تاریخ انتشار
شنبه ۱۴ تير ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۳۲
کد مطلب : ۵۰۱۵۱۵
گفتوگوی کبنانیوز با حجتالاسلام سید ابراهیم افتخاری، استاد حوزه علمیه و کارشناس مسائل دینی؛
ضرورت پیوند حرکتهای پرشور با معارف اهل بیت (ع) و حضور روحانیت / نباید بین شور و شعور، تفکیکی قائل شد؛ این دو از یکدیگر جداشدنی نیستند / تجربه موفق در نیروهای مسلح، الگویی مناسب برای هیئتهاست / جوانان که با احساسات پاک خود علم عزای امام حسین (ع) را بلند کردهاند، باید در کنار خود واعظ و خطیب داشته باشند / با تعمیق معرفت دینی، جهانبینی دقیقی برای خود ایجاد کنیم
۰
کبنا ؛در روزگاری که شور حسینی در میان نوجوانان و جوانان همچنان زنده و پررنگ است، هیئتهایی شکل گرفتهاند که گرچه با انگیزههای پاک تأسیس شدهاند، اما از نظر محتوا و معرفت عاشورایی دچار فقرند. حجتالاسلام سید ابراهیم افتخاری در این گفتوگو با تأکید بر تجربه دوران دفاع مقدس، از ضرورت پیوند این حرکتهای پرشور با معارف اهل بیت (ع) و حضور روحانیت سخن میگوید.
به گزارش کبنا، در سالهای اخیر، رشد چشمگیر هیئتهای عزاداری خودجوش در میان نوجوانان و جوانان، بهویژه در مناطق مختلف کشور، پدیدهای درخور تأمل است؛ هیئتهایی که گاه بدون حضور روحانی، صرفاً با محوریت عزاداری، سینهزنی و ایجاد مواکب شکل میگیرند و به نظر میرسد از نظر محتوای معرفتی دینی، خلأهایی در آنها دیده میشود.
این روند، اگرچه نشانهای از شعلهور بودن محبت حسینی در دل نسل جدید است، اما پرسشهایی را نیز به وجود آورده است از قبیل اینکه آیا این حرکتها بدون پیوند با معارف اهل بیت (ع)، میتوانند تداوم و عمق بیابند؟ و همچنین چگونه میتوان شور عاشورایی را با شعور دینی و جهانبینی اسلامی پیوند زد؟
برای واکاوی این مسئله، به سراغ حجتالاسلام سید ابراهیم افتخاری، کارشناس مسائل دینی و استاد حوزه علمیه رفتیم. وی با رویکردی تحلیلی و با بهرهگیری از تجربههای تاریخی انقلاب و دفاع مقدس، به تبیین ضرورت ارتقای معرفت دینی در کنار شور حسینی پرداخت و با تأکید بر نقش روحانیت در تعمیق ایمان نسل جدید، به ارائه الگویی کاربردی برای هیئتهای جوانمحور امروز پرداخت. آنچه در ادامه میخوانید، مشروح این گفتوگوی تفصیلی است.
حجتالاسلام افتخاری در پاسخ به پرسشهای کبنا نیوز عنوان کرد: چند نکته را در اینباره عرض میکنم.
نکته اول اینکه در روایات آمده است که بهسبب شهادت امام حسین (ع)، خداوند در دلهای مؤمنان حرارتی قرار داده که هرگز خاموش نمیشود. آنچه در میان نوجوانان و جوانانی با فطرتهای پاک مشاهده میشود، نوعی شور حسینی است. این جوانان در دستههای عزاداری شرکت میکنند و گاهی خود اقدام به راهاندازی ایستگاه صلواتی یا موکب خدماتی میکنند، یا حتی گام بزرگتری برداشته و هیئتی عزاداری در محله، مسجد یا منطقه خود تشکیل میدهند.
این همان حرکت اولیه است. شور و محبت و جاذبه حسینی دلهای پاک این نوجوانان و جوانان را بهسوی خود میکشد. این، نقطه آغاز حرکت است. اما در ادامه، این مسیر نیازمند هدایت و تعمیق اعتقادات، و تبیین معارف حسینی است. بدون برخورداری از یک بینش عمیق، این حرکت به سرانجام مطلوب نمیرسد و ممکن است با گذر زمان و در مواجهه با تحولات اجتماعی، این نسل از معارف عاشورا فاصله بگیرد. بنابراین ضروری است که در کنار شور حسینی، تبیین عمیق و ایجاد یک جهانبینی روشن نیز صورت گیرد تا این احساسات، محبت و عشق به امام حسین (ع)، موجب حرکت در مسیر حقیقت هستی شود.
