تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۳
کد مطلب : ۴۹۷۲۵۴
حسن نافعه، استاد دانشگاه و تحلیلگر مصری، در یادداشتی نوشت:
گزینههای ایران برای مواجهه با نامه ترامپ
۰
کبنا ؛جمهوری اسلامی ایران چه گزینههایی برای مواجهه با نامه دونالد ترامپ، رئیسجمهورآمریکا میتواند داشته باشد؟
به گزارش کبنا به نقل از خبرآنلاین، حسن نافعه، استاد دانشگاه و تحلیلگر مصری، در یادداشتی نوشت: این روزها فشارهای ایالات متحده بر ایران بیشتر شده است. ترامپ مدت زمان کوتاهی پس از رسیدن به قدرت یادداشتی برای اعمال مجدد «تحریمهای حداکثری» امضاء کرد.
ترامپ در دور اول ریاست جمهوری خود نیز این تحریمها را علیه ایران اعمال کرده بود، اما این بار این تحریمها سختگیرانهتر است. تحریمهایی که هم اکنون اعمال میشود، شامل لغو معافیت عراق از واردات گاز از ایران است و در عین حال ترامپ سعی دارد با بستن روزنههایی که گفته میشد ایران از طریق آنها تحریمهای مالی را دور میزند یا نفت خود را به کشورها و سازمانهای هم پیمان صادر میکند، سیاست «به صفر رساندن همه جانبه صادرات نفت ایران» را تشدید کند.
اوایل هفته گذشته ترامپ در مصاحبه با شبکه فاکس نیوز فاش کرد برای آیت الله علی خامنهای رهبر ایران نامهای ارسال کرده که در آن آمده است: «امیدواریم دوباره با ما مذاکره کنید، زیرا مداخله نظامی ما تبعات وحشتناکی خواهد داشت.»
این نامه یک مفهوم دارد و آن این است که ایالات متحده به «تحریمهای حداکثری» هرچه قدر هم که شدید باشد، بسنده نخواهد کرد و این احتمال هم وجود دارد که درصورت مخالفت ایران با درخواست ورود به دور جدید مذاکرات به «ابزارهای نظامی حداکثری» متوسل شود.
رهبر ایران به صورت رسمی منتظر دریافت نامه تهدیدآمیز آمریکا نماند و به اظهارات رسانهای ترامپ پاسخ رد داد و گفت «دعوت ترامپ برای مذاکره با ایران تلاشی برای فریب افکار عمومی است. ایران در گذشته با گروه پنج بعلاوه یک از جمله ایالات متحده مذاکره کرد و به توافقی رسید که همه آن را امضا کردند، اما ایالات متحده به تنهایی از آن خارج شد. به همین علت پیش بینی نمیکنیم مذاکره مجدد با این کشور فایدهای داشته باشد. به هر حال هیچ کس قادر نخواهد بود ایران را به مذاکره وادار کند.»
پس از آن که انور قرقاش مشاور دیپلماتیک رئیس امارات نامه ترامپ را تحویل عباس عراقچی وزیر خارجه ایران داد، مسعود پزشکیان رئیس جمهور ایران هم گفت: «ایران در شرایط تهدید مذاکره نخواهد کرد و ایالات متحده هرکاری میخواهد انجام دهد.»
ایران خوب میداند که عرصه هر روز بر آن تنگتر میشود، زیرا اوضاع کنونی جهان بسیار متفاوتتر از سال ۲۰۱۵ است که در آن با کشورهای پنج بعلاوه یک توافقنامه امضاء کرد. درست است که این توافق تا حدی توان ایران را برای غنی سازی اورانیوم در اندازه و درجهای که بتواند تسلیحات هستهای بسازد، کم کرد، اما در عین حال فرصت زیادی برای ایران ایجاد کرد که بتواند دانش هستهای کسب و از آن در زمینههای متعدد استفاده کند.
همچنین به ایران کمک کرد بتواند ظرفیتهای علمی و فن آوری خود را از جمله در زمینههای تولید نظامی و علوم هوا-فضا ارتقاء دهد. از آنجا که ایالات متحده کشوری بود که سال ۲۰۱۸ تصمیم گرفت از توافق خارج شود، طبیعی بود ایران با رها کردن برخی تعهدات خود به خصوص درمورد غنی سازی اورانیوم به این تصمیم واکنش نشان دهد.
