تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۱:۱۳
کد مطلب : ۵۰۵۰۳۴
یادداشت ارسالی؛

تحلیل فضای سیاسی حوزه انتخابیه بویراحمد، دنا و مارگون | صحنه رقابت‌ها و بازیگران اصلی

۲
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
تحلیل فضای سیاسی حوزه انتخابیه بویراحمد، دنا و مارگون | صحنه رقابت‌ها و بازیگران اصلی
کبنا ؛ یادداشت ارسالی؛ با نزدیک‌شدن به انتخابات پیشرو، حوزه بویراحمد، دنا و مارگون در حال تجربه یک دگردیسی سیاسی است. از تغییرات ساختاری مثل تبدیل این حوزه به دو نماینده‌ای، تا پیچیدگی‌های عملکرد نمایندگان فعلی و سابق، و تغییراتی که در ترکیب چهره‌ها رخ‌داده، این حوزه به یکی از پرتلاطم‌ترین قطب‌های سیاسی استان تبدیل شده است.
محمد بهرامی وقتی وارد بهارستان شد، با موجی از امید و وعده‌های پررنگ، از اصلاح امور و پیگیری مطالبات مردم سخن گفت. اما امروز، این وعده‌ها به نقدهای جدی بدل شده است.
در طول دوران نمایندگی‌اش، یکی از بزرگ‌ترین ضعف‌های بهرامی، فقدان پاسخگویی کافی، شفاف و مستمر به مردم و رسانه‌هاست. بسیاری از سؤالات مردم درباره عملکرد دفتر وی بی‌پاسخ مانده‌اند و این دفتر به‌جای آنکه پل ارتباطی مؤثر باشد، به محلی کم‌اثر و منفعل تبدیل شده است.
 مثلاً در موضوع انتصابات محلی و حمایت از نخبگان، او نه‌تنها نتوانسته نقش فعالی داشته باشد، بلکه گفته می‌شود برخی انتصابات مهم با کمترین اطلاع یا همراهی دفتر او صورت‌گرفته است؛ وضعیتی که به‌شدت به اعتبارش آسیب‌زده است.
 از طرفی، در مسئله حضور در جلسات مهم استانی و کشوری، نماینده فعلی چندان دیده نشده و حضورش در محافل اثرگذار محدود بوده است. این موضوع، درحالی‌که رقبایش مانند روشنفکر هنوز ردپایی از نفوذ دارند، جای تعجب دارد.
 می‌توان گفت او بیشتر در سایه مانده تا در خط مقدم، و این مسئله باعث شده بخشی از افکار عمومی به عملکرد او با دیده تردید نگاه کنند. اگرچه هنوز حمایت‌هایی دارد، اما این حمایت‌ها رفته‌رفته در مقابل عملکرد نسبتاً منفعلانه‌اش، رنگ می‌بازد و رقیبانش آرام‌آرام جای پای خود را محکم‌تر می‌کنند.
یکی از جدی‌ترین نمودهای ضعف او، در ساختار اداری و اجرایی حوزه انتخابیه‌اش به‌وضوح دیده می‌شود. واقعیت این است که اکثر مدیران کل دستگاه‌های اجرایی استان، همچنان در حلقه نفوذ غلامرضا تاج‌گردون قرار دارند و بسیاری از این مدیران، باتکیه‌بر همان شبکه ارتباطی و سیاسی شکل‌گرفته در سال‌های گذشته، مسیر خود را مستقل از نماینده فعلی طی می‌کنند.
 این در حالی‌ست که محمد بهرامی، به‌عنوان نماینده حوزه، نه توانسته تغییر قابل‌توجهی در سطح مدیریت‌ها اعمال کند، و نه موفق شده هماهنگی مؤثری میان مدیران و مطالبات مردمی برقرار سازد.
این وضعیت، به‌ویژه در شرایطی که بدنه اداری ابزار مهمی برای توسعه و پیگیری مطالبات مردمی است، به‌شدت موقعیت بهرامی را خدشه وارد کرده و این ذهنیت را در افکار عمومی تثبیت کرده که او عملاً قدرت‌نمایی چندانی در روند حاکمیتی حوزه خود ندارد.
