تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۴۸
کد مطلب : ۵۰۲۷۸۷
یادداشت تحلیلی؛
نکوهش بیثباتی مدیریتی در کهگیلویه و بویراحمد در آیینه نظریه «جامعه کوتاهمدت» / رقابت پنهان بر سر صندلی استانداری و شایعه رفتن استاندار / نماینده ولی فقیه در استان: بیثباتی مدیریتی موجب هرجومرج و عقبماندگی استان در همه ابعاد آن میشود
۰
کبنا ؛کهگیلویه و بویراحمد سالها گرفتار چرخهای است که همایون کاتوزیان آن را جامعه کوتاهمدت مینامد. تغییرات شتابزده و رقابتهای صندلیمحور، فرصت برنامهریزی بلندمدت را میسوزاند و تنها بازنده نیز مردم و آینده توسعه استاناند.
به گزارش کبنا، کهگیلویه و بویراحمد، استانی است که سالها درگیر چالش توسعه است، این روزها دوباره در کانون شایعات مدیریتی قرار گرفته است. هنوز یک سال از حضور یدالله رحمانی به عنوان نخستین استاندار دولت چهاردهم نگذشته که زمزمهها از رفتن او بلند شده است. گفته میشود این شایعات از درون ساختمان استانداری سرچشمه گرفتهاند. در همین میان، برخی معاونان استانداری گویا از هماکنون روی صندلی استاندار بعدی حساب باز کردهاند.
این ماجرا را نمیتوان به یک بحث فردی یا جناحی تقلیل داد. پشت این اتفاقات، پدیدهای ریشهدار دیده میشود که میتوان آن را با عینک نظریه جامعه کوتاهمدت همایون کاتوزیان بهتر فهمید.
همایون کاتوزیان، اقتصاددان و تاریخنگار ایرانی، در نظریه معروفش جامعه کوتاهمدت، ناپایداری نهادها، سیاستها و روابط اجتماعی را یک ویژگی تاریخی و فرهنگی در ایران عنوان میکند. در این نوع جامعه، افق دید تصمیمگیران کوتاه است. چون ساختارها طوری شکل گرفتهاند که آینده دور قابل پیشبینی یا تضمین نیست.
در جامعه کوتاهمدت، دولتها و مدیران تصمیمهایشان را نه برای چند دهه، بلکه برای چند سال یا حتی چند ماه بعد میگیرند. چرا که اطمینانی به ماندگاری شرایط فعلی وجود ندارد. مدیر امروز ممکن است فردا برکنار شود و پروژه امروز ممکن است فردا متوقف گردد. در نتیجه، انرژی، سرمایه و فکر، همگی صرف حل مسائل روزمره میشود و برنامهریزی بلندمدت قربانی میگردد.
وقتی به ماجرای اخیر استانداری کهگیلویه و بویراحمد نگاه میکنیم، میتوان ردپایی از جامعه کوتاهمدت را دید. رحمانی که با تجربه اقتصادی و برنامهریزی به استان آمده، تازه در حال آشنایی با ظرفیتها، مشکلات و بازیگران استانی بود که شایعه رفتنش فضای سیاسی را پر کرد. در چنین شرایطی، انگیزهای برای برنامهریزی بلندمدت باقی نمیماند.
این همان چرخهای است که کاتوزیان دربارهاش میگوید. در جامعه کوتاهمدت، عدم ثبات سیاسی و مدیریتی باعث میشود هیچکس حاضر نباشد روی آینده شرطبندی کند، چون فردا ممکن است همهچیز عوض شود.
رحمانی در همین مدت کوتاه نشان داده دغدغه تولید و سرمایهگذاری دارد. او از ۶۵ پروژه کلان اقتصادی در استان سخن گفته و پیگیری طرحهایی همچون پتروشیمیها را آغاز کرده است. اما این طرحها، ذاتاً زمانبر هستند. از جذب سرمایه و اخذ مجوزها گرفته تا ساخت و بهرهبرداری، سالها زمان میبرد. اگر قرار باشد هر یک یا دو سال یکبار استاندار و تیمش تغییر کنند، این پروژهها یا نیمهتمام میمانند یا در مسیر تغییر مدیر، اولویتشان از بین میرود.
از سوی دیگر، بیثباتی مدیریتی بهای سنگینی در حوزه اجتماعی دارد. مردم وقتی ببینند مدیران دائماً تغییر میکنند، اعتمادشان به کارآمدی نظام تصمیمگیری کاهش مییابد. هر پروژهای به چشم کار موقتی دیده میشود و انگیزه همکاری با دولت پایین میآید.
آنچه نگرانکنندهتر است، فقط شایعه رفتن استاندار نیست. رقابت پنهانی است که برای جایگزینی او در جریان است. گفته میشود برخی چهرهها که پیشتر در آزمون مدیریت مردود شدهاند، این بار دوباره در صف انتظارند. این نوع رقابت، دقیقاً همان چیزی است که در جامعه کوتاهمدت رخ میدهد. یعنی توجه از کیفیت کار به کیفیت صندلی جابهجا میشود.