نکته دوم آن است که نباید میان شور و شعور، تفکیکی قائل شد. برخی، شعور حسینی را در برابر شور حسینی قرار میدهند. این دو از یکدیگر جداشدنی نیستند. همین شور و حرارتی که خداوند در دلهای مؤمنان قرار داده، منجر به احساس وظیفه و حرکت میشود؛ اینکه افراد احساس کنند در دستگاه عظیم حسینی باید نقشی ایفا کنند.
این شور، باید مقدمهای برای بهرهمندی از معارف اهلبیت (ع) باشد. در هیئتها باید سخنران، واعظ یا عالمی دینی حضور یابد و به تبیین چرایی حرکت امام حسین (ع) بپردازد؛ اینکه چرا ایشان قیام کردند. باید از کلمات خود حضرت، فلسفه قیام عاشورا در مجالس بیان شود. کیفیت حرکت، اقدامات و اهداف امام حسین (ع) باید تبیین شود تا مشخص گردد که آیا این قیام یک رخداد مقطعی و محدود بوده، یا نه.
قطعاً چنین نبوده است. وقتی به کلمات امام حسین (ع) مراجعه میکنیم، میبینیم که ایشان فرمودند: «من برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم»؛ «إنی لا أرى الموت إلا سعادةً والحیاة مع الظالمین إلا برماً»
در جایی دیگر میفرمایند که یزید، فردی حرامزاده، مرا میان دو گزینه مخیر کرده است: زندگی با ذلت یا کشته شدن. و ما اهل ذلت نیستیم. ما ذلت را نمیپذیریم. حتی اگر به شهادت برسم، آن را با آغوش باز میپذیرم و برایم بهتر است.
در اوج سخنان خود میفرماید: «مثلی لا یبایع مثله»؛ یعنی کسی چون من با کسی چون یزید بیعت نمیکند. این بیان، قاعدهای کلی است. نشان میدهد که حرکت امام حسین (ع)، یک کنش مقطعی یا شخصی نبوده است. مسئله تنها یک اختلاف سیاسی یا خلافتی میان حسین بن علی و یزید نبود.

این قیام، امتداد همان نبرد تاریخی حق و باطل است؛ ادامه نبرد میان حضرت ابراهیم (ع) و نمرود، حضرت موسی (ع) و فرعون، پیامبر اسلام (ص) و ابوسفیان، امیرالمؤمنین (ع) و معاویه. و این مسیر تا امروز نیز ادامه دارد.
اگر کسی با شور حسینی وارد هیئت شود، و با عشق به امام حسین (ع) پای سخنان عالمان دینی بنشیند و معارف اهلبیت (ع) را بشنود، درمییابد که این راه، یک مسیر همیشگی در تقابل حق و باطل است و درنتیجه، امروز نیز تکلیف خود را خواهد شناخت.
کسی که از این معارف بهرهمند شده باشد، قطعاً به یک جهانبینی و بینش عمیق درباره انسان، هستی، و جریانهای سیاسی تاریخ دست مییابد. در این صورت، وقتی در موقعیتی مانند جنگ ایران و اسرائیل قرار بگیرد، میداند باید در کدام جبهه بایستد؛ او در سمت درست تاریخ خواهد ایستاد. و این بسیار مهم است. این مسیر میتواند عامل هدایت نسل جوان باشد.
و اما نکته سوم؛ ببینید، میخواهم یک تشبیه ارائه دهم. این مسئله یعنی اخذ معارف و کسب معرفت، پیش از این نیز در یک مقطع تاریخی خاص کارکرد مهمی داشته که میتوان از آن بهعنوان الگو استفاده کرد.
در ابتدای جنگ تحمیلی صدام و رژیم بعث علیه ایران، بسیاری از جوانان و نوجوانان کشور به جبههها رفتند. برخی به توصیه حضرت امام یا ائمه جمعه وارد عرصه شدند، برخی دیگر به خاطر غیرت دینی و احساس مسئولیت برای دفاع از وطن، ناموس و کشور اسلامیشان قدم در این راه گذاشتند.