 ادارات کل استان، به‌جای آنکه بازوی اجرایی نماینده منتخب مردم باشند، در واقع به کانون‌های مستقلی از قدرت تبدیل شده‌اند که بعضاً در تعارض با خواست عمومی و حتی رویکردهای رسمی نماینده فعلی عمل می‌کنند.
 تنها مدیری که در ظاهر به جریان حامی او نسبت داده می‌شود، مدیرکل آموزش‌وپرورش استان است. اما حتی این انتصاب نیز با چالش جدی مواجه شده است.
این مدیرکل اخیراً مورد نقد تند و صریح غلامرضا تاج‌گردون قرار گرفته و بر همین اساس شنیده‌ها، قوت گرفته و گفته می‌شود که در آینده‌ای نه‌چندان دور، یکی از نیروهای نزدیک به تاج‌گردون و اهل گچساران، جایگزین وی شود.
 نکته‌ی قابل‌تأمل اینجاست که نماینده فعلی در برابر این حملات و احتمال تغییر مدیرکل، نتوانسته از تنها نیروی منصوب به خود دفاع قاطعانه‌ای داشته باشد.
این موضوع نشان می‌دهد که حتی محدودترین نقاط نفوذ بهرامی در ساختار مدیریتی نیز در معرض حذف و تضعیف هستند، بدون آنکه واکنش مؤثر یا حمایتی جدی از جانب او صورت گیرد.
مهدی روشنفکر، در دورانی که نماینده بود، با شیوه‌ای کم‌حاشیه اما اثرگذار توانست پایه‌های محکم‌تری برای نفوذ سیاسی خود بسازد.
نمونه بارز آن، ورود موفق به کمیسیون‌های تخصصی و بهره‌مندی از ظرفیت‌های استانی در تصمیم‌گیری‌های کلان بود. این رفتار آرام اما هوشمندانه، باعث شده حتی پس از ترک مجلس، همچنان به‌عنوان یک بازیگر اثرگذار در عرصه سیاسی دیده شود.
 روشنفکر با رعایت تعادل بین سیاست و عملکرد، توانسته است وجهه‌ای قابل‌احترام ایجاد کند که رقبایش از آن فاصله دارند.
 زارعی باسابقه نمایندگی، هنوز نزد برخی اقشار اعتبار دارد، اما نمی‌توان از تأثیر رقابت‌های قدرتمند و حضور رقبایی چون تاج‌گردون در دوران نمایندگی‌اش چشم‌پوشی کرد.
به‌رغم احترام، زارعی در این دوره کمتر در معرض توجه و حمایت جدی قرار گرفته و این مسئله نشان می‌دهد که ممکن است نقشش محدود به یک جایگاه میانی باشد، نه صدر جدول.
 هدایت اکبری که پیش‌تر به‌عنوان یار نزدیک بهرامی شناخته می‌شد، اکنون از تیم او جدا شده است.
اکبری در تلاش است جایگاه مستقل و ثابتی برای خود بسازد، اما هنوز نشانه‌های یک ظرفیت لازم برای تبدیل‌شدن به یک بازیگر اصلی از او دیده نشده است. آینده سیاسی او در گرو ائتلاف‌های جدید و مدیریت رسانه‌ای دقیق‌تر است.
 علی خرامین با صداقتی مثال‌زدنی در میان مردم شناخته شده، اما واقعیت این است که صداقت به‌تنهایی در سیاست کافی نیست. او می‌تواند در قالب ائتلاف‌های قوی‌تر نقش مؤثری ایفا کند، ولی به‌تنهایی برای رقابت در این حوزه، پتانسیل چندانی ندارد.
نستهن مقدم که روزگاری شهرداری یاسوج را در اختیار داشت، او یک بار بختش را آزمود، بار سنگین پروژه‌های نیمه‌تمام و نگرانی‌های در خصوص عملکرد، موانع جدی سد راه او است. او بیش‌از هر زمان دیکری نیاز به یک تیم قوی دارد.  
