تاریخ انتشار
شنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۲۴
کد مطلب : ۴۹۸۷۰۷
یادداشت ارسالی؛
انتصاب ایرج کاظمیجو به فرمانداری کهگیلویه؛ دیر هنگام اما شایسته و مدبرانه
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛یادداشت ارسالی - انتخاب فرماندار برای شهرستان کهگیلویه در هالهای از چالشها و انتظارات مهم سیاسی و اجرایی قرار گرفته بود. به گزارش منابع آگاه، روند این انتخاب به دلیل حساسیت بالای مسأله و اصرار تصمیمگیرندگان استانی و ملی بر گزینش فردی شایسته، کارشناسی، و دور از فشارهای سیاسیِ، با تأخیر همراه شده بود. در این میان، نام *ایرج کاظمی*، چهرهای شناخته شده در عرصههای فرهنگی و اجرایی، به عنوان گزینه نهایی شده بود؛ انتصابی که میتواند تحولی اساسی در مدیریت این منطقه ایجاد کند و الگویی برای نهادینهسازی شایسته سالاری در نظام اداری ایران باشد.
ایرج کاظمی، با پیشینهای درخشان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، همواره به عنوان فردی عملگرا، دارای روحیهی مطالبهگری منطقی، و حامی گفت وگوی کارشناسی شناخته شده است. تجربهی او در ایجاد اجماع میان جریانهای سیاسی متنوع و تکیه بر خرد جمعی برای حل مسائل اجرایی، از جمله نقاط قوتی است که نظر مثبت مقامات استانی و کشوری را به خود جلب کرده است. رویکرد او به مدیریت، مبتنی بر شفافیت، پاسخگویی، و بهرهگیری از نظرات متخصصان هر حوزه است؛ رویکردی که در تضاد آشکار با روشهای سنتیِ «تصمیمهای فردی» و «رانتخواری» قرار دارد.
روشن است که چنین رویکردی به مدیریت، به ویژه در مناطق کمتر برخورداری مانند کهگیلویه که همواره در معرض فشارهای قبیلهای و سیاسی بودهاند، با مقاومت گروههای ذینفع قدیمی روبه رو خواهد شد. گزارشها حاکی از آن است که برخی افراد و جریانهای شهرستانی که در پیشگان مردم مردود شدهاند و سالها از رابطههای غیرشفاف و تقسیم امتیازات اداری سود میبردند، از انتصاب کاظمی هراسانند. این هراس، نه از موضع دغدغهی مردمی، که از ترس افشای شبکههای فساد و قطع شدن رشتهی رانتهای پنهانی است. کاظمی در سوابق گذشته نشان داده که اولویت نخست او نه «رضایت این یا آن جریان»، که تحقق منافع عمومی از مسیر شایسته سالاری است.
نکتهی قابل تأمل دیگر، وجه هی فرهنگی و علمی ایرج کاظمی است. او به عنوان چهرهای دارای تحصیلات آکادمیک و روحیه کنشگری سیاسی که در مکتب تعامل سازنده و دانش محور پرورش یافته، نمایندهی نسلی جدید از مدیران ایرانی است که به جای تکیه بر زد و بندهای سیاسی، بر تخصص، اخلاق حرفهای، و پاسخگویی به مردم تأکید دارند. انتصاب چنین افرادی به پستهای کلیدی، پیامی واضح به بدنهی اداری کشور است: عصر «مدیران بیتجربه و وابسته» به سر آمده و ساختار حکمرانی ایران به سمت professionalism (حرفهای گرایی) و meritocracy (شایسته سالاری) در حرکت است.
