تاریخ انتشار
دوشنبه ۷ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۲۳:۲۶
کد مطلب : ۵۰۴۵۸۰
وقتی که اولویتها تغییر میکنند؛
حاشیههای بیپایان یک کلیپ کوتاه از پخش موسیقی در یکی از مدارس کهگیلویه و بویراحمد / جابهجایی مسائل در استان؛ واکنش شدید نسبت به مسائل کماهمیت و گذرا و سکوت در برابر ریشههای بحران / اگر پخش یک قطعه موسقی «منکر» است، آیا افت تحصیلی شدید دانشآموزان چندین برابر «منکر» نیست؟
۰
کبنا ؛
شادی چند دقیقهای دانشآموزان با پخش موسیقی در یکی از مدارس غیرانتفاعی یاسوج، بهسرعت به حاشیهای جنجالی بدل شد. این اتفاق، هم سؤالاتی درباره مسئولیت مدیران و آموزشوپرورش برانگیخت و هم نشان داد حساسیتها بیش از آنکه متوجه ریشههای واقعی مسائل کلان آموزش در استان باشد، معطوف به مسائل گذراست.
به گزارش کبنا، چند روزی است که در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی استان کهگیلویه و بویراحمد، کلیپی کوتاه از شادی دانشآموزان در یکی از مدارس غیرانتفاعی دستبهدست میشود. این فیلم که با پخش یک موسیقی همراه بود، بهسرعت واکنشهای گستردهای را برانگیخت. این واکنشها از تذکر و انتقاد شروع شد و تا هجمه و قضاوتهای شدید ادامه یافت.
اولین سؤالی که ذهن بسیاری را درگیر کرده، این است که چرا اساساً فیلم این برنامه منتشر شده است؟ همه میدانستند پخش چنین تصویری در بستر حساس جامعه، واکنشهایی برخواهد انگیخت. مسئولان مدرسه مگر نمیدانستند در نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران چنین موضوعی محل بحث است و بهسرعت به حاشیه کشیده میشود؟ اگر میدانستند، چرا اجازه پخش دادند؟ و اگر نمیدانستند، آیا این نشاندهنده فقدان آگاهی نسبت به محیط اجتماعی و فرهنگی نیست که خود در آن فعالیت میکنند؟
در اینجا میتوان ردپای نوعی سادهانگاری فرهنگی را دید. گویی برخی مدیران مدرسهها فکر میکنند فضای داخل مدرسه از فضای عمومی جامعه جداست و هرآنچه در مدرسه رخ دهد، در همانجا باقی خواهد ماند. حال آنکه تجربه نشان داده کوچکترین رخدادها در مدارس، وقتی به بیرون درز کند، میتواند به مسألهای اجتماعی یا رسانهای تبدیل شود.
سؤال بعدی اینکه چرا مدیران مدرسه، با وجود پیشبینی حاشیهها و حساسیتها، اساساً اجازه پخش چنین موسیقیای را دادند؟ آیا از واکنشها بیخبر بودند؟ یا میخواستند فضای مدرسه را با نشاطتر کنند و در این میان، ملاحظات فرهنگی و اجتماعی را نادیده گرفتند؟
در اینجا بحث مدیریت تعارض ارزشها مطرح میشود. در هر جامعهای، ارزشها و هنجارهای متفاوتی در جریان است؛ برخی رسمی و نهادینهشده، برخی غیررسمی و جاری در زندگی روزمره هستند. مدیر مدرسهای که در چنین فضایی کار میکند، باید توانایی مدیریت این تعارض را داشته باشد؛ یعنی هم نشاط و شادی دانشآموزان را تأمین کند و هم چارچوبهای رسمی و حساسیتهای اجتماعی را رعایت نماید. غفلت از این مدیریت، نتیجهای جز واکنشهای رسانهای و اجتماعی ندارد.
اما مسئولیت فقط متوجه یک مدرسه یا مدیر خاص نیست. آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد نیز نقش مهمی دارد. چرا پیش از آغاز سال تحصیلی، دورهها و کلاسهای توجیهی برای مدیران مدارس برگزار نشد تا آنها با حساسیتها و باید و نبایدهای فرهنگی آشنا شوند؟ چرا هیچ پیشبینیای برای جلوگیری از چنین رخدادهایی صورت نگرفت؟
این کمکاری، نشانه ضعف در مدیریت کلان آموزش و پرورش استان است. آموزش و پرورش تنها وظیفه نظارت بر نمرات و امتحانات را ندارد؛ بلکه باید بستر فرهنگی و اجتماعی مدارس را نیز مدیریت کند.
