تاریخ انتشار
جمعه ۲۵ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۲۱:۰۵
کد مطلب : ۵۰۵۱۶۳
با ارسال پیامی/
تقدیر و تشکر خانواده داغدیده نجفی از ابزار همدردی مردم و مسئولان(+متن پیام)
۵
کبنا ؛خانواده های داغدیده نجفی،زینل زاده، ستوده و طایفه بزرگ برآفتابی با ارسال پیامی به پایگاه خبری کبنا نیوز از ابراز همدردی و حضور باشکوه و بی سابقه مردم و مسئولان شهرستانی، استانی و کشوری در مراسم تشییع ،خاکسپاری و مراسم سومین و هفتمین روز جوان ناکام « یحیی نجفی » تقدیر و تشکر کردند.
متن پیام به شرح زیر است.
بسمه تعالى
دریغا که بی ما بسی روزگار بروید گل و بشکفد نوبهار
بسی تیرو دیماه و اردیبهشت بیایندکه ما خاک باشیم و خشت
کسانیکه بی ما به غیب اندرند بیایندو برخاک ما بگذرند
نداند به جز ذات پروردگار که فردا چه بازی کند روزگار
جهان چون من و چون تو بسیار دید نخواهد دمی با کسی آرمید
اى كه گره هردشوارى به دستِ تو ميگشايد،واى كه حدّت هرسختى به لطف تو نرم ميشود.
راه گريز سوى آسايش ورفع اندوه از تو بايد خواست٠
نشيب وفرازهاى درشت وناهموار زندگى،پيشِ قدرت تو هموار ميشودو به لطفِ تدبيرتو اسباب ِ هر چيز فراهم ميگردد٠
قضاوقَدَر به نيروى تو جارى است و همه چيزمطابقِ اراده ى تو ميگذرد.
پروردگارا بسته ى تورا ديگرى نگشايد و گشاده ى تورا ديگرى نبندد.
دشوار تورا كسى آسان نگرداند،و رها كرده ى تورا ديگرى دستْ نگيرد.
چاره نيست جز تسليم!! راه نيست جز تمكين!!چون مالك رفتن را برگزيده است،راه را بايد رفت.
نسخه اى براى بقا تحريرنگشته و دعايى براى ماندن،مكتوب نگرديده.
جان را به جان آفرين بايدسپرد،اگر نسپريم،آنرا ميستاند.
آنكه محو در حُطام و كاميابيهاى دنياست و آنكه فارغ از چون وچراست،همه در تير رسِ اين صيّاد بى همتاست.
ازميلياردها سَهام و تيرش،حتى يكى به خطا نرفته و بركمانِ بزه كرده اش،خستگى بى معناست.
ماندن در قاموس كبريائيش جايى نداردوكوس الرّحيلش،هرجنبنده اى رابه سوى قرارگاه ابديش،رهنمون ميسازد.
اما تيرى ناگهانى پهلوى عزيز دلمان « يحيى »را دوخت و همه ى قلبها را سوخت و شعله ى غمِ فراقش، آه از جانمان را،تا بينهايت بر افروخت.ولى سوختن را در ماتم دلبندمان چه سود؟؟
قامتِ سَروَش كه بر قدمهايش استوار بود،فروريخت و حُزن را در اركانِ وجودمان،در آميخت.
مردم عزيز ونجيبِ كهكيلويه وبويراحمد،ايلات بزرگ بويراحمد،باوى، چرام، طيبى،بهمئى،دشمن زيارى،قشقايي هاو ممسنى هاو همشهريانِ گرانقدرمان،از ديگر نقاطِ كشور،غمِ فقدانِ فرزندمان،باصبورى وشكيبايى وتوكّل بر عنايات خالق بى همتا،وتوسّل به پيشگاه حضراتِ معصومين عليْهِمُ السّلام،جبران ميشودو جزماً،هيچ اندوهى پايدار،نميماند،وقطعاً،هيچ عيش وشادى مانا نيست.
امّا آنچه شرمندگى را از روح وانديشه و تاروپودِ وجودمان،محو نمي نمايد،عدم توانايى برجبران الطافِ بى نظيرِ شمابزرگانِ عالى تبار است.
