تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۵۳
کد مطلب : ۵۰۰۴۷۰
راه خروج ایران و آمریکا از بنبست هستهای چیست؟
ابتکار روسیه: ناجی مذاکرات ایران و آمریکا یا بازی جدید قدرت؟
۰
کبنا ؛در حالی که سایه اختلافات و تنش در حوزه برنامه هستهای بار دیگر بر روابط تهران و واشنگتن سنگینی میکند، یک ابتکار تازه با عنوان «کنسرسیوم غنیسازی اورانیوم» به محوریت معادلات دیپلماتیک منطقه اضافه شده است؛ طرحی که قرار است تأمین سوخت هستهای کشورهای منطقه را در قالب یک چارچوب چندملیتی و زیر ذرهبین کامل آژانس بینالمللی انرژی اتمی مدیریت کند. این ایده، فصل تازهای را در پرونده سیاست هستهای خاورمیانه میگشاید؛ فصلی که میتواند همزمان نوید دسترسی گستردهتر به انرژی هستهای صلحآمیز را بدهد و البته مناقشات قدیمی درباره تضمین های امنیتی، نظارت و مالکیت فناوری را با حساسیت بیشتری مطرح کند.
به گزارش کبنا نیوز، در بطن این معادله پیچیده، ما با تلاشی روبرو هستیم که هدف آن ایجاد تعادلی بسیار شکننده میان خطوط قرمز اعلامشده از سوی تهران و دغدغههای ایالات متحده است. دولت آمریکا، با اتکا به مدل کنسرسیوم چندملیتی، تلاش می کند برنامه هستهای ایران را از یک چارچوب مستقل و ملی خارج ساخته و آن را ذیل چتر نظارت و مدیریت جمعی و چندجانبه قرار دهد.
اما تهران، در برابر این رویکرد، قاطعانه بر حق حاکمیتی خود برای غنیسازی اورانیوم در خاک ایران تأکید میورزد و تنها زمانی اجرای طرح را قابل پذیرش میداند که ظرفیت بومی هستهای خود را حفظ کند و حضور ناظران بینالمللی، بهجای جایگزینی با نظارت خارجی، صرفاً بر شفافیت بیفزاید، نه اینکه اصل حق غنیسازی را تهدید کند. نقطه کانونی این چانهزنی، اکنون بر محل استقرار تأسیسات غنیسازی متمرکز شده است؛ جایی که ایالات متحده استقرار سایت در داخل ایران را خط قرمز میداند، حال آنکه تهران با استناد به مفاد پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)، عقبنشینی از این حق را غیرممکن و غیرقابل مذاکره اعلام کرده است.
ولی نصر: یک راهحل میانه میتواند ایران و آمریکا را از آستانه جنگ دور کند
ولی نصر، از برجستهترین اساتید روابط بینالملل و مطالعات خاورمیانه در دانشگاه جانز هاپکینز، در یادداشتی در روزنامه فایننشال تایمز با نگاهی موشکافانه به بحران هستهای کنونی مینویسد: «مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا به نقطهای رسیده که هر لحظه ممکن است شعلهور شده و به یک انفجار دیپلماتیک تبدیل شود؛ جایی که تمامی اختلافات اساسی بر یک محور کلیدی یعنی حق ایران برای تولید و ذخیره اورانیوم کمغنیشده متمرکز شده است.»
او تأکید میکند که تغییر موضع اخیر واشنگتن که اکنون تنها اجازه غنیسازی محدود و موقت را برای ایران قائل است و مصرانه میخواهد پس از پایان این دوره، تهران بهطور کامل از هرگونه فعالیت هستهای چشمپوشی کند، واکنش تند و خشمگین رهبران ایران را برانگیخته است. به باور ولی نصر، ایران این خواسته را عبور آشکار از خط قرمز غیرقابلچشمپوشی خود تلقی میکنند و با اتکا به نیازهای اساسی کشور در حوزه انرژی و درمان، بر حفظ ظرفیت بومی غنیسازی تأکید دارند. این معادله، عملاً مذاکرات را به میدان نبردی سرنوشتساز تبدیل کرده است؛ میدانی که هیچیک از طرفین حاضر به عقبنشینی از موضع اصولی خود نیست.