همین مسئله سبب شد ایران در ردیف کشورهایی قرار گیرد که در آستانه هستهای شدن هستند. این موضوع نگرانی کشورهای غربی و به طور خاص اسرائیل را دوچندان کرد. هرچند ایران همچنان به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای پایبند است و به تبع آن میپذیرد آژانس بین المللی از راکتورهای هسته ایش بازدید کند.
ایران خوب میداند بندهای ذیل دستور کاری دور جدید مذاکرات -که ایالات متحده بر شروع آن اصرار دارد- این بار به موضوع برنامه هستهای محدود نخواهد شد و قطعا دو موضوع بسیار مهم دیگر را نیز در برخواهد گرفت. بند اول مربوط به برنامه تسلیحاتی ایران به ویژه ساخت پهپاد و موشک بالستیک است. بند دوم هم مربوط به نفوذ منطقهای ایران به خصوص روابط ایران با کشورهای تاثیرگذاری است که خارج منطقه هستند.
در مورد بند مربوط به برنامه تسلیحاتی، ایران پیش بینی میکند هدف اصلی از گنجاندن این برنامه در دستور کار دور جدید مذاکرات، بررسی احتمال کاهش دادن آن و اعمال فشار بر این کشور برای تنزل دادن برنامه تسلیحاتی به سطحی است که هیچ گونه تهدیدی متوجه امنیت اسرائیل نشود، اما درباره بند نفوذ منطقهای، ایران پیش بینی میکند هدف اصلی از گنجاندن این بند در دستور کار دور جدید مذاکرات، ملزم کردن این کشور به نداشتن تعامل با سازمانهای درج شده در فهرست تروریسم آمریکا است.
در این جا مقصود از این سازمان ها، جنبشهای حماس و جهاد اسلامی در فلسطین اشغالی، حزب الله در لبنان و گروه انصارالله (حوثی ها) در یمن است. همچنین ایران باید تعهد بدهد که به این سازمانها کمک مالی یا تسلیحاتی نمیکند. از آنجا که این خواستهها نقض آشکار حاکمیت است، طبیعی است که ایران از پایه و اساس اجازه نمیدهد مجبور به وارد شدن به مذاکراتی شود که پیرامون مسائلی است که حقوق بین الملل آنها را مسائل داخلی این کشور میداند.
در این جا اشاره به این نکته ضروری به نظر میرسد که دیدگاه کنونی آمریکا درباره نحوه برخورد با ایران با دیدگاه اسرائیل فرق دارد. هرچند هر دو درباره ضرورت استفاده از همه راههای موجود برای مقابله با دستیابی ایران به ساخت تسلیحات هستهای اتفاق نظر دارند. همچنین درباره سنگ اندازی در مسیر تلاشهای ایران برای ساخت سلاحهای مجهز به فن آوری بالا و نیز وادار کردن این کشور به قطع روابط با سازمانهای ضد اسرائیل هم نظر هستند.
در حالی که ترامپ ترجیح میدهد برای رسیدن به اهداف مذکور از سلاح تحریمهای اقتصادی و ابزارهای قدرت نرم استفاده کند و البته گزینه نظامی را به عنوان آخرین گزینه بعید نمیداند، نتانیاهو معتقد است تحریمهای اقتصادی و ابزارهای قدرت نرم سودی نخواهد داشت و استفاده از قدرت نظامی تنها راه رسیدن به اهداف مذکور است.
در چنین چهارچوبی گزینههای ایران محدود به نظر میرسد. اگر از ابتدا مذاکره با ایالات متحده را رد کند، این گونه به نظر خواهد رسید که موضوع مهمی را درباره برنامه هستهای خود پنهان میکند. به این ترتیب احتمالا کار دشمنان ایران برای این که این کشور را به طور کامل مسبب هر اتفاقی که میافتد بدانند، آسان میشود. همچنین راه برای آغاز عملیات نظامی گسترده علیه ایران هموار میشود. اگر زیر فشار تهدیدهای آمریکا و اسرائیل به مذاکره تن دهد، با ریسک افتادن در دامی مواجه خواهد شد که احتمالا نمیتواند از آن خارج شود.
برای خروج از این تنگنا، تنها گزینه منطقی موجود این است که از ابتدا مذاکره را بپذیرد، اما آن را به موضوع برنامه هستهای محدود کند، زیرا برنامه هستهای تنها موضوعی است که ایران به علت امضا کردن پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای در سطح جهان نسبت به آن مسئول است و این مسئولیت آن را ملزم میکند که به تسلیحات هستهای دست نیابد یا این تسلیحات را نسازد. در این صورت میتواند مذاکرات به اطلاع یافتن از این موضوع محدود شود که آیا ایران تعهدات خود را براساس پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای نقض کرده است یا خیر.
