تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۷ فروردين ۱۴۰۴ ساعت ۱۸:۱۱
کد مطلب : ۴۹۸۳۰۰
حسن بهشتی پور تحلیل کرد:
مذاکره باعث دفع شر است / حتی یک مورد توافق نداریم که تضمین صد در صد داشته باشد / برخی رسانهها مشکلات جناحی را به روابط بین الملل تعمیم دادند
۰
کبنا ؛
اعتماد به دوست و دشمن در مذاکرات اصلا معنایی ندارد. از روسیه و چین تا آمریکا، آلمان و فرانسه، در مذاکرات، بر اساس منافع ملی خود مذاکره میکنند و ما نیز باید همینطور باشیم و روی اعتماد پیش نرویم. این دیدگاهی اشتباه است که بگوییم فقط با آنهایی مذاکره میکنیم که به آنان اعتماد داریم. اتفاقا باید با آنهایی که اعتماد نداریم هم مذاکره کنیم. مذاکره باعث دفع شر است و راه حلهای دیپلماتیک ارائه میدهد. اصلا اگر قرار بود به هم اعتماد کامل داشته باشیم چرا مذاکره میکنیم؟
به گزارش کبنا، دور دوم مذاکرات ایران و آمریکا چگونه برگزار خواهد شد و قرار است نقاط اختلاف و توافق طرفین چه باشد؟ این سوالات پرتکرار ترین، پرسشهایی محسوب میشوند که از دور نخست مذاکره ویتکاف و عراقچی با میانجیگری عمان مطرح است. سخنان اخیر ویتکاف و ترامپ در خصوص مذاکرات و تمرکز سخنان این دو بر مسائل هستهای نیز از نکات مورد توجه در روزهای اخیر است.
به گزارش فرارو، حسن بهشتی پور، کارشناس ارشد سیاست خارجی و تحلیلگر مسائل بین الملل، در گفتوگو با فرارو به تحلیل این وضعیت پرداخته است:
مذاکره یک ابزار است که میتواند خوب یا بد استفاده شود
حسن بهشتی پور گفت: «موضوع این که مذاکره مستقیم باشد یا غیرمستقیم و این که ترامپ و ویتکاف درباره مسائل هستهای چه میگویند مهم است، اما اصل مطلب این نیست. سخنان ویتکاف و ترامپ درباره محدودیتهای هستهای تازگی ندارد و پیشتر نیز مطرح شده است. آن چه اکنون مهم است ادامه دار شدن گفتوگوها و تعیین دستور کاری است که طرفین روی آن اتفاق نظر داشته باشند. اگر دستور کار دقیقی وجود داشته باشد، بدون شک گفتوگوها طولانیتر خواهد شد و با توجه به پیچیدگی، چند لایه بودن و ابعاد مختلف گفتوگو، با یک روند مذاکراتی پیچیده و طولانی رو به رو خواهیم بود. البته که ترامپ مدام بر تلاش برای عدم اتلاف وقت و رسیدن سریع به نتیجه تاکید دارد، اما اینها همه صحبتهایی است که معمولا از ترامپ شنیدهایم.»
وی افزود: «من معتقدم رسانهها در شرایط حساس فعلی نقش مهمی دارند. یک بال مذاکرات دیپلماسی سیاسی است و بال مهم دیگر، رفتار و دیپلماسی رسانه است. آن چه به افکار عمومی شکل میدهد و بر افکار عمومی تاثیرگذار است، رسانه است؛ بنابراین باید چند اصل مهم را برای مردم روشن کنیم. موضوع اول این است که مذاکره خود به خود خوب یا بد نیست. مذاکره یک ابزار است. میتوان از این ابزار استفاده خوب کرد و میتوان استفاده بد انجام داد. این که چه کسی و در کجا از این ابزار استفاده میکند و با چه هدفی از این ابزار استفاده میکند بسیار مهم است؛ بنابراین ما نباید از مذاکره تابو بسازیم و هر بار اسم مذاکره میآید، یاد سازشکاری، خیانت و امثالهم بیفتیم. باید برای افکار عمومی همه چیز را مشخص کنیم.»