ولی نصر در ادامه تحلیل خود خاطرنشان میکند: «در چنین فضای متشنجی، کاخ سفید و تیم ترامپ برای شکستن مقاومت سرسخت تهران، به راهبرد فشار حداکثری روی آوردهاند؛ راهبردی که از تلفیق تهدید نظامی، تشدید تحریمهای اقتصادی و تکیه بر نقشآفرینی اسرائیل در مهار ایران شکل گرفته است. »
ولی نصر هشدار میدهد: «در این شرایط، هرگونه صدور قطعنامه یا محکومیت رسمی از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی یا وضع تحریمهای تازه توسط اروپا، میتواند تهران را به سوی خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) سوق دهد؛ اقدامی که معنای آن، پایان حضور بازرسان بینالمللی در ایران، شتابگرفتن برنامه هستهای تهران و در نهایت، باز شدن درهای جنگی است که دامنه پیامدهای آن قطعاً فراتر از مرزهای ایران و آمریکا خواهد رفت.»
با وجود همه این تنشها و هشدارها، دکتر ولی نصر یک راهحل میانه را همچنان محتمل میداند: به رسمیت شناختن حق محدود ایران برای غنیسازی اورانیوم، اما در قالب یک کنسرسیوم منطقهای و با تضمین دسترسی دائمی این کشور به سوخت هستهای مورد نیاز. به اعتقاد نصر، چنین راهکاری میتواند قفل مذاکرات را بگشاید و هر دو طرف را از مسیر تقابل و خطر جنگ دور نگه دارد؛ بدون آنکه هیچکدام ناگزیر به پذیرش شکست یا عقبنشینی آشکار از مواضع خود شوند.
دنی سیتریویچ: سرسختی آمریکا بر سر غنیسازی، بزرگترین مانع توافق است
دنی سیتریویچ، کارشناس ارشد مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل، در تحلیلی که در حساب کاربری خود در ایکس منتشر کرده، بر این باور است که افزایش تنش میان ایران، ایالات متحده و کشورهای تروئیکای اروپایی عملاً اجتنابناپذیر شده است.
سیتریویچ تأکید میکند: «این روند، با وجود تمایل اولیه هر دو طرف برای دستیابی به راهحل سیاسی، همچنان به سمت تقابل پیش میرود. علت اصلی آن روشن است: ایران هیچ توافقی را که حق غنیسازی خود را تضمین نکند، نخواهد پذیرفت. هرچند پیشنهاد ایالات متحده به ظاهر امکان تداوم محدود غنیسازی را برای ایران فراهم میآورد، اما در واقع، اصل حق ایران برای غنیسازی در خاک خود را به رسمیت نمیشناسد.»
سیتریویچ در ادامه تحلیل خود هشدار میدهد: «اما ماجرا از این هم پیچیدهتر است؛ هنگامی که مجموعهای از تهدیدات دولت، تشدید تحریمها و محدودیتهایی همچون جلوگیری از ورود ایرانیان به ایالات متحده، در کنار تحرکات تازه در آژانس بینالمللی انرژی اتمی و انتشار گزارش تند رئیس آژانس درباره برنامه هستهای ایران، وارد عرصه میشود، قطار تحولات بهسرعت به سمت اقدامات متقابل سوق پیدا میکند. این تحولات، بیتردید به اجرای مکانیزم «اسنپبک» خواهد انجامید؛ روندی که ایران را به سوی برداشتن گامهایی جدیتر در حوزه برنامه هستهای سوق میدهد؛ تا جایی که محتملترین سناریو، خروج ایران از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خواهد بود.»
او در پایان تصریح میکند: «تنها راه عبور از این چرخه پرمخاطره، دستیابی به توافقی میان ایران و ایالات متحده است. اما همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، با وجود تمایل هر دو طرف برای یافتن راهحلی سیاسی، رویکرد سرسختانه دولت آمریکا نسبت به موضوع غنیسازی اورانیوم در خاک ایران همچنان به عنوان سدی جدی بر سر راه هرگونه توافق واقعی باقی مانده است.»
