تاریخ انتشار
شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۰۷:۲۰
کد مطلب : ۵۰۲۵۱۹
یادداشت ارسالی مخاطبین کبنا
سکوت در سایه سیاست؛ تأملی بر مدیریت دانشگاه علوم پزشکی کهگیلویه و بویراحمد
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛
در حالیکه مردم کهگیلویه و بویراحمد با مشکلات روزافزون در حوزه سلامت دستوپنجه نرم میکنند، سکوت و انفعال مدیریتی در دانشگاه علوم پزشکی استان، به یکی از معضلات جدی در ساختار حکمرانی سلامت تبدیل شده است؛ جایی که بهجای پاسخگویی و مشارکت، سیاستزدگی، انحصارگرایی و بیتوجهی به بدنه کارشناسی، سایه انداخته بر مأموریتی که باید بر پایه عدالت، شفافیت و خدمت بنا میشد.
در هندسهی حکمرانی سلامت، دو اصل بنیادین همواره مورد تأکید صاحبنظران بوده است: «پاسخگویی نهادی» و «توسعهی سلامت بر مدار عدالت درمانی». با این حال، عملکرد دانشگاه علوم پزشکی کهگیلویه و بویراحمد در دوران مدیریت سرکار خانم دکتر پناهی، فاصلهی معناداری با این اصول کلیدی یافته است؛ فاصلهای که در میدان عمل و در زندگی روزمرهی مردم استان، قابل مشاهده است.
در هندسهی حکمرانی سلامت، دو اصل بنیادین همواره مورد تأکید صاحبنظران بوده است: «پاسخگویی نهادی» و «توسعهی سلامت بر مدار عدالت درمانی». با این حال، عملکرد دانشگاه علوم پزشکی کهگیلویه و بویراحمد در دوران مدیریت سرکار خانم دکتر پناهی، فاصلهی معناداری با این اصول کلیدی یافته است؛ فاصلهای که در میدان عمل و در زندگی روزمرهی مردم استان، قابل مشاهده است.
دانشگاهی که باید مرکز تحول در سیاستگذاری سلامت، ارتقاء کیفی خدمات درمانی، و شفافیت مدیریتی باشد، امروز از نبود راهبرد مشخص در نظارت و ارزیابی عملکرد رنج میبرد. سامانههای پاسخگویی مردمی عملاً به حالت نیمهتعطیل درآمدهاند، صدای بدنهی درمانی شنیده نمیشود، و نگاه تحلیلی به اثربخشی سیاستها جای خود را به روزمرگی بیحاصل داده است.
در چنین فضایی، دانشگاه بهجای ایفای نقش فعال در رصد و بهبود خدمات درمانی، به سکوتی منفعلانه و نوعی بیعملی ساختاری تن داده است. این روند نگرانکننده، نتیجهی نگاهی از بالا به پایین، نخبهگرایانه و گاه حتی تحقیرآمیز به بدنهی کارشناسی، کادر درمان و مردم استان است؛ نگاهی که در آن، گفتوگوی دوسویه جایگاهی ندارد و تصمیمات در اتاقهای بسته، بیتوجه به واقعیات میدانی اتخاذ میشود.
سبک مدیریتی کنونی، که از فروتنی اداری و درک بافت اجتماعی استان تهی است، نهتنها موجب افت سرمایه انسانی و بیاعتمادی سازمانی شده، بلکه به فرسودگی روحی در میان کارکنان نیز انجامیده است. این بیتوجهی به خواستها و نیازهای ملموس جامعه، بهویژه در پروژههایی مانند بیمارستان چرام، بهروشنی نمایان است؛ پروژهای که سالها پس از آغاز، هنوز به سرانجام نرسیده و به نماد فقدان اراده، بیپاسخگویی و ناکارآمدی مدیریتی در حوزه سلامت استان بدل شده است.
افزون بر این، در بسیاری از انتصابات دانشگاهی، شایستگی علمی و تجربهی حرفهای به حاشیه رانده شده و جای خود را به توصیهها، روابط و ملاحظات جناحی داده است. این سیاستزدگی، فضای اجرایی را بیثبات، مردد و بیاعتماد کرده و بهای آن را مردم استان و جامعهی درمانی میپردازند.
خانم دکتر پناهی! مدیریت سلامت، عرصهی نمایش قدرت نیست، بلکه میدان خدمت، مسئولیتپذیری و فروتنیست. مردم استان، مدیری میخواهند که بتواند «شنیدن» را بیاموزد، نه فقط «گفتن» را. کادر درمان، مدیری میخواهد مشارکتجو، نه آمر؛ کنشگر، نه منفعل. دانشگاه، بیش از هر زمان دیگری، نیازمند بازنگری در رویکردها، بازسازی سرمایهی اجتماعی و استقرار عدالت درمانی بر بنیاد عقلانیت و درک درست از شرایط بومی است.
سکوت مدیریتی در برابر چالشهای امروز، به معنای انکار مسئولیت در برابر آینده است. اکنون زمان آن است که دانشگاه علوم پزشکی کهگیلویه و بویراحمد، بهجای ادامه مسیر در سایهی سیاست و بیعملی، با پذیرش نقدها و اصلاح رویهها، به مأموریت واقعی خود بازگردد: خدمت بیمنت به مردم و اعتلای سلامت عمومی با اتکا بر دانش، تدبیر و عدالت.
صادق حیدریان
فعال اجتماعی ـ فرهنگی