ایران هم مکلف خواهد بود تلاش هایش را بر این متمرکز کند که ثابت کند ماهیت برنامه هستهای صلح آمیز است. این اتفاق راحت میافتد، زیرا در ایران طبق یک فتوای دینی دستیابی به تسلیحات هستهای حرام است. به هر حال اتخاذ و اجرای تدابیر لازم برای اطمینان یافتن از این واقعیت مدت زمان زیادی طول خواهد کشید. ایران به این مدت زمان نیاز دارد تا بتواند از بار تنش کنونی کم کند و معادلات منطقهای خود را بازیابی کند.
اگر مذاکرات به مرحله پیشرفته برسد، در آن صورت نیاز است سازوکاری تعریف شود که جلوی غنی سازی اورانیوم با درجه بالا را که از آن برای تولید تسلیحات هستهای استفاده میشود، بگیرد. در این زمان ایران میتواند چانه زنی کند و در ازای این اقدام تضمینهایی بخواهد که به موجب آنها همه طرفهایی که توافقنامه جدید را امضا میکنند، مجبور شوند به تعهدات خود پایبند بمانند و دیگر کاری که ترامپ در دور اول ریاست جمهوری خود انجام داد، تکرار نشود.
به موازات این گزینه، پیش بینی میشود ایران با تکیه بر گسترش توانمندیهای داخلی خود، تقویت روابط با کشورهای همسایه، ارائه همه مشوقها برای اجتناب از همکاری با اسرائیل، آگاه سازی از خطرات احتمالی ناشی از همکاری با این دولت سرکش و بالاخره تلاش برای احیا (توسعه) روابط راهبردی خود با چین و روسیه سعی کند هرگونه تلاش برای تحریک یا برانگیختن خود را در نطفه خفه کند.
از آنجا که کشورهای عضو شورای همکاری خلیج {فارس} اولین قربانی هرگونه حمله گسترده نظامی به ایران خواهند بود، باید متوجه باشند که تمام مشکلات منطقه به هم گره خورده و در هم تنیده شده است و برقراری امنیت و ثبات جمعی در این منطقه اول و آخر منوط به حل مسئله فلسطین با تشکیل کشور مستقل و دارای حاکمیت فلسطین به پایتختی شرق قدس است.
ترجمه: منصوره کاظمینی
به گزارش کبنا به نقل از خبرآنلاین، حسن نافعه، استاد دانشگاه و تحلیلگر مصری، در یادداشتی نوشت: این روزها فشارهای ایالات متحده بر ایران بیشتر شده است. ترامپ مدت زمان کوتاهی پس از رسیدن به قدرت یادداشتی برای اعمال مجدد «تحریمهای حداکثری» امضاء کرد.
ترامپ در دور اول ریاست جمهوری خود نیز این تحریمها را علیه ایران اعمال کرده بود، اما این بار این تحریمها سختگیرانهتر است. تحریمهایی که هم اکنون اعمال میشود، شامل لغو معافیت عراق از واردات گاز از ایران است و در عین حال ترامپ سعی دارد با بستن روزنههایی که گفته میشد ایران از طریق آنها تحریمهای مالی را دور میزند یا نفت خود را به کشورها و سازمانهای هم پیمان صادر میکند، سیاست «به صفر رساندن همه جانبه صادرات نفت ایران» را تشدید کند.
اوایل هفته گذشته ترامپ در مصاحبه با شبکه فاکس نیوز فاش کرد برای آیت الله علی خامنهای رهبر ایران نامهای ارسال کرده که در آن آمده است: «امیدواریم دوباره با ما مذاکره کنید، زیرا مداخله نظامی ما تبعات وحشتناکی خواهد داشت.»
این نامه یک مفهوم دارد و آن این است که ایالات متحده به «تحریمهای حداکثری» هرچه قدر هم که شدید باشد، بسنده نخواهد کرد و این احتمال هم وجود دارد که درصورت مخالفت ایران با درخواست ورود به دور جدید مذاکرات به «ابزارهای نظامی حداکثری» متوسل شود.
