تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۹:۴۸
کد مطلب : ۴۹۹۸۳۶
یادداشت؛
بررسی سطح عملکرد سیاست بویراحمد در زمان زارعی، روشنفکر و بهرامی / چرا سیاست در بویراحمد از رقابت گفتمانی در زمان محمودیان، امروز به تعصبات کورکورانه و رقابت بر سر سوتیها و گافها رسیده است؟ / چرا بویراحمد نیاز به تغییرات بزرگ در نگرشها و انتخابهای خود دارد؟ / چرا زارعی بعد از ورود به مجلس از شایستگان اصلاحطلب فاصله گرفت و بعد از اتمام دوره نمایندگی با اصولگرایان همراه شد؟ / بخش اول) غلاممحمد زارعی
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛یادداشت ارسالی - در معارفه یکی از مسئولان ارشد استان کهگیلویه و بویراحمد شاهد حضور چهرههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بودیم که هر کدام با هدفی در این معارفه شرکت کرده بودند؛ اما دراینبین سیاسیون و مسئولین بودند که هر کدام به دلایلی حضور داشتند. در میان تصاویر رسانهها، یک تصویر شاید بهتنهایی ترکیبی از گفتهها و تحلیلها را به مخاطبان انتقال میداد. تصویری از نماینده فعلی، نماینده سابق و اسبق بویراحمد که بی شک عملکرد این سه نفر بهتنهایی بهاندازه عملکرد تمام افراد حاضر در جلسه بر خوب و بد زندگی مردم ساکن بویراحمد تأثیرگذار بوده و است. زیرا از یک سو عامل انتصاب بسیاری از مدیران، معاونتها و بسیاری از دیگر مسئولیتها در استان و بویراحمد بودهاند و از سوی دیگر، مهمترین نهاد کشور یعنی مجلس که وظیفه قانونی گذاری و نظارت بر اجرای قانون را دارند حضور داشتهاند و از سوی دیگر به دلیل پرچمداری جریانات سیاسی، از نظر رفتاری بیشترین تأثیر را در رفتار رقیب و همچنین گفتمانها و رفتار حامیان خود داشتهاند؛ یعنی بر وضع موجود بویراحمد در تمام زمینهها از سیاسی تا اقتصادی و فرهنگی بیش از هر عاملی، رفتارهای این سه نفر تأثیرگذار بودهاند (عوامل استانی). بنابراین خیلی مهم است که ابتدا بدانیم این سه نفر چه تفکری و چارچوب فکری دارند و چه برنامه و هدفی داشتند و دارند. در حقیقت باید مشخص باشد طرف در سیاست به دنبال چیست؟ در این بخش عملکرد جناب زارعی را بررسی میکنیم.
غلام محمد زارعی وقتی که پا به عرصه سیاست گذاشت فکر نمیکرد روزی بهعنوان نمایند بویراحمد در مجلس حضور یابد. ازآنجاکه ایشان از نظر مالی شرایط بسیار خوبی داشت و از نظر اداری نیز آخرین جایگاههای متناسب با ظرفیت و توان آن زمان خود را تجربه کرده بود به جهت رقابتها و نگاههای درون منطقهای و تلاش برای افزایش شهرت سیاسی و جتماعی، وارد میدان انتخابات شد و امیدی به نماینده شدن در انتخابات نداشت؛ اما با رد صلاحیت چهرههای شاخص اصلاحطلبی، فضا به سود زارعی تغییر کرد. زارعی که سابقه اصولگرایی نیز داشت بهیکباره، اصلاحطلبان را پیرامون خود دید که آمده بودند تا با زارعی، به جریان اصولگرایی و تفکر نماینده وقت و حلقه اطراف وی نه بزرگی بگویند. زارعی که سابقه اصولگرایی داشت و محافظهکاری، خوشرویی و خستگیناپذیری سه ویژگی مهم وی در سیاست بود از فرصت پیشآمده حداکثر بهره را برد و از گفتمان اصولگرایی خود دیگر صحبتی نکرد و خود را اصطلاحاً به کوچهعلیچپ زد تا کسی از تفکر و سوابق وی نپرسد برنامه و هدف خاصی نیز در گفتار او وجود نداشت و بالاخره دوقطبی هدایت خواه_ زارعی شکل گرفت و انتخابات ۱۳۸۲ را هدایت خواه از زارعی برد و در سال ۸۶ در انتخاباتی پر از حرفوحدیث باز هدایت خواه راهی مجلس شد.
در طول ۸ سال نمایندگی نماینده وقت آن سال ها شاهد تندرویها و برخوردهای تند با مخالفان از جمله در دانشگاه یاسوج بودیم علیرغم شعارهای نماینده وقت در مخالفت با پیمانکار پروری و دم از عدالتخواهی زدن، اما تعداد زیادی از پیمانکاران تازهکار در دوره ایشان به بزرگترین پیمانکاران استان تبدیل شدند لیست بورسیههای نورچشمی ایشان طنابی بر گلوی عدالت شد و در کنار تندروی در دانشگاهها و تفکر زاویهدار با ملیگرایی، باعث بدبینی جامعه دانشگاهی نسبت به این تفکر شد به طور همزمان سوءاستفاده اطرافیان نماینده از جایگاهها، به اوج خود رسیده بود آموزش پرورش و استخدامیهای این اداره نگرانی زیاد آموزشی را خلق کرده بود در نهایت مردم در سال ۹۰ علیرغم اجتماع ثروت و قدرت سیاسی، دست زارعی را بهعنوان شخص پیروز بالا بردند.
