تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۰۰:۲۹
کد مطلب : ۵۰۰۲۱۵
کبنا بررسی کرد؛
ابهامات جدی درباره اهلیت سرمایهگذار کارخانه تولید خودروهای هیبریدی مارگون / شرکت خودرو زاگرس آسیا؛ نوظهور و بیسابقه! / آیا این پروژه، ادامه «سرمایهگذاریهای کاغذی» و یادآور «طرحهای ناتمام» است؟
۰
کبنا ؛در حالیکه از پروژه ساخت کارخانه خودروهای هیبریدی در مارگون بهعنوان طرحی بزرگ برای تحول اقتصادی در کهگیلویه و بویراحمد یاد میشود، نگاهی دقیق به سوابق شرکت مجری، ابهامات جدی درباره اهلیت و اهداف واقعی این شرکت را آشکار میسازد؛ شرکتی نوظهور و بیسابقه که تنها چند روز پیش از کلنگزنی کارخانه خودروهای هیبریدی مارگون تأسیس شده است، این گزارش صرفاً در راستای اصلاح رویهها، مطالبهگری و شفافسازی منتشر میشود و هیچگونه پیشداوری ندارد.
به گزارش کبنا، پروژهی احداث کارخانهی تولید خودروهای هیبریدی با ظرفیت سالانه صد هزار دستگاه در شهرک صنعتی سقاوه از توابع شهرستان مارگون، بهعنوان یکی از بزرگترین طرحهای اقتصادی مطرحشده در استان کهگیلویه و بویراحمد معرفی شده است. این پروژه، که رقم اعلامشدهی سرمایهگذاری آن بالغ بر ۵۰۴ میلیون دلار عنوان شده، از همان ابتدا با موجی از پرسشها و ابهامات در زمینه زیرساختها و الزامات لجستیکی این طرح بزرگ، همچنین ناظر بر هویت، اهلیت و سابقه سرمایهگذار آن روبهرو بود.
سرمایهگذار اصلی این طرح، شرکتی با عنوان «خودرو زاگرس آسیا» معرفی شده که، بهرغم ظاهر پرطمطراق نام آن، شواهد و مستندات موجود حاکی از آن است که نهتنها سابقهای درخشان در عرصهی خودروسازی ندارد، بلکه خودِ موجودیت آن نیز تازهتأسیس و پرسشبرانگیز است. بنا بر اطلاعات منتشرشده در سامانه رسمی رسمینو، شرکت یادشده با نام کامل «شرکت بینالمللی الکتریک خودرو زاگرس آسیا» در تاریخ ۲۷ فروردینماه ۱۴۰۴ به ثبت رسیده و نخستین آگهی رسمی آن تنها چهار روز بعد، یعنی در ۳۱ فروردین، در روزنامهی رسمی کشور منتشر شده است. این شرکت که در قالب سهامی خاص به ثبت رسیده، سرمایه ثبتیاش تنها ۱۰۰ میلیون تومان اعلام شده که رقمی ناچیز در قیاس با ابعاد و اهداف پروژهای است که قرار است در کهگیلویه و بویراحمد اجرا شود.
آنچه در این میان جلب توجه میکند، انتخاب هوشمندانه و شاید حسابشده واژههای «زاگرس» و «خودرو» در نامگذاری شرکت است. ترکیبی که بیدرنگ یادآور «زاگرس خودرو» است، یکی از برندهای شناختهشده صنعت مونتاژ خودروی ایران که تا پیش از تعطیلیاش در سال ۱۳۹۱، سهمی هرچند محدود در بازار خودرو داشت. بهنظر میرسد این شباهت اسمی نه از سر اتفاق، بلکه تلاشی برای بهرهبرداری از حافظهی جمعی و اعتبار برجامانده از آن برند پیشین باشد؛ نوعی بازنمایی نمادین که در شرایط عدم شفافیت، بیشتر به تاکتیکی برای کسب اعتماد افکار عمومی شبیه است. موضوعی که مسئولان این شرکت باید در وهله اول درخصوص آن توضیح دهند!