در این بین، منافع استان قربانی بازیهای کوتاهمدت میشود. اگر استاندار برود و نفر بعدی بیاید، او هم یک سال زمان صرف شناخت مسائل خواهد کرد، سپس یا دورهاش تمام میشود یا در گرداب شایعات جدید قرار میگیرد.
امام جمعه یاسوج و نماینده ولیفقیه در استان، آیتالله سید نصیر حسینی نیز بهدرستی هشدار داده که بیثباتی مدیریتی، استان را در همه ابعاد به عقب میبرد. وی در گفتوگو با کبنا نیوز عنوان کرد: بیثباتی مدیریتی موجب هرجومرج و عقبماندگی استان در همه ابعاد آن میشود. تجربه تاریخی کهگیلویه و بویراحمد نیز این هشدار را تأیید میکند. از پروژههای نیمهتمام تا تغییرات پیدرپی مدیران دستگاههای کلیدی، همه نمونههای عینی همین آسیباند.
البته هیچکس منکر ضرورت تغییر نیست. اگر مدیری ناکارآمد است یا از مسیر قانون و اخلاق منحرف شده، باید جایگزین شود. اما تغییر، وقتی مکرر و بیبرنامه شود، از ابزار اصلاح به عامل بحران تبدیل میشود.
در نظریه کاتوزیان، یکی از ویژگیهای جامعه کوتاهمدت، همین است. تغییرات اغلب ناگهانی و واکنشیاند، نه نتیجه یک فرآیند تدریجی و عقلانی. در چنین فضایی، حتی بهترین مدیران هم نمیتوانند اثر ماندگار بگذارند، چون قبل از رسیدن به نقطه ثمر، زمین بازی تغییر میکند.
البته رحمانی، سرمایهای ارزشمند برای اقتصاد کهگیلویه و بویراحمد است، اما برای موفقیت، باید ملاحظات استان را جدی بگیرد. مدیریت در کهگیلویه و بویراحمد نیازمند همبستگی اجتماعی و انتخاب مدیرانی است که نهتنها شایسته و متخصص باشند، بلکه گذشتهای روشن و قابلدفاع داشته باشند. تجربه نشان داده که سپردن صندلیهای کلیدی به مجاهدان شنبه و آنهایی که هر هفته با رنگ و لعاب تازهای ظاهر میشوند، به بیاعتمادی عمومی و فرسایش سرمایه اجتماعی میانجامد. دستگاههای استان باید به دست کسانی اداره شود که علاوه بر تجربه و تخصص، در مسیر سیاستهای دولت مسعود پزشکیان حرکت کنند. با این حال، هنوز در برخی مناصب حساس استان، مدیرانی حضور دارند که نه از نظر عملکرد و نه از حیث همسویی سیاسی، با اهداف دولت چهاردهم سازگار نیستند و این شکاف، اگر پر نشود، میتواند برنامههای توسعهای را از ریل خارج کند.
به گزارش کبنا، کهگیلویه و بویراحمد، استانی است که سالها درگیر چالش توسعه است، این روزها دوباره در کانون شایعات مدیریتی قرار گرفته است. هنوز یک سال از حضور یدالله رحمانی به عنوان نخستین استاندار دولت چهاردهم نگذشته که زمزمهها از رفتن او بلند شده است. گفته میشود این شایعات از درون ساختمان استانداری سرچشمه گرفتهاند. در همین میان، برخی معاونان استانداری گویا از هماکنون روی صندلی استاندار بعدی حساب باز کردهاند.
این ماجرا را نمیتوان به یک بحث فردی یا جناحی تقلیل داد. پشت این اتفاقات، پدیدهای ریشهدار دیده میشود که میتوان آن را با عینک نظریه جامعه کوتاهمدت همایون کاتوزیان بهتر فهمید.
همایون کاتوزیان، اقتصاددان و تاریخنگار ایرانی، در نظریه معروفش جامعه کوتاهمدت، ناپایداری نهادها، سیاستها و روابط اجتماعی را یک ویژگی تاریخی و فرهنگی در ایران عنوان میکند. در این نوع جامعه، افق دید تصمیمگیران کوتاه است. چون ساختارها طوری شکل گرفتهاند که آینده دور قابل پیشبینی یا تضمین نیست.
در جامعه کوتاهمدت، دولتها و مدیران تصمیمهایشان را نه برای چند دهه، بلکه برای چند سال یا حتی چند ماه بعد میگیرند. چرا که اطمینانی به ماندگاری شرایط فعلی وجود ندارد. مدیر امروز ممکن است فردا برکنار شود و پروژه امروز ممکن است فردا متوقف گردد. در نتیجه، انرژی، سرمایه و فکر، همگی صرف حل مسائل روزمره میشود و برنامهریزی بلندمدت قربانی میگردد.