اما بخشی از این جوانان، کسانی بودند که در مساجد تربیت شده بودند، پای منبر علما نشسته بودند، برخی دانشجو یا طلبه بودند، احکام دینی میدانستند، نماز بلد بودند و جهانبینی درستی داشتند.
در مقابل، تعداد قابل توجهی از رزمندگان نیز جوانان پاکی بودند که در فضای قبل از انقلاب، فرصت شرکت در جلسات قرآن و معارف دینی یا تربیت در پای منبر را نداشتند و صرفاً با یک انگیزه دینی و غیرت وارد جبههها شدند.
اینجا بود که روحانیت رزمی–تبلیغی وارد میدان شد. در کنار نیروهای رزمنده، در مواقع آموزش نظامی، در فواصل میان دو عملیات یا هنگام آمادهباش، نماز جماعت برگزار میشد. کلاسهای وعظ، سخنرانی، آموزش احکام، آموزش قرآن، و حتی نهضت سوادآموزی نیز شکل گرفت.
در مستندها میبینیم برخی رزمندگانی که به جبهه آمده بودند حتی سواد نداشتند، اما آنجا برایشان کلاس قرآن، جلسات معرفتی، توضیح کتابها و مفاهیم دینی برگزار میشد. همه لشکرها، تیپها و گردانها روحانی داشتند. حتی روحانی گردان یا روحانی دسته داشتیم که بخشی از وظیفهاش پاسخگویی به مسائل شرعی و ارتقای سطح معرفتی جوانان بود.
خانوادهها میدیدند که یک جوان کمسواد و بیاطلاع از معارف دینی، وقتی بهخاطر آن غیرت دینی به جبهه رفته، پس از سه ماه یا شش ماه یا یکسال، با چه رشدی برمیگردد. رشد عقلانی و معرفتی او محسوس بود. وقتی وصیتنامه برخی از نوجوانان رزمنده را میخوانیم، متوجه میشویم که چه جهانبینی دقیقی پیدا کردهاند.
این حاصل تلفیق شور و شعور بود؛ اینکه روح حماسی و احساس دینی با فرصت آموزش و ارتقای معرفت در هم آمیخت و موجب تحول شد. این جوان به رشد معنوی و جهانبینی عمیق رسید.
.jpg)
حالا میرسیم به نکته چهارم؛ جوانان و نوجوانانی که امروز با احساسات پاک خود علم عزای امام حسین (ع) را بلند کردهاند، حتماً باید در کنار خود واعظ و خطیب داشته باشند. باید از طلاب جوان که در فضای معرفتی هستند، دعوت کنند تا در کنار روضه و عزاداری، سطح معارف و سواد دینی آنها را ارتقاء دهند.
این مسئله موجب رشد فردی، تقویت شخصیت، و همچنین پیشگیری از انحرافات احتمالی در مواجهه با فراز و فرودهای زندگی، مسائل سیاسی، فتنهها و ناملایمات میشود.
در واقع، این تقویت معرفتی میتواند آنها را در برابر آسیبها مصون بدارد.
نکته پنجم؛ دقیقاً همین الگو اکنون در نیروهای مسلح نیز پیاده شده است. پس از تجربه موفق دفاع مقدس، امروز در تمامی بخشهای نیروهای مسلح از جمله ارتش، سپاه و نیروی انتظامی، واحدهای عقیدتی و حوزههای نمایندگی ولیفقیه فعال هستند.
بخش مهمی از وظیفه این نهادها، ارتقای سطح معرفتی و جهانبینی نیروهای نظامی است. سربازهایی که تازه وارد شدهاند، بخشی از وقتشان را به فراگیری احکام و اعتقادات اختصاص میدهند تا در کنار رشد جسمی و فکری، رشد معرفتی و شخصیتی نیز پیدا کنند.
حتی نیروهای کادر یا رزمی که بهتازگی جذب سازمان شدهاند، دورههایی برای ارتقای معرفتی میگذرانند.
