساران و بویراحمد نیز حاکی از یک برگشت به عقب بود. و بعضاً پشت هر انتصاب به جای تجربه و تخصص، از تیره و طایفه آن در استان سوال میشد. تعریف و تمجیدها و تقابلها نیز پشت سنگر طوایف بود.
چهار سال نمایندگی روشنفکر (۱۳۹۸ تا ۱۴۰۲) سپری شد و در انتخابات مجلس دوازدهم، دهرابپور اصول گرا دیگر از روشنفکر حمایت نکرد و به محمد بهرامی گرایش پیدا کرد که بدنهای غالبا اصلاح طلب داشت . در جلسه پیروزی بهرامی، دهرابپور با صراحت اعلام کرد که مدیریت استان کهگیلویه و بویراحمد در دوره گذشته طایفهگرا بوده و طایفهگرایی در آن دوره افزایش یافته است. در آن زمان نه استاندار وقت و نه نمایندگان دیگر واکنشی مستقیم نشان دادند، اما نزدیکان روشنفکر به دهرابپور حملات متعدد و اشتباهی داشتند. و همه چیز را به خود گرفتند از آن زمان بود که تقابل این دو تشدید شد.
در جلسه اخیر با معاونت سیاسی استاندار، دهرابپور بدون اشاره مستقیم به روشنفکر، نقد خود را به مدیریت استان، نمایندگان و استاندار فعلی درباره چینش نیروها مطرح کرد و دولت و نمایندگان کنونی را با کمی تغییر نیز ادامه دهنده راه قبلیا خواهند ولی روشنفکر هم بدون در نظر گرفتن ماهیت کلی نقد، به دهرابپور حمله کرد و از سخنان روشنفکر میتوان اینطور برداشت کرد که دهرابپور از نظر سیاسی به دنبال منفعتطلبی است. این در حالی است که نقد دهرابپور به کل استان و نمایندگان گذشته و فعلی اختصاص داشت و هدف شخصی نداشت. پس اگر منفعتطلبی در کار بود باید عملکرد نمایندگان حاضر و دولت را ستایش میکرد که چنین نبود.
در انتخابات ریاست جمهوری دهرابپور سابقه سیاسی متنوعی دارد. حمایت از احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری، سپس حمایت از محسن رضایی در ۱۴۰۰ با علم به عدم پیروزی او نشان میدهد او در انتخاباتهای ریاست جمهوری جانب پیروز قطعی را نگرفته و بنابراین شاید نتوان به این راحتی انگ منفعتطلبی به او زد. او نقدهایش به مدیریت استان و طایفهگرایی را فارغ از سود شخصی مطرح میکند و اتفاقا میداند چون روی تعصبات مردم دست گذاشته است مورد حمله قرار میگیرد با وجودی همواره در زندگی سعی داشته روابط ایلی و عشایری را با حضور در میان مردم حفظ کند و مشابه برخی افراد در سیاست، از برچسبزنی و پروندهسازی یا تهمت علیه افراد یا ریختن آبروی خانواده منتقدان و مخالفان پرهیز کرده است.. با این حال، نقدهای او اغلب با لحن تند و بیواسطه بوده و خطاب به کل استان و نمایندگان گذشته است.
ضعفهای اصلی دهرابپور پذیرفتن برخی مسئولیتها شاید بدون داشتن تخصص کافی بوده است و نداشتن پایبندی به گفتمان سیاسی و چرخشهای متعدد سیاسی مثلاً در کنار محمد بهرامی بوده است، اما این تغییر جهتها بیشتر در حوزه روانشناختی، شخصیتی و سیاسی قابل تحلیل است تا منفعتطلبی یا طایفه گرایی. زیرا دهراب پور به سرعت از موافق به منتقد تبدیل میشود و از غلاممحمد زارعی هم طایفه نیز حمایت مطلق نکرده است. و تاثیر دهرابپور بر وضع موجود به میزان مناصب و مسئولیتهایی بوده که وی داشته است.