مذاکره باعث دفع شر و ارائه راههای دیپلماتیک است
این تحلیلگر ارشد سیاسی در ادامه گفت: «اصل یا نکته دیگر این است که ما در روابط بین الملل، برای قراردادها و توافقاتی که به دست میآید در هر سطحی و حتی در مواقعی که کار به تصمیمات مجالس کشورها میرسد، ضمانت اجرایی نداریم به جز توافق دو جانبه یا چند جانبه. درواقع مادامی که طرفین توافق، اراده دارند بر اجرای توافق، توافق اجرا میشود. اما به هر دلیلی اگر یک یا چند طرف اجرا نکنند، هیچ ضمانتی وجود نخواهد داشت. درواقع برخلاف حقوق خصوصی که کلانتری و شکایت وجود دارد، در روابط بین الملل کلانتری و دادگستری نداریم. درست است که دیوان بین المللی لاهه وجود دارد و حکم هم صادر میکند، اما آمریکاییها این احکام را اجرا نمیکنند و از عهدنامه مودت نیز خارج میشوند. این همان کاری است که پمپئو در سال ۱۳۹۹ انجام داد. باید توجه کنیم و به افکار عمومی نیز آگاهی بخشی کنیم که حتی یک مورد توافق هم نداریم که تضمین صد در صد داشته باشد؛ بنابراین بر اساس آن چه که رضایت دو طرف است و بر اساس ذکر برخی موضوعات در بندهای توافق و شروط است که توافقات اجرایی میشوند. همچنین باید جریمه عدم اجرای تعهدات بازدارندگی داشته باشند. درواقع به حدی مهم باشند که کشوری که توافق را زیر پا میگذارد جریمه بزرگی دهد. اما باز هم نمیتوان صد در صد، گفت که میتوان جلوی عدم عمل به تعهدات را گرفت.»
وی افزود: «اصل مهم دیگر این است که اعتماد در مذاکرات وجود ندارد و کشورها باید روی خود و منافع مردم خود متمرکز باشند. اعتماد به دوست و دشمن در مذاکرات اصلا معنایی ندارد. از روسیه و چین تا آمریکا، آلمان و فرانسه، در مذاکرات، بر اساس منافع ملی خود مذاکره میکنند و ما نیز باید همینطور باشیم و روی اعتماد پیش نرویم. این دیدگاهی اشتباه است که بگوییم فقط با آنهایی مذاکره میکنیم که به آنان اعتماد داریم. اتفاقا باید با آنهایی که اعتماد نداریم هم مذاکره کنیم. مذاکره باعث دفع شر است و راه حلهای دیپلماتیک ارائه میدهد. اصلا اگر قرار بود به هم اعتماد کامل داشته باشیم چرا مذاکره میکنیم؟ نکته چهارم این است که مشکلات اقتصادی ما در کشور ساختاری است و از زمان پیش از انقلاب تا کنون وجود داشته است. درواقع همه چیز پس از انقلاب رخ نداده است. جمشید آموزگار که در سال ۱۳۵۶ برنامه خود را به عنوان جایگزین هویدا به مجلس ارائه داد، به مشکلاتی اشاره میکند که همین امروز در سال ۱۴۰۴ با آنها رو به رو هستیم. بنابراین، باید این اصل جا بیفتد که مذاکره قرار نیست مشکلات اقتصادی ایران را به طور کامل حل کند و نباید این انتظار بین مردم جا بیفتد که مذاکره در قالب حلال مشکلات اقتصادی ظاهر میشود، اما مذاکره میتواند به حل مشکلات اقتصادی کشور کمک کند و بین این دو موضوع تفاوت بسیاری وجود دارد. توسعه و پیشرفت اقتصادی، به بهبود و اصلاح ساختارهای اقتصادی و بهینه سازی این ساختارها نیاز دارد و با رفع تحریم نمیتوان انتظارات گستردهای داشت.»
برخی رسانهها مشکلات جناحی را به روابط بین الملل تعمیم دادند
بهشتی پور در بخش دیگری از سخنان خود تاکید کرد: «موضوع مذاکرات نقش کاتالیزور را دارد درواقع بر اساس نتایج مذاکرات میتواند در نقش بهبود دهنده یا بدتر کننده شرایط عمل کند. اصل پنجم این است که باید توضیح داده شود هیچکس سفره مردم را به مذاکرات گره نمیزند بلکه این عامل روانی بازار است و در همه کشورها درصدی از اقتصاد تحت تاثیر انتظارات عمومی از آینده و نوع تحولات سیاسی است. این موضوع در همه کشورها وجود دارد و در ایران نسبت به کشورهایی که درگیر تحریمهای گسترده ندارند بیشتر است. اما این به این معنا نیست که همه این مفاهیم به هم گره خورده است یا دستی نامرئی این کارها را انجام میدهد. طبیعیست که با پیشرفت یا پسرفت مذاکرات بازار درگیر امید و ناامیدی میشود و تاثیر میپذیرد؛ بنابراین ما به دنبال خطاکار نگردیم. بلکه انتظارات مردم را در حد واقعی و منطقی تنظیم کنیم. موضوع دیگری که گرفتارش شدهایم ارتباط دادن مسائل شخصی و جناحی به مسائل بین المللی است. ظاهرا تصور میکنیم در نظام بین الملل هم به همین شکل است. در حالی که رقابت در نظام بین الملل وجود دارد و معیار، قدرت کشورها است. ما باید واقعیتهای نظام بین الملل را فارغ از دیدگاههای جناحی ببینیم. این رفتاری است که متاسفانه این روزها در برخی رسانهها رعایت نشد و مشکلات شخصی را به روابط بین الملل تعمیم دادند.»