آیا ابتکار تازه روسیه میتواند مذاکرات هستهای ایران را از بنبست خارج کند؟
دونالد ترامپ شامگاه چهارشنبه با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه بهصورت تلفنی گفتوگو کرد. او در شبکه اجتماعی «تروث سوشال» نوشت: «من اکنون مکالمه تلفنیام را با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، تمام کردم. این تماس تقریباً یک ساعت و ۱۵ دقیقه طول کشید. ما در مورد حمله به هواپیماهای پهلو گرفته روسیه توسط اوکراین و همچنین حملات مختلف دیگری که توسط هر ۲ طرف رخ داده است، بحث کردیم. گفتوگوی خوبی بود، اما گفتوگویی نبود که به صلح فوری منجر شود.»
رئیس جمهور آمریکا همچنین تاکید کرد: «ما همچنین در مورد ایران و این واقعیت که زمان برای تصمیم ایران در مورد سلاحهای هستهای رو به اتمام است و هرچه سریعتر باید تصمیمی اتخاذ شود صحبت کردیم! من به رئیس جمهور پوتین گفتم که ایران نمیتواند سلاح هستهای داشته باشد و در این مورد معتقدم که ما با هم توافق داریم.»
او تاکید کرد: «رئیس جمهور پوتین پیشنهاد داد که در مذاکرات با ایران شرکت خواهد کرد و شاید بتواند در به نتیجه رساندن سریع این موضوع مفید باشد. به نظر من ایران در مورد این موضوع بسیار مهم، در تصمیمگیری خود تعلل کرده و ما در مدت زمان بسیار کوتاهی به پاسخ قطعی نیاز خواهیم داشت.»
روزنامه المانیتور در گزارشی به تجربه گسترده روسیه در زمینه برنامه هسته ای ایران اشاره می کند. بر اساس توافق دوجانبهای که در سال ۲۰۰۵ میان دو کشور امضا شد، ایران اورانیوم کمغنیشده را از روسیه برای راهاندازی نیروگاه بوشهر در جنوب غربی ایران وارد میکند، به شرط آنکه سوخت مصرفشده به روسیه بازگردانده شود تا برای بازپردازش استفاده شود.
روسها همچنین در مذاکرات هستهای ایران و گروه ۱+۵ نقش اساسی ایفا کرده و در چارچوب توافق هستهای ۲۰۱۵ (برنامه جامع اقدام مشترک) موفق شدند ایران را ملزم به کاهش ذخایر اورانیوم کمغنیشده از بیش از ۱۰ هزار کیلوگرم به ۳۰۰ کیلوگرم کنند. بخش زیادی از این ذخایر به روسیه ارسال شد.
پیام اسرائیل به آمریکا؛ حمله غافلگیرانه به ایران اتفاق نخواهد افتاد
در پی نگرانیهای فزاینده از تحرکات نظامی اسرائیل، دو مقام ارشد این کشور به «آکسیوس» اعلام کردند که اسرائیل تنها در صورتی اقدام به حمله نظامی به تأسیسات هستهای ایران خواهد کرد که دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده شکست کامل مذاکرات هستهای با تهران را اعلام کند. این سخنان در حالی بیان میشود که دولت آمریکا نگرانیهایی جدی از تشدید آمادگیهای نظامی اسرائیل برای حمله به ایران ابراز کرده است و این در حالی است که مذاکرات هستهای میان تهران و واشنگتن همچنان ادامه دارد.
دونالد ترامپ، در واکنش به این تحولات، به بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل هشدار داده است که از هرگونه اقدام نظامی خودداری کند. با این حال، رئیسجمهور ایالات متحده به صراحت اعلام کرد که موضع او ممکن است «با یک تماس تلفنی تغییر کند» اگر احساس کند که مذاکرات با ایران هیچگونه پیشرفتی نداشته و به نتیجهای نخواهد رسید.