وقتی به ماجرای اخیر استانداری کهگیلویه و بویراحمد نگاه میکنیم، میتوان ردپایی از جامعه کوتاهمدت را دید. رحمانی که با تجربه اقتصادی و برنامهریزی به استان آمده، تازه در حال آشنایی با ظرفیتها، مشکلات و بازیگران استانی بود که شایعه رفتنش فضای سیاسی را پر کرد. در چنین شرایطی، انگیزهای برای برنامهریزی بلندمدت باقی نمیماند.
این همان چرخهای است که کاتوزیان دربارهاش میگوید. در جامعه کوتاهمدت، عدم ثبات سیاسی و مدیریتی باعث میشود هیچکس حاضر نباشد روی آینده شرطبندی کند، چون فردا ممکن است همهچیز عوض شود.
رحمانی در همین مدت کوتاه نشان داده دغدغه تولید و سرمایهگذاری دارد. او از ۶۵ پروژه کلان اقتصادی در استان سخن گفته و پیگیری طرحهایی همچون پتروشیمیها را آغاز کرده است. اما این طرحها، ذاتاً زمانبر هستند. از جذب سرمایه و اخذ مجوزها گرفته تا ساخت و بهرهبرداری، سالها زمان میبرد. اگر قرار باشد هر یک یا دو سال یکبار استاندار و تیمش تغییر کنند، این پروژهها یا نیمهتمام میمانند یا در مسیر تغییر مدیر، اولویتشان از بین میرود.
از سوی دیگر، بیثباتی مدیریتی بهای سنگینی در حوزه اجتماعی دارد. مردم وقتی ببینند مدیران دائماً تغییر میکنند، اعتمادشان به کارآمدی نظام تصمیمگیری کاهش مییابد. هر پروژهای به چشم کار موقتی دیده میشود و انگیزه همکاری با دولت پایین میآید.
آنچه نگرانکنندهتر است، فقط شایعه رفتن استاندار نیست. رقابت پنهانی است که برای جایگزینی او در جریان است. گفته میشود برخی چهرهها که پیشتر در آزمون مدیریت مردود شدهاند، این بار دوباره در صف انتظارند. این نوع رقابت، دقیقاً همان چیزی است که در جامعه کوتاهمدت رخ میدهد. یعنی توجه از کیفیت کار به کیفیت صندلی جابهجا میشود.
در این بین، منافع استان قربانی بازیهای کوتاهمدت میشود. اگر استاندار برود و نفر بعدی بیاید، او هم یک سال زمان صرف شناخت مسائل خواهد کرد، سپس یا دورهاش تمام میشود یا در گرداب شایعات جدید قرار میگیرد.
امام جمعه یاسوج و نماینده ولیفقیه در استان، آیتالله سید نصیر حسینی نیز بهدرستی هشدار داده که بیثباتی مدیریتی، استان را در همه ابعاد به عقب میبرد. وی در گفتوگو با کبنا نیوز عنوان کرد: بیثباتی مدیریتی موجب هرجومرج و عقبماندگی استان در همه ابعاد آن میشود. تجربه تاریخی کهگیلویه و بویراحمد نیز این هشدار را تأیید میکند. از پروژههای نیمهتمام تا تغییرات پیدرپی مدیران دستگاههای کلیدی، همه نمونههای عینی همین آسیباند.
البته هیچکس منکر ضرورت تغییر نیست. اگر مدیری ناکارآمد است یا از مسیر قانون و اخلاق منحرف شده، باید جایگزین شود. اما تغییر، وقتی مکرر و بیبرنامه شود، از ابزار اصلاح به عامل بحران تبدیل میشود.
در نظریه کاتوزیان، یکی از ویژگیهای جامعه کوتاهمدت، همین است. تغییرات اغلب ناگهانی و واکنشیاند، نه نتیجه یک فرآیند تدریجی و عقلانی. در چنین فضایی، حتی بهترین مدیران هم نمیتوانند اثر ماندگار بگذارند، چون قبل از رسیدن به نقطه ثمر، زمین بازی تغییر میکند.
البته رحمانی، سرمایهای ارزشمند برای اقتصاد کهگیلویه و بویراحمد است، اما برای موفقیت، باید ملاحظات استان را جدی بگیرد. مدیریت در کهگیلویه و بویراحمد نیازمند همبستگی اجتماعی و انتخاب مدیرانی است که نهتنها شایسته و متخصص باشند، بلکه گذشتهای روشن و قابلدفاع داشته باشند. تجربه نشان داده که سپردن صندلیهای کلیدی به مجاهدان شنبه و آنهایی که هر هفته با رنگ و لعاب تازهای ظاهر میشوند، به بیاعتمادی عمومی و فرسایش سرمایه اجتماعی میانجامد. دستگاههای استان باید به دست کسانی اداره شود که علاوه بر تجربه و تخصص، در مسیر سیاستهای دولت مسعود پزشکیان حرکت کنند. با این حال، هنوز در برخی مناصب حساس استان، مدیرانی حضور دارند که نه از نظر عملکرد و نه از حیث همسویی سیاسی، با اهداف دولت چهاردهم سازگار نیستند و این شکاف، اگر پر نشود، میتواند برنامههای توسعهای را از ریل خارج کند.