تاریخ انتشار
دوشنبه ۴ فروردين ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۲۱
کد مطلب : ۴۹۷۴۹۱
چرخۀ خشونت در خاورمیانه؛ اسرائیل به دنبال امنیت، دیگران در آتش ناامنی؛

آیا نتانیاهو، پای آمریکا را به جنگ با ایران می‌کشاند؟

۰
آیا نتانیاهو، پای آمریکا را به جنگ با ایران می‌کشاند؟
کبنا ؛ «پل پیلار» (Paul R. Pillar) نیروی سابق آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده (سیا) و همکار ارشد غیرمقیم در مرکز مطالعات امنیتی دانشگاه جرج تاون و مؤسسه بروکینگز
 آغاز حملات اسرائیل به غزه و فروپاشی آتش‌بس ژانویه چندان غافلگیرکننده نبود. تحلیل‌های رسانه‌های معتبر از همان ابتدا تأکید داشتند که این آتش‌بس نمی‌تواند به‌طور پایدار دوام آورد. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل که غالباً تحت تأثیر ملاحظات سیاسی و اهداف شخصی در صحنه داخلی قرار دارد، هیچ‌گاه به اجرای کامل این توافق متعهد نبوده است.
در مقابل، حماس به تعهدات خود عمل کرده و بار‌ها خواستار پایبندی به مفاد توافق شده بود. این توافق، علاوه بر توقف کامل درگیری‌ها، آزادی گروگان‌های باقی‌مانده اسرائیلی را نیز پیش‌بینی می‌کرد. اما اسرائیل بار‌ها این تعهدات را نقض کرد که می‌توان به حملات مسلحانه علیه فلسطینی ها، تداوم اشغال مناطقی که وعده عقب نشینی داده بود و همچنین محاصره طولانی مدت کمک‌های بشردوستانه اشاره کرد. به نظر می‌رسد که این اقدامات تعمدا طراحی شده بودند تا حماس را به واکنشی وادار کنند که این بهانه را به اسرائیل بدهد تا توافق را لغو کند.
اسرائیل و چراغ سبز واشنگتن؛ جنگی که پایان ندارد
نتانیاهو برای ادامه جنگ، دلایل داخلی محکمی دارد. اتحاد او با جناح‌های راست‌گرای افراطی که برای حفظ ائتلاف حکومتی و ماندن در قدرت ضروری است، او را به سمت تصمیمات تهاجمی‌تر سوق داده است. «بتسالل اسموتریچ»، وزیر دارایی اسرائیل از همان ابتدا علیه آتش‌بس موضع گرفت و خواستار از سرگیری جنگ شد. «ایتامار بن گویر»، وزیر امنیت داخلی که ابتدا در اعتراض به آتش‌بس از دولت کناره‌گیری کرده بود، اکنون با ازسرگیری حملات هوایی، دوباره به دولت بازگشته است.
موج اولیه این حملات، تنها در چند ساعت، صد‌ها فلسطینی را به کام مرگ کشاند و نشانه‌ای از قصد نتانیاهو برای ادامه این روند است. او آشکارا اظهار کرده که این تنها «آغاز کار» است. با این حال، شواهد نشان می‌دهند که این حملات نیز احتمالاً همانند دوره‌های پیشین، نتیجه‌ای متفاوت نخواهد داشت. در طی ۱۵ ماه گذشته، اسرائیل نتوانست به هدف اعلام‌شده «نابودی حماس» دست پیدا کند. به همین ترتیب، این دور تازه خشونت نیز احتمالاً نه به اهداف اعلام‌شده می‌رسد و نه به ثبات منطقه‌ای؛ بلکه منتقدان آن را ادامه فرآیندی می‌دانند که بسیاری به‌عنوان «پاکسازی قومی» فلسطینی‌ها توصیف می‌کنند.
دولت ترامپ نیز در این زمینه نقش خود را ایفا کرده است. با وجود مشارکت در توافق آتش‌بس ژانویه، کاخ سفید به‌طور غیرمستقیم به فروپاشی آن کمک کرده است. گزارش‌ها نشان می‌دهند که دولت ترامپ به اسرائیل چراغ سبز داده تا حملات خود را از سر بگیرد و حتی در شورای امنیت سازمان ملل از این اقدامات حمایت کرده است. علاوه بر این، فرستاده آمریکایی که در ایجاد توافق آتش‌بس نقش کلیدی داشت، به‌تازگی از طرحی پشتیبانی کرده که به‌وضوح به سود اسرائیل است: طرحی که بر تحمیل آزادی گروگان‌ها از سوی حماس متمرکز است؛ بدون آنکه به آتش‌بس دائمی یا عقب‌نشینی نیرو‌های اسرائیلی توجهی شود.
آتش‌بس روی کاغذ، حملات در واقعیت؛ اسرائیل چگونه توافق‌ها را بی‌اثر می‌کند؟
ایالات متحده به‌طور غیرقابل انکاری در حمایت از سیاست‌های اسرائیل نقش داشته است. از زمان آغاز ریاست‌جمهوری ترامپ، تقریباً ۱۲ میلیارد دلار تسلیحات به اسرائیل تحویل داده شده است. دولت ترامپ برای تسریع این انتقالات حتی از دور زدن کنگره استفاده کرده و به شرایط اضطراری استناد کرده است؛ رویکردی که منتقدان آن را بهانه‌ای برای پیشبرد سریع‌تر این کمک‌ها می‌دانند. این انتقالات، به‌ویژه در حالی که اسرائیل بار دیگر غزه را مورد حمله قرار داده، مسئولیت اخلاقی آمریکا را در قبال بحران انسانی جاری آشکارتر می‌کند.
فاجعه انسانی در غزه تنها بخشی از یک تصویر کلان‌تر است که به‌شکلی فزاینده‌، تهاجم گسترده‌تر اسرائیل در منطقه را منعکس می‌کند و برای ایالات متحده نیز پیامد‌هایی سنگین به همراه دارد. در کرانه باختری، سیاست‌های اسرائیل به‌شکلی فزاینده به روندی تبدیل شده است که منتقدان از آن به‌عنوان «غزه‌سازی» یاد می‌کنند. این روند شامل جابجایی گسترده فلسطینی‌ها، تخریب پی‌درپی خانه‌ها و فشار روزافزون از سوی شهرک‌نشینانی است که خواستار حذف کامل حضور فلسطینی‌ها در این منطقه هستند.
در همین حال، اسرائیل در سوریه یکی از بی‌سروصداترین و مداوم‌ترین کارزار‌های نظامی را به پیش می‌برد. آنچه در گذشته به‌عنوان حملاتی محدود به مواضع ایران تعریف می‌شد، اکنون به بمباران تقریباً روزانه مناطقی گسترده‌تر و اشغالگری‌هایی فراتر از ارتفاعات جولان توسعه یافته است. این اقدامات، در بسیاری از موارد، بدون هیچ تحریک مستقیم یا تهدید فوری انجام شده‌اند. اسرائیل که سال‌ها از حفظ روابط با نظام بشار اسد بهره برده بود، اکنون با تضعیف هر رژیم احتمالی جدید در سوریه به شکل فعالی مانع از تغییرات بنیادین در صحنه سیاسی این کشور شده است.