در هفته گذشته، اسرائیل با ارسال پیامی از طریق ملاقاتهای مهم در واشنگتن، به آمریکا اطمینان داد که هیچگاه به طور ناگهانی به حمله نظامی علیه ایران اقدام نخواهد کرد. این پیام توسط سه مقام ارشد اسرائیلی شامل رون درمر، وزیر امور استراتژیک، دیوید بارنیا، رئیس موساد و تساهی هنگبی، مشاور امنیت ملی به مقامات آمریکایی منتقل شد. طبق گفته مقامات اسرائیلی، آنها به همتایان آمریکایی خود توضیح دادند که اسرائیل در هیچ شرایطی قصد ندارد آمریکا را با یک حمله نظامی به ایران غافلگیر کند.
یکی از مقامات اسرائیلی در این خصوص تاکید کرد: «ما به آمریکاییها اطمینان دادیم و به آنها توضیح دادیم که تا زمانی که امکان دستیابی به یک راهحل دیپلماتیک خوب وجود دارد، نیازی به اقدام نظامی نخواهیم داشت. ما تصمیم گرفتهایم به مذاکرات فرصت دهیم و هرگونه اقدام نظامی را تا زمانی که از شکست مذاکرات مطمئن نشویم، به تأخیر بیندازیم.»
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در واکنش به تهدیدات اسرائیل، تأکید کرد که ایران هیچگاه به دنبال دستیابی به سلاح هستهای نبوده و همچنان بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای خود اصرار دارد. او به ویژه به وجود دهها کلاهک هستهای در زرادخانههای رژیم صهیونیستی اشاره کرد و این رژیم را متهم به اتهامات نادرست علیه ایران در زمینه برنامه هستهای کرد. عراقچی همچنین اظهار داشت که برنامه هستهای ایران کاملاً مطابق با قوانین بینالمللی و بر اساس فتواهای دینی است که مالکیت سلاح هستهای را منع میکند.
ابهام هستهای ایران؛ بازی هوشمندانه تهران برای بازدارندگی در برابر اسرائیل و آمریکا
تحلیلگران و کارشناسان غربی بر این نظر هستند که در شرایط کنونی، ابهام هستهای مدیریتشده جمهوری اسلامی ایران به عاملی جدی در ایجاد بازدارندگی تبدیل شده است. آن ها تاکید می کنند که تهران با تهدید به افزایش سطح غنیسازی اورانیوم تا آستانه ۹۰ درصد و همچنین با اشاره به احتمال خروج از ان.پی.تی عرصهای برای مانور استراتژیک خود گشوده است؛ عرصهای که به جمهوری اسلامی ایران امکان میدهد بدون عبور از خط قرمز ساخت بمب، همچنان ابزارهای بازدارنده مؤثری در اختیار داشته باشد.
تحلیلگران تاکید می کنند: «ایران با اتکا به این پیام که اگر شرایط ایجاب کند، در مدتزمانی کوتاه میتواند به ظرفیت تسلیحاتی هستهای دست یابد، عملاً موازنه تهدید را به نفع خود تغییر داده است. به نظر میرسد منطق استراتژیک تهران بر این فرض استوار است که دشمنان منطقهای و بینالمللی، نگران از آنکه ایران در واکنش به هرگونه حمله بزرگ، به سرعت مسیر تسلیحاتیشدن را طی کند، از آغاز چنین ماجراجوییای صرفنظر خواهند کرد. این راهبرد، تهران را در موقعیتی قرار داده که میتواند بدون عبور از مرزهای تعیینشده، همچنان قدرت بازدارندگی خود را حفظ و تثبیت کند.
