تاریخ انتشار
سه شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۰۳:۰۰
کد مطلب : ۴۹۵۱۵۲
یادداشت؛
آیا مذاکره با دولت جدید آمریکا راهگشا خواهد بود؟
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛یک کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی با اشاره به آغاز دوره جدید ریاستجمهوری ترامپ در آمریکا و طرح مجدد مذاکره با آمریکا برای رفع تحریمها، فرصتها و تهدیدهای مذاکره مجدد با ایالات متحده را مورد بررسی قرار داد.
به گزارش کبنا، پیمان صالحی کارشناس مسائل سیاسی، در یادداشتی با اشاره به آغاز دوره جدید ریاستجمهوری دونالد ترامپ در آمریکا، نوشت: دونالد ترامپ تا ساعاتی دیگر برای دومین بار رئیسجمهور آمریکا خواهد شد و بر کرسی «دفتر بیضی» تکیه میزند.
در چنین شرایطی در ایران برخی گروههای سیاسی در فکر مذاکره با ترامپ با دستور کار رفع تحریمها هستند. به همین بهانه خوب است نگاهی بیندازیم به اینکه واقعاً مشکل غرب با ایران بر سر صنعت موشکی و هستهای و مسائل منطقه است یا مسئلهای فراتر از این موضوعات غرب را با ما دچار مشکل کرده است.
در قرن 17 میلادی جان لاک فیلسوف انگلیسی مسئلهی عدم دسترسی به حاق حقیقت (عیسی مسیح) و جدایی کلیسا از دولت را مطرح کرد و با ترسیم مدلی که امروزه آن را لیبرالیسم میشناسیم توانست به ابر قدرت شدن انگلستان کمک شایانی بکند و آمریکا را بیش از 100 سال تحت سیطرهی خود در بیاورد و بر دیگر نقاط جهان نفوذ کند.
مکتب سیاسی لیبرالیسم 200 سال بر دنیا حاکم شد تا اینکه در قرن 19 مکتب سیاسی دیگری تحت عنوان مارکسیست ظهور کرد و کارل مارکس و فریدریش انگلس در مانیفست کمونیست و سرمایه به نقد سرمایه داری پرداختند و با پیشنهاد یک جامعه بدون طبقاتی و مالکیت خصوصی به ترویج یک نظام سیاسی_اجتماعی جدید پرداخت.
تفاوت میان مارکسیسم و لیبرالیسم در بحث عقل ایمانی آنجاست که مارکسیسم اساساً همه چیز را از ماده میدانست و مارکس خود را ماتریالیست میدانست و به نفی وجود خداوند میپرداخت و توماس جفرسون لیبرال نیز که از بنیانگذاران لیبرالیسم در آمریکا و از نویسندگان اعلامیه استقلال 1776 آمریکا است، اعتقاد داشت: برای من فرقی نمیکند همسایهی من بیست خدا داشته باشدیا یک خدا.
عالم معنا و دین در نگاه مارکسیست اساساً وجود نداشت و در لیبرالیسم دین یک فریضهی فردی است و در اجتماع و سیاست کارآیی ندارد، این دو مکتب بعد از جنگ جهانی دوم جهان را به قسم تقسیم کرده و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و متحدانش بهعنوان بلوک شرق به نمایندگی از مکتب مارکسیسم و ایالات متحدهی آمریکا و متحدانش بلوک غرب را به نمایندگی از نظام سرمایهداری و لیبرالیسم تشکیل دادند.
سیطرهی ۳۰۰ساله لیبرالیسم و 100 سالهی مارکسیسم در دنیا با انقلاب 1979 میلادی ایران و تشکیل حکومت جمهوری اسلامی که با شعار نه شرقی و نه غربی به رد هر دو مکتب سیاسی حاکم بر جهان روی کار آمد زیر سؤال رفت. انقلاب اسلامی معتقد بود دین و شریعت میتواند همهی نیازهای بشریت را جواب داده و از سیاست و فرهنگ و اقتصاد تا مسائل اجتماعی و فردی را اسلام در دل خود جایداده و راه سومی در جهان وجود دارد تحت عنوان اسلام سیاسی، از این جا بود که دشمنیها با جمهوری اسلامی ایران شروع شد، لیبرالهایی که دین را به حاشیه برده بودند و آن را صرفاً یک موضوع فردی میدیدند و مارکسیستهایی که دین را افیون تودهها میدانستند.
