گزارش تحقیقی کبنانیوز؛
از واگذاریهای صوری معادن تا نبود پایانههای صادراتی برای ماهیها و تولیدات گلخانهای / چه شد که کهگیلویه و بویراحمد با تمام ظرفیتهای صنعتی و اقتصادیاش، در زمره کمبرخوردارترین استانهای کشور قرار گرفت؟ / تشریح وضعیت و نگاهی به موانع ناکارآمدی صنعتی در استان
15 مهر 1404 ساعت 17:56
با وجود ظرفیتهایی که در کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد، معادن خامفروشی میشوند، پایانهای برای صادرات شیلات و محصولات گلخانهای نیست، بخش زیادی از واحدهای صنعتی غیرفعال هستند و بسیاری از سرمایهگذاران ترجیح میدهند سرمایهشان را به جایی ببرند که واحد صنعتیشان بهجای چندصد کیلومتر، تنها چند کیلومتر از پایانههای صادراتی فاصله داشته باشد.
با وجود ظرفیتهایی که در کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد، معادن خامفروشی میشوند، پایانهای برای صادرات شیلات و محصولات گلخانهای نیست، بخش زیادی از واحدهای صنعتی غیرفعال هستند و بسیاری از سرمایهگذاران ترجیح میدهند سرمایهشان را به جایی ببرند که واحد صنعتیشان بهجای چندصد کیلومتر، تنها چند کیلومتر از پایانههای صادراتی فاصله داشته باشد.
به گزارش کبنا، کهگیلویه و بویراحمد با وجود اینکه دارای منابع طبیعی غنی بسیاری است، اما در عمل، تصویر توسعه در آن، بیش از همه نشان دهنده مجموعهای از فرصتهای ناتمام و پروژههای نیمهکاره نیست. از صنعت تا شیلات، از گلخانه تا معدن، بسیاری از شاخههای اقتصادی استان به نوعی گرفتار تنگنای ساختاری و مدیریتی هستند. نگاهی دقیق نشان میدهد ریشههای توسعهنیافتگی صنعتی در کهگیلویه و بویراحمد نه در کمبود منابع، بلکه در شیوه مدیریت است.
بر اساس آخرین آمار سازمان صنعت، معدن و تجارت استان، نزدیک به دو سوم از ظرفیت صنعتی استان عملاً غیرفعال یا نیمهفعال است. از مجموع بیش از هزار و پانصد میلیارد تومان سرمایهگذاری انجامشده در بخش صنعت، بخش عمدهای به پروژههایی اختصاص یافته که یا هیچگاه به بهرهبرداری نرسیدند یا پس از مدتی به دلیل کمبود سرمایه در گردش، نبود بازار فروش، یا ضعف مدیریت تعطیل شدند. در پارکها و شهرکهای صنعتی یاسوج، دهدشت و گچساران، کارخانههایی وجود دارند که سالها درهایشان زنگ زده و تابلوهایشان تنها یادگار روزهای پرشور افتتاح است.
یکی از مهمترین دلایل رکود صنعتی در کهگیلویه و بویراحمد، نبود زیرساخت مناسب است. بسیاری از شهرکهای صنعتی استان حتی جاده دسترسی استاندارد ندارند و شبکه آب و برق آنها ناقص است. در برخی مناطق، سرمایهگذاران برای تأمین آب به مشکلات زیادی برمیخورند. از سوی دیگر، نبود سیستم حملونقل مناسب و فاصله زیاد تا مراکز مصرف، هزینه تمامشده تولید را بهشدت بالا برده است. حتی در موارد زیادی، بازار مصرفی برای آنها وجود ندارد. در چنین شرایطی، واحدهای صنعتی استان نهتنها قدرت چندانی در رقابت در بازار ملی ندارند، بلکه گاهی حتی توان تأمین هزینههای جاری خود را هم از دست میدهند.