در این معادله، یک لایهی اضافی از بازدارندگی نیز به چشم میخورد: این ارزیابی که حتی یک حملهی مستقیم نظامی به خاک ایران، احتمالاً هرگز قادر نخواهد بود زیرساختها و برنامهی هستهای این کشور را به طور کامل نابود سازد یا دانش فنی ارزشمند انباشتهشده را از میان ببرد. چنین حملهای، به جای حل بحران، ممکن است نتیجهای معکوس به همراه داشته باشد؛ یعنی ایران را به کشوری تهاجمیتر تبدیل کند که مهار آن بهمراتب دشوارتر و پرهزینهتر خواهد بود. در نهایت، محاسبات استراتژیک نشان میدهد هرگونه اقدام نظامی، بیش از آنکه دستاوردی ملموس به همراه آورد، میتواند منطقه را وارد چرخهای بیپایان از ناامنی و رقابت تسلیحاتی کند.
به گزارش کبنا نیوز، در بطن این معادله پیچیده، ما با تلاشی روبرو هستیم که هدف آن ایجاد تعادلی بسیار شکننده میان خطوط قرمز اعلامشده از سوی تهران و دغدغههای ایالات متحده است. دولت آمریکا، با اتکا به مدل کنسرسیوم چندملیتی، تلاش می کند برنامه هستهای ایران را از یک چارچوب مستقل و ملی خارج ساخته و آن را ذیل چتر نظارت و مدیریت جمعی و چندجانبه قرار دهد.
اما تهران، در برابر این رویکرد، قاطعانه بر حق حاکمیتی خود برای غنیسازی اورانیوم در خاک ایران تأکید میورزد و تنها زمانی اجرای طرح را قابل پذیرش میداند که ظرفیت بومی هستهای خود را حفظ کند و حضور ناظران بینالمللی، بهجای جایگزینی با نظارت خارجی، صرفاً بر شفافیت بیفزاید، نه اینکه اصل حق غنیسازی را تهدید کند. نقطه کانونی این چانهزنی، اکنون بر محل استقرار تأسیسات غنیسازی متمرکز شده است؛ جایی که ایالات متحده استقرار سایت در داخل ایران را خط قرمز میداند، حال آنکه تهران با استناد به مفاد پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)، عقبنشینی از این حق را غیرممکن و غیرقابل مذاکره اعلام کرده است.
ولی نصر: یک راهحل میانه میتواند ایران و آمریکا را از آستانه جنگ دور کند
ولی نصر، از برجستهترین اساتید روابط بینالملل و مطالعات خاورمیانه در دانشگاه جانز هاپکینز، در یادداشتی در روزنامه فایننشال تایمز با نگاهی موشکافانه به بحران هستهای کنونی مینویسد: «مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا به نقطهای رسیده که هر لحظه ممکن است شعلهور شده و به یک انفجار دیپلماتیک تبدیل شود؛ جایی که تمامی اختلافات اساسی بر یک محور کلیدی یعنی حق ایران برای تولید و ذخیره اورانیوم کمغنیشده متمرکز شده است.»
او تأکید میکند که تغییر موضع اخیر واشنگتن که اکنون تنها اجازه غنیسازی محدود و موقت را برای ایران قائل است و مصرانه میخواهد پس از پایان این دوره، تهران بهطور کامل از هرگونه فعالیت هستهای چشمپوشی کند، واکنش تند و خشمگین رهبران ایران را برانگیخته است. به باور ولی نصر، ایران این خواسته را عبور آشکار از خط قرمز غیرقابلچشمپوشی خود تلقی میکنند و با اتکا به نیازهای اساسی کشور در حوزه انرژی و درمان، بر حفظ ظرفیت بومی غنیسازی تأکید دارند. این معادله، عملاً مذاکرات را به میدان نبردی سرنوشتساز تبدیل کرده است؛ میدانی که هیچیک از طرفین حاضر به عقبنشینی از موضع اصولی خود نیست.