چگونه ميتوانيم آنهمه ايثارِ آبرو،وجوانمردى را كه براى ترميم شكاف ايجادشده،به رُخ كشيديدوبه نمايش گذاشتيدوغم را ازچهره ى ما زدوديد و تا جان در كالبدداريم،مارا مديون ومقهورِ بزرگوارىِ خود نموديد، فراموش كنيم وپاك نماييم وبه نِسيان،بسپاريم؟؟
علاوه بر زحمات كم نظيروطافت فرسايى كه شما دلسوزان وشجاع مردان،ومحجوب زنان،درمدّت اين چندسال،براى رهايى و استخلاص جوانمان،متحمّل شديد،موجِ جمعيّتِ بهت آور،در تشييع وتدفينِ فرزندمان،دشت مور را لرزاند،كوه را مبهوت،اَشجار و اَحجار را متحيّر،رود را متلاطم،و رفع خستگى ومحزونى رابه ما بشارت داديدوسرافكندگىِ خود وفاميلهايم را مضاعف نموديد.
هزران آفرين بر اين اينهمه،كرامت و صداقت و معاضدت !!
كَىْ وچگونه وبا چه توان وساز و كارى ميتوانيم،در برابراينهمه احسان، كمرراست نماييم؟؟
چرا كه،كمرمان،به خاطر غم فرزندمان،كمان نشده،بلكه،به واسطه ى،عدم توانايى،برجبرانِ الطافِ شما سرورانِ بى همتا،خميده گشته خاضعانه از رأس روحانيّتِ استان در مجلس خبرگان رهبرى و بزرگ بنى هاشم در جنوب كشور،حضرت آيت الله سيدشرف الدّين ملك حسينى و قاطبه ى مردم و روحانيّت معظم،خانواده هاى مكرّم شهدا و ايثارگران،كليه ى مسؤلين ادارى،قضايى،نظامى،انتظامى،امنيتى، نمايندگان فعلى و ادوار مجلس صميمانه سپاسگزاريم و سر تعظيم فرود مياوريم.
لازم ميدانيم به صورت ويژه،از خاندانِ بنامِ مرحوم آقا فتح الله درویزه، زنگوايى،بزرگ مردى كه از فاتحان معروفِ نبرد سنگين و سختِ سميرم بود و در روز اين ماجرا و مصيبت از مبدأ،تا مختم،دلسوزانه و اميد و رجا،همراهمان بودند،قدردانى نماييم.
حق نگهدارتان.
خانواده هاىِ نجفى،زينل زاده،ستوده و طايفه ى بزرگ برآفتابى
متن پیام به شرح زیر است.
بسمه تعالى
دریغا که بی ما بسی روزگار بروید گل و بشکفد نوبهار
بسی تیرو دیماه و اردیبهشت بیایندکه ما خاک باشیم و خشت
کسانیکه بی ما به غیب اندرند بیایندو برخاک ما بگذرند
نداند به جز ذات پروردگار که فردا چه بازی کند روزگار
جهان چون من و چون تو بسیار دید نخواهد دمی با کسی آرمید
اى كه گره هردشوارى به دستِ تو ميگشايد،واى كه حدّت هرسختى به لطف تو نرم ميشود.
راه گريز سوى آسايش ورفع اندوه از تو بايد خواست٠
نشيب وفرازهاى درشت وناهموار زندگى،پيشِ قدرت تو هموار ميشودو به لطفِ تدبيرتو اسباب ِ هر چيز فراهم ميگردد٠
قضاوقَدَر به نيروى تو جارى است و همه چيزمطابقِ اراده ى تو ميگذرد.
پروردگارا بسته ى تورا ديگرى نگشايد و گشاده ى تورا ديگرى نبندد.
دشوار تورا كسى آسان نگرداند،و رها كرده ى تورا ديگرى دستْ نگيرد.
چاره نيست جز تسليم!! راه نيست جز تمكين!!چون مالك رفتن را برگزيده است،راه را بايد رفت.
نسخه اى براى بقا تحريرنگشته و دعايى براى ماندن،مكتوب نگرديده.
جان را به جان آفرين بايدسپرد،اگر نسپريم،آنرا ميستاند.
آنكه محو در حُطام و كاميابيهاى دنياست و آنكه فارغ از چون وچراست،همه در تير رسِ اين صيّاد بى همتاست.