شما وقتی به شخصی مثل حاج قاسم سلیمانی نگاه میکنید، میبینید وقتی سخنرانی میکند، از چه جهانبینی و معرفت عمیقی برخوردار است؛ چقدر افقها را روشن میبیند، چقدر مرز حق و باطل را دقیق تشخیص میدهد.
اینها نتیجه ارتباط با روحانیت و معارف اهلبیت (ع)، حضور در جلسات قرآن، تفسیر، اعتقادات، تاریخ اسلام، و عمل به احکام است.
این تجربه موفق در نیروهای مسلح، الگویی مناسب برای هیئتها نیز هست. باید تلاش کنیم این الگو در هیئتهای عزاداری هم اجرا شود.
نکته پایانی؛ زمانی که پیامبر اکرم (ص) در مکه به پیامبری مبعوث شد، مشغول تبلیغ دین بود. آوازه سخنان ایشان به دیگران رسید، و در ایام حج، برخی از مردم یثرب نیز این سخنان را شنیده بودند. مشتاق شدند که بیشتر بدانند.
در سال دوازدهم بعثت، گروهی از آنها نزد پیامبر آمدند و مسلمان شدند. بسیار علاقهمند بودند به سخنان پیامبر، چراکه معارف وحیانی بود و آیات قرآن را میشنیدند. علاقه نشان دادند که مایلاند این معارف را بیشتر بشنوند، و مردمشان نیز مشتاق این پیام هستند.
پیامبر یکی از یاران خود را نزد آنان فرستاد تا معارف قرآن و تعالیم اسلام را برایشان بیان کند. اینها چنان مشتاق شدند که سال بعد گروه بیشتری از آنان مسلمان شدند، آمدند و با پیامبر عهد و پیمان بستند.
سپس پیامبر را دعوت کردند که به یثرب هجرت کند. آنها پیامبر را پذیرفتند، شهرشان به مدینهالنبی تغییر نام یافت، و حکومت اسلامی تشکیل شد. این مردم چنان ارتقاء یافتند که الگویی از جامعه دینی را بهوجود آوردند و باعث گسترش اسلام در سراسر جزیرهالعرب شدند.
پس در یک جمعبندی کوتاه؛ وظیفه همه ما این است که در کنار این شور و محبت حسینی و عشقی که نسبت به امام حسین (ع) داریم، دستههای عزا، روضه، سینهزنی، زنجیرزنی و سیاهپوشی، این انگیزه فطری و درونی که از فطرت پاک نوجوانان و جوانان و حمایت خانوادههایشان نشأت گرفته است، با ارتباط با روحانیت و معارف دینی ارتقا یابد.
باید با تعمیق معرفت دینی، جهانبینی دقیقی برای خود ایجاد کنیم، و رشد و توسعه شخصیتی پیدا کنیم. انشاءالله در آینده نیز در مسیر حق و عدالت باشیم، و در وقایع عالم، همواره در سوی درست تاریخ بایستیم.
به گزارش کبنا، در سالهای اخیر، رشد چشمگیر هیئتهای عزاداری خودجوش در میان نوجوانان و جوانان، بهویژه در مناطق مختلف کشور، پدیدهای درخور تأمل است؛ هیئتهایی که گاه بدون حضور روحانی، صرفاً با محوریت عزاداری، سینهزنی و ایجاد مواکب شکل میگیرند و به نظر میرسد از نظر محتوای معرفتی دینی، خلأهایی در آنها دیده میشود.
این روند، اگرچه نشانهای از شعلهور بودن محبت حسینی در دل نسل جدید است، اما پرسشهایی را نیز به وجود آورده است از قبیل اینکه آیا این حرکتها بدون پیوند با معارف اهل بیت (ع)، میتوانند تداوم و عمق بیابند؟ و همچنین چگونه میتوان شور عاشورایی را با شعور دینی و جهانبینی اسلامی پیوند زد؟
برای واکاوی این مسئله، به سراغ حجتالاسلام سید ابراهیم افتخاری، کارشناس مسائل دینی و استاد حوزه علمیه رفتیم. وی با رویکردی تحلیلی و با بهرهگیری از تجربههای تاریخی انقلاب و دفاع مقدس، به تبیین ضرورت ارتقای معرفت دینی در کنار شور حسینی پرداخت و با تأکید بر نقش روحانیت در تعمیق ایمان نسل جدید، به ارائه الگویی کاربردی برای هیئتهای جوانمحور امروز پرداخت. آنچه در ادامه میخوانید، مشروح این گفتوگوی تفصیلی است.