ولی نصر در ادامه تحلیل خود خاطرنشان میکند: «در چنین فضای متشنجی، کاخ سفید و تیم ترامپ برای شکستن مقاومت سرسخت تهران، به راهبرد فشار حداکثری روی آوردهاند؛ راهبردی که از تلفیق تهدید نظامی، تشدید تحریمهای اقتصادی و تکیه بر نقشآفرینی اسرائیل در مهار ایران شکل گرفته است. »
ولی نصر هشدار میدهد: «در این شرایط، هرگونه صدور قطعنامه یا محکومیت رسمی از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی یا وضع تحریمهای تازه توسط اروپا، میتواند تهران را به سوی خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) سوق دهد؛ اقدامی که معنای آن، پایان حضور بازرسان بینالمللی در ایران، شتابگرفتن برنامه هستهای تهران و در نهایت، باز شدن درهای جنگی است که دامنه پیامدهای آن قطعاً فراتر از مرزهای ایران و آمریکا خواهد رفت.»
با وجود همه این تنشها و هشدارها، دکتر ولی نصر یک راهحل میانه را همچنان محتمل میداند: به رسمیت شناختن حق محدود ایران برای غنیسازی اورانیوم، اما در قالب یک کنسرسیوم منطقهای و با تضمین دسترسی دائمی این کشور به سوخت هستهای مورد نیاز. به اعتقاد نصر، چنین راهکاری میتواند قفل مذاکرات را بگشاید و هر دو طرف را از مسیر تقابل و خطر جنگ دور نگه دارد؛ بدون آنکه هیچکدام ناگزیر به پذیرش شکست یا عقبنشینی آشکار از مواضع خود شوند.
دنی سیتریویچ: سرسختی آمریکا بر سر غنیسازی، بزرگترین مانع توافق است
دنی سیتریویچ، کارشناس ارشد مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل، در تحلیلی که در حساب کاربری خود در ایکس منتشر کرده، بر این باور است که افزایش تنش میان ایران، ایالات متحده و کشورهای تروئیکای اروپایی عملاً اجتنابناپذیر شده است.
سیتریویچ تأکید میکند: «این روند، با وجود تمایل اولیه هر دو طرف برای دستیابی به راهحل سیاسی، همچنان به سمت تقابل پیش میرود. علت اصلی آن روشن است: ایران هیچ توافقی را که حق غنیسازی خود را تضمین نکند، نخواهد پذیرفت. هرچند پیشنهاد ایالات متحده به ظاهر امکان تداوم محدود غنیسازی را برای ایران فراهم میآورد، اما در واقع، اصل حق ایران برای غنیسازی در خاک خود را به رسمیت نمیشناسد.»
سیتریویچ در ادامه تحلیل خود هشدار میدهد: «اما ماجرا از این هم پیچیدهتر است؛ هنگامی که مجموعهای از تهدیدات دولت، تشدید تحریمها و محدودیتهایی همچون جلوگیری از ورود ایرانیان به ایالات متحده، در کنار تحرکات تازه در آژانس بینالمللی انرژی اتمی و انتشار گزارش تند رئیس آژانس درباره برنامه هستهای ایران، وارد عرصه میشود، قطار تحولات بهسرعت به سمت اقدامات متقابل سوق پیدا میکند. این تحولات، بیتردید به اجرای مکانیزم «اسنپبک» خواهد انجامید؛ روندی که ایران را به سوی برداشتن گامهایی جدیتر در حوزه برنامه هستهای سوق میدهد؛ تا جایی که محتملترین سناریو، خروج ایران از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خواهد بود.»
او در پایان تصریح میکند: «تنها راه عبور از این چرخه پرمخاطره، دستیابی به توافقی میان ایران و ایالات متحده است. اما همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، با وجود تمایل هر دو طرف برای یافتن راهحلی سیاسی، رویکرد سرسختانه دولت آمریکا نسبت به موضوع غنیسازی اورانیوم در خاک ایران همچنان به عنوان سدی جدی بر سر راه هرگونه توافق واقعی باقی مانده است.»