حکومتی که رهبر آن امام خمینی (ره) اعتقاد داشت اسلام دین سیاست است و در سخنان خود بهصراحت این موضوع را اذعان و اعتقاد داشتند: گمان نشود اسلام مثل مسیحیت است، فقط یک رابطهی معنوی مابین افراد و خدای تبارکوتعالی است و بس، اسلام برنامهی زندگی دارد، اسلام برنامهی حکومت دارد (صحیفه امام، ج 1، ص 119)، را نمیتوانستند قبول کنند و در خلال جنگ سرد هر دو ابرقدرت شرق و غرب به یک نقطهی مشترک رسیدند و آن کمک به صدام برای نابودی جمهوری اسلامی بود، جمهوری اسلامیای که مکتب جدید و نجاتبخش اسلام سیاسی را بهعنوان یک ایدئولوژی و راه سوم مطرح کرد.
امروز که در آستانهی چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران هستیم از گوشهوکنار دولت محترم از آمادگی برای مذاکرات برای رفع تحریمهای ظالمانه صحبت میشود، اما قبل از آن باید به این نکته توجه نمود که مسئلهی غرب با ایران بر سر موشک و انرژی هستهای و حضور ایران در منطقه غرب آسیا نیست، غرب به دنبال حذف مکتبی است که در آن دین و دنیای مردم را به سعادت میرساند.
غربی که حدود چهارصد سال در تلاش است به دنیا ثابت کند دین یک امر شخصی است، نمیتواند بپذیرد حکومتی در دنیاست که مردمانش پذیرفتهاند اسلام تمامی خواستههای جمعی و فردی بشر را پاسخ میدهد و این حکومت [جمهوری اسلامی ایران] به دنبال صادرکردن این مکتب است.
رهبر معظم انقلاب فرمودند: برای رفع تحریمها باید تدبیر اندیشید، اما خنثیسازی تحریم دست ما است (31 تیرماه 1403)، در دنیایی که حتی کشورهای مسلمان حاشیه خلیج فارس نیز تن به حکومت سکولار دادهاند و غربی که دین را به حاشیه برده است به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، فشارها از روی ایرانی که پرچمدار حکومت دینی و سیاسی است برداشته نخواهد شد و در بهترین حالت یک توافق موقت صورت خواهد گرفت همانطور که تجربه برجام این را به ما میگوید.
امروز ما میتوانیم با پیش برد مذاکرات با غربیها، با نگاه به توانمندیهای داخل در صدد خنثیسازی تحریمها قدم برداریم و توجهی به آمدن و رفتنهای سیاستمداران در دنیا نداشته باشیم.
به گزارش کبنا، پیمان صالحی کارشناس مسائل سیاسی، در یادداشتی با اشاره به آغاز دوره جدید ریاستجمهوری دونالد ترامپ در آمریکا، نوشت: دونالد ترامپ تا ساعاتی دیگر برای دومین بار رئیسجمهور آمریکا خواهد شد و بر کرسی «دفتر بیضی» تکیه میزند.
در چنین شرایطی در ایران برخی گروههای سیاسی در فکر مذاکره با ترامپ با دستور کار رفع تحریمها هستند. به همین بهانه خوب است نگاهی بیندازیم به اینکه واقعاً مشکل غرب با ایران بر سر صنعت موشکی و هستهای و مسائل منطقه است یا مسئلهای فراتر از این موضوعات غرب را با ما دچار مشکل کرده است.
در قرن 17 میلادی جان لاک فیلسوف انگلیسی مسئلهی عدم دسترسی به حاق حقیقت (عیسی مسیح) و جدایی کلیسا از دولت را مطرح کرد و با ترسیم مدلی که امروزه آن را لیبرالیسم میشناسیم توانست به ابر قدرت شدن انگلستان کمک شایانی بکند و آمریکا را بیش از 100 سال تحت سیطرهی خود در بیاورد و بر دیگر نقاط جهان نفوذ کند.
مکتب سیاسی لیبرالیسم 200 سال بر دنیا حاکم شد تا اینکه در قرن 19 مکتب سیاسی دیگری تحت عنوان مارکسیست ظهور کرد و کارل مارکس و فریدریش انگلس در مانیفست کمونیست و سرمایه به نقد سرمایه داری پرداختند و با پیشنهاد یک جامعه بدون طبقاتی و مالکیت خصوصی به ترویج یک نظام سیاسی_اجتماعی جدید پرداخت.