اگرچه مقاومتهای شهرستانی و فشارهای سیاسی روند انتصاب کاظمی را با چالش مواجه کرد که البته تأثیری بر تصمیم نهایی نداشت، اما اصرار تصمیم گیرندگان بر این انتخاب، نشان دهندهی عزم جدی برای اصلاح روشهای مدیریتی در سطح استانی است. موفقیت کاظمی در کهگیلویه نه تنها میتواند به بهبود خدماترسانی در این منطقه بیانجامد، بلکه الگویی عملی برای سایر استانها خواهد بود تا با تکیه بر مدیران شایسته، پاسخگو، و دور از فساد، گامهای بلندی در مسیر توسعهی متوازن بردارند. اکنون انتظار میرود کاظمی، فرصتی تاریخی را برای تحقق «حکمرانی خوب» در کهگیلویه رقم بزند.
ایرج کاظمی، با پیشینهای درخشان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، همواره به عنوان فردی عملگرا، دارای روحیهی مطالبهگری منطقی، و حامی گفت وگوی کارشناسی شناخته شده است. تجربهی او در ایجاد اجماع میان جریانهای سیاسی متنوع و تکیه بر خرد جمعی برای حل مسائل اجرایی، از جمله نقاط قوتی است که نظر مثبت مقامات استانی و کشوری را به خود جلب کرده است. رویکرد او به مدیریت، مبتنی بر شفافیت، پاسخگویی، و بهرهگیری از نظرات متخصصان هر حوزه است؛ رویکردی که در تضاد آشکار با روشهای سنتیِ «تصمیمهای فردی» و «رانتخواری» قرار دارد.
روشن است که چنین رویکردی به مدیریت، به ویژه در مناطق کمتر برخورداری مانند کهگیلویه که همواره در معرض فشارهای قبیلهای و سیاسی بودهاند، با مقاومت گروههای ذینفع قدیمی روبه رو خواهد شد. گزارشها حاکی از آن است که برخی افراد و جریانهای شهرستانی که در پیشگان مردم مردود شدهاند و سالها از رابطههای غیرشفاف و تقسیم امتیازات اداری سود میبردند، از انتصاب کاظمی هراسانند. این هراس، نه از موضع دغدغهی مردمی، که از ترس افشای شبکههای فساد و قطع شدن رشتهی رانتهای پنهانی است. کاظمی در سوابق گذشته نشان داده که اولویت نخست او نه «رضایت این یا آن جریان»، که تحقق منافع عمومی از مسیر شایسته سالاری است.
نکتهی قابل تأمل دیگر، وجه هی فرهنگی و علمی ایرج کاظمی است. او به عنوان چهرهای دارای تحصیلات آکادمیک و روحیه کنشگری سیاسی که در مکتب تعامل سازنده و دانش محور پرورش یافته، نمایندهی نسلی جدید از مدیران ایرانی است که به جای تکیه بر زد و بندهای سیاسی، بر تخصص، اخلاق حرفهای، و پاسخگویی به مردم تأکید دارند. انتصاب چنین افرادی به پستهای کلیدی، پیامی واضح به بدنهی اداری کشور است: عصر «مدیران بیتجربه و وابسته» به سر آمده و ساختار حکمرانی ایران به سمت professionalism (حرفهای گرایی) و meritocracy (شایسته سالاری) در حرکت است.
اگرچه مقاومتهای شهرستانی و فشارهای سیاسی روند انتصاب کاظمی را با چالش مواجه کرد که البته تأثیری بر تصمیم نهایی نداشت، اما اصرار تصمیم گیرندگان بر این انتخاب، نشان دهندهی عزم جدی برای اصلاح روشهای مدیریتی در سطح استانی است. موفقیت کاظمی در کهگیلویه نه تنها میتواند به بهبود خدماترسانی در این منطقه بیانجامد، بلکه الگویی عملی برای سایر استانها خواهد بود تا با تکیه بر مدیران شایسته، پاسخگو، و دور از فساد، گامهای بلندی در مسیر توسعهی متوازن بردارند. اکنون انتظار میرود کاظمی، فرصتی تاریخی را برای تحقق «حکمرانی خوب» در کهگیلویه رقم بزند.