تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۲۳:۵۵
کد مطلب : ۴۹۹۸۴۰
دربارهی نقش اجتماعی امام جمعه شهر یاسوج؛
وقتی عدالت، توسعه و خانواده از منبر شنیده میشود / بازخوانی منطق روشنفکرانهی آیتالله حسینی درباره توسعه، سیاست و مردم
۰
کبنا ؛آیتالله حسینی، صدایی برای عدالت و توسعه، با نگاهی عمیق به ریشههای بحرانهای جمعیتی، فرهنگی و ساختاری در جامعهی معاصر ایران، بهویژه در استان کهگیلویه و بویراحمد است.
به گزارش کبنا، امام جمعه شهر یاسوج و نماینده ولی فقیه در کهگیلویه و بویراحمد تجسمی است از آنچه که میتوان امتزاج سنت و ضرورت نام نهاد. آیتالله سید نصیر حسینی نه در حصار کلیشهها مانده، نه پایبندی به اصول را به فراموشی سپرده است؛ او در خطبههای نماز جمعه، پشت تریبونی میایستد که در نگاه برخی، پژواک تکرار است؛ اما صدای او خلق معنا و فراتررفتن از کلیشههای روزمره است.
آیتالله حسینی تنها یک امام جمعه به معنای اداریِ آن نیست. او در خطبههایش، نقش ناظر توسعهگرای اجتماعی را نیز ایفا میکند. خطبههایی که اغلب به دور از خطکشیهای رایج، وارد گفتوگو با موضوعات بنیادینی مثل توسعه متوازن، کاهش جمعیت و کرامت کارگران میشود. این شیوه از خطابه، در بستر استان کهگیلویه و بویراحمد که با چالشهای عمیق توسعهای روبهروست، نه فقط جسارت، بلکه بینش بالایی میطلبد.
او بارها در تریبون نماز جمعه، نسبت به خطر کاهش نرخ فرزندآوری هشدار داده و آن را تهدیدی امنیتی خوانده است. اما این هشدار نه در زبان کلیشهای، بلکه در زبان تحلیل اجتماعی آمده است. او میگوید جمعیتی که پیر میشود، نه فقط چرخه تولید را کند میکند، بلکه چرخه هویت را نیز دچار اختلال میسازد. دغدغههای او درباره جوانی جمعیت، از جنس آمار نیست؛ بلکه از جنس آیندهنگری فرهنگی است. او از نابودی نسل ایرانی میگوید، البته سخنان او دفاعی شتابزده از یک طرح دولتی نیست، بلکه در جستوجوی پویایی نسلی که باید آینده این خاک را بسازد.
نکته قابل تأمل در گفتمان آیتالله حسینی، نگاه او به خانواده است. برخلاف برخی نگاههای سطحی یا صرفاً اخلاقی، او خانواده را نه یک نهاد صرفاً دینی، بلکه زیرساخت اصلی تمدنسازی میبیند. او از دختران به عنوان حسنات یاد میکند و پسران را نعمات میخواند؛ اما مهمتر از واژهها، تأکید او بر تربیت دختران بهعنوان آیندهسازان جامعه است. دغدغهاش نه بازتولید یک سنت بسته، بلکه ساختن مادری است که در تراز انقلاب اسلامی باشد.
علاوه بر این، در حوزه توسعه، امام جمعه یاسوج در قامت یک نقاد منصف ظاهر شده است. سرمایهگذار را نه طماع میبیند و نه مقدس، بلکه او را بازوی توسعه میداند به شرطی که زمینه رشد برایش فراهم باشد. او کارگر را نیز فقط بهعنوان نیروی تولید نمیبیند؛ بلکه ستون کرامت جامعه مینامد. وقتی از توسعه سخن میگوید، سخنش نه به زبان بخشنامه، بلکه با نگاهی فلسفی همراه است؛ توسعهای که بدون مردم، بدون مشارکت و بدون امید، توهمی بیش نیست.
آیتالله حسینی اگرچه یک روحانی است، اما در گفتار و کنش اجتماعی، از پوسته سنتی عبور کرده بیآنکه اصول را قربانی کند. او از آن امامجمعههایی نیست که تنها بر مصائب جهانی انگشت بگذارد؛ بلکه دست روی زخمهای کوچک استانی نیز میگذارد. برای او انسان مهم است؛ حالا در هر کجای این کره خاکی که باشد تفاوتی نمیکند. اما در حوزه استانی، به مسائلی همچون مهاجرت جوانان، فقر ساختاری، بیعدالتی در تقسیم اعتبارات و نبود زیرساختهای توسعهای بارها در خطبههای نماز جمعه اشاره کرده است.