زارعی که از هر فرصتی برای تبلیغات و تأثیر بر احساسات مردم به بهره برد، بعد از پیروزی در انتخابات ۹۰، از هماندیشی با شایستگان جریان خود و حتی از بزرگان اصلاحطلب فاصله گرفت و تکروی پیشه کرد و به همین دلیل در تصمیمات و انتصابات و استخدامیها، اشتباهاتی داشت تا جایی که گاهی از یک خانواده در چند استخدامی و انتصاب بدون توجه به شایستگی طرف مقابل حمایت کرد همزمانی تاجگردون با دوره ایشان، باعث شده بود اصولگرایان و مخالفان زارعی از ضعیف شمردن بویراحمد مرکز استان بهخصوص در توزیع اعتبارات و سفر مقامات کشوری توسط تاجگردون به گچساران بگویند تا جایی که بزرگواری در حمله تند به تاجگردن، ایشان را نوچه لاریجانی خطاب کرد و گفت ریاست کمیسیون برنامهوبودجه مزد خوشخدمتی به لاریجانی هست و بیحرمتی به مرکز استان را بیاحترامی به تمام مردم استان نامید. زارعی فکر نمیکرد عدم داشتن گفتمان مشخص و محافظهکاری و عدم هماندیشی با بزرگان اینقدر برایش گران تمام شود و روزی برسد متعصبترین طرفدارن وی در ۸۶ و ۹۰ دیگر در ۹۴ یا ۱۳۹۸ تعصب خاصی روی وی نداشته باشد و یا سکوت پیشه کنند یا تمام توان خود را برای زمینزدن زارعی به کار بگیرند.
غلام محمد زارعی از سال ۸۱ که وارد این سطح از سیاست شد تا به امروز مشخص نیست بالاخره چه تصمیمی گرفته است از حمایت از احمدینژاد گرفته تا حمایت از ولایتی و در ادامه حمایت از حسن روحانی و حمایت از شهید رئیسی در سال ۱۴۰۰ و صحبت در ستاد وی، و حمایت از قالیباف و ابهام در حمایت وی از پزشکیان یا جلیلی از رازهای عجیب شخصیت سیاسی زارعی است نبود گفتمان، فقدان تشکیلات، بعضاً تبعیض و عدم برنامه مشخص و و گاهی فقدان شایستهگزینی در نگاه وی همچون بکارگیریهای فلهای در برخی بیمارستانها و دیگر ادارات در زمان وی و یا گرفتن مجوز بکارگیری۳۰۰ نیروی نهضتی بدون آزمون فقط در یک مرحله، عدم هماندیشی با بدنه جریان خود بهخصوص شایستگان و بزرگان اصلاحطلب، لجبازی با منتقدان داخلی، حضور همزمان تاجگردون، بعضاً تبعیض در استخدامیها، کمکاری و انفعال در قانونگذاری، ضعف در نظارت بر اجرای قانون و فقدان تذکر و نطق های قابلقبول در مجلس، نسبتاً سکوت در مقابل سقوط هواپیمای شرکت آسمان در دنا و انتقالی به وزارت نفت و... از عوامل شکست زارعی شد در کنار این موارد نگاه به برخی افراد خاص در انتصابات و... باعث بدبینی دیگر حامیان بدنه وی و حتی بخشی از طایفه وی نیز گردید روزبهروز ریزشهای زارعی زیاد شد تا در انتخابات ۹۴ با رزش تقریباً ۴۰ هزارتایی و فقط با اختلاف ۲ هزار رأی آنهم با حرفوحدیث بسیار، هدایت خواه را شکست داد و مجدد وارد بهارستان شود و در سال ۹۸ با وجودی بهصراحت به یاران خود در جلسات وعده پیروزی میداد با ۲۷ هزار رأی خداحافظی تلخی با بهارستان داشت. دراینبین نباید تصمیم بسیاری از نخبگان و بزرگان نزدیک به غلام محمد زارعی را نادیده گرفت و آنها را تحسین نکرد؛ زیرا به دلیل فرهنگ بالای سیاسی و کنارگذاشتن تعصبات کورکورانه، با دیدن عملکرد غلام محمد زارعی در آن زمان و ترس از نوشتن اشتباهات وی به نام آنها در صورت تداوم حضور زارعی در مجلس، وقتی از اصلاح زارعی ناامید شدند تصمیم گرفتند از حمایت وی در انتخابات دست بکشند؛ زیرا نمیخواستند به قیمت انتصاب چند مدیر و بکارگیری تعدادی از جوانان نزدیک به خود، کار به جایی برسد که بویراحمد را در مقابل خود ببینند و اگر زارعی بعد از انتخابات ۹۸ مانند امروز مهدی روشنفکر به فعالیتهای انتخاباتی خود ادامه میداد قطعاً توسط همان افراد مداوم مورد نقد قرار میگرفت؛ اما حضور در تهران و سکوت در دو سال، سال بعد از شکست در انتخابات ۹۸، تا حد زیادی از بهوجودآمدن خیلی از حاشیهها جلوگیری کرد. امروز اگر نماینده سابق مداوم توسط نزدیکان و حلقه اول خود نقد میشود و گاهی وارد حاشیه میشود؛ چون بدون وجه به منزلت بزرگان و آینده جوانان این جریان از همان ۱۱ اسفند بدون هماندیشی با حلقه متنفذان شروع به فعالیت انتخاباتی برای ۱۴۰۶ کرد.