اما بخش مهمتر ماجرا، واکنشهایی است که به این فیلم نشان داده شد. اما چرا همین حجم از حساسیت و واکنش را نسبت به مسائل جدیتر آموزش و پرورش استان نمیبینیم؟ سالهاست که افت تحصیلی دانشآموزان در کهگیلویه و بویراحمد، به یکی از مشکلات اساسی تبدیل شده است. نمرات نهایی در این استان بارها رکورد نزولی زده و عملاً بخش قابلتوجهی از دانشآموزان در آستانه حذف از رقابتهای علمی قرار گرفتهاند. در شرایطی که معدل نهایی تأثیر مستقیم در کنکور و پذیرش دانشگاهها دارد، این افت تحصیلی به معنای بستهشدن درهای بسیاری از رشتهها و دانشگاههای برتر به روی جوانان این استان است.
چگونه است که یک موسیقی چند دقیقهای میتواند چنین طوفانی از واکنشها بهپا کند، اما افت شدید کیفیت آموزشی، سکوتی سنگین و فراگیر را به همراه دارد؟ آیا نباید میان «منکرها» اولویتبندی کرد؟ اگر شادی کوتاه دانشآموزان منکر است، افت تحصیلی و اعتیاد و مصرف دخانیات در بین نوجوانان چندین برابر منکرتر نیست؟ چرا برخی از یکور بام میافتند و فقط به یک سو نگاه میکنند؟
زمان زیادی از روزهایی که دانشآموزی از این استان رتبه نخست کنکور سراسری را کسب کرد و نام استان را بر سر زبانها انداخت، نمیگذرد. اما امروز، با افت مستمر نمرات نهایی و ضعف کیفیت آموزشی، چنین موفقیتهایی به خاطرهای دور تبدیل شده است. نباید فراموش کرد که رتبه کنکور تنها محصول هوش فردی نیست، بلکه تا حد زیادی وابسته به معدل نهایی و کیفیت آموزش در مدارس است. وقتی نمرات نهایی افت میکند، یعنی دانشآموزان این استان حتی اگر هوش و توانمندی لازم را هم داشته باشند، در عمل امکان رقابت برابر با همتایان خود در استانهای دیگر را نخواهند داشت.
واکنشهای پرحجم به یک کلیپ موسیقی و در مقابل سکوت در برابر مسائل جدیتر، نشاندهنده نوعی جابجایی مسئله در افکار عمومی و نظام ارزشی است. جامعهای که مسائل کوچک را بزرگ و مسائل بزرگ را کوچک میبیند، عملاً از مسیر توسعه و حل مشکلات واقعی منحرف میشود. اگر پخش یک کلیپ از موسیقی دانشآموزان در یک مدرسه، منکر است، افت تحصیلی دانشآموزان چندبرابر منکرتر است و اگر قرار است نسبت به این مسأله گذرا واکنش نشان داده شود، باید نسبت به افت تحصیلی که آینده دانشآموزان و حتی استان را در بلندمدت تحت تأثیر قرار میدهد، واکنشهای بسیار شدیدتری نشان داده شوند.
به گزارش کبنا، چند روزی است که در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی استان کهگیلویه و بویراحمد، کلیپی کوتاه از شادی دانشآموزان در یکی از مدارس غیرانتفاعی دستبهدست میشود. این فیلم که با پخش یک موسیقی همراه بود، بهسرعت واکنشهای گستردهای را برانگیخت. این واکنشها از تذکر و انتقاد شروع شد و تا هجمه و قضاوتهای شدید ادامه یافت.
اولین سؤالی که ذهن بسیاری را درگیر کرده، این است که چرا اساساً فیلم این برنامه منتشر شده است؟ همه میدانستند پخش چنین تصویری در بستر حساس جامعه، واکنشهایی برخواهد انگیخت. مسئولان مدرسه مگر نمیدانستند در نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران چنین موضوعی محل بحث است و بهسرعت به حاشیه کشیده میشود؟ اگر میدانستند، چرا اجازه پخش دادند؟ و اگر نمیدانستند، آیا این نشاندهنده فقدان آگاهی نسبت به محیط اجتماعی و فرهنگی نیست که خود در آن فعالیت میکنند؟
در اینجا میتوان ردپای نوعی سادهانگاری فرهنگی را دید. گویی برخی مدیران مدرسهها فکر میکنند فضای داخل مدرسه از فضای عمومی جامعه جداست و هرآنچه در مدرسه رخ دهد، در همانجا باقی خواهد ماند. حال آنکه تجربه نشان داده کوچکترین رخدادها در مدارس، وقتی به بیرون درز کند، میتواند به مسألهای اجتماعی یا رسانهای تبدیل شود.
