تاریخ انتشار
جمعه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۲۳:۲۲
کد مطلب : ۴۹۹۳۰۰
یادداشت|

نقدی بر تعبیر واژگونه‌ی میراث مرحوم بهمن‌بیگی / «دستی به ماشه برد»؛ سخن از اراده مردمی و هویت‌خواهی بود، نه توجیه خشونت

۱
۰
نقدی بر تعبیر واژگونه‌ی میراث مرحوم بهمن‌بیگی / «دستی به ماشه برد»؛ سخن از اراده مردمی و هویت‌خواهی بود، نه توجیه خشونت
کبنا ؛آن روز که بهمن‌بیگی از «دستی که ماشه می‌فشرد» سخن گفت، سخن از اراده مردمی و هویت‌خواهی بود، نه نمایش خشونت و پرتاب شعار در همایش‌ها.
به گزارش کبنا، «بویراحمد آنقدر دست به ماشه برد و پا در رکاب فشرد تا از یک دهستان یک استان آفرید. بویراحمد آنقدر کوشید و خروشید تا از چنگ سه استان همسایه، سه اژدهای پراشتهای دهان‌گشوده، رهایی یافت و به صورت استانی مستقل درآمد.» این کلمات محمد بهمن‌بیگی، مردی که عمرش را صرف روشنی‌بخشی به ذهن کودکان عشایر کرد، زمانی سرود شجاعت و اراده مردمی بود که برای هویت و پیشرفت خود جنگیدند. اما امروز، این جمله که می‌توانست منشوری برای توسعه و سربلندی کهگیلویه و بویراحمد باشد، به زنجیری بر پای پیشرفت این دیار تبدیل شده است.
بهمن‌بیگی در «بخارای من ایل من» از روحیه مبارزه و سخت‌کوشی بویراحمد نوشت، نه برای ستایش خشونت یا تعصب، بلکه برای تجلیل از مردمی که با عزمی راسخ، استانی مستقل آفریدند. او که خود با چادرهای سیار، تخته‌سیاه و گچ، سواد را به کودکان ایل رساند، آرزویش ساختن آینده‌ای روشن بود، نه ترویج گذشته‌ای که در آن تفنگ و تعصب حرف اول را بزند. اما چه شده که این کلام پرمغز، امروز به ابزاری برای توجیه رفتارهای غیرسازنده و عقب‌ماندگی تبدیل شده است؟
در فرهنگ عمومی، این جمله به جای آنکه الهام‌بخش تلاش برای آموزش، توسعه و نوآوری باشد، به نمادی برای نمایش قدرت در مراسم‌های عزا و عروسی بدل گشته است. صدای تفنگ‌هایی که در شادی و غم شلیک می‌شوند، نه تنها گوش‌ها را آزار می‌دهد، بلکه روح مبارزه‌ای را که بهمن‌بیگی ستود، تحریف می‌کند. تعصبات قومی که تحت لوای این شعار توجیه می‌شوند، به جای وحدت، تفرقه می‌آفرینند و به جای پیشرفت، ما را به گذشته‌ای گره می‌زنند که دیگر جایی در دنیای مدرن ندارد.
از سوی دیگر، در نظام اداری، این جمله به مستمسکی برای سرپوش گذاشتن بر ناکارآمدی‌ها تبدیل شده است. مسئولینی که به جای پاسخگویی و تلاش برای رفع محرومیت‌های استان، با تکرار این شعار و تمجید از «غیرت بویراحمدی»، شیره بر سر مردم می‌مالند. این سوءاستفاده اغلب در قالب همایش‌های پرطمطراق و مراسم‌های نمایشی بروز می‌یابد. بارها دیده‌ایم که مدیران با نمایش تصاویر بهمن‌بیگی در بیلبوردها، دعوت از خانواده‌اش برای تجلیل‌های پرزرق‌وبرق، یا برگزاری برنامه‌های پرهزینه، وانمود می‌کنند که به میراث او پایبندند. اما این اقدامات، بیشتر ژستی برای جلب عواطف عمومی است تا تلاشی واقعی برای تحقق آرمان‌های او. در این همایش‌ها، جمله معروف بهمن‌بیگی به‌کرات تکرار می‌شود، نه برای الهام‌بخشی به توسعه، بلکه برای تحریک حس تعصب قومی، که مردم را در چرخه‌ای از شعارزدگی و واپس‌گرایی نگه می‌دارد. این نمایش‌ها به مدیران اجازه می‌دهد به جای ارائه برنامه‌های عملی برای رفع چالش‌هایی مثل بیکاری، ضعف زیرساخت‌ها یا کمبود امکانات آموزشی، با شعار و تجلیل‌های نمادین، وجهه‌ای مثبت برای خود بسازند و از پاسخگویی فرار کنند.
این رویکرد، ریشه در فقدان خلاقیت و تعهد در مدیریت دارد. به جای آنکه مدیران از میراث بهمن‌بیگی الهام بگیرند و برنامه‌هایی مانند آموزش سیار، تقویت زیرساخت‌های فرهنگی یا توسعه اقتصادی را پیش ببرند، ترجیح می‌دهند با تکرار کلمات او در همایش‌ها، ناکارآمدی خود را پنهان کنند. در حالی که کهگیلویه و بویراحمد همچنان با محرومیت‌های جدی دست‌وپنجه نرم می‌کند، این مراسم‌های توخالی نه تنها گرهی از مشکلات باز نمی‌کنند، بلکه روح مبارزه برای سواد و سربلندی را که بهمن‌بیگی ستود، به سخره می‌گیرند. کهگیلویه و بویراحمدی که روزگاری با کوشش و خروش استانی آفرید، امروز نیازمند مدیرانی است که به جای شعار، عمل کنند؛ که به جای تفنگ، قلم و برنامه‌ریزی را به دست گیرند و به جای تعصب، همدلی و توسعه را ترویج کنند.
وقت آن است که این جمله را از بند تحریف رها کنیم و به معنای اصلی‌اش بازگردانیم. مبارزه‌ای که بهمن‌بیگی ستود، مبارزه برای سواد، پیشرفت و سربلندی بود، نه برای تعصبات پوچ یا نمایش قدرت. برای پایان دادن به این چرخه، مردم و نخبگان محلی باید مطالبه‌گر شوند و نگذارند میراث بهمن‌بیگی به ابزاری برای توجیه ناکارآمدی تبدیل شود. بیایید به جای شلیک گلوله در مراسم‌ها، گلوله‌های فکر و ایده شلیک کنیم. بیایید به جای تکرار شعارهای توخالی در همایش‌ها، منشوری نو بنویسیم: منشوری که در آن کهگیلویه و بویراحمد نه تنها استانی مستقل، بلکه استانی پیشرو در آموزش، اقتصاد و فرهنگ باشد.
محمد بهمن‌بیگی اگر امروز بود، شاید با همان قلم آتشینش می‌نوشت: «بویراحمد، دست به قلم بر و پا در راه دانش فشار، که استانت را نه با تفنگ، که با فکر و تدبیر سربلند کن.» آیا ما آماده‌ایم این دعوت را پاسخ دهیم؟
نام شما