اما با نگاهی دقیقتر به ساختار مدیریتی شرکت، تصویر پیچیدهتری نمایان میشود. بر اساس اسناد رسمی، سه نفر با فامیلی مشابه یکی بهعنوان مدیرعامل و یکی از اعضای هیأت مدیره معرفی شده و در کنار او، دو نفر دیگر نیز در ترکیب هیأت مدیره حضور دارند. بررسی پیشینه این افراد نشان میدهد که مدیرعامل این شرکت تاکنون هیچ عضویت رسمی دیگری در شرکتهای ثبتشده نداشته و جز چند مقاله پراکنده در سایتها که آنهم ممکن است حاصل تشابه اسمی باشد، هیچ ردپای موثری از او در فضای عمومی و تخصصی صنعت یا اقتصاد دیده نمیشود.
یکی از آنها در دو شرکت دیگر نیز نقش دارد؛ او مدیرعامل و عضو هیأت مدیره شرکت «بینالمللی الکتریک خودرو هرمزگان» است و همچنین عضویت در هیأت مدیره شرکت «ساختمانی ارم مستحکم قشم» را نیز در کارنامه دارد. بااینحال، هیچیک از این دو شرکت اطلاعات چندان روشنی از عملکرد، پروژهها یا سرمایهگذاران خود ارائه نکردهاند. شرکت خودرو هرمزگان نیز، با تنها دو سال و نیم سابقه، تاکنون اطلاعاتی از پروژههایش منتشر نشده است.
آنچه این پازل را تکمیل میکند، اشتراک جغرافیایی محل تولد و اقامت مدیرعامل و اعضای هیأت مدیره است؛ همه آنها اهل فیروزآباد استان فارساند. این امر نهتنها به شکلگیری شائبهی خانوادگیبودن شرکت دامن میزند، بلکه این پرسش اساسی را مطرح میکند که چگونه مجموعهای متشکل از چند عضو یک خانواده محترم، بدون سابقه روشن در حوزه صنعت یا سرمایهگذاری کلان، عهدهدار اجرای پروژهای به این وسعت و اهمیت شدهاند؟
نکتهی کلیدی و البته نگرانکننده ماجرا اینجاست که شرکت مذکور تنها چند روز پیش از کلنگزنی رسمی کارخانهی هیبریدی مارگون به ثبت رسیده است. این همزمانی شگفتانگیز، گمانهزنیهایی را دامن زده مبنی بر اینکه نکند کل شرکت صرفاً برای پوشش ظاهری این پروژه و امکان بهرهبرداری از برخی امتیازات خاص تأسیس شده باشد؟ بنابراین پروژه خودروهای هیبریدی مارگون که امیدهای زیادی را در دل شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی به وجود آورده، محل تردید قرار گرفته است.
در نهایت، پرسشهایی باقی میماند که چگونه ممکن است شرکتی که حتی چند هفته از تولد رسمیاش نگذشته، بدون هیچگونه پیشینه و سابقه تخصصی، متولی اجرای پروژهای با برآورد نیم میلیارد دلاری شود؟ آیا میتوان به آینده چنین طرحی در منطقهای چون مارگون با تمام کمبودهای زیرساختی و اقتصادیاش امید بست؟ و مهمتر از همه، آیا چنین شکلهایی از «سرمایهگذاری»، واجد آن معنا و اعتباری هستند که بتوان آنها را در شمار برنامههای توسعهای استان به حساب آورد؟
این پروژه در حالی تبلیغ میشود که هنوز روشن نیست که آیا شرکت مورد نظر اصلاً توانایی فنی و اجرایی لازم برای طراحی و احداث یک کارخانهی پیشرفته در حوزه خودروهای هیبریدی را دارد یا نه. و تا زمانی که پاسخی مستند و اقناعکننده به این پرسشها داده نشود، نمیتوان از خطر بازتولید تجربههای تلخ طرحهای ناتمام و سرمایهگذاران کاغذی غافل بود.
