تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۳
کد مطلب : ۵۰۲۷۹۹
کبنا گزارش میدهد؛
سکوت شهرداری و مدیرکل امور شهری در برابر بلعیدهشدن حق عمومی / پیادهروها در تصرف ساختمانها، مغازهها و کافهها / چرا به حقوق عمومی احترام گذاشته نمیشود؟
۱
کبنا ؛
در حالی که در برخی از خیابانهای دهدشت و یاسوج، سایهبان ساختمانهای نیمهکاره، میز و صندلی کافهها و نردههای مغازهها گام به گام فضای عمومی را میبلعند، شاهد سکوت شهرداران و مدیرکل امور شهری استانداری هستیم.
به گزارش کبنا، پیادهرو، همان نوار باریکی که سالها پیش طراحان شهری برای امنیت عابران از مسیر خودروها جدا کردند، این روزها در برخی از شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد، دیگر معنای سابقش را ندارد. گویی این بخش از فضای شهری، برای استفاده شخصی مالکان کافهها و مغازهها طراحی شده است. و عجیبتر آنکه، این اشغالگری آشکار در برابر چشم مسئولان رخ میدهد و تا حالا با واکنش جدی مواجه نشده است.
یکی از مخاطبان این پایگاه خبری با ارسال یک کلیپ کوتاه، ساختمانی نیمهکاره در یکی از خیابانهای اصلی دهدشت را نشان داد که پیادهرو را بهطور کامل در اختیار گرفته است. در این کلیپ، سراسر مسیر پیادهرو، زیر سایهبان موقت یا دائمی این ساختمان پنهان شده است. این سایهبان بخشی از سازه نهایی خواهد بود، بیآنکه کسی بپرسد سرنوشت عابران پیاده چه میشود.
این فقط یک مورد نیست. در همان محدوده، ساختمان دیگری هم ساخته شده که همان رویه را در پیش گرفته و پیادهرو را کاملاً تصرف کرده است. این صحنه برای شهری که ادعای توسعه و بهبود زیرساختها دارد، اصلاً مطلوب نیست.
اما وقتی دامنه جستوجو را کمی گسترش دهیم، درمییابیم که دهدشت تنها نقطه دارای این پدیده نیست. مرکز استان، یاسوج، نیز سالهاست که گرفتار این نوع تصرفات است. کافی است کمی در خیابانهای پرتردد شهر قدم بزنید. برخی از مغازهها و واحدهای تجاری، بهخصوص کافهها و رستورانها، میز و صندلیهای خود را تا آخرین سانتیمتر پیادهرو پهن کردهاند. برخی حتی فراتر رفته و نردهکشی یا باغچهچینی کردهاند، گویی مالکیت رسمی معبر را در اختیار دارند. این نه تنها در خیابانهای مرکزی، که حتی در مسیرهای گردشگری همچون جاده آبشار یاسوج نیز به چشم میخورد. در آنجا فضاهای عمومی به تدریج به قلمرو خصوصی تبدیل شده است.
این پدیده، پیامدهای اجتماعی و اقتصادی و حتی روانی دارد. نخستین قربانی آن، امنیت عابران پیاده است. وقتی مسیر پیادهرو بسته شود، شهروند ناچار است وارد خیابان شود و در معرض خطر برخورد با خودروها قرار گیرد. دومین پیامد، تضییع حق عمومی است. پیادهرو جزو اموال عمومی و سرمایه مشترک شهر است که با مالیات و بودجه عمومی ساخته و نگهداری میشود. تصرف آن، به هر شکل، یعنی انتقال یک دارایی همگانی به نفع منافع شخصی.
با این حال، بزرگترین پرسش همچنان بیپاسخ مانده است: چرا این روند سالها ادامه داشته و نهادهای مسئول از آن جلوگیری نکردهاند؟ شهرداریها، به عنوان متولی اصلی حفظ معابر و فضای عمومی، چه توجیهی برای سکوت خود دارند؟
نقش نهادهای نظارتی استانی نیز محل سؤال است. مدیرکل امور شهری استانداری، که باید ناظر بر عملکرد شهرداریها باشد، تاکنون چه اقدام عملی انجام داده است؟ آیا صرف صدور بخشنامه و آییننامه کفایت میکند، یا باید شاهد اقدام میدانی و جدی بود؟
برخی کارشناسان شهری میگویند مشکل، فراتر از یک یا دو ساختمان متخلف است. ریشه این پدیده در ضعف فرهنگ شهروندی و بیاعتنایی به مفهوم حق عمومی است. در بسیاری از موارد، مالکان یا کسبه، حتی خود را محق میدانند که بخشی از پیادهرو را بهعنوان حق طبیعی در اختیار بگیرند، چون هزینهای برای ساخت یا تعمیر آن دادهاند یا بهزعم خود، با ایجاد سایهبان یا زیباسازی، به معبر خدمت کردهاند. این منطق معیوب، وقتی با سکوت مسئولان همراه شود، به رویهای رایج و پذیرفتهشده بدل میگردد.