اما در مقابل، روشنفکر سابقه سیاسی متفاوت و بسیار پیچیدهای دارد؛ حمایت از بهرام تاجگردون، سید محمد موحد، ستار هدایتخواه و غلام محمد زارعی بسته به شانس پیروزی آنها، سه استفعای مهم از جایگاههای مدیریتی، و سابقه چند قهر سیاسی با دلایل مبهم. او نمایندهای است که با وجود سابقه تدریس به عنوان یک معلم و حضور در کمیسیون آموزش، استان را در حوزههای آموزش و پرورش، نخبگان، ورزش، گردشگری، صنعت و معدن، اشتغال، سیاست با عملکرد ضعیف و غیر قابل قبول مواجه کرده است. گفته میشود برخی از افرادی که خود را از نزدیکان و حلقه نزدیک روشنفکر معرفی میکنند، در دوران نمایندگی وی دست به برچسبزنیهای متعدد علیه منتقدان میزدنند تا آنها را وارد فاز سکوت کنند. اما به جای توجه به انتقادات و پذیرش اشتباه، برچسب منفعتطلبی کلید واژه مشترکی برای همه منتقدان بود.
روشنفکر، در نامهنگاری به یدالله رحمانی، استاندار، نیز در پی ایحاد یک دو قطبی کاذب و هدایت مردم به سمت و سوی احسات و هیجانات کاذب باشد و تلاش کرده بود مسائل طایفهای و منطقهای را پررنگ کند و با لحن شدید و احساسی، مخاطبان را از تصمیمگیری عقلانی و مستقل دور نگه دارد. او همچنین با برجسته کردن وابستگیهای طایفهای، موجی از تعصبات را تقویت کرده و نقدهای دهرابپور را شخصی و منفعتطلبانه جلوه داده است.
به طور کلی رفتارشناسی سیاسی دهرابپور نشان میدهد وی علیرغم عدم برخورداری از تخصص جدی، صرفا به دلیل احترامی که در بین مردم بویراحمد داشته، به جایگاههایی در استان همچون شورای شهر رسیده است. اما چرخشهای سیاسی روشنفکر چیز دیگری را نشان میدهد و رای به وی در سال ۹۸ صرفاً یک رای تعصبات یا رای منفی به رقبای روشنفکر بود و کمتر به خاطر عملکرد و شخصیت وی بوده است و اتفاقا عده ای میگویند بخشی از ریزشهای درون طایفه ای روشنفکر در ۱۴۰۲، به دلیل بدبین شدن به شخصیت سیاسی و اجتماعی وی بوده داست.
رفتارشناسی سیاسی روشنفکر فقط محدود به چرخشهای سیاسی نیست، در سالهای گذشته میتوان مواردی از استعفا در شورای دهدشت بعد از حمایت و هزینه های مردم در آن انتخابات، فرمانداری و معاونت آموزش و پرورش را در کارنامه او دید.
با اینکه دهرابپور نقدهایی به مدیریت استان دارد، اما لحن او و نوع استفاده از واژگانش ممکن است مناسب نباشد، به همین خاطر ممکن است موجب برخی بدفهمیها شده باشد که روشنفکر هم در این زمینه و عدم توجه به واژگان و جملات خطاب به مردم نیز شرایط چندان مناسبی ندارد.
به گزارش کبنا، محمد رحیم دهرابپور در نشست فعالان سیاسی و اجتماعی استان کهگیلویه و بویراحمد با انتقاد شدید از عملکرد مدیریت و نمایندگان سابق استان گفت: «دوره گذشته، سیاهترین دوره نمایندگی و نکبتترین دوره مدیریت بود که بارها به مسئولان گوشزد کردم و حتی مستنداتی نیز در این زمینه موجود است. هرچند اکنون وضعیت کمی بهتر شده، اما همچنان مشکلاتی وجود دارد.»
وی با تأکید بر لزوم اصلاحات اساسی ادامه داد: «چینش مدیران بدون تعارف یک چینش انقلابی و مردمی نیست و این مسئله به یکی از چالشهای اساسی استان تبدیل شده است. مردم باید در اداره امور نقش داشته باشند و اهل فن و افراد بافهم باید در مدیریت استان مشارکت داده شوند.»