در زمان غلام محمد زارعی کنشهای جدید در سیاست بویراحمد پُررنگتر شد؛ اول فاتحهخوانی به مهمترین حرکت سیاسی و تبلیغاتی تبدیل شد و دوم جرقه پررنگشدن تقسیم مناصب و بکارگیریهای بدون ضابطه زده شد؛ یعنی با وجود جریان اصلاحطلبی حامی زارعی؛ اما نگاه ایشان به افراد خاص مشهود بود؛ اما بااینوجود نگاه به جریان زارعی به دلیل همان توزیع ناقص فرصتها میان همه طوایف، همچنان تا حدودی جریانی مانده بود. زیرا بخش اصلی بدنه پشت سر زارعی و هدایت خواه از دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا بودند و بهعنوانمثال در فلان روستا در سپیدار و سادات محمودی شاهد بودیم اعضای یک خانواده انتخابهای مختلفی داشتند؛ یعنی ملاک انتخاب طوایف مختلف در زمان زارعی، بیشتر جریانی بود؛ اما با ورود نماینده سابق به دلایل مختلف که در بخش مربوط به نماینده سابق توضیح خواهیم داد. سیاست نقاب غیرسیاسی به خود گرفت بخشی از این موضوع به خود او و مجموعه ایشان مربوط بود و بخشی به رفتار مخالفان و رقبا درگذشته ارتباط داشت و بخشی به بدنه حامی نماینده سابق و رفتار منتقدان و مخالفان در زمان حضور وی در مجلس ارتباط داشت.
زارعی در سال ۱۴۰۲ احتمالاً به چهار دلیل یک؛ فراموشنشدن، دوم؛ جلوگیری از حضور یکی از هم طایفههای خود در انتخابات و سوم به خیال رد صلاحیت یکی از نامزدها و امتحانکردن مجدد شانس خود وارد صحنه انتخابات شد دهها بار با صراحت به مردم و اطرافیان گفت به هر قیمتی، تا آخر میمانم؛ اما بعد از تأیید صلاحیت نامزدهای مربوطه به تهران سفر کرد آنجا نیز توفیقی کسب نکرد و البته نباید فراموش کنیم به دلیل اینکه تکلیف گفتمانی ایشان با خودش و مردم هیچگاه مشخص نبود و خلاف تاجگردون، از وسعت و عمق نفوذ کمی در سطح ملی برخوردار بود در میان چهرههای شاخص در استان و تهران جایگاه درخوری نداشت (جایگاه نداشتن به معنای برتری شخصیتی و عملکردی چهرههای شاخص نسبت به ایشان نیست؛ بلکه به معنای مقبولیت است).
ناگفته نماند نمایندگان سابق همچون سید باقر، محمودیان و ستار هدایت خواه نیز از حمایت طایفهای خود برخوردار بودند؛ اما در تقسیم مناصب و استخدامیها، آنچه بسیار در بین مردم مشهود بود نگاه جریانی این افراد بدون توجه به طایفه و منطقه بود و یکی از دلایل استقبال از مهدی روشنفکر بعد از ورود زارعی به مجلس همین کمرنگشدن دوقطبی اصلاحطلب_ اصولگرا در بویراحمد و پررنگشدن نگاه طایفهای بود. (یکی از دلایل)
انصاف حکم میکند محاسن غلام محمد زارعی نیز بگوییم محاسنی مانند خستگیناپذیری جهت پیگیری برخی مطالبات مردم و حامیان و برخی کارهای عامالمنفعه، هزینه مالی بسیار از جیب شخصی برای مردم، کارکنان دفاتر تهران و یاسوج، توجه به هزینههای حامیان و ایابوذهاب آنها در جلسات و سفرها و حتی در انتخابات، خوشرویی و ارتباط عمومی بسیار عالی با مخالفان و منتقدان و توجه خاص و حمایت از برخی لیدرها، عدم توجه به مسائل منطقهای در پیگیری زیرساختها توجه به بخشهای لوداب و شهرستان دنا و مارگون بهگونهای که فعالیت عمرانی دولت در زمان وی در بخشهای پاتاوه، مارگون، لوداب و دنای مرکزی یا چهارخطه شدن ۳۵ کیلومتر از مسیر یاسوج _ اصفهان و.از دیگر مناطق بویراحمد بیشتر بود گرفتن مجوز پروژههای بزرگی همچون تقاطع غیرهمسطح مهریان، گازرسانی زیلایی و تلاش برای توسعه مسیر سی سخت و پیگیری برای بهرهبرداری از میدان گازی مختار از اقدامات دیگر دولت در زمان زارعی بود و عملکرد بسیار بهتری در زمینه زیرساختهای عمرانی در زمان وی نسبت به مهدی روشنفکر نماینده سابق صورت گرفت؛ اما این برتری عمرانی و برتریهای دیگر به معنای این نیست که باید وی مجدد قصد ورود به بهارستان را داشته باشد. یعنی عملکرد ضعیف روشنفکر و بهرامی و ریزشهای این دو نفر کاری کرده که غلام محمد زارعی که در سال ۹۸، نزدیک به ۶۰ هزار رأی نسبت به سال ۹۰ ریزش آرا داشته احساس میکند از نظر کارآمدی و مردمداری برتری فاحشی نسبت به این دو نفر است و مجدد قصد دارد وارد میدان انتخابات شود.