مشکل دیگر، نظام ناکارآمد حمایت مالی است. تسهیلات صنعتی در استان به گفته برخی از فعالان اقتصادی، بهدرستی توزیع نمیشود. فرآیند دریافت وام آنقدر طولانی، پیچیده و پر از شرط و توصیه است که سرمایهگذار باید ماهها پشت در اتاق مدیران بماند یا به تعبیر فعالان اقتصادی، «کسی باید او را سفارش کند» تا تسهیلاتی دریافت کند. در عمل، بسیاری از وامهای کلان به پروژههایی داده میشود که بازده اقتصادی یا اشتغالزایی واقعی ندارند. نتیجه آن است که سرمایهگذاران واقعی دلسرد میشوند و بخش خصوصی پویا جای خود را به حلقههای محدود و غیرتخصصی میدهد.
در کنار صنعت، بخش شیلات یکی از ظرفیتهای بالقوه و کمتر شناختهشده استان است. کهگیلویه و بویراحمد با دارا بودن منابع آبی فراوان، رودخانههای پرآب و سدهای متعدد، سومین تولیدکننده ماهی سردآبی کشور محسوب میشود. سالانه بیش از ۲۵ هزار تن ماهی قزلآلا و گونههای دیگر در استان تولید میشود، اما پارادوکس توسعه در اینجاست که استان با این حجم تولید، هنوز هیچ پایانه فروش، بستهبندی یا صادراتی استاندارد ندارد. ماهیهای پرورشی اغلب بهصورت خام به استانهای همجوار فرستاده میشوند و سود اصلی نصیب واسطهها میگردد. نبود زنجیره سرد، بازار فروش متمرکز، و صنایع فرآوری سبب شده بخش بزرگی از ظرفیت اقتصادی این حوزه هدر برود. بسیاری از پرورشدهندگان ماهی در گفتوگو با رسانهها از مشکلات بیمه، نبود نهاده و گرانی خوراک گلایه دارند و میگویند در فصول رکود بازار، محصولشان روی دستشان میماند.
در بخش کشاورزی نیز، گلخانهها به عنوان یکی از نمادهای کشاورزی نوین با چالشهای مشابهی روبهرو هستند. طبق گزارش سازمان جهاد کشاورزی، حدود ۴۰۰ واحد گلخانهای دارای مجوز در استان وجود دارد که بخش قابلتوجهی از آنها یا نیمهفعالاند یا هنوز به بهرهبرداری نرسیدهاند. مشکل عمده، نبود تسهیلات مناسب و هزینه بالای راهاندازی است. از سوی دیگر، نوسان قیمت نهادهها و مشکلات صادرات باعث شده بازگشت سرمایه در این حوزه طولانی و پرریسک باشد. گلخانهداران میگویند «تولید میکنیم اما بازار نداریم» و وقتی محصول روی دستشان میماند، ناچار به فروش زیر قیمت میشوند. در نبود صنایع بستهبندی و برندهای محلی قدرتمند، بازار محصولات کشاورزی استان در اختیار دلالانی است که از این وضعیت بهره میبرند. مهمتر از همه اینکه پایانهای برای صادر این محصولات وجود ندارد و سرمایهگذاران ناچارند محصولاتشان را از طریق استانهای دیگر و به نامی غیر از نام کهگیلویه و بویراحمد صادر کنند.
اما شاید وضعیت معادن، تصویر کاملتری از ساختار معیوب توسعه در استان ارائه دهد. کهگیلویه و بویراحمد با وجود ذخایر غنی معدنی شامل سنگ آهک، گچ، فسفات، بوکسیت و حتی طلا و مس، از نظر بهرهبرداری یکی از کمتوسعهیافتهترین استانهای کشور است. بسیاری از معادن استان عملاً فقط «روی کاغذ» وجود دارند. راه دسترسی ندارند، زیرساخت حملونقل ندارند و حتی در مواردی مجوز بهرهبرداری به افرادی داده شده که تخصص یا توان مالی لازم را ندارند. حتی گفته میشود پدیدهای به نام واگذاری صوری نیز در این میان رواج یافته است؛ یعنی مجوز معدن به نام فردی صادر میشود که خود بهرهبردار واقعی نیست و آن را به دیگران اجاره میدهد. غلامرضا تاجگردون، نماینده گچساران، در سخنانی صریح به این موضوع ورود کرده و تأکید کرده بود معادن به افرادی واگذار شود که واقعا توانش را دارند. اما حالا در مواردی میبینیم که منابع به جای آنکه به ثروت پایدار تبدیل شوند، به ابزاری برای سوداگری و رانتجویی بدل شدهاند.