این سیاست‌ها، هرگونه امکان برقراری ثبات در سوریه را به‌طور کامل از میان می‌برد و خطر رویارویی با ترکیه، که خود نیز در امور سوریه دخالت دارد را افزایش می‌دهد. در همین حال لبنان، کشوری که بار‌ها شاهد حملات اسرائیل بوده، در اکتبر ۲۰۲۴ بار دیگر هدف حملات اسرائیلی قرار گرفت. این حملات مستقیماً از حملات اسرائیل به نوار غزه ناشی شد و به نظر می‌رسد که هدف اصلی آنها حزب‌الله بوده است. هرچند حزب‌الله علاقه‌ای به آغاز یک جنگ تمام‌عیار جدید نداشت، اما به نشانه همبستگی با فلسطینی‌ها در غزه اقدام به شلیک موشک به سمت اسرائیل کرد.
در نوامبر همان سال، توافقی برای آتش‌بس حاصل شد، اما اسرائیل تقریباً به‌صورت روزانه این توافق را نقض کرده است. همچون وضعیت سوریه، اسرائیل همچنان به اشغال بخش‌هایی از اراضی ادامه می‌دهد که طبق توافق‌های بین‌المللی باید آنها را ترک می‌کرد. در غزه نیز اگرچه حملات اسرائیل به‌طور رسمی علیه گروه‌های شبه‌نظامی مانند حماس و حزب‌الله صورت می‌گیرد، اما در عمل، غیرنظامیان بیشترین آسیب را متحمل شده‌اند؛ غیرنظامیانی که از پیش نیز به دلایل مختلف در وضعیت سختی به سر می‌بردند.
چرخۀ خشونت در خاورمیانه؛ اسرائیل به دنبال امنیت، دیگران در آتش ناامنی
هدف اسرائیل از این حملات گسترده، دستیابی به امنیت مطلق برای خود است؛ حتی اگر این هدف با ایجاد ناامنی کامل برای دیگران همراه باشد. این رژیم اقدامات خود را با این توجیه پیش می‌برد که ممکن است در آینده تهدیداتی متوجه آن شود؛ اما در عمل، این حملات تنها منجر به رنجش بیشتر برای دیگران می‌شود. به‌عنوان نمونه، حملات اسرائیل به سوریه نه تنها توان دفاعی این کشور را به‌طور مداوم تضعیف می‌کند، بلکه از استقرار کامل حاکمیت دولت سوریه بر قلمرو قانونی خود نیز جلوگیری کرده است.
این راهبرد به‌رغم هزینه‌های انسانی سنگین، هرگز امنیتی مطلق برای اسرائیل به ارمغان نمی‌آورد. در واقع، تکرار این چرخه رنج و خشونت نه تنها به واکنش‌های خشونت‌آمیز دامن می‌زند، بلکه باعث می‌شود اسرائیل دائماً در حالت جنگ و ناآرامی باقی بماند. در این میان، ایالات متحده نیز به‌طور عمیقی به اسرائیل وابسته شده و این وابستگی هزینه‌های قابل‌توجهی برای واشنگتن به همراه دارد. اسرائیل که می‌توان آن را یکی از عوامل اصلی ایجاد رنج در خاورمیانه از طریق نیروی نظامی دانست، به‌طور غیرمستقیم موجب خشم و نارضایتی عمومی علیه آمریکا شده است. نتیجه این نارضایتی، هدف قرار گرفتن آمریکا توسط حملات و واکنش‌های خشونت‌آمیز است؛ روندی که تاریخچه‌ای طولانی دارد و بار‌ها تکرار شده است.
این وابستگی عمیق، ایالات متحده را بیش از پیش در معرض خطر کشیده‌شدن به درگیری‌های ناشی از سیاست‌های اسرائیل قرار می‌دهد. به عنوان مثال، حملات هوایی کنونی آمریکا علیه حوثی‌ها در یمن، در واقع دنباله‌ای از حملات اسرائیل به غزه به شمار می‌آید. اگر حملات اسرائیل به غزه صورت نمی‌گرفت، حوثی‌ها نیز احتمالاً به خطوط کشتیرانی دریای سرخ حمله نمی‌کردند. پس از آغاز آتش‌بس در غزه در ژانویه، حوثی‌ها به وعده خود عمل کرده و حملات خود را متوقف کردند. پیش از مداخله هوایی دولت ترامپ، هیچ عملیاتی نظامی از سوی آنها گزارش نشد. تنها هشداری که مطرح کردند، بازگشت به حملات در صورتی بود که اسرائیل همچنان به محاصره کمک‌های انسانی به غزه ادامه دهد.
با این حال، دخالت در خطوط کشتیرانی دریای سرخ همچنان چالشی جدی و ملموس باقی مانده است. اما زمانی که این وضعیت را در چارچوب بحران غزه بررسی کنیم، مداخله نظامی آمریکا در یمن عملاً شکلی غیرمستقیم از حمایت از اهداف اسرائیل تلقی می‌شود؛ اهدافی که به محروم‌سازی فلسطینی‌ها از سرزمین‌هایشان انجامیده است. در عین حال، ایالات متحده خود را درگیر یک جنبش قبیله‌ای کرده که برخاسته از مسائل و واقعیت‌های محلی است؛ جنبشی که هیچ منفعت واقعی و مستقیمی برای واشنگتن به همراه ندارد.
نگرانی‌های جهانی از کشیده شدن آمریکا به جنگ با ایران
نگرانی جدی‌تر این است که ایالات متحده به طور ناخواسته به یک جنگ با ایران کشیده شود؛ چیزی که دولت نتانیاهو از طریق مجموعه‌ای از حملات آشکار و پنهان علیه منافع ایران به دنبال آن است. مشخص است که نتانیاهو علاقه‌مند است آمریکا به درگیری نظامی با ایران تن دهد؛ چراکه چنین اقدامی می‌تواند راهبرد اسرائیل را برای ترسیم امنیت خاورمیانه صرفاً در قالب مبارزه با ایران و به شکلی قاطع‌تر تقویت کند.
توجیه اصلی این رویکرد، برنامه هسته‌ای ایران است؛ اما هرگونه اقدام نظامی، چه از سوی اسرائیل و چه از سوی آمریکا، نه تنها به منزله نقض آشکار منشور سازمان ملل و اصول نظم بین‌المللی مبتنی بر قانون خواهد بود، بلکه صرفاً در راستای خنثی‌سازی یک احتمال فرضی دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای عمل می‌کند. این در حالی است که هر دو طرف، اسرائیل و آمریکا خود سال‌هاست که به این تسلیحات دسترسی دارند.
مرجع : فرارو
نام شما