این امید میرود که مسئولان این شرکت در نشست با رسانهها به عنوان نمایندگان افکار عمومی پاسخگوی این سؤالات و ابهامات باشند و در مسیر شفافیت برای توسعه و آبادانی منطقه مارگون و استان کهگیلویه و بویراحمد گام بردارند. کبنا نیوز یقیناً خدماترسانی این شرکت را ارج مینهد و آمادگی درج پاسخ مسئولان مربوطه را دارد.

به گزارش کبنا، پروژهی احداث کارخانهی تولید خودروهای هیبریدی با ظرفیت سالانه صد هزار دستگاه در شهرک صنعتی سقاوه از توابع شهرستان مارگون، بهعنوان یکی از بزرگترین طرحهای اقتصادی مطرحشده در استان کهگیلویه و بویراحمد معرفی شده است. این پروژه، که رقم اعلامشدهی سرمایهگذاری آن بالغ بر ۵۰۴ میلیون دلار عنوان شده، از همان ابتدا با موجی از پرسشها و ابهامات در زمینه زیرساختها و الزامات لجستیکی این طرح بزرگ، همچنین ناظر بر هویت، اهلیت و سابقه سرمایهگذار آن روبهرو بود.
سرمایهگذار اصلی این طرح، شرکتی با عنوان «خودرو زاگرس آسیا» معرفی شده که، بهرغم ظاهر پرطمطراق نام آن، شواهد و مستندات موجود حاکی از آن است که نهتنها سابقهای درخشان در عرصهی خودروسازی ندارد، بلکه خودِ موجودیت آن نیز تازهتأسیس و پرسشبرانگیز است. بنا بر اطلاعات منتشرشده در سامانه رسمی رسمینو، شرکت یادشده با نام کامل «شرکت بینالمللی الکتریک خودرو زاگرس آسیا» در تاریخ ۲۷ فروردینماه ۱۴۰۴ به ثبت رسیده و نخستین آگهی رسمی آن تنها چهار روز بعد، یعنی در ۳۱ فروردین، در روزنامهی رسمی کشور منتشر شده است. این شرکت که در قالب سهامی خاص به ثبت رسیده، سرمایه ثبتیاش تنها ۱۰۰ میلیون تومان اعلام شده که رقمی ناچیز در قیاس با ابعاد و اهداف پروژهای است که قرار است در کهگیلویه و بویراحمد اجرا شود.
آنچه در این میان جلب توجه میکند، انتخاب هوشمندانه و شاید حسابشده واژههای «زاگرس» و «خودرو» در نامگذاری شرکت است. ترکیبی که بیدرنگ یادآور «زاگرس خودرو» است، یکی از برندهای شناختهشده صنعت مونتاژ خودروی ایران که تا پیش از تعطیلیاش در سال ۱۳۹۱، سهمی هرچند محدود در بازار خودرو داشت. بهنظر میرسد این شباهت اسمی نه از سر اتفاق، بلکه تلاشی برای بهرهبرداری از حافظهی جمعی و اعتبار برجامانده از آن برند پیشین باشد؛ نوعی بازنمایی نمادین که در شرایط عدم شفافیت، بیشتر به تاکتیکی برای کسب اعتماد افکار عمومی شبیه است. موضوعی که مسئولان این شرکت باید در وهله اول درخصوص آن توضیح دهند!
اما با نگاهی دقیقتر به ساختار مدیریتی شرکت، تصویر پیچیدهتری نمایان میشود. بر اساس اسناد رسمی، سه نفر با فامیلی مشابه یکی بهعنوان مدیرعامل و یکی از اعضای هیأت مدیره معرفی شده و در کنار او، دو نفر دیگر نیز در ترکیب هیأت مدیره حضور دارند. بررسی پیشینه این افراد نشان میدهد که مدیرعامل این شرکت تاکنون هیچ عضویت رسمی دیگری در شرکتهای ثبتشده نداشته و جز چند مقاله پراکنده در سایتها که آنهم ممکن است حاصل تشابه اسمی باشد، هیچ ردپای موثری از او در فضای عمومی و تخصصی صنعت یا اقتصاد دیده نمیشود.