از سوی دیگر، مشکل خامفروشی یکی از عمیقترین معضلات حوزه معدن در کهگیلویه و بویراحمد است. نبود صنایع فرآوری و پاییندستی باعث شده مواد معدنی بهصورت خام از استان خارج شودن و ارزش افزوده آن در دیگر مناطق کشور محقق گردد. در حالی که میتوانست با احداث واحدهای فرآوری و زنجیرههای صنعتی مرتبط، هزاران شغل پایدار ایجاد شود، همچنان کامیونها سنگ خام را به مقصد کارخانههایی در استانهای دیگر حمل میکنند. این وضعیت نه تنها مانع رشد اقتصادی استان است، بلکه وابستگی آن را به بودجههای دولتی بیشتر کرده است.
در جمعبندی میتوان گفت توسعه صنعتی و اقتصادی در کهگیلویه و بویراحمد گرفتار چرخهای از مشکلات تکراری است که از نبود سیاستگذاری منسجم، ضعف زیرساخت، توزیع ناعادلانه منابع مالی، و حاکمیت نگاه اداری بر نگاه توسعهای نشأت میگیرد. بسیاری از سرمایهگذاران واقعی به دلیل نبود حمایت و فضای امن اقتصادی، ترجیح میدهند سرمایه خود را به استانهای دیگر ببرند. در مقابل، بخشی از پروژههای پر سر و صدا و کم بازده، تنها در مرحله افتتاحیهها میدرخشند و پس از مدتی خاموش میشوند.
با این وضعیت باید پرسید مدیرکل صنعت، معدن و تجارت کهگیلویه و بویراحمد که از بازماندگان دولت قبل نیز هست اساساً چه برنامهای برای رفع مشکلات حوزه صنعت در استان دارد؟ آیا تدبیری برای بازار مصرف اندیشیده است؟ روشن است که تنها نمیتوان ادعا که چه تعداد واحد صنعتی در استان وجود دارد؛ البته متأسفانه واحدهای صنعتی فعال هم در استان چندان زیاد نیست؛ تنها کافیست آمار آن را با استان همجوار مثل چهارمحال و بختیاری مقایسه کرد. حالا فارغ از میزان تولید، متأسفانه برای فروش و بازار هم فکری نشده است؛ موانع متعدد باعث میشوند بسیاری از سرمایهگذاران تصمیم به ترک اینجا بگیرند و تجهیزات و سرمایهشان را مثلا به جایی ببرند که مشکل پایانه صادراتی نداشته باشند و نیاز نباشد برای دریافت تنها یک میلیارد تومان تسهیلات، ماهها در رفت و آمد باشند. بخشی از آنها ترجیح میدهند به جایی بروند که پایانه صادراتی تا واحد تولیدیشان تنها چند کیلومتر باشد نه چندصد کیلومتر. با اینحال مشکلات صنعت و معدن در کهگیلویه و بویراحمد تنها به عملکرد بیرونیاش محدود نمیشود؛ بر اساس برخی منابع، حتی در داخل خود این سازمان، نارضایتیها از شیوه مدیریتی بالاست؛ حال باید پرسید وقتی یک سازمان با این سطح از اهمیت در مدیریت مجموعه داخلی خود چندان موفق نیست، چطور میتوان صنعت، معدن و تجارت یک استان را مدیریت کند و موجب توسعه آن استان شود؟
کد مطلب: 504865