آدرس ايميل شما

محمد.
چرت وپرت نوشتی .کجای جمله مرحوم بهمن بیگی دلتو به درد اورده .حسودی نکن
چرا سطح انتظارات آمریکایی‌ها از مذاکره مدام تغییر می‌کند؟

چرا سطح انتظارات آمریکایی‌ها از مذاکره مدام تغییر می‌کند؟

در بحث موشکی من با خلع سلاح ایران موافق نیستم، اما به هر حال، باید در این زمینه، به توافقی ...
ترامپ توافق بهتری از اوباما با ایران می‌بندد؟ / موقعیت تهران در برخی زمینه‌ها قوی‌تر شده و یک تضمین مهم می‌خواهد

ترامپ توافق بهتری از اوباما با ایران می‌بندد؟ / موقعیت تهران در برخی زمینه‌ها قوی‌تر شده و یک تضمین مهم می‌خواهد

ترامپ باید نشان دهد که می‌تواند به توافقی بهتر از آنچه که بهم زد، با تهران دست یابد.
چهار عبارتی که می‌توانند ازدواج را نابود کنند

چهار عبارتی که می‌توانند ازدواج را نابود کنند

پرهیز از جملات مخربی مانند «تو همیشه...»، «باشه هر کاری می‌خوای بکن»، «من خوبم» و «چقدر ...
1