حجتالاسلام افتخاری در پاسخ به پرسشهای کبنا نیوز عنوان کرد: چند نکته را در اینباره عرض میکنم.
نکته اول اینکه در روایات آمده است که بهسبب شهادت امام حسین (ع)، خداوند در دلهای مؤمنان حرارتی قرار داده که هرگز خاموش نمیشود. آنچه در میان نوجوانان و جوانانی با فطرتهای پاک مشاهده میشود، نوعی شور حسینی است. این جوانان در دستههای عزاداری شرکت میکنند و گاهی خود اقدام به راهاندازی ایستگاه صلواتی یا موکب خدماتی میکنند، یا حتی گام بزرگتری برداشته و هیئتی عزاداری در محله، مسجد یا منطقه خود تشکیل میدهند.
این همان حرکت اولیه است. شور و محبت و جاذبه حسینی دلهای پاک این نوجوانان و جوانان را بهسوی خود میکشد. این، نقطه آغاز حرکت است. اما در ادامه، این مسیر نیازمند هدایت و تعمیق اعتقادات، و تبیین معارف حسینی است. بدون برخورداری از یک بینش عمیق، این حرکت به سرانجام مطلوب نمیرسد و ممکن است با گذر زمان و در مواجهه با تحولات اجتماعی، این نسل از معارف عاشورا فاصله بگیرد. بنابراین ضروری است که در کنار شور حسینی، تبیین عمیق و ایجاد یک جهانبینی روشن نیز صورت گیرد تا این احساسات، محبت و عشق به امام حسین (ع)، موجب حرکت در مسیر حقیقت هستی شود.
نکته دوم آن است که نباید میان شور و شعور، تفکیکی قائل شد. برخی، شعور حسینی را در برابر شور حسینی قرار میدهند. این دو از یکدیگر جداشدنی نیستند. همین شور و حرارتی که خداوند در دلهای مؤمنان قرار داده، منجر به احساس وظیفه و حرکت میشود؛ اینکه افراد احساس کنند در دستگاه عظیم حسینی باید نقشی ایفا کنند.
این شور، باید مقدمهای برای بهرهمندی از معارف اهلبیت (ع) باشد. در هیئتها باید سخنران، واعظ یا عالمی دینی حضور یابد و به تبیین چرایی حرکت امام حسین (ع) بپردازد؛ اینکه چرا ایشان قیام کردند. باید از کلمات خود حضرت، فلسفه قیام عاشورا در مجالس بیان شود. کیفیت حرکت، اقدامات و اهداف امام حسین (ع) باید تبیین شود تا مشخص گردد که آیا این قیام یک رخداد مقطعی و محدود بوده، یا نه.
قطعاً چنین نبوده است. وقتی به کلمات امام حسین (ع) مراجعه میکنیم، میبینیم که ایشان فرمودند: «من برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم»؛ «إنی لا أرى الموت إلا سعادةً والحیاة مع الظالمین إلا برماً»
در جایی دیگر میفرمایند که یزید، فردی حرامزاده، مرا میان دو گزینه مخیر کرده است: زندگی با ذلت یا کشته شدن. و ما اهل ذلت نیستیم. ما ذلت را نمیپذیریم. حتی اگر به شهادت برسم، آن را با آغوش باز میپذیرم و برایم بهتر است.
در اوج سخنان خود میفرماید: «مثلی لا یبایع مثله»؛ یعنی کسی چون من با کسی چون یزید بیعت نمیکند. این بیان، قاعدهای کلی است. نشان میدهد که حرکت امام حسین (ع)، یک کنش مقطعی یا شخصی نبوده است. مسئله تنها یک اختلاف سیاسی یا خلافتی میان حسین بن علی و یزید نبود.

این قیام، امتداد همان نبرد تاریخی حق و باطل است؛ ادامه نبرد میان حضرت ابراهیم (ع) و نمرود، حضرت موسی (ع) و فرعون، پیامبر اسلام (ص) و ابوسفیان، امیرالمؤمنین (ع) و معاویه. و این مسیر تا امروز نیز ادامه دارد.