جالب اینجاست که او به نقد توسعه تکبعدی نیز میپردازد. توسعهای که صرفاً در قالب آمارهای اقتصادی و پروژههای ساختمانی تعریف شود، نه تنها انسانمحور نیست، بلکه به فراموشی سرمایه اجتماعی و انسانی میانجامد. آیتالله حسینی بارها در خطبههایش از توسعهای سخن گفته که باید همراه با عدالت، ارتقاء فرهنگ عمومی، اخلاق اجتماعی و مشارکت مردم در مدیریت باشد. نگاه او به توسعه، نگاهی است که انسان را در مرکز توجه قرار میدهد.
آنچنان که از تحلیل محتوای خطبههای نماز جمعه برمیآید او بر توسعه متوازن روستایی و شهری نیز تأکید دارد؛ در خطبههای مختلف، او بر این نکته تأکید کرده که توسعه زمانی فراگیر است که شهر و روستا همزمان از منابع و امکانات بهرهمند شوند. عدم توجه به زیرساختهای روستایی، محرومیت آموزشی، کمبود پزشک و امکانات درمانی در مناطق دورافتاده، از مهمترین دغدغههای او بودهاند. او نابرابری منطقهای را نه فقط مسئلهای اداری، بلکه تهدیدی برای همبستگی ملی میداند.
از سوی دیگر، او هرگز سکوت در برابر رانت و فساد پیشه نکرده است. در شرایطی که گاهی برخی از مسئولان از کنار بیعدالتی و انتصابات رانتی عبور میکنند، آیتالله حسینی نشان داده که از نقد بدون محافظهکاری ابایی ندارد. او از وابستگیهای سیاسی نمیترسد و مصالح عمومی را بر مصالح جناحی ترجیح میدهد. این رویکرد، او را در میان مردم به عنوان صدای عدالت و وجدان بیدار جامعه معرفی کرده است.
بهطور کلی نقش امام جمعه در نظر او فراتر از یک تریبون است. آیتالله حسینی صرفاً خطیب نماز جمعه نیست؛ او بهنوعی ناظر اجتماعی نیز هست. او در هفتههایی که موضوع آب، تصادفات، مهاجرت جوانان یا بیکاری برجسته بوده، از تریبون نماز جمعه برای بازتاب درد مردم استفاده کرده است. نگاه او به تریبون، ابزاری برای تذکر حاکمان و امیدبخشی به مردم است، نه صرفاً جایگاه خواندن بیانیهها.
به گزارش کبنا، امام جمعه شهر یاسوج و نماینده ولی فقیه در کهگیلویه و بویراحمد تجسمی است از آنچه که میتوان امتزاج سنت و ضرورت نام نهاد. آیتالله سید نصیر حسینی نه در حصار کلیشهها مانده، نه پایبندی به اصول را به فراموشی سپرده است؛ او در خطبههای نماز جمعه، پشت تریبونی میایستد که در نگاه برخی، پژواک تکرار است؛ اما صدای او خلق معنا و فراتررفتن از کلیشههای روزمره است.
آیتالله حسینی تنها یک امام جمعه به معنای اداریِ آن نیست. او در خطبههایش، نقش ناظر توسعهگرای اجتماعی را نیز ایفا میکند. خطبههایی که اغلب به دور از خطکشیهای رایج، وارد گفتوگو با موضوعات بنیادینی مثل توسعه متوازن، کاهش جمعیت و کرامت کارگران میشود. این شیوه از خطابه، در بستر استان کهگیلویه و بویراحمد که با چالشهای عمیق توسعهای روبهروست، نه فقط جسارت، بلکه بینش بالایی میطلبد.
او بارها در تریبون نماز جمعه، نسبت به خطر کاهش نرخ فرزندآوری هشدار داده و آن را تهدیدی امنیتی خوانده است. اما این هشدار نه در زبان کلیشهای، بلکه در زبان تحلیل اجتماعی آمده است. او میگوید جمعیتی که پیر میشود، نه فقط چرخه تولید را کند میکند، بلکه چرخه هویت را نیز دچار اختلال میسازد. دغدغههای او درباره جوانی جمعیت، از جنس آمار نیست؛ بلکه از جنس آیندهنگری فرهنگی است. او از نابودی نسل ایرانی میگوید، البته سخنان او دفاعی شتابزده از یک طرح دولتی نیست، بلکه در جستوجوی پویایی نسلی که باید آینده این خاک را بسازد.
