تاریخ انتشار
جمعه ۲ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۰۱:۴۱
کد مطلب : ۴۹۹۸۴۲
دکتر رکسانا ضرغامپور بویراحمدی مدرس، نویسنده و پژوهشگر؛
رد پای شاهنامه در تاریخ محلی کهگیلویه و پیوند فرهنگ ایلی با میراث ملی ایران
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛یادداشت - در آستانهی سالروز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، خالق شاهنامهی جاودان، میتوان بهجرئت گفت که این اثر سترگ نهتنها میراث ادبی ایران، بلکه ستون فقرات هویت ملی ماست. شاهنامه باگذشت بیش از هزار سال، همچنان محکمترین حلقهی اتصال اقوام مختلف ایرانی است و در این میان، ارتباط عمیق و ناگسستنی مردم کهگیلویه و بویراحمد با این اثر حماسی، نمونهای درخشان از این پیوند تاریخی محسوب میشود. در سرزمین کوهستانی کهگیلویه و بویراحمد، شاهنامه تنها یک کتاب شعر نیست، بلکه بخشی از هویت و تاریخ زندهی مردم این دیار است. لرهای این منطقه که خود را از اصیلترین اقوام ایرانی میدانند، باور دارند که بسیاری از رویدادهای شاهنامه در سرزمین آنها رخداده است. این اعتقاد صرفاً به باوری عامیانه محدود نمیشود، بلکه در فرهنگ و زبان آنها ریشه دوانده است. آنان خود را فرزندان راستین کیانیان میدانند و این ارتباط را در نامگذاریها و القاب خود حفظ کردهاند.
کتاب «درآمدی بر تاریخ کوه گیلویه» به قلم پژوهشگر برجسته، جناب نصیرخان هادیپور، بر اساس نسخهی خطی ارزشمند «جنگنامه کهگیلویه»، یکی از معدود منابع مکتوب دربارهی تاریخ منطقهی کهگیلویه و بویراحمد در دوران قاجار است. این اثر در سالهای ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۳ قمری به دستور ولی خان ایلبیگی و به خط نستعلیق محمدابراهیم آخوند ملا نظر علی تألیف شده است. این کتاب گرانسنگ نهتنها روایتی دقیق از نبردهای ایلی و خوانین لر را به تصویر کشیده، بلکه با ارائهی ترجمهی لری بخشهایی از شاهنامهی فردوسی، مانند داستان کیقباد و رستم، گواهی بر پیوند عمیق فرهنگ این منطقه با ادبیات حماسی ایران است. جناب آقای هادیپور با تحقیق بر روی نسخهی خطی نادر «جنگنامه محمدابراهیم آخوند ملا نظر علی»، گام بزرگی در احیای تاریخ فراموششدهی کهگیلویه و بویراحمد برداشته است. کار ارزشمند ایشان نهتنها این سند تاریخی مهم را از انزوا خارج کرده، بلکه پیوند عمیق فرهنگ لری با شاهنامهی فردوسی را بهخوبی نمایان ساخته است. این پژوهش ثابت کرده که حتی در دورافتادهترین مناطق ایران، شاهنامه نفوذ داشته و الهامبخش مردمان این سرزمین بوده است. تلاش او به ما یادآوری میکند که تاریخ هر منطقه تنها در سینهی پیران و روایتهای شفاهی محبوس نمانده، بلکه گاه در لابهلای نسخههای خطی و اسناد قدیمی نهفته است که نیازمند محققانی دلسوز و پیگیر، مانند آقای هادیپور، است تا آنها را کشف و معرفی کنند.
اقدام تاریخی ولی خان بویراحمدی در قرن سیزدهم هجری را باید نقطه عطفی در ثبت این پیوند فرهنگی دانست. او با فرمان تدوین «جنگنامه کهگیلویه» به سبک شاهنامه، نهتنها تاریخ شفاهی منطقه را برای آیندگان حفظ کرد، بلکه ثابت نمود که روح حماسی شاهنامه پس از قرنها همچنان در کالبد فرهنگ ایلیاتی میتپد. این اثر که با الهام از سبک فردوسی سروده شده، گنجینهای بینظیر از ادبیات حماسی محلی به شمار میرود. اهمیت کتاب حاضر در این است که برای نخستینبار پنجرهای به روی تاریخ مکتوب منطقهای گشوده که پیشازاین در هالهای از ابهام قرار داشت. هرچند شصت سال پیش کتاب «کوه گیلویه و ایلات آن» نوشتهی محمد یاور منتشر شده بود، اما اثر حاضر با استناد به منابع دستاول، تحولی در مطالعات تاریخی این ناحیه محسوب میشود. کاظم موسوی بجنوردی، رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، در تقدیر از این اثر مینویسد: «این کتاب گنجینهای بینظیر برای شناخت تاریخ مکتوب منطقهای است که پیشازاین از چنین اسنادی محروم بود.» احمد اقتداری، استاد برجستهی تاریخ خوزستان و کهگیلویه، نیز در پیشگفتار کتاب بر اهمیت این اثر تأکید کرده است.