آدرس ايميل شما

هشدار وزیر خارجه عراق: عدم توافق ایران و آمریکا فاجعه‌بار خواهد بود

هشدار وزیر خارجه عراق: عدم توافق ایران و آمریکا فاجعه‌بار خواهد بود

فؤاد حسین، وزیر خارجه عراق، هشدار داد که مردم این کشور ممکن است در تابستان آینده به دلیل ...
فرستاده ویژه ترامپ مدعی شد: واشنگتن به دنبال توافق دیپلماتیک با ایران است / ما صلح می‌خواهیم، نه جنگ!

فرستاده ویژه ترامپ مدعی شد: واشنگتن به دنبال توافق دیپلماتیک با ایران است / ما صلح می‌خواهیم، نه جنگ!

فرستاده ویژه ترامپ در منطقه غرب آسیا با ادعایی جنجالی گفت ایران به دنبال حل دیپلماتیک ...
دریافت رشوه و تحصیل مال نامشروع برخی مدیران بانکی؛ اسامی متهمان چای دبش فاش شد

دریافت رشوه و تحصیل مال نامشروع برخی مدیران بانکی؛ اسامی متهمان چای دبش فاش شد

اکبر رحیمی محکوم علیه ردیف اول پرونده چای دبش و شرکای وی، برای تحقق عملیات مجرمانه خود،...
1