آیا ابتکار تازه روسیه میتواند مذاکرات هستهای ایران را از بنبست خارج کند؟
دونالد ترامپ شامگاه چهارشنبه با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه بهصورت تلفنی گفتوگو کرد. او در شبکه اجتماعی «تروث سوشال» نوشت: «من اکنون مکالمه تلفنیام را با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، تمام کردم. این تماس تقریباً یک ساعت و ۱۵ دقیقه طول کشید. ما در مورد حمله به هواپیماهای پهلو گرفته روسیه توسط اوکراین و همچنین حملات مختلف دیگری که توسط هر ۲ طرف رخ داده است، بحث کردیم. گفتوگوی خوبی بود، اما گفتوگویی نبود که به صلح فوری منجر شود.»
رئیس جمهور آمریکا همچنین تاکید کرد: «ما همچنین در مورد ایران و این واقعیت که زمان برای تصمیم ایران در مورد سلاحهای هستهای رو به اتمام است و هرچه سریعتر باید تصمیمی اتخاذ شود صحبت کردیم! من به رئیس جمهور پوتین گفتم که ایران نمیتواند سلاح هستهای داشته باشد و در این مورد معتقدم که ما با هم توافق داریم.»
او تاکید کرد: «رئیس جمهور پوتین پیشنهاد داد که در مذاکرات با ایران شرکت خواهد کرد و شاید بتواند در به نتیجه رساندن سریع این موضوع مفید باشد. به نظر من ایران در مورد این موضوع بسیار مهم، در تصمیمگیری خود تعلل کرده و ما در مدت زمان بسیار کوتاهی به پاسخ قطعی نیاز خواهیم داشت.»
روزنامه المانیتور در گزارشی به تجربه گسترده روسیه در زمینه برنامه هسته ای ایران اشاره می کند. بر اساس توافق دوجانبهای که در سال ۲۰۰۵ میان دو کشور امضا شد، ایران اورانیوم کمغنیشده را از روسیه برای راهاندازی نیروگاه بوشهر در جنوب غربی ایران وارد میکند، به شرط آنکه سوخت مصرفشده به روسیه بازگردانده شود تا برای بازپردازش استفاده شود.
روسها همچنین در مذاکرات هستهای ایران و گروه ۱+۵ نقش اساسی ایفا کرده و در چارچوب توافق هستهای ۲۰۱۵ (برنامه جامع اقدام مشترک) موفق شدند ایران را ملزم به کاهش ذخایر اورانیوم کمغنیشده از بیش از ۱۰ هزار کیلوگرم به ۳۰۰ کیلوگرم کنند. بخش زیادی از این ذخایر به روسیه ارسال شد.
پیام اسرائیل به آمریکا؛ حمله غافلگیرانه به ایران اتفاق نخواهد افتاد
در پی نگرانیهای فزاینده از تحرکات نظامی اسرائیل، دو مقام ارشد این کشور به «آکسیوس» اعلام کردند که اسرائیل تنها در صورتی اقدام به حمله نظامی به تأسیسات هستهای ایران خواهد کرد که دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده شکست کامل مذاکرات هستهای با تهران را اعلام کند. این سخنان در حالی بیان میشود که دولت آمریکا نگرانیهایی جدی از تشدید آمادگیهای نظامی اسرائیل برای حمله به ایران ابراز کرده است و این در حالی است که مذاکرات هستهای میان تهران و واشنگتن همچنان ادامه دارد.
دونالد ترامپ، در واکنش به این تحولات، به بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل هشدار داده است که از هرگونه اقدام نظامی خودداری کند. با این حال، رئیسجمهور ایالات متحده به صراحت اعلام کرد که موضع او ممکن است «با یک تماس تلفنی تغییر کند» اگر احساس کند که مذاکرات با ایران هیچگونه پیشرفتی نداشته و به نتیجهای نخواهد رسید.
در هفته گذشته، اسرائیل با ارسال پیامی از طریق ملاقاتهای مهم در واشنگتن، به آمریکا اطمینان داد که هیچگاه به طور ناگهانی به حمله نظامی علیه ایران اقدام نخواهد کرد. این پیام توسط سه مقام ارشد اسرائیلی شامل رون درمر، وزیر امور استراتژیک، دیوید بارنیا، رئیس موساد و تساهی هنگبی، مشاور امنیت ملی به مقامات آمریکایی منتقل شد. طبق گفته مقامات اسرائیلی، آنها به همتایان آمریکایی خود توضیح دادند که اسرائیل در هیچ شرایطی قصد ندارد آمریکا را با یک حمله نظامی به ایران غافلگیر کند.