در سنت تاریخنگاری ایران، از متون کهن تا آثار دورهی قاجار، همواره بخش قابلتوجهی به شرححال خوانین محلی و مناسبات قدرت بین آنان اختصاصیافته است. این رویکرد تنها مختص کتاب «درآمدی بر تاریخ کوه گیلویه» نیست، بلکه در مهمترین متون تاریخی کشورمان نیز به چشم میخورد. روضه الصفای ناصری، بهعنوان یکی از معتبرترین تواریخ عمومی دورهی قاجار، بهتفصیل به روابط خوانین محلی و جنگهای داخلی آنان پرداخته است. این اثر ارزشمند همچون آینهای ساختار قدرت در ایران عصر قاجار را با تمام پیچیدگیهایش بازمیتاباند. در این میان، مناطق غربی و جنوب غربی ایران، از جمله کهگیلویه و بویراحمد، به دلیل ساختار ایلی و نظام قدرت محلی خاص خود، همواره مورد توجه تاریخنگاران بودهاند. کتاب «درآمدی بر تاریخ کوه گیلویه» در ادامهی همین سنت تاریخنگاری قرار میگیرد و از این منظر، حلقهای مهم در زنجیرهی مطالعات تاریخ محلی ایران به شمار میرود. تفاوت عمدهی این اثر با نمونههای پیشین در این است که برخلاف تواریخ رسمی که معمولاً از مرکز نوشته میشدند، این کتاب روایتی است از درون جامعهی محلی، با تمام ظرایف و ویژگیهای فرهنگی خاص خود. آنچه در تمام ادوار ثابت مانده، عشق ایرانیان به هویت و فرهنگشان است که در شاهنامه تجلییافته. امروز که به این روابط مینگریم، باید قدردان همهی کسانی باشیم که در طول تاریخ، هرکدام به سهم خود، در حفظ این میراث گرانبها کوشیدهاند؛ از فردوسی که این اثر را آفرید تا ولی خان بویراحمدی که آن را الگوی کار خود قرار داد، و تا مردم عادی که نسل به نسل این داستانها را نقل کردهاند. این پیوند عمیق بین شاهنامه و اقوام ایرانی، بهویژه لرهای غیور کهگیلویه و بویراحمد، نشان میدهد که فرهنگ ایران چگونه توانسته در لایههای مختلف جامعه ریشه بدواند و پایدار بماند.
این حقیقت درخشان است که نزدیک به دو سده پیش، ایلبیگی بویراحمد با درک ژرف از اهمیت میراثفرهنگی، فرمان نگارش جنگنامهای به سبک شاهنامه را صادر کرد. این اقدام نهتنها برای استان کهگیلویه و بویراحمد، بلکه برای تمام ایلات لر زبان و همهی اقوام و عشایر غیور ایران، مایهی مباهات و افتخار است.
-----------------------------------------
دکتر رکسانا ضرغامپور بویراحمدی
مدرس نویسنده پژوهشگر
کتاب «درآمدی بر تاریخ کوه گیلویه» به قلم پژوهشگر برجسته، جناب نصیرخان هادیپور، بر اساس نسخهی خطی ارزشمند «جنگنامه کهگیلویه»، یکی از معدود منابع مکتوب دربارهی تاریخ منطقهی کهگیلویه و بویراحمد در دوران قاجار است. این اثر در سالهای ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۳ قمری به دستور ولی خان ایلبیگی و به خط نستعلیق محمدابراهیم آخوند ملا نظر علی تألیف شده است. این کتاب گرانسنگ نهتنها روایتی دقیق از نبردهای ایلی و خوانین لر را به تصویر کشیده، بلکه با ارائهی ترجمهی لری بخشهایی از شاهنامهی فردوسی، مانند داستان کیقباد و رستم، گواهی بر پیوند عمیق فرهنگ این منطقه با ادبیات حماسی ایران است. جناب آقای هادیپور با تحقیق بر روی نسخهی خطی نادر «جنگنامه محمدابراهیم آخوند ملا نظر علی»، گام بزرگی در احیای تاریخ فراموششدهی کهگیلویه و بویراحمد برداشته است. کار ارزشمند ایشان نهتنها این سند تاریخی مهم را از انزوا خارج کرده، بلکه پیوند عمیق فرهنگ لری با شاهنامهی فردوسی را بهخوبی نمایان ساخته است. این پژوهش ثابت کرده که حتی در دورافتادهترین مناطق ایران، شاهنامه نفوذ داشته و الهامبخش مردمان این سرزمین بوده است. تلاش او به ما یادآوری میکند که تاریخ هر منطقه تنها در سینهی پیران و روایتهای شفاهی محبوس نمانده، بلکه گاه در لابهلای نسخههای خطی و اسناد قدیمی نهفته است که نیازمند محققانی دلسوز و پیگیر، مانند آقای هادیپور، است تا آنها را کشف و معرفی کنند.