البته، در برخی کشورها و حتی شهرهای ایران، راهکارهایی برای استفاده مشترک و موقت از پیادهرو وجود دارد؛ اما این امر تنها با مجوز رسمی، رعایت استانداردها، و حفظ حداقل فضای عبور عابران امکانپذیر است. در کهگیلویه و بویراحمد، آنچه شاهدیم، نه استفاده موقت قانونمند، که تصرف کامل و بدون ضابطه است. هیچ نشانی از هماهنگی با طرح تفصیلی یا نظر کارشناسی دیده نمیشود.
به گزارش کبنا، پیادهرو، همان نوار باریکی که سالها پیش طراحان شهری برای امنیت عابران از مسیر خودروها جدا کردند، این روزها در برخی از شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد، دیگر معنای سابقش را ندارد. گویی این بخش از فضای شهری، برای استفاده شخصی مالکان کافهها و مغازهها طراحی شده است. و عجیبتر آنکه، این اشغالگری آشکار در برابر چشم مسئولان رخ میدهد و تا حالا با واکنش جدی مواجه نشده است.
یکی از مخاطبان این پایگاه خبری با ارسال یک کلیپ کوتاه، ساختمانی نیمهکاره در یکی از خیابانهای اصلی دهدشت را نشان داد که پیادهرو را بهطور کامل در اختیار گرفته است. در این کلیپ، سراسر مسیر پیادهرو، زیر سایهبان موقت یا دائمی این ساختمان پنهان شده است. این سایهبان بخشی از سازه نهایی خواهد بود، بیآنکه کسی بپرسد سرنوشت عابران پیاده چه میشود.
این فقط یک مورد نیست. در همان محدوده، ساختمان دیگری هم ساخته شده که همان رویه را در پیش گرفته و پیادهرو را کاملاً تصرف کرده است. این صحنه برای شهری که ادعای توسعه و بهبود زیرساختها دارد، اصلاً مطلوب نیست.
اما وقتی دامنه جستوجو را کمی گسترش دهیم، درمییابیم که دهدشت تنها نقطه دارای این پدیده نیست. مرکز استان، یاسوج، نیز سالهاست که گرفتار این نوع تصرفات است. کافی است کمی در خیابانهای پرتردد شهر قدم بزنید. برخی از مغازهها و واحدهای تجاری، بهخصوص کافهها و رستورانها، میز و صندلیهای خود را تا آخرین سانتیمتر پیادهرو پهن کردهاند. برخی حتی فراتر رفته و نردهکشی یا باغچهچینی کردهاند، گویی مالکیت رسمی معبر را در اختیار دارند. این نه تنها در خیابانهای مرکزی، که حتی در مسیرهای گردشگری همچون جاده آبشار یاسوج نیز به چشم میخورد. در آنجا فضاهای عمومی به تدریج به قلمرو خصوصی تبدیل شده است.
این پدیده، پیامدهای اجتماعی و اقتصادی و حتی روانی دارد. نخستین قربانی آن، امنیت عابران پیاده است. وقتی مسیر پیادهرو بسته شود، شهروند ناچار است وارد خیابان شود و در معرض خطر برخورد با خودروها قرار گیرد. دومین پیامد، تضییع حق عمومی است. پیادهرو جزو اموال عمومی و سرمایه مشترک شهر است که با مالیات و بودجه عمومی ساخته و نگهداری میشود. تصرف آن، به هر شکل، یعنی انتقال یک دارایی همگانی به نفع منافع شخصی.
با این حال، بزرگترین پرسش همچنان بیپاسخ مانده است: چرا این روند سالها ادامه داشته و نهادهای مسئول از آن جلوگیری نکردهاند؟ شهرداریها، به عنوان متولی اصلی حفظ معابر و فضای عمومی، چه توجیهی برای سکوت خود دارند؟
نقش نهادهای نظارتی استانی نیز محل سؤال است. مدیرکل امور شهری استانداری، که باید ناظر بر عملکرد شهرداریها باشد، تاکنون چه اقدام عملی انجام داده است؟ آیا صرف صدور بخشنامه و آییننامه کفایت میکند، یا باید شاهد اقدام میدانی و جدی بود؟
برخی کارشناسان شهری میگویند مشکل، فراتر از یک یا دو ساختمان متخلف است. ریشه این پدیده در ضعف فرهنگ شهروندی و بیاعتنایی به مفهوم حق عمومی است. در بسیاری از موارد، مالکان یا کسبه، حتی خود را محق میدانند که بخشی از پیادهرو را بهعنوان حق طبیعی در اختیار بگیرند، چون هزینهای برای ساخت یا تعمیر آن دادهاند یا بهزعم خود، با ایجاد سایهبان یا زیباسازی، به معبر خدمت کردهاند. این منطق معیوب، وقتی با سکوت مسئولان همراه شود، به رویهای رایج و پذیرفتهشده بدل میگردد.
البته، در برخی کشورها و حتی شهرهای ایران، راهکارهایی برای استفاده مشترک و موقت از پیادهرو وجود دارد؛ اما این امر تنها با مجوز رسمی، رعایت استانداردها، و حفظ حداقل فضای عبور عابران امکانپذیر است. در کهگیلویه و بویراحمد، آنچه شاهدیم، نه استفاده موقت قانونمند، که تصرف کامل و بدون ضابطه است. هیچ نشانی از هماهنگی با طرح تفصیلی یا نظر کارشناسی دیده نمیشود.