سؤال بعدی اینکه چرا مدیران مدرسه، با وجود پیشبینی حاشیهها و حساسیتها، اساساً اجازه پخش چنین موسیقیای را دادند؟ آیا از واکنشها بیخبر بودند؟ یا میخواستند فضای مدرسه را با نشاطتر کنند و در این میان، ملاحظات فرهنگی و اجتماعی را نادیده گرفتند؟
در اینجا بحث مدیریت تعارض ارزشها مطرح میشود. در هر جامعهای، ارزشها و هنجارهای متفاوتی در جریان است؛ برخی رسمی و نهادینهشده، برخی غیررسمی و جاری در زندگی روزمره هستند. مدیر مدرسهای که در چنین فضایی کار میکند، باید توانایی مدیریت این تعارض را داشته باشد؛ یعنی هم نشاط و شادی دانشآموزان را تأمین کند و هم چارچوبهای رسمی و حساسیتهای اجتماعی را رعایت نماید. غفلت از این مدیریت، نتیجهای جز واکنشهای رسانهای و اجتماعی ندارد.
اما مسئولیت فقط متوجه یک مدرسه یا مدیر خاص نیست. آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد نیز نقش مهمی دارد. چرا پیش از آغاز سال تحصیلی، دورهها و کلاسهای توجیهی برای مدیران مدارس برگزار نشد تا آنها با حساسیتها و باید و نبایدهای فرهنگی آشنا شوند؟ چرا هیچ پیشبینیای برای جلوگیری از چنین رخدادهایی صورت نگرفت؟
این کمکاری، نشانه ضعف در مدیریت کلان آموزش و پرورش استان است. آموزش و پرورش تنها وظیفه نظارت بر نمرات و امتحانات را ندارد؛ بلکه باید بستر فرهنگی و اجتماعی مدارس را نیز مدیریت کند.
اما بخش مهمتر ماجرا، واکنشهایی است که به این فیلم نشان داده شد. اما چرا همین حجم از حساسیت و واکنش را نسبت به مسائل جدیتر آموزش و پرورش استان نمیبینیم؟ سالهاست که افت تحصیلی دانشآموزان در کهگیلویه و بویراحمد، به یکی از مشکلات اساسی تبدیل شده است. نمرات نهایی در این استان بارها رکورد نزولی زده و عملاً بخش قابلتوجهی از دانشآموزان در آستانه حذف از رقابتهای علمی قرار گرفتهاند. در شرایطی که معدل نهایی تأثیر مستقیم در کنکور و پذیرش دانشگاهها دارد، این افت تحصیلی به معنای بستهشدن درهای بسیاری از رشتهها و دانشگاههای برتر به روی جوانان این استان است.
چگونه است که یک موسیقی چند دقیقهای میتواند چنین طوفانی از واکنشها بهپا کند، اما افت شدید کیفیت آموزشی، سکوتی سنگین و فراگیر را به همراه دارد؟ آیا نباید میان «منکرها» اولویتبندی کرد؟ اگر شادی کوتاه دانشآموزان منکر است، افت تحصیلی و اعتیاد و مصرف دخانیات در بین نوجوانان چندین برابر منکرتر نیست؟ چرا برخی از یکور بام میافتند و فقط به یک سو نگاه میکنند؟
زمان زیادی از روزهایی که دانشآموزی از این استان رتبه نخست کنکور سراسری را کسب کرد و نام استان را بر سر زبانها انداخت، نمیگذرد. اما امروز، با افت مستمر نمرات نهایی و ضعف کیفیت آموزشی، چنین موفقیتهایی به خاطرهای دور تبدیل شده است. نباید فراموش کرد که رتبه کنکور تنها محصول هوش فردی نیست، بلکه تا حد زیادی وابسته به معدل نهایی و کیفیت آموزش در مدارس است. وقتی نمرات نهایی افت میکند، یعنی دانشآموزان این استان حتی اگر هوش و توانمندی لازم را هم داشته باشند، در عمل امکان رقابت برابر با همتایان خود در استانهای دیگر را نخواهند داشت.
واکنشهای پرحجم به یک کلیپ موسیقی و در مقابل سکوت در برابر مسائل جدیتر، نشاندهنده نوعی جابجایی مسئله در افکار عمومی و نظام ارزشی است. جامعهای که مسائل کوچک را بزرگ و مسائل بزرگ را کوچک میبیند، عملاً از مسیر توسعه و حل مشکلات واقعی منحرف میشود. اگر پخش یک کلیپ از موسیقی دانشآموزان در یک مدرسه، منکر است، افت تحصیلی دانشآموزان چندبرابر منکرتر است و اگر قرار است نسبت به این مسأله گذرا واکنش نشان داده شود، باید نسبت به افت تحصیلی که آینده دانشآموزان و حتی استان را در بلندمدت تحت تأثیر قرار میدهد، واکنشهای بسیار شدیدتری نشان داده شوند.