اقدام تاریخی ولی خان بویراحمدی در قرن سیزدهم هجری را باید نقطه عطفی در ثبت این پیوند فرهنگی دانست. او با فرمان تدوین «جنگنامه کهگیلویه» به سبک شاهنامه، نهتنها تاریخ شفاهی منطقه را برای آیندگان حفظ کرد، بلکه ثابت نمود که روح حماسی شاهنامه پس از قرنها همچنان در کالبد فرهنگ ایلیاتی میتپد. این اثر که با الهام از سبک فردوسی سروده شده، گنجینهای بینظیر از ادبیات حماسی محلی به شمار میرود. اهمیت کتاب حاضر در این است که برای نخستینبار پنجرهای به روی تاریخ مکتوب منطقهای گشوده که پیشازاین در هالهای از ابهام قرار داشت. هرچند شصت سال پیش کتاب «کوه گیلویه و ایلات آن» نوشتهی محمد یاور منتشر شده بود، اما اثر حاضر با استناد به منابع دستاول، تحولی در مطالعات تاریخی این ناحیه محسوب میشود. کاظم موسوی بجنوردی، رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، در تقدیر از این اثر مینویسد: «این کتاب گنجینهای بینظیر برای شناخت تاریخ مکتوب منطقهای است که پیشازاین از چنین اسنادی محروم بود.» احمد اقتداری، استاد برجستهی تاریخ خوزستان و کهگیلویه، نیز در پیشگفتار کتاب بر اهمیت این اثر تأکید کرده است.
در سنت تاریخنگاری ایران، از متون کهن تا آثار دورهی قاجار، همواره بخش قابلتوجهی به شرححال خوانین محلی و مناسبات قدرت بین آنان اختصاصیافته است. این رویکرد تنها مختص کتاب «درآمدی بر تاریخ کوه گیلویه» نیست، بلکه در مهمترین متون تاریخی کشورمان نیز به چشم میخورد. روضه الصفای ناصری، بهعنوان یکی از معتبرترین تواریخ عمومی دورهی قاجار، بهتفصیل به روابط خوانین محلی و جنگهای داخلی آنان پرداخته است. این اثر ارزشمند همچون آینهای ساختار قدرت در ایران عصر قاجار را با تمام پیچیدگیهایش بازمیتاباند. در این میان، مناطق غربی و جنوب غربی ایران، از جمله کهگیلویه و بویراحمد، به دلیل ساختار ایلی و نظام قدرت محلی خاص خود، همواره مورد توجه تاریخنگاران بودهاند. کتاب «درآمدی بر تاریخ کوه گیلویه» در ادامهی همین سنت تاریخنگاری قرار میگیرد و از این منظر، حلقهای مهم در زنجیرهی مطالعات تاریخ محلی ایران به شمار میرود. تفاوت عمدهی این اثر با نمونههای پیشین در این است که برخلاف تواریخ رسمی که معمولاً از مرکز نوشته میشدند، این کتاب روایتی است از درون جامعهی محلی، با تمام ظرایف و ویژگیهای فرهنگی خاص خود. آنچه در تمام ادوار ثابت مانده، عشق ایرانیان به هویت و فرهنگشان است که در شاهنامه تجلییافته. امروز که به این روابط مینگریم، باید قدردان همهی کسانی باشیم که در طول تاریخ، هرکدام به سهم خود، در حفظ این میراث گرانبها کوشیدهاند؛ از فردوسی که این اثر را آفرید تا ولی خان بویراحمدی که آن را الگوی کار خود قرار داد، و تا مردم عادی که نسل به نسل این داستانها را نقل کردهاند. این پیوند عمیق بین شاهنامه و اقوام ایرانی، بهویژه لرهای غیور کهگیلویه و بویراحمد، نشان میدهد که فرهنگ ایران چگونه توانسته در لایههای مختلف جامعه ریشه بدواند و پایدار بماند.
این حقیقت درخشان است که نزدیک به دو سده پیش، ایلبیگی بویراحمد با درک ژرف از اهمیت میراثفرهنگی، فرمان نگارش جنگنامهای به سبک شاهنامه را صادر کرد. این اقدام نهتنها برای استان کهگیلویه و بویراحمد، بلکه برای تمام ایلات لر زبان و همهی اقوام و عشایر غیور ایران، مایهی مباهات و افتخار است.
-----------------------------------------
دکتر رکسانا ضرغامپور بویراحمدی
مدرس نویسنده پژوهشگر