ازميلياردها سَهام و تيرش،حتى يكى به خطا نرفته و بركمانِ بزه كرده اش،خستگى بى معناست.
ماندن در قاموس كبريائيش جايى نداردوكوس الرّحيلش،هرجنبنده اى رابه سوى قرارگاه ابديش،رهنمون ميسازد.
اما تيرى ناگهانى پهلوى عزيز دلمان « يحيى »را دوخت و همه ى قلبها را سوخت و شعله ى غمِ فراقش، آه از جانمان را،تا بينهايت بر افروخت.ولى سوختن را در ماتم دلبندمان چه سود؟؟
قامتِ سَروَش كه بر قدمهايش استوار بود،فروريخت و حُزن را در اركانِ وجودمان،در آميخت.
مردم عزيز ونجيبِ كهكيلويه وبويراحمد،ايلات بزرگ بويراحمد،باوى، چرام، طيبى،بهمئى،دشمن زيارى،قشقايي هاو ممسنى هاو همشهريانِ گرانقدرمان،از ديگر نقاطِ كشور،غمِ فقدانِ فرزندمان،باصبورى وشكيبايى وتوكّل بر عنايات خالق بى همتا،وتوسّل به پيشگاه حضراتِ معصومين عليْهِمُ السّلام،جبران ميشودو جزماً،هيچ اندوهى پايدار،نميماند،وقطعاً،هيچ عيش وشادى مانا نيست.
امّا آنچه شرمندگى را از روح وانديشه و تاروپودِ وجودمان،محو نمي نمايد،عدم توانايى برجبران الطافِ بى نظيرِ شمابزرگانِ عالى تبار است.
چگونه ميتوانيم آنهمه ايثارِ آبرو،وجوانمردى را كه براى ترميم شكاف ايجادشده،به رُخ كشيديدوبه نمايش گذاشتيدوغم را ازچهره ى ما زدوديد و تا جان در كالبدداريم،مارا مديون ومقهورِ بزرگوارىِ خود نموديد، فراموش كنيم وپاك نماييم وبه نِسيان،بسپاريم؟؟
علاوه بر زحمات كم نظيروطافت فرسايى كه شما دلسوزان وشجاع مردان،ومحجوب زنان،درمدّت اين چندسال،براى رهايى و استخلاص جوانمان،متحمّل شديد،موجِ جمعيّتِ بهت آور،در تشييع وتدفينِ فرزندمان،دشت مور را لرزاند،كوه را مبهوت،اَشجار و اَحجار را متحيّر،رود را متلاطم،و رفع خستگى ومحزونى رابه ما بشارت داديدوسرافكندگىِ خود وفاميلهايم را مضاعف نموديد.
هزران آفرين بر اين اينهمه،كرامت و صداقت و معاضدت !!
كَىْ وچگونه وبا چه توان وساز و كارى ميتوانيم،در برابراينهمه احسان، كمرراست نماييم؟؟
چرا كه،كمرمان،به خاطر غم فرزندمان،كمان نشده،بلكه،به واسطه ى،عدم توانايى،برجبرانِ الطافِ شما سرورانِ بى همتا،خميده گشته خاضعانه از رأس روحانيّتِ استان در مجلس خبرگان رهبرى و بزرگ بنى هاشم در جنوب كشور،حضرت آيت الله سيدشرف الدّين ملك حسينى و قاطبه ى مردم و روحانيّت معظم،خانواده هاى مكرّم شهدا و ايثارگران،كليه ى مسؤلين ادارى،قضايى،نظامى،انتظامى،امنيتى، نمايندگان فعلى و ادوار مجلس صميمانه سپاسگزاريم و سر تعظيم فرود مياوريم.
لازم ميدانيم به صورت ويژه،از خاندانِ بنامِ مرحوم آقا فتح الله درویزه، زنگوايى،بزرگ مردى كه از فاتحان معروفِ نبرد سنگين و سختِ سميرم بود و در روز اين ماجرا و مصيبت از مبدأ،تا مختم،دلسوزانه و اميد و رجا،همراهمان بودند،قدردانى نماييم.
حق نگهدارتان.
خانواده هاىِ نجفى،زينل زاده،ستوده و طايفه ى بزرگ برآفتابى