نکته قابل تأمل در گفتمان آیتالله حسینی، نگاه او به خانواده است. برخلاف برخی نگاههای سطحی یا صرفاً اخلاقی، او خانواده را نه یک نهاد صرفاً دینی، بلکه زیرساخت اصلی تمدنسازی میبیند. او از دختران به عنوان حسنات یاد میکند و پسران را نعمات میخواند؛ اما مهمتر از واژهها، تأکید او بر تربیت دختران بهعنوان آیندهسازان جامعه است. دغدغهاش نه بازتولید یک سنت بسته، بلکه ساختن مادری است که در تراز انقلاب اسلامی باشد.
علاوه بر این، در حوزه توسعه، امام جمعه یاسوج در قامت یک نقاد منصف ظاهر شده است. سرمایهگذار را نه طماع میبیند و نه مقدس، بلکه او را بازوی توسعه میداند به شرطی که زمینه رشد برایش فراهم باشد. او کارگر را نیز فقط بهعنوان نیروی تولید نمیبیند؛ بلکه ستون کرامت جامعه مینامد. وقتی از توسعه سخن میگوید، سخنش نه به زبان بخشنامه، بلکه با نگاهی فلسفی همراه است؛ توسعهای که بدون مردم، بدون مشارکت و بدون امید، توهمی بیش نیست.
آیتالله حسینی اگرچه یک روحانی است، اما در گفتار و کنش اجتماعی، از پوسته سنتی عبور کرده بیآنکه اصول را قربانی کند. او از آن امامجمعههایی نیست که تنها بر مصائب جهانی انگشت بگذارد؛ بلکه دست روی زخمهای کوچک استانی نیز میگذارد. برای او انسان مهم است؛ حالا در هر کجای این کره خاکی که باشد تفاوتی نمیکند. اما در حوزه استانی، به مسائلی همچون مهاجرت جوانان، فقر ساختاری، بیعدالتی در تقسیم اعتبارات و نبود زیرساختهای توسعهای بارها در خطبههای نماز جمعه اشاره کرده است.
جالب اینجاست که او به نقد توسعه تکبعدی نیز میپردازد. توسعهای که صرفاً در قالب آمارهای اقتصادی و پروژههای ساختمانی تعریف شود، نه تنها انسانمحور نیست، بلکه به فراموشی سرمایه اجتماعی و انسانی میانجامد. آیتالله حسینی بارها در خطبههایش از توسعهای سخن گفته که باید همراه با عدالت، ارتقاء فرهنگ عمومی، اخلاق اجتماعی و مشارکت مردم در مدیریت باشد. نگاه او به توسعه، نگاهی است که انسان را در مرکز توجه قرار میدهد.
آنچنان که از تحلیل محتوای خطبههای نماز جمعه برمیآید او بر توسعه متوازن روستایی و شهری نیز تأکید دارد؛ در خطبههای مختلف، او بر این نکته تأکید کرده که توسعه زمانی فراگیر است که شهر و روستا همزمان از منابع و امکانات بهرهمند شوند. عدم توجه به زیرساختهای روستایی، محرومیت آموزشی، کمبود پزشک و امکانات درمانی در مناطق دورافتاده، از مهمترین دغدغههای او بودهاند. او نابرابری منطقهای را نه فقط مسئلهای اداری، بلکه تهدیدی برای همبستگی ملی میداند.
از سوی دیگر، او هرگز سکوت در برابر رانت و فساد پیشه نکرده است. در شرایطی که گاهی برخی از مسئولان از کنار بیعدالتی و انتصابات رانتی عبور میکنند، آیتالله حسینی نشان داده که از نقد بدون محافظهکاری ابایی ندارد. او از وابستگیهای سیاسی نمیترسد و مصالح عمومی را بر مصالح جناحی ترجیح میدهد. این رویکرد، او را در میان مردم به عنوان صدای عدالت و وجدان بیدار جامعه معرفی کرده است.
بهطور کلی نقش امام جمعه در نظر او فراتر از یک تریبون است. آیتالله حسینی صرفاً خطیب نماز جمعه نیست؛ او بهنوعی ناظر اجتماعی نیز هست. او در هفتههایی که موضوع آب، تصادفات، مهاجرت جوانان یا بیکاری برجسته بوده، از تریبون نماز جمعه برای بازتاب درد مردم استفاده کرده است. نگاه او به تریبون، ابزاری برای تذکر حاکمان و امیدبخشی به مردم است، نه صرفاً جایگاه خواندن بیانیهها.