رهبر ایران به صورت رسمی منتظر دریافت نامه تهدیدآمیز آمریکا نماند و به اظهارات رسانهای ترامپ پاسخ رد داد و گفت «دعوت ترامپ برای مذاکره با ایران تلاشی برای فریب افکار عمومی است. ایران در گذشته با گروه پنج بعلاوه یک از جمله ایالات متحده مذاکره کرد و به توافقی رسید که همه آن را امضا کردند، اما ایالات متحده به تنهایی از آن خارج شد. به همین علت پیش بینی نمیکنیم مذاکره مجدد با این کشور فایدهای داشته باشد. به هر حال هیچ کس قادر نخواهد بود ایران را به مذاکره وادار کند.»
پس از آن که انور قرقاش مشاور دیپلماتیک رئیس امارات نامه ترامپ را تحویل عباس عراقچی وزیر خارجه ایران داد، مسعود پزشکیان رئیس جمهور ایران هم گفت: «ایران در شرایط تهدید مذاکره نخواهد کرد و ایالات متحده هرکاری میخواهد انجام دهد.»
ایران خوب میداند که عرصه هر روز بر آن تنگتر میشود، زیرا اوضاع کنونی جهان بسیار متفاوتتر از سال ۲۰۱۵ است که در آن با کشورهای پنج بعلاوه یک توافقنامه امضاء کرد. درست است که این توافق تا حدی توان ایران را برای غنی سازی اورانیوم در اندازه و درجهای که بتواند تسلیحات هستهای بسازد، کم کرد، اما در عین حال فرصت زیادی برای ایران ایجاد کرد که بتواند دانش هستهای کسب و از آن در زمینههای متعدد استفاده کند.
همچنین به ایران کمک کرد بتواند ظرفیتهای علمی و فن آوری خود را از جمله در زمینههای تولید نظامی و علوم هوا-فضا ارتقاء دهد. از آنجا که ایالات متحده کشوری بود که سال ۲۰۱۸ تصمیم گرفت از توافق خارج شود، طبیعی بود ایران با رها کردن برخی تعهدات خود به خصوص درمورد غنی سازی اورانیوم به این تصمیم واکنش نشان دهد.
همین مسئله سبب شد ایران در ردیف کشورهایی قرار گیرد که در آستانه هستهای شدن هستند. این موضوع نگرانی کشورهای غربی و به طور خاص اسرائیل را دوچندان کرد. هرچند ایران همچنان به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای پایبند است و به تبع آن میپذیرد آژانس بین المللی از راکتورهای هسته ایش بازدید کند.
ایران خوب میداند بندهای ذیل دستور کاری دور جدید مذاکرات -که ایالات متحده بر شروع آن اصرار دارد- این بار به موضوع برنامه هستهای محدود نخواهد شد و قطعا دو موضوع بسیار مهم دیگر را نیز در برخواهد گرفت. بند اول مربوط به برنامه تسلیحاتی ایران به ویژه ساخت پهپاد و موشک بالستیک است. بند دوم هم مربوط به نفوذ منطقهای ایران به خصوص روابط ایران با کشورهای تاثیرگذاری است که خارج منطقه هستند.
در مورد بند مربوط به برنامه تسلیحاتی، ایران پیش بینی میکند هدف اصلی از گنجاندن این برنامه در دستور کار دور جدید مذاکرات، بررسی احتمال کاهش دادن آن و اعمال فشار بر این کشور برای تنزل دادن برنامه تسلیحاتی به سطحی است که هیچ گونه تهدیدی متوجه امنیت اسرائیل نشود، اما درباره بند نفوذ منطقهای، ایران پیش بینی میکند هدف اصلی از گنجاندن این بند در دستور کار دور جدید مذاکرات، ملزم کردن این کشور به نداشتن تعامل با سازمانهای درج شده در فهرست تروریسم آمریکا است.
در این جا مقصود از این سازمان ها، جنبشهای حماس و جهاد اسلامی در فلسطین اشغالی، حزب الله در لبنان و گروه انصارالله (حوثی ها) در یمن است. همچنین ایران باید تعهد بدهد که به این سازمانها کمک مالی یا تسلیحاتی نمیکند. از آنجا که این خواستهها نقض آشکار حاکمیت است، طبیعی است که ایران از پایه و اساس اجازه نمیدهد مجبور به وارد شدن به مذاکراتی شود که پیرامون مسائلی است که حقوق بین الملل آنها را مسائل داخلی این کشور میداند.