به گزارش کبنا، دور دوم مذاکرات ایران و آمریکا چگونه برگزار خواهد شد و قرار است نقاط اختلاف و توافق طرفین چه باشد؟ این سوالات پرتکرار ترین، پرسشهایی محسوب میشوند که از دور نخست مذاکره ویتکاف و عراقچی با میانجیگری عمان مطرح است. سخنان اخیر ویتکاف و ترامپ در خصوص مذاکرات و تمرکز سخنان این دو بر مسائل هستهای نیز از نکات مورد توجه در روزهای اخیر است.
به گزارش فرارو، حسن بهشتی پور، کارشناس ارشد سیاست خارجی و تحلیلگر مسائل بین الملل، در گفتوگو با فرارو به تحلیل این وضعیت پرداخته است:
مذاکره یک ابزار است که میتواند خوب یا بد استفاده شود
حسن بهشتی پور گفت: «موضوع این که مذاکره مستقیم باشد یا غیرمستقیم و این که ترامپ و ویتکاف درباره مسائل هستهای چه میگویند مهم است، اما اصل مطلب این نیست. سخنان ویتکاف و ترامپ درباره محدودیتهای هستهای تازگی ندارد و پیشتر نیز مطرح شده است. آن چه اکنون مهم است ادامه دار شدن گفتوگوها و تعیین دستور کاری است که طرفین روی آن اتفاق نظر داشته باشند. اگر دستور کار دقیقی وجود داشته باشد، بدون شک گفتوگوها طولانیتر خواهد شد و با توجه به پیچیدگی، چند لایه بودن و ابعاد مختلف گفتوگو، با یک روند مذاکراتی پیچیده و طولانی رو به رو خواهیم بود. البته که ترامپ مدام بر تلاش برای عدم اتلاف وقت و رسیدن سریع به نتیجه تاکید دارد، اما اینها همه صحبتهایی است که معمولا از ترامپ شنیدهایم.»
وی افزود: «من معتقدم رسانهها در شرایط حساس فعلی نقش مهمی دارند. یک بال مذاکرات دیپلماسی سیاسی است و بال مهم دیگر، رفتار و دیپلماسی رسانه است. آن چه به افکار عمومی شکل میدهد و بر افکار عمومی تاثیرگذار است، رسانه است؛ بنابراین باید چند اصل مهم را برای مردم روشن کنیم. موضوع اول این است که مذاکره خود به خود خوب یا بد نیست. مذاکره یک ابزار است. میتوان از این ابزار استفاده خوب کرد و میتوان استفاده بد انجام داد. این که چه کسی و در کجا از این ابزار استفاده میکند و با چه هدفی از این ابزار استفاده میکند بسیار مهم است؛ بنابراین ما نباید از مذاکره تابو بسازیم و هر بار اسم مذاکره میآید، یاد سازشکاری، خیانت و امثالهم بیفتیم. باید برای افکار عمومی همه چیز را مشخص کنیم.»
مذاکره باعث دفع شر و ارائه راههای دیپلماتیک است
این تحلیلگر ارشد سیاسی در ادامه گفت: «اصل یا نکته دیگر این است که ما در روابط بین الملل، برای قراردادها و توافقاتی که به دست میآید در هر سطحی و حتی در مواقعی که کار به تصمیمات مجالس کشورها میرسد، ضمانت اجرایی نداریم به جز توافق دو جانبه یا چند جانبه. درواقع مادامی که طرفین توافق، اراده دارند بر اجرای توافق، توافق اجرا میشود. اما به هر دلیلی اگر یک یا چند طرف اجرا نکنند، هیچ ضمانتی وجود نخواهد داشت. درواقع برخلاف حقوق خصوصی که کلانتری و شکایت وجود دارد، در روابط بین الملل کلانتری و دادگستری نداریم. درست است که دیوان بین المللی لاهه وجود دارد و حکم هم صادر میکند، اما آمریکاییها این احکام را اجرا نمیکنند و از عهدنامه مودت نیز خارج میشوند. این همان کاری است که پمپئو در سال ۱۳۹۹ انجام داد. باید توجه کنیم و به افکار عمومی نیز آگاهی بخشی کنیم که حتی یک مورد توافق هم نداریم که تضمین صد در صد داشته باشد؛ بنابراین بر اساس آن چه که رضایت دو طرف است و بر اساس ذکر برخی موضوعات در بندهای توافق و شروط است که توافقات اجرایی میشوند. همچنین باید جریمه عدم اجرای تعهدات بازدارندگی داشته باشند. درواقع به حدی مهم باشند که کشوری که توافق را زیر پا میگذارد جریمه بزرگی دهد. اما باز هم نمیتوان صد در صد، گفت که میتوان جلوی عدم عمل به تعهدات را گرفت.»