امروز بویراحمد و استان نیاز به تفکراتی نو و خلاق و انسانهای جدید برای حرکت به سمت توسعه دارد. افرادی که در سطح کلان سیاست و نفوذ در لایههای مختلف قدرت حرفی برای گفتن و در استان برنامه و طرحی برای توسعه و استفاده مؤثر از ظرفیتهای موجود انسانی و منابع طبیعی داشته باشند و با اصول سیاست آشنا باشند و تکلیفشان با خودشان مشخص باشد؛ زیرا پرچمداری انسانهای متناقض که با الفبا و اصول سیاست آشنا نیستند حتی اگر در برخی زمینهها موفق باشند در سیاست عملاً باعث خسارت شدید به هویت حامیان خود خواهد شد؛ زیرا حامیان چنین افرادی به انسانهای چشم و گوش بسته و فاقد اختیار و انتخابی تبدیل میشوند که باتوجهبه سیاستها، رفتار و تصمیمات این پرچمداران برای یک موضوع مشخص روزی یک موضع میگیرند و در موضوعات مهم چون این پرچمداران از سر ناآگاهی یا ترس و ترجیح منافع شخصی بر منافع ملت، موضعی اتخاذ نمیکنند سکوت میکنند تا روزی که متوجه میشوند چه بلایی بر سر هویت خود آوردهاند و تا سالها شاید چند دهه نخواهند توانست هویت ترکخورده خود را ترمیم کنند.
غلام محمد زارعی بعد از ۱۶ سال در سطح اول سیاست بویراحمد تکلیفش هنوز با خودش مشخص نیست در بویراحمد با کمک اصلاحطلبان، تفکری را شکست داد که به قول خودش دغلبازان و عامل عقبماندگی بویراحمد بودند؛ اما گاهی در همان زمانها در سطح ملی حامی احمدینژاد و ولایتی از بزرگان همان اصولگرایان بویراحمد بودند و در سال ۱۴۰۰ برای همان تفکر و در کنار روشنفکر، هدایت خواه و دوستانشان بدون توجه به هزینههای ۱۶ساله اصلاحطلبان و تفکرات اصلاحطلبانه غالب بزرگان طایفه خود که زمانی همراه وی بودند، و بدون کوچکترین هماندیشی با دوستداران خود در ستاد ابراهیم رئیسی سخنرانی کرد تا احتمالاً بتواند جایگاهش در دولت رئیسی و بهویژه وزارت نفت و گرفتن حکم دستیاری وزیر را تثبیت کند. بهخصوص وقتی فکر میکرد دولت رئیسی حداقل هشت سال در مسند قدرت است. در شورای وحدت اصولگرایان با افتخار حضور پیدا میکند و در انتخابات ۱۴۰۳ به گمان قبولی قالیباف، در ستاد قالیباف حاضر میشود و در دور دوم انتخابات آنچنان دو دل میشود و نمیداند پیروز انتخابات چه کسی است که مشخص نیست هنوز بین جلیلی و پزشکیان به سمت کدام یک برود. یعنی تکلیف تفکر سیاسی زارعی هنوز مشخص نیست! و آیا نمیشد به حرمت چند هزار اصلاحطلب حامی خود با آنهمه هزینه ۱۶ساله سیاسی، تصمیم درستی بگیرد و اینگونه حرکت نکند؟ تا اصلاحطلبان امروز از کار خود ناراحت نشوند و احساس شکست نکنند؟! و اگر تفکر اصولگرایی تا این اندازه دلخواه و مطلوب زارعی است که حاضر است در ستاد انتخابات ریاستجمهوری این جریان در کنار دیگران ایراد سخنرانی کند چرا در بویراحمد مقابل چنین تفکری بود؟ آیا چیزی جز قدرت و منافع سیاسی میتواند این دوگانگی بزرگ و این سیاست رفتاری را توجیه کند؟ آیا تأثیرگذاری این تفکر سیاسی بر امور داخلی و خارجی در سطح ملی بیشتر نیست؟ و آیا جناب زارعی یکلحظه به آنهمه هزینه سنگینی که به چند هزار جوان حامی خود از سالهای ۸۲ تا ۹۸ به دلیل تقابل با تفکر هدایت خواه و حلقه اطراف وی تحمیل کرد فکر نکرد؟
در پایان باید گفت باوجود این افراد در جامعه و وجه اجتماعی قابلقبولی دارند و محاسنی نیز در سیاست دارند؛ اما برای استان کهگیلویه و بویراحمد دیگر چنین چهرههای تکراری که در گفتمان، تشکیلاتسازی، بهادادن به نخبگان، هماندیشی با شایستگان ضعفهای اساسی دارند و ثبات قابلقبولی در سیاست ندارند کارآیی ندارند و باید طرحی نو انداخت و اعتماد مجدد به افراد امتحان پس داده و عمری که بهسرعت باد میرود عقلاً جایز نیست.
