تاریخ انتشار
سه شنبه ۶ آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۲:۳۰
کد مطلب : ۵۰۵۴۶۶
یادداشت ارسالی؛
وفاقِ سکوت؛ استراتژی دولت چهاردهم برای پوشش کمکاریها / زمان پاسخگویی فرارسیده است
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛ یادداشت ارسالی - دولت چهاردهم، با پرچمداری دکتر مسعود پزشکیان و پشتوانه سیاسی جریان اصلاحات، در بهار ۱۴۰۳ و در سایه غمانگیز فقدان شهید رئیسی، سکان هدایت کشور را در دست گرفت. این دولت با کاروانی از وعدههای رنگین و شعارهای امیدبخش پا به عرصه گذاشت. فضای اولیه، فضایی بود آمیخته با انتظار برای تغییر و باور به اینکه دولتی متفاوت، قادر خواهد بود کشتی بهگلنشسته اقتصاد ایران را از گرداب تحریمها و بیثباتی به ساحل نجات رهنمون کند. اما امروز، پس از گذشت بیش از یک سال، نهتنها بوی تغییری به مشام نمیرسد که زمزمههای ناامیدی و اعتراض به سیاستهای بیثمر، روزبهروز رساتر میشود.
دولت پزشکیان، برخلاف شعارهای اولیه، فاقد یک «نقشه راه» جامع و شفاف برای برونرفت از بحرانهای چندبعدی کشور است. آنچه در عمل شاهد آن هستیم، نه یک مدیریت پیشرو و خلاق که «مدیریت روزمرگی» است. بعضاً وزارتخانهها و نهادهای اجرایی، همچون قطاری هستند که بدون لوکوموتیو محرک، تنها بر ریل عادت حرکت میکنند و بهجای ابتکار و حل مسئله، در چرخه بیپایان پاسخ به وضعیتهای اضطراری و درمان علامتی گرفتار آمدهاند. این نبود برنامه، بازار را به حال خود رها کرده است. نرخ ارز و تورم، همچون اسبهای چموشی شدهاند که مهار آنها از دست دولت خارج شده و نتیجه آن، «گرانی نگران کننده» و کاهش قدرت خرید قشرهای متوسط و ضعیف جامعه است. این سؤال به حق مطرح است که اگر برنامهای در کار نیست، پس محوریت فعالیت این دولت بر چه اساسی تعریف شده است؟
تحریمها بهعنوان یک واقعیت بیرونی، بیتردید فشار خود را بر اقتصاد ایران وارد میکنند. اما وظیفه یک دولت کارآمد، «مدیریت» این فشارها و ایجاد یک «امنیت اقتصادی» حداقلی برای شهروندان است. دولت پزشکیان نهتنها در این زمینه موفق نبوده که به نظر میرسد خود به عاملی برای تشدید بیثباتی تبدیل شده است. نوسانات بازار، عدم ارائه پیشبینیپذیری در سیاستهای ارزی و تجاری، و ناتوانی در کنترل قیمتها، فضایی از هراس و ناامنی را به جامعه تحمیل کرده است. مردم دیگر نه برای فردا که برای ساعت بعدی خود نیز نمیتوانند برنامهریزی کنند. این «کاهش امنیت اقتصادی» یکی از مخربترین آسیبهای اجتماعی است که دولت حاضر، مسئول مستقیم آن شناخته میشود.
تلخترین بخش این ماجرا، مواجهه دولت با انتقادات است. دولت پزشکیان بهجای پذیرش مسئولیت و ارائه توضیح به ملتی که او را بر سرکار آورده، مفهومی مقدس مانند «وفاق ملی» را به ابزاری برای خاموشکردن صداهای منتقد تبدیل کرده است. هرگونه پرسش و انتقاد سازنده، بلافاصله با برچسب «تندروی»، «برهمزدن وحدت» و «خلاف وفاق» مواجه میشود.
این استراتژی چند هدف را دنبال میکند:
-انحراف اذهان: با تبدیلکردن منتقد به «دشمن وفاق»، توجه از اصل مشکل (ناکارآمدی دولت) به حاشیه (اختلافافکنی فرضی) منحرف میشود.
-سرپوش گذاری: بهجای پاسخگویی در قبال گرانی، بیکاری و بیبرنامگی، حلقه دولت چهاردهم با انگ «وفاق ستیز» بر زبان آوردن، سعی در پوشاندن ضعفهای خود دارند.
-ایجاد رعب: این رویه، فضایی از خودسانسوری را در جامعه و رسانهها ایجاد میکند، زیرا هیچکس نمیخواهد بهعنوان عامل تفرقه معرفی شود.
این «وفاق تحمیلی»، در واقع چیزی جز «سکوت اجباری» نیست. وفاق واقعی در سایه پاسخگویی، شفافیت و کارآمدی به دست میآید، نه با ساکت کردن منتقدان و انکار مشکلات.
دولت دکتر پزشکیان، امروز در موقعیتی قرار گرفته که نهتنها وعدههایش محقق نشده که اعتماد عمومی را نیز بعضاً مخدوش کرده است. مدیریت منفعل، اقتصاد بیثبات و استراتژی فرافکنی بهجای حل مسئله، تصویری از یک دولت بیبرنامه را به نمایش گذاشته است. پرسشهای اساسی همچنان بیپاسخ ماندهاند: این دولت کی و در برابر چه نهادی قرار است پاسخگوی نابسامانیها باشد؟ برنامه مشخص و عملیاتی او برای مهار تورم و نجات معیشت مردم چیست؟ و تا چه زمانی میتوان با شعار «وفاق»، واقعیتهای تلخ جامعه را نادیده گرفت؟
مردم که هزینههای سنگین این بیبرنامگی را هر روز از جیب و جان خود میپردازند، بهزودی پریسش و مطالبه خواهند کرد. تاریخ نشان داده است که هیچ وفاقی پایدارتر از وفاق ناشی از رضایت شهروندان نیست، نه وفاق ناشی از سکوت و انفعال. زمان پاسخگویی فرارسیده است.