دهرابپور همچنین به تبعیض در واگذاری مسئولیتها اشاره کرد و گفت: «تبعیض در واگذاری مسئولیتها و فرصتهای شغلی برای عموم مردم وجود ندارد و فرزندان و اقوام یک گروه خاص از این فرصتها برخوردارند، در حالی که بسیاری از جوانان استان از حق خود محروم میشوند. اگر انصاف داشته باشیم، همانطور که فرزندان ما باید شغل داشته باشند، باید برای سایر جوانان نیز فکری کنیم.»
وی در پایان بر اهمیت تقویت ارتباط با تشکلهای مردمی تأکید کرد و گفت: «تشکلات مردمی را باید بها دهید و با آنها کنار بیایید. این تشکلات میتوانند رابط بین مسئولان و مردم باشند و ضریب اعتماد عمومی را بالا ببرند.»
پس از این اظهارات، مهدی روشنفکر نماینده پیشین بویراحمد، دنا و مارگون در واکنش به صحبتهای دهرابپور اظهار داشت: «نگران نباشید، حاجی (دهرابپور) انسان شریف و هواشناس خوبی است و بدون شک در بهار ۱۴۰۷ در حمایت از جریان مردمی پیروز در انتخابات اسفندماه سال ۱۴۰۶، صحبت خواهد کرد و مسئولین فعلی را نیز مورد انتقاد قرار خواهد داد.»
وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر منظور از این سخنان به ظاهر کنایهآمیز افزود: «هم ایشان (دهرابپور) میداند و هم مردم آگاهند که منظورم چه بود. البته شما هم حاجی و حرفهایش را زیاد جدی نگیرید اما اگر ایشان را ملاقات کردید، سلام بنده را به وی ابلاغ کنید.»
در خصوص این دوئل سیاسی نکاتی را پیرامون چرخشهای سیاسی متعدد هر دو نفر در سیاست، دلیل تقابل فعلی، و اهمیت منفعت سیاسی برای این دو نفر در عرصه سیاست، میزان کارآمدی این دو و نوع نگاه مردم به شخصیت این دو نفر میتوان طرح کرد؛
ابتدا باید دید چرا محمد رحیم دهرابپور از اصولگراها فاصله گرفت و چرا سطح کیفی برای روشنفکر در سیاست قائل نیست. در زمانی که محمود احمدینژاد شانس چندانی برای پیروزی در رقابتهای ریاستجمهوری نداشت، محمد رحیم دهراب پور مسئول ستاد وی در کهگیلویه و بویراحمد بود و با وجود فعالیتهای گسترده و سپس پیروزی احمدینژاد، جایگاه چندان مهمی عایدش نشد و از طرف دیگر، بخشی از اصولگرایان استان و لیدرهایشان از این پیروزی منفعتها بردند. همین مسئله باعث ایجاد فاصله دهرابپور با برخی از اعضای جریان اصولگرا در استان شد. ناگفته نماند دهرابپور از نظر ارتباط اجتماعی و حضور در میان مردم و عدم تندروی از ابتدای انقلاب نیز با رفقای اصولگرای خود فرق داشت.