منتظریان با مواضع معتدلانه، شاید توانست دل برخی از جناح‌ها را به دست آورد، اما این رویکرد تاکنون نتوانست جای زیادی در دل جامعه باز کند، او دو بار شانسش را امتحان کرد؛ اما نتوانست راه به‌جای ببرد. انتشار عکس‌هایش در فضای مجازی و رسانه‌ها بعد از اینکه یک دوره طولانی از عرصه سیاست دور بود، دوباره او را بر سر زبان‌ها انداخت، همه‌چیز به آینده، مردم و تیم این افراد ربط دارد. باید منتظر ماند.
دو نماینده‌ای شدن بویراحمد؛ فرصتی برای توسعه یا معمای تازه؟
 گسترش حوزه انتخابیه بویراحمد به دو نماینده، فرصتی تاریخی و البته چالشی بزرگ است.
از یک سو، این فرصت می‌تواند به تقسیم بهتر مسئولیت‌ها و توجه بیشتر به مسائل منطقه‌ای بینجامد، اما از سوی دیگر، اگر مدیریت سیاسی درستی صورت نگیرد، می‌تواند به رقابت‌های ناسالم، تفرقه‌افکنی و هزینه‌سازی برای مردم منجر شود. نمایندگان جدید باید بدانند که حضور هم‌زمان، نیازمند هماهنگی و هم‌افزایی است، نه رقابت صرفاً بر سر کرسی و قدرت.
انتخابات پیشرو برای حوزه بویراحمد، دنا و مارگون، نه فقط عرصه‌ای برای رقابت فردی که امتحانی است از بلوغ سیاسی مردم و درک آنان نسبت به مطالبات واقعی‌شان.
آنچه امروز از رفتار سیاسی چهره‌ها دیده می‌شود، نشان می‌دهد که مردم دیگر فریب وعده‌های توخالی و ژست‌های نمایشی را نمی‌خورند. 
محمد بهرامی راه دشواری دارد، او نباید دونده بدون هدف باشد؛ چراکه نتیجه خوبی را حاصل نمی‌شود. غلام محمد زارعی و هدایت اکبری، هر دو در تلاش برای بازتعریف جایگاه خود هستند، اما فاصله‌شان با قطب‌های اصلی کاملاً مشهود است. اکبری اگرچه با جدایی از بهرامی به دنبال استقلال سیاسی‌ است، اما همان‌طوری که پیش‌تر گفته شد، او فعلاً از قدرت اجتماعی کافی برخوردار نیست. خرامین نیز، باوجود وجهه مردمی و صداقت شناخته‌شده، نقش مکمل دارد نه بازیگر اصلی؛ مگر آنکه در ائتلاف‌های جدید، جایگاهی فراتر برایش تعریف شود.
 بااین‌وصف، دو نماینده‌ای شدن بویراحمد می‌تواند فرصتی برای تحول در توسعه و توزیع عدالت سیاسی باشد، اگر بازیگران این میدان بدانند که این فرصت، نه دستاویزی برای رقابت‌های شخصی و جناحی، بلکه زمینه‌ای برای خدمت صادقانه به مردم است.
 در نهایت، آنچه این انتخابات را تعیین خواهد کرد، نه صرفاً شعارها یا تبلیغات، بلکه اعتبار عملکرد، صداقت در پیگیری مطالبات، و توانایی در نفوذ سیاسی واقعی است.
نام شما

آدرس ايميل شما

سد خرسان ۳؛ درام مرگ بلوط و فاجعه زیست‌محیطی در سایه نفوذ کویر

سد خرسان ۳؛ درام مرگ بلوط و فاجعه زیست‌محیطی در سایه نفوذ کویر

 در حالی که مطالعات استراتژیک درباره تبعات انتقال آب کارون بر خوزستان هنوز تهیه نشده ...
انتقاد تند یک رسانه از معاون سازمان ملی استاندارد / چرا حجاب‌تان را رعایت نکردید؟

انتقاد تند یک رسانه از معاون سازمان ملی استاندارد / چرا حجاب‌تان را رعایت نکردید؟

رجانیوز با انتشار تصویری از فرحناز قلاسی معاون تدوین و ترویج استاندارد سازمان ملی استاندارد ...
1