این یادداشت نافی خدمات مسئولان و دولت نیست و صرفاً در راستای اصلاح رویهها و فرایندها منتشر شده و کبنا نیوز آمادگی درج پاسخ مسئولان مربوطه را دارد.
دولت پزشکیان، برخلاف شعارهای اولیه، فاقد یک «نقشه راه» جامع و شفاف برای برونرفت از بحرانهای چندبعدی کشور است. آنچه در عمل شاهد آن هستیم، نه یک مدیریت پیشرو و خلاق که «مدیریت روزمرگی» است. بعضاً وزارتخانهها و نهادهای اجرایی، همچون قطاری هستند که بدون لوکوموتیو محرک، تنها بر ریل عادت حرکت میکنند و بهجای ابتکار و حل مسئله، در چرخه بیپایان پاسخ به وضعیتهای اضطراری و درمان علامتی گرفتار آمدهاند. این نبود برنامه، بازار را به حال خود رها کرده است. نرخ ارز و تورم، همچون اسبهای چموشی شدهاند که مهار آنها از دست دولت خارج شده و نتیجه آن، «گرانی نگران کننده» و کاهش قدرت خرید قشرهای متوسط و ضعیف جامعه است. این سؤال به حق مطرح است که اگر برنامهای در کار نیست، پس محوریت فعالیت این دولت بر چه اساسی تعریف شده است؟
تحریمها بهعنوان یک واقعیت بیرونی، بیتردید فشار خود را بر اقتصاد ایران وارد میکنند. اما وظیفه یک دولت کارآمد، «مدیریت» این فشارها و ایجاد یک «امنیت اقتصادی» حداقلی برای شهروندان است. دولت پزشکیان نهتنها در این زمینه موفق نبوده که به نظر میرسد خود به عاملی برای تشدید بیثباتی تبدیل شده است. نوسانات بازار، عدم ارائه پیشبینیپذیری در سیاستهای ارزی و تجاری، و ناتوانی در کنترل قیمتها، فضایی از هراس و ناامنی را به جامعه تحمیل کرده است. مردم دیگر نه برای فردا که برای ساعت بعدی خود نیز نمیتوانند برنامهریزی کنند. این «کاهش امنیت اقتصادی» یکی از مخربترین آسیبهای اجتماعی است که دولت حاضر، مسئول مستقیم آن شناخته میشود.
تلخترین بخش این ماجرا، مواجهه دولت با انتقادات است. دولت پزشکیان بهجای پذیرش مسئولیت و ارائه توضیح به ملتی که او را بر سرکار آورده، مفهومی مقدس مانند «وفاق ملی» را به ابزاری برای خاموشکردن صداهای منتقد تبدیل کرده است. هرگونه پرسش و انتقاد سازنده، بلافاصله با برچسب «تندروی»، «برهمزدن وحدت» و «خلاف وفاق» مواجه میشود.
این استراتژی چند هدف را دنبال میکند:
-انحراف اذهان: با تبدیلکردن منتقد به «دشمن وفاق»، توجه از اصل مشکل (ناکارآمدی دولت) به حاشیه (اختلافافکنی فرضی) منحرف میشود.
-سرپوش گذاری: بهجای پاسخگویی در قبال گرانی، بیکاری و بیبرنامگی، حلقه دولت چهاردهم با انگ «وفاق ستیز» بر زبان آوردن، سعی در پوشاندن ضعفهای خود دارند.
-ایجاد رعب: این رویه، فضایی از خودسانسوری را در جامعه و رسانهها ایجاد میکند، زیرا هیچکس نمیخواهد بهعنوان عامل تفرقه معرفی شود.
این «وفاق تحمیلی»، در واقع چیزی جز «سکوت اجباری» نیست. وفاق واقعی در سایه پاسخگویی، شفافیت و کارآمدی به دست میآید، نه با ساکت کردن منتقدان و انکار مشکلات.
دولت دکتر پزشکیان، امروز در موقعیتی قرار گرفته که نهتنها وعدههایش محقق نشده که اعتماد عمومی را نیز بعضاً مخدوش کرده است. مدیریت منفعل، اقتصاد بیثبات و استراتژی فرافکنی بهجای حل مسئله، تصویری از یک دولت بیبرنامه را به نمایش گذاشته است. پرسشهای اساسی همچنان بیپاسخ ماندهاند: این دولت کی و در برابر چه نهادی قرار است پاسخگوی نابسامانیها باشد؟ برنامه مشخص و عملیاتی او برای مهار تورم و نجات معیشت مردم چیست؟ و تا چه زمانی میتوان با شعار «وفاق»، واقعیتهای تلخ جامعه را نادیده گرفت؟
مردم که هزینههای سنگین این بیبرنامگی را هر روز از جیب و جان خود میپردازند، بهزودی پریسش و مطالبه خواهند کرد. تاریخ نشان داده است که هیچ وفاقی پایدارتر از وفاق ناشی از رضایت شهروندان نیست، نه وفاق ناشی از سکوت و انفعال. زمان پاسخگویی فرارسیده است.
این یادداشت نافی خدمات مسئولان و دولت نیست و صرفاً در راستای اصلاح رویهها و فرایندها منتشر شده و کبنا نیوز آمادگی درج پاسخ مسئولان مربوطه را دارد.






