اگر کسی با شور حسینی وارد هیئت شود، و با عشق به امام حسین (ع) پای سخنان عالمان دینی بنشیند و معارف اهلبیت (ع) را بشنود، درمییابد که این راه، یک مسیر همیشگی در تقابل حق و باطل است و درنتیجه، امروز نیز تکلیف خود را خواهد شناخت.
کسی که از این معارف بهرهمند شده باشد، قطعاً به یک جهانبینی و بینش عمیق درباره انسان، هستی، و جریانهای سیاسی تاریخ دست مییابد. در این صورت، وقتی در موقعیتی مانند جنگ ایران و اسرائیل قرار بگیرد، میداند باید در کدام جبهه بایستد؛ او در سمت درست تاریخ خواهد ایستاد. و این بسیار مهم است. این مسیر میتواند عامل هدایت نسل جوان باشد.
و اما نکته سوم؛ ببینید، میخواهم یک تشبیه ارائه دهم. این مسئله یعنی اخذ معارف و کسب معرفت، پیش از این نیز در یک مقطع تاریخی خاص کارکرد مهمی داشته که میتوان از آن بهعنوان الگو استفاده کرد.
در ابتدای جنگ تحمیلی صدام و رژیم بعث علیه ایران، بسیاری از جوانان و نوجوانان کشور به جبههها رفتند. برخی به توصیه حضرت امام یا ائمه جمعه وارد عرصه شدند، برخی دیگر به خاطر غیرت دینی و احساس مسئولیت برای دفاع از وطن، ناموس و کشور اسلامیشان قدم در این راه گذاشتند.
اما بخشی از این جوانان، کسانی بودند که در مساجد تربیت شده بودند، پای منبر علما نشسته بودند، برخی دانشجو یا طلبه بودند، احکام دینی میدانستند، نماز بلد بودند و جهانبینی درستی داشتند.
در مقابل، تعداد قابل توجهی از رزمندگان نیز جوانان پاکی بودند که در فضای قبل از انقلاب، فرصت شرکت در جلسات قرآن و معارف دینی یا تربیت در پای منبر را نداشتند و صرفاً با یک انگیزه دینی و غیرت وارد جبههها شدند.
اینجا بود که روحانیت رزمی–تبلیغی وارد میدان شد. در کنار نیروهای رزمنده، در مواقع آموزش نظامی، در فواصل میان دو عملیات یا هنگام آمادهباش، نماز جماعت برگزار میشد. کلاسهای وعظ، سخنرانی، آموزش احکام، آموزش قرآن، و حتی نهضت سوادآموزی نیز شکل گرفت.
در مستندها میبینیم برخی رزمندگانی که به جبهه آمده بودند حتی سواد نداشتند، اما آنجا برایشان کلاس قرآن، جلسات معرفتی، توضیح کتابها و مفاهیم دینی برگزار میشد. همه لشکرها، تیپها و گردانها روحانی داشتند. حتی روحانی گردان یا روحانی دسته داشتیم که بخشی از وظیفهاش پاسخگویی به مسائل شرعی و ارتقای سطح معرفتی جوانان بود.
خانوادهها میدیدند که یک جوان کمسواد و بیاطلاع از معارف دینی، وقتی بهخاطر آن غیرت دینی به جبهه رفته، پس از سه ماه یا شش ماه یا یکسال، با چه رشدی برمیگردد. رشد عقلانی و معرفتی او محسوس بود. وقتی وصیتنامه برخی از نوجوانان رزمنده را میخوانیم، متوجه میشویم که چه جهانبینی دقیقی پیدا کردهاند.
این حاصل تلفیق شور و شعور بود؛ اینکه روح حماسی و احساس دینی با فرصت آموزش و ارتقای معرفت در هم آمیخت و موجب تحول شد. این جوان به رشد معنوی و جهانبینی عمیق رسید.
.jpg)
حالا میرسیم به نکته چهارم؛ جوانان و نوجوانانی که امروز با احساسات پاک خود علم عزای امام حسین (ع) را بلند کردهاند، حتماً باید در کنار خود واعظ و خطیب داشته باشند. باید از طلاب جوان که در فضای معرفتی هستند، دعوت کنند تا در کنار روضه و عزاداری، سطح معارف و سواد دینی آنها را ارتقاء دهند.