در بخش دوم به عملکرد سیاسی_ اجتماعی محمد بهرامی و دلایل ضعف ایشان در مجلس و ریزشهای فراوان نماینده فعلی در این دوره یکساله خواهیم پرداخت و در بخش سوم به عملکرد مهدی روشنفکر و کارنامه وی میپردازیم و در بخش چهارم از منظرهای مختلف عملکرد این سه نفر با ذکر مصادیق و آمار و ارقام با یکدیگر را مقایسه و بررسی میکنیم.
غلام محمد زارعی وقتی که پا به عرصه سیاست گذاشت فکر نمیکرد روزی بهعنوان نمایند بویراحمد در مجلس حضور یابد. ازآنجاکه ایشان از نظر مالی شرایط بسیار خوبی داشت و از نظر اداری نیز آخرین جایگاههای متناسب با ظرفیت و توان آن زمان خود را تجربه کرده بود به جهت رقابتها و نگاههای درون منطقهای و تلاش برای افزایش شهرت سیاسی و جتماعی، وارد میدان انتخابات شد و امیدی به نماینده شدن در انتخابات نداشت؛ اما با رد صلاحیت چهرههای شاخص اصلاحطلبی، فضا به سود زارعی تغییر کرد. زارعی که سابقه اصولگرایی نیز داشت بهیکباره، اصلاحطلبان را پیرامون خود دید که آمده بودند تا با زارعی، به جریان اصولگرایی و تفکر نماینده وقت و حلقه اطراف وی نه بزرگی بگویند. زارعی که سابقه اصولگرایی داشت و محافظهکاری، خوشرویی و خستگیناپذیری سه ویژگی مهم وی در سیاست بود از فرصت پیشآمده حداکثر بهره را برد و از گفتمان اصولگرایی خود دیگر صحبتی نکرد و خود را اصطلاحاً به کوچهعلیچپ زد تا کسی از تفکر و سوابق وی نپرسد برنامه و هدف خاصی نیز در گفتار او وجود نداشت و بالاخره دوقطبی هدایت خواه_ زارعی شکل گرفت و انتخابات ۱۳۸۲ را هدایت خواه از زارعی برد و در سال ۸۶ در انتخاباتی پر از حرفوحدیث باز هدایت خواه راهی مجلس شد.
در طول ۸ سال نمایندگی نماینده وقت آن سال ها شاهد تندرویها و برخوردهای تند با مخالفان از جمله در دانشگاه یاسوج بودیم علیرغم شعارهای نماینده وقت در مخالفت با پیمانکار پروری و دم از عدالتخواهی زدن، اما تعداد زیادی از پیمانکاران تازهکار در دوره ایشان به بزرگترین پیمانکاران استان تبدیل شدند لیست بورسیههای نورچشمی ایشان طنابی بر گلوی عدالت شد و در کنار تندروی در دانشگاهها و تفکر زاویهدار با ملیگرایی، باعث بدبینی جامعه دانشگاهی نسبت به این تفکر شد به طور همزمان سوءاستفاده اطرافیان نماینده از جایگاهها، به اوج خود رسیده بود آموزش پرورش و استخدامیهای این اداره نگرانی زیاد آموزشی را خلق کرده بود در نهایت مردم در سال ۹۰ علیرغم اجتماع ثروت و قدرت سیاسی، دست زارعی را بهعنوان شخص پیروز بالا بردند.
زارعی که از هر فرصتی برای تبلیغات و تأثیر بر احساسات مردم به بهره برد، بعد از پیروزی در انتخابات ۹۰، از هماندیشی با شایستگان جریان خود و حتی از بزرگان اصلاحطلب فاصله گرفت و تکروی پیشه کرد و به همین دلیل در تصمیمات و انتصابات و استخدامیها، اشتباهاتی داشت تا جایی که گاهی از یک خانواده در چند استخدامی و انتصاب بدون توجه به شایستگی طرف مقابل حمایت کرد همزمانی تاجگردون با دوره ایشان، باعث شده بود اصولگرایان و مخالفان زارعی از ضعیف شمردن بویراحمد مرکز استان بهخصوص در توزیع اعتبارات و سفر مقامات کشوری توسط تاجگردون به گچساران بگویند تا جایی که بزرگواری در حمله تند به تاجگردن، ایشان را نوچه لاریجانی خطاب کرد و گفت ریاست کمیسیون برنامهوبودجه مزد خوشخدمتی به لاریجانی هست و بیحرمتی به مرکز استان را بیاحترامی به تمام مردم استان نامید. زارعی فکر نمیکرد عدم داشتن گفتمان مشخص و محافظهکاری و عدم هماندیشی با بزرگان اینقدر برایش گران تمام شود و روزی برسد متعصبترین طرفدارن وی در ۸۶ و ۹۰ دیگر در ۹۴ یا ۱۳۹۸ تعصب خاصی روی وی نداشته باشد و یا سکوت پیشه کنند یا تمام توان خود را برای زمینزدن زارعی به کار بگیرند.