ورود مهدی روشنفکر به عرصه انتخابات در سال 1398 در ظاهر با مخالفت با ستار هدایتخواه و یارانش همراه بود که مهدی روشنفکر خود در دوره احمدی نژاد با کمک همین دسته به جایگاه اداری یا همان منافع سیاسی رسیده بود و به نظر میرسید دهرابپور تصور کرد که روشنفکر همسو با او در مخالفت با جریان هدایتخواه است، بنابراین میتواند مورد اعتماد او باشد. و از سویی دهرابپور ارتباط تنگاتنگ و ریشهای با جریان روشنفکر در بویراحمد داشت و روشنفکر را به دارای انواع فضیلت به ویژه وفای به عهد و صداقت میدانست. بنابراین دهرابپور انتظار داشت که روشنفکر پس از انتخاب به نمایندگی مجلس، احترام متقابل به او بگذارد و از او مشورت بگیرد. برخی میگویند اما روشنفکر از او مشورت نگرفت و مانند دیگر لیدرهای سابقهدار چپ و راست خود در تصمیمگیری کنار گذاشته شد دهرابپور احساس کرد که فقط شخص وی توسط روشنفکر نادیده گرفته شده است. همزمان، خبرهایی از برخی اشتباهات و ناکارامدی و برخوردهای نادرست در اداراتی مانند آموزش و پرورش، ورزش و جوانان، صنعت معدن، جهاد، دانشگاههای استان، منابع طبیعی، اداره کار و ...نقل محافل حقیقی و رسانهها شده بود و نه تنها مخالفان روشنفکر، بلکه سابقهداران چپ و راست و متنفذین و شایستگان، نخبگان طرفدار روشنفکر، ورود استان و بویراحمد به دوران نگران کنندهای از طرح مسائل طایفهای در همه نقاط استان و خروج بزرگان علمی و سیاسی از چرخه تصمیم گیری را هشدار میدادند که واقعیت انتصابات در کهگیلویه، گچساران و بویراحمد نیز حاکی از یک برگشت به عقب بود. و بعضاً پشت هر انتصاب به جای تجربه و تخصص، از تیره و طایفه آن در استان سوال میشد. تعریف و تمجیدها و تقابلها نیز پشت سنگر طوایف بود.
چهار سال نمایندگی روشنفکر (۱۳۹۸ تا ۱۴۰۲) سپری شد و در انتخابات مجلس دوازدهم، دهرابپور اصول گرا دیگر از روشنفکر حمایت نکرد و به محمد بهرامی گرایش پیدا کرد که بدنهای غالبا اصلاح طلب داشت . در جلسه پیروزی بهرامی، دهرابپور با صراحت اعلام کرد که مدیریت استان کهگیلویه و بویراحمد در دوره گذشته طایفهگرا بوده و طایفهگرایی در آن دوره افزایش یافته است. در آن زمان نه استاندار وقت و نه نمایندگان دیگر واکنشی مستقیم نشان دادند، اما نزدیکان روشنفکر به دهرابپور حملات متعدد و اشتباهی داشتند. و همه چیز را به خود گرفتند از آن زمان بود که تقابل این دو تشدید شد.
در جلسه اخیر با معاونت سیاسی استاندار، دهرابپور بدون اشاره مستقیم به روشنفکر، نقد خود را به مدیریت استان، نمایندگان و استاندار فعلی درباره چینش نیروها مطرح کرد و دولت و نمایندگان کنونی را با کمی تغییر نیز ادامه دهنده راه قبلیا خواهند ولی روشنفکر هم بدون در نظر گرفتن ماهیت کلی نقد، به دهرابپور حمله کرد و از سخنان روشنفکر میتوان اینطور برداشت کرد که دهرابپور از نظر سیاسی به دنبال منفعتطلبی است. این در حالی است که نقد دهرابپور به کل استان و نمایندگان گذشته و فعلی اختصاص داشت و هدف شخصی نداشت. پس اگر منفعتطلبی در کار بود باید عملکرد نمایندگان حاضر و دولت را ستایش میکرد که چنین نبود.
در انتخابات ریاست جمهوری دهرابپور سابقه سیاسی متنوعی دارد. حمایت از احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری، سپس حمایت از محسن رضایی در ۱۴۰۰ با علم به عدم پیروزی او نشان میدهد او در انتخاباتهای ریاست جمهوری جانب پیروز قطعی را نگرفته و بنابراین شاید نتوان به این راحتی انگ منفعتطلبی به او زد. او نقدهایش به مدیریت استان و طایفهگرایی را فارغ از سود شخصی مطرح میکند و اتفاقا میداند چون روی تعصبات مردم دست گذاشته است مورد حمله قرار میگیرد با وجودی همواره در زندگی سعی داشته روابط ایلی و عشایری را با حضور در میان مردم حفظ کند و مشابه برخی افراد در سیاست، از برچسبزنی و پروندهسازی یا تهمت علیه افراد یا ریختن آبروی خانواده منتقدان و مخالفان پرهیز کرده است.. با این حال، نقدهای او اغلب با لحن تند و بیواسطه بوده و خطاب به کل استان و نمایندگان گذشته است.