این مسئله موجب رشد فردی، تقویت شخصیت، و همچنین پیشگیری از انحرافات احتمالی در مواجهه با فراز و فرودهای زندگی، مسائل سیاسی، فتنهها و ناملایمات میشود.
در واقع، این تقویت معرفتی میتواند آنها را در برابر آسیبها مصون بدارد.
نکته پنجم؛ دقیقاً همین الگو اکنون در نیروهای مسلح نیز پیاده شده است. پس از تجربه موفق دفاع مقدس، امروز در تمامی بخشهای نیروهای مسلح از جمله ارتش، سپاه و نیروی انتظامی، واحدهای عقیدتی و حوزههای نمایندگی ولیفقیه فعال هستند.
بخش مهمی از وظیفه این نهادها، ارتقای سطح معرفتی و جهانبینی نیروهای نظامی است. سربازهایی که تازه وارد شدهاند، بخشی از وقتشان را به فراگیری احکام و اعتقادات اختصاص میدهند تا در کنار رشد جسمی و فکری، رشد معرفتی و شخصیتی نیز پیدا کنند.
حتی نیروهای کادر یا رزمی که بهتازگی جذب سازمان شدهاند، دورههایی برای ارتقای معرفتی میگذرانند.
شما وقتی به شخصی مثل حاج قاسم سلیمانی نگاه میکنید، میبینید وقتی سخنرانی میکند، از چه جهانبینی و معرفت عمیقی برخوردار است؛ چقدر افقها را روشن میبیند، چقدر مرز حق و باطل را دقیق تشخیص میدهد.
اینها نتیجه ارتباط با روحانیت و معارف اهلبیت (ع)، حضور در جلسات قرآن، تفسیر، اعتقادات، تاریخ اسلام، و عمل به احکام است.
این تجربه موفق در نیروهای مسلح، الگویی مناسب برای هیئتها نیز هست. باید تلاش کنیم این الگو در هیئتهای عزاداری هم اجرا شود.
نکته پایانی؛ زمانی که پیامبر اکرم (ص) در مکه به پیامبری مبعوث شد، مشغول تبلیغ دین بود. آوازه سخنان ایشان به دیگران رسید، و در ایام حج، برخی از مردم یثرب نیز این سخنان را شنیده بودند. مشتاق شدند که بیشتر بدانند.
در سال دوازدهم بعثت، گروهی از آنها نزد پیامبر آمدند و مسلمان شدند. بسیار علاقهمند بودند به سخنان پیامبر، چراکه معارف وحیانی بود و آیات قرآن را میشنیدند. علاقه نشان دادند که مایلاند این معارف را بیشتر بشنوند، و مردمشان نیز مشتاق این پیام هستند.
پیامبر یکی از یاران خود را نزد آنان فرستاد تا معارف قرآن و تعالیم اسلام را برایشان بیان کند. اینها چنان مشتاق شدند که سال بعد گروه بیشتری از آنان مسلمان شدند، آمدند و با پیامبر عهد و پیمان بستند.
سپس پیامبر را دعوت کردند که به یثرب هجرت کند. آنها پیامبر را پذیرفتند، شهرشان به مدینهالنبی تغییر نام یافت، و حکومت اسلامی تشکیل شد. این مردم چنان ارتقاء یافتند که الگویی از جامعه دینی را بهوجود آوردند و باعث گسترش اسلام در سراسر جزیرهالعرب شدند.
پس در یک جمعبندی کوتاه؛ وظیفه همه ما این است که در کنار این شور و محبت حسینی و عشقی که نسبت به امام حسین (ع) داریم، دستههای عزا، روضه، سینهزنی، زنجیرزنی و سیاهپوشی، این انگیزه فطری و درونی که از فطرت پاک نوجوانان و جوانان و حمایت خانوادههایشان نشأت گرفته است، با ارتباط با روحانیت و معارف دینی ارتقا یابد.
باید با تعمیق معرفت دینی، جهانبینی دقیقی برای خود ایجاد کنیم، و رشد و توسعه شخصیتی پیدا کنیم. انشاءالله در آینده نیز در مسیر حق و عدالت باشیم، و در وقایع عالم، همواره در سوی درست تاریخ بایستیم.