وی افزود: «اصل مهم دیگر این است که اعتماد در مذاکرات وجود ندارد و کشورها باید روی خود و منافع مردم خود متمرکز باشند. اعتماد به دوست و دشمن در مذاکرات اصلا معنایی ندارد. از روسیه و چین تا آمریکا، آلمان و فرانسه، در مذاکرات، بر اساس منافع ملی خود مذاکره میکنند و ما نیز باید همینطور باشیم و روی اعتماد پیش نرویم. این دیدگاهی اشتباه است که بگوییم فقط با آنهایی مذاکره میکنیم که به آنان اعتماد داریم. اتفاقا باید با آنهایی که اعتماد نداریم هم مذاکره کنیم. مذاکره باعث دفع شر است و راه حلهای دیپلماتیک ارائه میدهد. اصلا اگر قرار بود به هم اعتماد کامل داشته باشیم چرا مذاکره میکنیم؟ نکته چهارم این است که مشکلات اقتصادی ما در کشور ساختاری است و از زمان پیش از انقلاب تا کنون وجود داشته است. درواقع همه چیز پس از انقلاب رخ نداده است. جمشید آموزگار که در سال ۱۳۵۶ برنامه خود را به عنوان جایگزین هویدا به مجلس ارائه داد، به مشکلاتی اشاره میکند که همین امروز در سال ۱۴۰۴ با آنها رو به رو هستیم. بنابراین، باید این اصل جا بیفتد که مذاکره قرار نیست مشکلات اقتصادی ایران را به طور کامل حل کند و نباید این انتظار بین مردم جا بیفتد که مذاکره در قالب حلال مشکلات اقتصادی ظاهر میشود، اما مذاکره میتواند به حل مشکلات اقتصادی کشور کمک کند و بین این دو موضوع تفاوت بسیاری وجود دارد. توسعه و پیشرفت اقتصادی، به بهبود و اصلاح ساختارهای اقتصادی و بهینه سازی این ساختارها نیاز دارد و با رفع تحریم نمیتوان انتظارات گستردهای داشت.»
برخی رسانهها مشکلات جناحی را به روابط بین الملل تعمیم دادند
بهشتی پور در بخش دیگری از سخنان خود تاکید کرد: «موضوع مذاکرات نقش کاتالیزور را دارد درواقع بر اساس نتایج مذاکرات میتواند در نقش بهبود دهنده یا بدتر کننده شرایط عمل کند. اصل پنجم این است که باید توضیح داده شود هیچکس سفره مردم را به مذاکرات گره نمیزند بلکه این عامل روانی بازار است و در همه کشورها درصدی از اقتصاد تحت تاثیر انتظارات عمومی از آینده و نوع تحولات سیاسی است. این موضوع در همه کشورها وجود دارد و در ایران نسبت به کشورهایی که درگیر تحریمهای گسترده ندارند بیشتر است. اما این به این معنا نیست که همه این مفاهیم به هم گره خورده است یا دستی نامرئی این کارها را انجام میدهد. طبیعیست که با پیشرفت یا پسرفت مذاکرات بازار درگیر امید و ناامیدی میشود و تاثیر میپذیرد؛ بنابراین ما به دنبال خطاکار نگردیم. بلکه انتظارات مردم را در حد واقعی و منطقی تنظیم کنیم. موضوع دیگری که گرفتارش شدهایم ارتباط دادن مسائل شخصی و جناحی به مسائل بین المللی است. ظاهرا تصور میکنیم در نظام بین الملل هم به همین شکل است. در حالی که رقابت در نظام بین الملل وجود دارد و معیار، قدرت کشورها است. ما باید واقعیتهای نظام بین الملل را فارغ از دیدگاههای جناحی ببینیم. این رفتاری است که متاسفانه این روزها در برخی رسانهها رعایت نشد و مشکلات شخصی را به روابط بین الملل تعمیم دادند.»