غلام محمد زارعی از سال ۸۱ که وارد این سطح از سیاست شد تا به امروز مشخص نیست بالاخره چه تصمیمی گرفته است از حمایت از احمدینژاد گرفته تا حمایت از ولایتی و در ادامه حمایت از حسن روحانی و حمایت از شهید رئیسی در سال ۱۴۰۰ و صحبت در ستاد وی، و حمایت از قالیباف و ابهام در حمایت وی از پزشکیان یا جلیلی از رازهای عجیب شخصیت سیاسی زارعی است نبود گفتمان، فقدان تشکیلات، بعضاً تبعیض و عدم برنامه مشخص و و گاهی فقدان شایستهگزینی در نگاه وی همچون بکارگیریهای فلهای در برخی بیمارستانها و دیگر ادارات در زمان وی و یا گرفتن مجوز بکارگیری۳۰۰ نیروی نهضتی بدون آزمون فقط در یک مرحله، عدم هماندیشی با بدنه جریان خود بهخصوص شایستگان و بزرگان اصلاحطلب، لجبازی با منتقدان داخلی، حضور همزمان تاجگردون، بعضاً تبعیض در استخدامیها، کمکاری و انفعال در قانونگذاری، ضعف در نظارت بر اجرای قانون و فقدان تذکر و نطق های قابلقبول در مجلس، نسبتاً سکوت در مقابل سقوط هواپیمای شرکت آسمان در دنا و انتقالی به وزارت نفت و... از عوامل شکست زارعی شد در کنار این موارد نگاه به برخی افراد خاص در انتصابات و... باعث بدبینی دیگر حامیان بدنه وی و حتی بخشی از طایفه وی نیز گردید روزبهروز ریزشهای زارعی زیاد شد تا در انتخابات ۹۴ با رزش تقریباً ۴۰ هزارتایی و فقط با اختلاف ۲ هزار رأی آنهم با حرفوحدیث بسیار، هدایت خواه را شکست داد و مجدد وارد بهارستان شود و در سال ۹۸ با وجودی بهصراحت به یاران خود در جلسات وعده پیروزی میداد با ۲۷ هزار رأی خداحافظی تلخی با بهارستان داشت. دراینبین نباید تصمیم بسیاری از نخبگان و بزرگان نزدیک به غلام محمد زارعی را نادیده گرفت و آنها را تحسین نکرد؛ زیرا به دلیل فرهنگ بالای سیاسی و کنارگذاشتن تعصبات کورکورانه، با دیدن عملکرد غلام محمد زارعی در آن زمان و ترس از نوشتن اشتباهات وی به نام آنها در صورت تداوم حضور زارعی در مجلس، وقتی از اصلاح زارعی ناامید شدند تصمیم گرفتند از حمایت وی در انتخابات دست بکشند؛ زیرا نمیخواستند به قیمت انتصاب چند مدیر و بکارگیری تعدادی از جوانان نزدیک به خود، کار به جایی برسد که بویراحمد را در مقابل خود ببینند و اگر زارعی بعد از انتخابات ۹۸ مانند امروز مهدی روشنفکر به فعالیتهای انتخاباتی خود ادامه میداد قطعاً توسط همان افراد مداوم مورد نقد قرار میگرفت؛ اما حضور در تهران و سکوت در دو سال، سال بعد از شکست در انتخابات ۹۸، تا حد زیادی از بهوجودآمدن خیلی از حاشیهها جلوگیری کرد. امروز اگر نماینده سابق مداوم توسط نزدیکان و حلقه اول خود نقد میشود و گاهی وارد حاشیه میشود؛ چون بدون وجه به منزلت بزرگان و آینده جوانان این جریان از همان ۱۱ اسفند بدون هماندیشی با حلقه متنفذان شروع به فعالیت انتخاباتی برای ۱۴۰۶ کرد.