در این جا اشاره به این نکته ضروری به نظر میرسد که دیدگاه کنونی آمریکا درباره نحوه برخورد با ایران با دیدگاه اسرائیل فرق دارد. هرچند هر دو درباره ضرورت استفاده از همه راههای موجود برای مقابله با دستیابی ایران به ساخت تسلیحات هستهای اتفاق نظر دارند. همچنین درباره سنگ اندازی در مسیر تلاشهای ایران برای ساخت سلاحهای مجهز به فن آوری بالا و نیز وادار کردن این کشور به قطع روابط با سازمانهای ضد اسرائیل هم نظر هستند.
در حالی که ترامپ ترجیح میدهد برای رسیدن به اهداف مذکور از سلاح تحریمهای اقتصادی و ابزارهای قدرت نرم استفاده کند و البته گزینه نظامی را به عنوان آخرین گزینه بعید نمیداند، نتانیاهو معتقد است تحریمهای اقتصادی و ابزارهای قدرت نرم سودی نخواهد داشت و استفاده از قدرت نظامی تنها راه رسیدن به اهداف مذکور است.
در چنین چهارچوبی گزینههای ایران محدود به نظر میرسد. اگر از ابتدا مذاکره با ایالات متحده را رد کند، این گونه به نظر خواهد رسید که موضوع مهمی را درباره برنامه هستهای خود پنهان میکند. به این ترتیب احتمالا کار دشمنان ایران برای این که این کشور را به طور کامل مسبب هر اتفاقی که میافتد بدانند، آسان میشود. همچنین راه برای آغاز عملیات نظامی گسترده علیه ایران هموار میشود. اگر زیر فشار تهدیدهای آمریکا و اسرائیل به مذاکره تن دهد، با ریسک افتادن در دامی مواجه خواهد شد که احتمالا نمیتواند از آن خارج شود.
برای خروج از این تنگنا، تنها گزینه منطقی موجود این است که از ابتدا مذاکره را بپذیرد، اما آن را به موضوع برنامه هستهای محدود کند، زیرا برنامه هستهای تنها موضوعی است که ایران به علت امضا کردن پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای در سطح جهان نسبت به آن مسئول است و این مسئولیت آن را ملزم میکند که به تسلیحات هستهای دست نیابد یا این تسلیحات را نسازد. در این صورت میتواند مذاکرات به اطلاع یافتن از این موضوع محدود شود که آیا ایران تعهدات خود را براساس پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای نقض کرده است یا خیر.
ایران هم مکلف خواهد بود تلاش هایش را بر این متمرکز کند که ثابت کند ماهیت برنامه هستهای صلح آمیز است. این اتفاق راحت میافتد، زیرا در ایران طبق یک فتوای دینی دستیابی به تسلیحات هستهای حرام است. به هر حال اتخاذ و اجرای تدابیر لازم برای اطمینان یافتن از این واقعیت مدت زمان زیادی طول خواهد کشید. ایران به این مدت زمان نیاز دارد تا بتواند از بار تنش کنونی کم کند و معادلات منطقهای خود را بازیابی کند.
اگر مذاکرات به مرحله پیشرفته برسد، در آن صورت نیاز است سازوکاری تعریف شود که جلوی غنی سازی اورانیوم با درجه بالا را که از آن برای تولید تسلیحات هستهای استفاده میشود، بگیرد. در این زمان ایران میتواند چانه زنی کند و در ازای این اقدام تضمینهایی بخواهد که به موجب آنها همه طرفهایی که توافقنامه جدید را امضا میکنند، مجبور شوند به تعهدات خود پایبند بمانند و دیگر کاری که ترامپ در دور اول ریاست جمهوری خود انجام داد، تکرار نشود.
به موازات این گزینه، پیش بینی میشود ایران با تکیه بر گسترش توانمندیهای داخلی خود، تقویت روابط با کشورهای همسایه، ارائه همه مشوقها برای اجتناب از همکاری با اسرائیل، آگاه سازی از خطرات احتمالی ناشی از همکاری با این دولت سرکش و بالاخره تلاش برای احیا (توسعه) روابط راهبردی خود با چین و روسیه سعی کند هرگونه تلاش برای تحریک یا برانگیختن خود را در نطفه خفه کند.
از آنجا که کشورهای عضو شورای همکاری خلیج {فارس} اولین قربانی هرگونه حمله گسترده نظامی به ایران خواهند بود، باید متوجه باشند که تمام مشکلات منطقه به هم گره خورده و در هم تنیده شده است و برقراری امنیت و ثبات جمعی در این منطقه اول و آخر منوط به حل مسئله فلسطین با تشکیل کشور مستقل و دارای حاکمیت فلسطین به پایتختی شرق قدس است.
ترجمه: منصوره کاظمینی