تفاوت میان مارکسیسم و لیبرالیسم در بحث عقل ایمانی آنجاست که مارکسیسم اساساً همه چیز را از ماده میدانست و مارکس خود را ماتریالیست میدانست و به نفی وجود خداوند میپرداخت و توماس جفرسون لیبرال نیز که از بنیانگذاران لیبرالیسم در آمریکا و از نویسندگان اعلامیه استقلال 1776 آمریکا است، اعتقاد داشت: برای من فرقی نمیکند همسایهی من بیست خدا داشته باشدیا یک خدا.
عالم معنا و دین در نگاه مارکسیست اساساً وجود نداشت و در لیبرالیسم دین یک فریضهی فردی است و در اجتماع و سیاست کارآیی ندارد، این دو مکتب بعد از جنگ جهانی دوم جهان را به قسم تقسیم کرده و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و متحدانش بهعنوان بلوک شرق به نمایندگی از مکتب مارکسیسم و ایالات متحدهی آمریکا و متحدانش بلوک غرب را به نمایندگی از نظام سرمایهداری و لیبرالیسم تشکیل دادند.
سیطرهی ۳۰۰ساله لیبرالیسم و 100 سالهی مارکسیسم در دنیا با انقلاب 1979 میلادی ایران و تشکیل حکومت جمهوری اسلامی که با شعار نه شرقی و نه غربی به رد هر دو مکتب سیاسی حاکم بر جهان روی کار آمد زیر سؤال رفت. انقلاب اسلامی معتقد بود دین و شریعت میتواند همهی نیازهای بشریت را جواب داده و از سیاست و فرهنگ و اقتصاد تا مسائل اجتماعی و فردی را اسلام در دل خود جایداده و راه سومی در جهان وجود دارد تحت عنوان اسلام سیاسی، از این جا بود که دشمنیها با جمهوری اسلامی ایران شروع شد، لیبرالهایی که دین را به حاشیه برده بودند و آن را صرفاً یک موضوع فردی میدیدند و مارکسیستهایی که دین را افیون تودهها میدانستند.
حکومتی که رهبر آن امام خمینی (ره) اعتقاد داشت اسلام دین سیاست است و در سخنان خود بهصراحت این موضوع را اذعان و اعتقاد داشتند: گمان نشود اسلام مثل مسیحیت است، فقط یک رابطهی معنوی مابین افراد و خدای تبارکوتعالی است و بس، اسلام برنامهی زندگی دارد، اسلام برنامهی حکومت دارد (صحیفه امام، ج 1، ص 119)، را نمیتوانستند قبول کنند و در خلال جنگ سرد هر دو ابرقدرت شرق و غرب به یک نقطهی مشترک رسیدند و آن کمک به صدام برای نابودی جمهوری اسلامی بود، جمهوری اسلامیای که مکتب جدید و نجاتبخش اسلام سیاسی را بهعنوان یک ایدئولوژی و راه سوم مطرح کرد.
امروز که در آستانهی چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران هستیم از گوشهوکنار دولت محترم از آمادگی برای مذاکرات برای رفع تحریمهای ظالمانه صحبت میشود، اما قبل از آن باید به این نکته توجه نمود که مسئلهی غرب با ایران بر سر موشک و انرژی هستهای و حضور ایران در منطقه غرب آسیا نیست، غرب به دنبال حذف مکتبی است که در آن دین و دنیای مردم را به سعادت میرساند.
غربی که حدود چهارصد سال در تلاش است به دنیا ثابت کند دین یک امر شخصی است، نمیتواند بپذیرد حکومتی در دنیاست که مردمانش پذیرفتهاند اسلام تمامی خواستههای جمعی و فردی بشر را پاسخ میدهد و این حکومت [جمهوری اسلامی ایران] به دنبال صادرکردن این مکتب است.
رهبر معظم انقلاب فرمودند: برای رفع تحریمها باید تدبیر اندیشید، اما خنثیسازی تحریم دست ما است (31 تیرماه 1403)، در دنیایی که حتی کشورهای مسلمان حاشیه خلیج فارس نیز تن به حکومت سکولار دادهاند و غربی که دین را به حاشیه برده است به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، فشارها از روی ایرانی که پرچمدار حکومت دینی و سیاسی است برداشته نخواهد شد و در بهترین حالت یک توافق موقت صورت خواهد گرفت همانطور که تجربه برجام این را به ما میگوید.
امروز ما میتوانیم با پیش برد مذاکرات با غربیها، با نگاه به توانمندیهای داخل در صدد خنثیسازی تحریمها قدم برداریم و توجهی به آمدن و رفتنهای سیاستمداران در دنیا نداشته باشیم.