یکی از آنها در دو شرکت دیگر نیز نقش دارد؛ او مدیرعامل و عضو هیأت مدیره شرکت «بینالمللی الکتریک خودرو هرمزگان» است و همچنین عضویت در هیأت مدیره شرکت «ساختمانی ارم مستحکم قشم» را نیز در کارنامه دارد. بااینحال، هیچیک از این دو شرکت اطلاعات چندان روشنی از عملکرد، پروژهها یا سرمایهگذاران خود ارائه نکردهاند. شرکت خودرو هرمزگان نیز، با تنها دو سال و نیم سابقه، تاکنون اطلاعاتی از پروژههایش منتشر نشده است.
آنچه این پازل را تکمیل میکند، اشتراک جغرافیایی محل تولد و اقامت مدیرعامل و اعضای هیأت مدیره است؛ همه آنها اهل فیروزآباد استان فارساند. این امر نهتنها به شکلگیری شائبهی خانوادگیبودن شرکت دامن میزند، بلکه این پرسش اساسی را مطرح میکند که چگونه مجموعهای متشکل از چند عضو یک خانواده محترم، بدون سابقه روشن در حوزه صنعت یا سرمایهگذاری کلان، عهدهدار اجرای پروژهای به این وسعت و اهمیت شدهاند؟
نکتهی کلیدی و البته نگرانکننده ماجرا اینجاست که شرکت مذکور تنها چند روز پیش از کلنگزنی رسمی کارخانهی هیبریدی مارگون به ثبت رسیده است. این همزمانی شگفتانگیز، گمانهزنیهایی را دامن زده مبنی بر اینکه نکند کل شرکت صرفاً برای پوشش ظاهری این پروژه و امکان بهرهبرداری از برخی امتیازات خاص تأسیس شده باشد؟ بنابراین پروژه خودروهای هیبریدی مارگون که امیدهای زیادی را در دل شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی به وجود آورده، محل تردید قرار گرفته است.
در نهایت، پرسشهایی باقی میماند که چگونه ممکن است شرکتی که حتی چند هفته از تولد رسمیاش نگذشته، بدون هیچگونه پیشینه و سابقه تخصصی، متولی اجرای پروژهای با برآورد نیم میلیارد دلاری شود؟ آیا میتوان به آینده چنین طرحی در منطقهای چون مارگون با تمام کمبودهای زیرساختی و اقتصادیاش امید بست؟ و مهمتر از همه، آیا چنین شکلهایی از «سرمایهگذاری»، واجد آن معنا و اعتباری هستند که بتوان آنها را در شمار برنامههای توسعهای استان به حساب آورد؟
این پروژه در حالی تبلیغ میشود که هنوز روشن نیست که آیا شرکت مورد نظر اصلاً توانایی فنی و اجرایی لازم برای طراحی و احداث یک کارخانهی پیشرفته در حوزه خودروهای هیبریدی را دارد یا نه. و تا زمانی که پاسخی مستند و اقناعکننده به این پرسشها داده نشود، نمیتوان از خطر بازتولید تجربههای تلخ طرحهای ناتمام و سرمایهگذاران کاغذی غافل بود.
این امید میرود که مسئولان این شرکت در نشست با رسانهها به عنوان نمایندگان افکار عمومی پاسخگوی این سؤالات و ابهامات باشند و در مسیر شفافیت برای توسعه و آبادانی منطقه مارگون و استان کهگیلویه و بویراحمد گام بردارند. کبنا نیوز یقیناً خدماترسانی این شرکت را ارج مینهد و آمادگی درج پاسخ مسئولان مربوطه را دارد.