در زمان غلام محمد زارعی کنشهای جدید در سیاست بویراحمد پُررنگتر شد؛ اول فاتحهخوانی به مهمترین حرکت سیاسی و تبلیغاتی تبدیل شد و دوم جرقه پررنگشدن تقسیم مناصب و بکارگیریهای بدون ضابطه زده شد؛ یعنی با وجود جریان اصلاحطلبی حامی زارعی؛ اما نگاه ایشان به افراد خاص مشهود بود؛ اما بااینوجود نگاه به جریان زارعی به دلیل همان توزیع ناقص فرصتها میان همه طوایف، همچنان تا حدودی جریانی مانده بود. زیرا بخش اصلی بدنه پشت سر زارعی و هدایت خواه از دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا بودند و بهعنوانمثال در فلان روستا در سپیدار و سادات محمودی شاهد بودیم اعضای یک خانواده انتخابهای مختلفی داشتند؛ یعنی ملاک انتخاب طوایف مختلف در زمان زارعی، بیشتر جریانی بود؛ اما با ورود نماینده سابق به دلایل مختلف که در بخش مربوط به نماینده سابق توضیح خواهیم داد. سیاست نقاب غیرسیاسی به خود گرفت بخشی از این موضوع به خود او و مجموعه ایشان مربوط بود و بخشی به رفتار مخالفان و رقبا درگذشته ارتباط داشت و بخشی به بدنه حامی نماینده سابق و رفتار منتقدان و مخالفان در زمان حضور وی در مجلس ارتباط داشت.
زارعی در سال ۱۴۰۲ احتمالاً به چهار دلیل یک؛ فراموشنشدن، دوم؛ جلوگیری از حضور یکی از هم طایفههای خود در انتخابات و سوم به خیال رد صلاحیت یکی از نامزدها و امتحانکردن مجدد شانس خود وارد صحنه انتخابات شد دهها بار با صراحت به مردم و اطرافیان گفت به هر قیمتی، تا آخر میمانم؛ اما بعد از تأیید صلاحیت نامزدهای مربوطه به تهران سفر کرد آنجا نیز توفیقی کسب نکرد و البته نباید فراموش کنیم به دلیل اینکه تکلیف گفتمانی ایشان با خودش و مردم هیچگاه مشخص نبود و خلاف تاجگردون، از وسعت و عمق نفوذ کمی در سطح ملی برخوردار بود در میان چهرههای شاخص در استان و تهران جایگاه درخوری نداشت (جایگاه نداشتن به معنای برتری شخصیتی و عملکردی چهرههای شاخص نسبت به ایشان نیست؛ بلکه به معنای مقبولیت است).
ناگفته نماند نمایندگان سابق همچون سید باقر، محمودیان و ستار هدایت خواه نیز از حمایت طایفهای خود برخوردار بودند؛ اما در تقسیم مناصب و استخدامیها، آنچه بسیار در بین مردم مشهود بود نگاه جریانی این افراد بدون توجه به طایفه و منطقه بود و یکی از دلایل استقبال از مهدی روشنفکر بعد از ورود زارعی به مجلس همین کمرنگشدن دوقطبی اصلاحطلب_ اصولگرا در بویراحمد و پررنگشدن نگاه طایفهای بود. (یکی از دلایل)
انصاف حکم میکند محاسن غلام محمد زارعی نیز بگوییم محاسنی مانند خستگیناپذیری جهت پیگیری برخی مطالبات مردم و حامیان و برخی کارهای عامالمنفعه، هزینه مالی بسیار از جیب شخصی برای مردم، کارکنان دفاتر تهران و یاسوج، توجه به هزینههای حامیان و ایابوذهاب آنها در جلسات و سفرها و حتی در انتخابات، خوشرویی و ارتباط عمومی بسیار عالی با مخالفان و منتقدان و توجه خاص و حمایت از برخی لیدرها، عدم توجه به مسائل منطقهای در پیگیری زیرساختها توجه به بخشهای لوداب و شهرستان دنا و مارگون بهگونهای که فعالیت عمرانی دولت در زمان وی در بخشهای پاتاوه، مارگون، لوداب و دنای مرکزی یا چهارخطه شدن ۳۵ کیلومتر از مسیر یاسوج _ اصفهان و.از دیگر مناطق بویراحمد بیشتر بود گرفتن مجوز پروژههای بزرگی همچون تقاطع غیرهمسطح مهریان، گازرسانی زیلایی و تلاش برای توسعه مسیر سی سخت و پیگیری برای بهرهبرداری از میدان گازی مختار از اقدامات دیگر دولت در زمان زارعی بود و عملکرد بسیار بهتری در زمینه زیرساختهای عمرانی در زمان وی نسبت به مهدی روشنفکر نماینده سابق صورت گرفت؛ اما این برتری عمرانی و برتریهای دیگر به معنای این نیست که باید وی مجدد قصد ورود به بهارستان را داشته باشد. یعنی عملکرد ضعیف روشنفکر و بهرامی و ریزشهای این دو نفر کاری کرده که غلام محمد زارعی که در سال ۹۸، نزدیک به ۶۰ هزار رأی نسبت به سال ۹۰ ریزش آرا داشته احساس میکند از نظر کارآمدی و مردمداری برتری فاحشی نسبت به این دو نفر است و مجدد قصد دارد وارد میدان انتخابات شود.