ضعفهای اصلی دهرابپور پذیرفتن برخی مسئولیتها شاید بدون داشتن تخصص کافی بوده است و نداشتن پایبندی به گفتمان سیاسی و چرخشهای متعدد سیاسی مثلاً در کنار محمد بهرامی بوده است، اما این تغییر جهتها بیشتر در حوزه روانشناختی، شخصیتی و سیاسی قابل تحلیل است تا منفعتطلبی یا طایفه گرایی. زیرا دهراب پور به سرعت از موافق به منتقد تبدیل میشود و از غلاممحمد زارعی هم طایفه نیز حمایت مطلق نکرده است. و تاثیر دهرابپور بر وضع موجود به میزان مناصب و مسئولیتهایی بوده که وی داشته است.
اما در مقابل، روشنفکر سابقه سیاسی متفاوت و بسیار پیچیدهای دارد؛ حمایت از بهرام تاجگردون، سید محمد موحد، ستار هدایتخواه و غلام محمد زارعی بسته به شانس پیروزی آنها، سه استفعای مهم از جایگاههای مدیریتی، و سابقه چند قهر سیاسی با دلایل مبهم. او نمایندهای است که با وجود سابقه تدریس به عنوان یک معلم و حضور در کمیسیون آموزش، استان را در حوزههای آموزش و پرورش، نخبگان، ورزش، گردشگری، صنعت و معدن، اشتغال، سیاست با عملکرد ضعیف و غیر قابل قبول مواجه کرده است. گفته میشود برخی از افرادی که خود را از نزدیکان و حلقه نزدیک روشنفکر معرفی میکنند، در دوران نمایندگی وی دست به برچسبزنیهای متعدد علیه منتقدان میزدنند تا آنها را وارد فاز سکوت کنند. اما به جای توجه به انتقادات و پذیرش اشتباه، برچسب منفعتطلبی کلید واژه مشترکی برای همه منتقدان بود.
روشنفکر، در نامهنگاری به یدالله رحمانی، استاندار، نیز در پی ایحاد یک دو قطبی کاذب و هدایت مردم به سمت و سوی احسات و هیجانات کاذب باشد و تلاش کرده بود مسائل طایفهای و منطقهای را پررنگ کند و با لحن شدید و احساسی، مخاطبان را از تصمیمگیری عقلانی و مستقل دور نگه دارد. او همچنین با برجسته کردن وابستگیهای طایفهای، موجی از تعصبات را تقویت کرده و نقدهای دهرابپور را شخصی و منفعتطلبانه جلوه داده است.
به طور کلی رفتارشناسی سیاسی دهرابپور نشان میدهد وی علیرغم عدم برخورداری از تخصص جدی، صرفا به دلیل احترامی که در بین مردم بویراحمد داشته، به جایگاههایی در استان همچون شورای شهر رسیده است. اما چرخشهای سیاسی روشنفکر چیز دیگری را نشان میدهد و رای به وی در سال ۹۸ صرفاً یک رای تعصبات یا رای منفی به رقبای روشنفکر بود و کمتر به خاطر عملکرد و شخصیت وی بوده است و اتفاقا عده ای میگویند بخشی از ریزشهای درون طایفه ای روشنفکر در ۱۴۰۲، به دلیل بدبین شدن به شخصیت سیاسی و اجتماعی وی بوده داست.
رفتارشناسی سیاسی روشنفکر فقط محدود به چرخشهای سیاسی نیست، در سالهای گذشته میتوان مواردی از استعفا در شورای دهدشت بعد از حمایت و هزینه های مردم در آن انتخابات، فرمانداری و معاونت آموزش و پرورش را در کارنامه او دید.
با اینکه دهرابپور نقدهایی به مدیریت استان دارد، اما لحن او و نوع استفاده از واژگانش ممکن است مناسب نباشد، به همین خاطر ممکن است موجب برخی بدفهمیها شده باشد که روشنفکر هم در این زمینه و عدم توجه به واژگان و جملات خطاب به مردم نیز شرایط چندان مناسبی ندارد.
فقط این را می دانم که مهدی روشنفکر هر روز رشد بیشتری جهت حضور در انتخابات 1406دارد