یکی از مقامات اسرائیلی در این خصوص تاکید کرد: «ما به آمریکاییها اطمینان دادیم و به آنها توضیح دادیم که تا زمانی که امکان دستیابی به یک راهحل دیپلماتیک خوب وجود دارد، نیازی به اقدام نظامی نخواهیم داشت. ما تصمیم گرفتهایم به مذاکرات فرصت دهیم و هرگونه اقدام نظامی را تا زمانی که از شکست مذاکرات مطمئن نشویم، به تأخیر بیندازیم.»
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در واکنش به تهدیدات اسرائیل، تأکید کرد که ایران هیچگاه به دنبال دستیابی به سلاح هستهای نبوده و همچنان بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای خود اصرار دارد. او به ویژه به وجود دهها کلاهک هستهای در زرادخانههای رژیم صهیونیستی اشاره کرد و این رژیم را متهم به اتهامات نادرست علیه ایران در زمینه برنامه هستهای کرد. عراقچی همچنین اظهار داشت که برنامه هستهای ایران کاملاً مطابق با قوانین بینالمللی و بر اساس فتواهای دینی است که مالکیت سلاح هستهای را منع میکند.
ابهام هستهای ایران؛ بازی هوشمندانه تهران برای بازدارندگی در برابر اسرائیل و آمریکا
تحلیلگران و کارشناسان غربی بر این نظر هستند که در شرایط کنونی، ابهام هستهای مدیریتشده جمهوری اسلامی ایران به عاملی جدی در ایجاد بازدارندگی تبدیل شده است. آن ها تاکید می کنند که تهران با تهدید به افزایش سطح غنیسازی اورانیوم تا آستانه ۹۰ درصد و همچنین با اشاره به احتمال خروج از ان.پی.تی عرصهای برای مانور استراتژیک خود گشوده است؛ عرصهای که به جمهوری اسلامی ایران امکان میدهد بدون عبور از خط قرمز ساخت بمب، همچنان ابزارهای بازدارنده مؤثری در اختیار داشته باشد.
تحلیلگران تاکید می کنند: «ایران با اتکا به این پیام که اگر شرایط ایجاب کند، در مدتزمانی کوتاه میتواند به ظرفیت تسلیحاتی هستهای دست یابد، عملاً موازنه تهدید را به نفع خود تغییر داده است. به نظر میرسد منطق استراتژیک تهران بر این فرض استوار است که دشمنان منطقهای و بینالمللی، نگران از آنکه ایران در واکنش به هرگونه حمله بزرگ، به سرعت مسیر تسلیحاتیشدن را طی کند، از آغاز چنین ماجراجوییای صرفنظر خواهند کرد. این راهبرد، تهران را در موقعیتی قرار داده که میتواند بدون عبور از مرزهای تعیینشده، همچنان قدرت بازدارندگی خود را حفظ و تثبیت کند.
در این معادله، یک لایهی اضافی از بازدارندگی نیز به چشم میخورد: این ارزیابی که حتی یک حملهی مستقیم نظامی به خاک ایران، احتمالاً هرگز قادر نخواهد بود زیرساختها و برنامهی هستهای این کشور را به طور کامل نابود سازد یا دانش فنی ارزشمند انباشتهشده را از میان ببرد. چنین حملهای، به جای حل بحران، ممکن است نتیجهای معکوس به همراه داشته باشد؛ یعنی ایران را به کشوری تهاجمیتر تبدیل کند که مهار آن بهمراتب دشوارتر و پرهزینهتر خواهد بود. در نهایت، محاسبات استراتژیک نشان میدهد هرگونه اقدام نظامی، بیش از آنکه دستاوردی ملموس به همراه آورد، میتواند منطقه را وارد چرخهای بیپایان از ناامنی و رقابت تسلیحاتی کند.