امروز بویراحمد و استان نیاز به تفکراتی نو و خلاق و انسانهای جدید برای حرکت به سمت توسعه دارد. افرادی که در سطح کلان سیاست و نفوذ در لایههای مختلف قدرت حرفی برای گفتن و در استان برنامه و طرحی برای توسعه و استفاده مؤثر از ظرفیتهای موجود انسانی و منابع طبیعی داشته باشند و با اصول سیاست آشنا باشند و تکلیفشان با خودشان مشخص باشد؛ زیرا پرچمداری انسانهای متناقض که با الفبا و اصول سیاست آشنا نیستند حتی اگر در برخی زمینهها موفق باشند در سیاست عملاً باعث خسارت شدید به هویت حامیان خود خواهد شد؛ زیرا حامیان چنین افرادی به انسانهای چشم و گوش بسته و فاقد اختیار و انتخابی تبدیل میشوند که باتوجهبه سیاستها، رفتار و تصمیمات این پرچمداران برای یک موضوع مشخص روزی یک موضع میگیرند و در موضوعات مهم چون این پرچمداران از سر ناآگاهی یا ترس و ترجیح منافع شخصی بر منافع ملت، موضعی اتخاذ نمیکنند سکوت میکنند تا روزی که متوجه میشوند چه بلایی بر سر هویت خود آوردهاند و تا سالها شاید چند دهه نخواهند توانست هویت ترکخورده خود را ترمیم کنند.
غلام محمد زارعی بعد از ۱۶ سال در سطح اول سیاست بویراحمد تکلیفش هنوز با خودش مشخص نیست در بویراحمد با کمک اصلاحطلبان، تفکری را شکست داد که به قول خودش دغلبازان و عامل عقبماندگی بویراحمد بودند؛ اما گاهی در همان زمانها در سطح ملی حامی احمدینژاد و ولایتی از بزرگان همان اصولگرایان بویراحمد بودند و در سال ۱۴۰۰ برای همان تفکر و در کنار روشنفکر، هدایت خواه و دوستانشان بدون توجه به هزینههای ۱۶ساله اصلاحطلبان و تفکرات اصلاحطلبانه غالب بزرگان طایفه خود که زمانی همراه وی بودند، و بدون کوچکترین هماندیشی با دوستداران خود در ستاد ابراهیم رئیسی سخنرانی کرد تا احتمالاً بتواند جایگاهش در دولت رئیسی و بهویژه وزارت نفت و گرفتن حکم دستیاری وزیر را تثبیت کند. بهخصوص وقتی فکر میکرد دولت رئیسی حداقل هشت سال در مسند قدرت است. در شورای وحدت اصولگرایان با افتخار حضور پیدا میکند و در انتخابات ۱۴۰۳ به گمان قبولی قالیباف، در ستاد قالیباف حاضر میشود و در دور دوم انتخابات آنچنان دو دل میشود و نمیداند پیروز انتخابات چه کسی است که مشخص نیست هنوز بین جلیلی و پزشکیان به سمت کدام یک برود. یعنی تکلیف تفکر سیاسی زارعی هنوز مشخص نیست! و آیا نمیشد به حرمت چند هزار اصلاحطلب حامی خود با آنهمه هزینه ۱۶ساله سیاسی، تصمیم درستی بگیرد و اینگونه حرکت نکند؟ تا اصلاحطلبان امروز از کار خود ناراحت نشوند و احساس شکست نکنند؟! و اگر تفکر اصولگرایی تا این اندازه دلخواه و مطلوب زارعی است که حاضر است در ستاد انتخابات ریاستجمهوری این جریان در کنار دیگران ایراد سخنرانی کند چرا در بویراحمد مقابل چنین تفکری بود؟ آیا چیزی جز قدرت و منافع سیاسی میتواند این دوگانگی بزرگ و این سیاست رفتاری را توجیه کند؟ آیا تأثیرگذاری این تفکر سیاسی بر امور داخلی و خارجی در سطح ملی بیشتر نیست؟ و آیا جناب زارعی یکلحظه به آنهمه هزینه سنگینی که به چند هزار جوان حامی خود از سالهای ۸۲ تا ۹۸ به دلیل تقابل با تفکر هدایت خواه و حلقه اطراف وی تحمیل کرد فکر نکرد؟
در پایان باید گفت باوجود این افراد در جامعه و وجه اجتماعی قابلقبولی دارند و محاسنی نیز در سیاست دارند؛ اما برای استان کهگیلویه و بویراحمد دیگر چنین چهرههای تکراری که در گفتمان، تشکیلاتسازی، بهادادن به نخبگان، هماندیشی با شایستگان ضعفهای اساسی دارند و ثبات قابلقبولی در سیاست ندارند کارآیی ندارند و باید طرحی نو انداخت و اعتماد مجدد به افراد امتحان پس داده و عمری که بهسرعت باد میرود عقلاً جایز نیست.
در بخش دوم به عملکرد سیاسی_ اجتماعی محمد بهرامی و دلایل ضعف ایشان در مجلس و ریزشهای فراوان نماینده فعلی در این دوره یکساله خواهیم پرداخت و در بخش سوم به عملکرد مهدی روشنفکر و کارنامه وی میپردازیم و در بخش چهارم از منظرهای مختلف عملکرد این سه نفر با ذکر مصادیق و آمار و ارقام با یکدیگر را مقایسه و بررسی میکنیم.