تاریخ انتشار
دوشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۹
کد مطلب : ۴۹۹۹۷۶
کبنا بررسی میکند؛
بیش از یک دهه از عمر جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در کهگیلویه و بویراحمد میگذرد / نقش جبهه در کاهش آسیبهای اجتماعی استان چیست؟ / گزارش شفاف بودجه، اقدامات و دستاوردهایتان را منتشر کنید
۲
کبنا ؛پس از گذشت یک دهه از عمر جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی کهگیلویه و بویراحمد لازم است دبیر این جبهه پاسخ دهد در حوزه آسیبهای اجتماعی چه اقداماتی با رویکرد فرهنگی انجام داده است. در صورت انتشار گزارش مستند از بودجه، اقدامات و دستاوردها، دیگر نهادها نیز میتوانند از تجربه این جبهه بهعنوان الگوی کار فرهنگی و حل مسائل اجتماعی استفاده کنند و مهمتر از همه مشخص میشود که این جبهه توانسته به دغدغههای رهبر انقلاب در مورد ضرورت کار فرهنگی جامه عمل بپوشاند یا خیر.
به گزارش کبنا، اوایل دهه 1390 در دیدار جمعی از فعالان فرهنگی با رهبر انقلاب، وی از «نگرانی فرهنگیِ خود» گفت و پس از آن با اعلام ضرورت تشکیل و شکلگیری جبهههای فرهنگی، طولی نکشید ستار هدایتخواه از تشکیل جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی زیر نظر قرارگاه فرهنگی خاتم الاوصیاء در استان کهگیلویه و بویراحمد خبر داد. خود نیز دبیر و همه کاره آن شد. هدایتخواه هدف از تشکیل این جبهه را انجام امور فرهنگی در راستای منویات مقام معظم رهبری عنوان میکند. او در نشست کارگروههای تخصصی این جبهه فرهنگی در تشریح چگونگی شکل گیری و اهداف آن اظهار میکند: «بسترسازی برای تشکیل جبهه فرهنگی انقلاب در کهگیلویه و بویراحمد صورت گرفته و کارگروههایی نیز شکل گرفته و خنثیسازی توطئه دشمنان بخشی از رسالت این جبهه میباشد.» حال از آن روز تاکنون بیش از یک دهه میگذرد. با مرور فعالیتها و مواضع جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی کهگیلویه و بویراحمد، بهویژه در حوزه آسیبهای اجتماعی، در طول یک دهه گذشته، معلوم است که این نهاد کوشیده با شکلدهی به قرارگاههای فرهنگی، ورود به مدارس، ایجاد پیوند با دانشگاهها و ارتباط با رسانهها و اقداماتی دیگر، به نوعی حضور فرهنگی در میدان چالشهای اجتماعی استان پیدا کند. اما پرسش مهم این است که این حضور چقدر مستمر و اثربخش بوده و آیا تاکنون خروجی ملموسی داشته است یا خیر؟
جبهه فرهنگی استان از تأسیس قرارگاه فرهنگی برای مقابله با آسیبهای اجتماعی سخن میگوید، اما مشخص نیست این قرارگاه بودجهاش از کجاست، و کدام نهادها یا گروهها بهطور عملیاتی در آن مشارکت دارند؟ آیا صورتجلسههای رسمی، آمار مداخلهها، و نتایج میدانی مستندی از آن وجود دارد؟ روشن است که این اطلاعات باید در دسترس افکار عمومی و پژوهشگران قرار بگیرد تا مشخص شود که ورود به میدان آسیبهای اجتماعی در کدام مناطق از استان انجام شده، کدام مناطق رها ماندهاند، و چه شاخصهایی برای اولویتبندی آسیبها در دستور کار قرار گرفته است.
در مورد طرح آموزشی برای مبارزه با آسیبهای اجتماعی در مدارس، اگرچه حجم گسترده آن (بیش از ۲۲۰ آموزشگاه در ۱۳ شهرستان) قابل توجه است، اما سؤالات اساسی این هستند که چه نهادی آن را ارزیابی کرده؟ آیا ارزیابی پیشینی، میانی یا پسینی برای این طرحها وجود دارد؟ آیا دیدگاه دانشآموزان، معلمان، مدیران و والدین درباره اثربخشی آن جمعآوری شده؟ شاخص موفقیت این طرحها چیست؟ کاهش آمار مصرف مواد، خشونت، ترک تحصیل یا افزایش مهارتهای زندگی؟ پاسخ به این پرسشها نیازمند دادهمحوری است، چیزی که در ادبیات عملکرد جبهه فرهنگی کمتر به چشم میخورد.
در زمینه جبهه علمی اساتید نیز علیرغم نیت مثبت در بهکارگیری ظرفیت دانشگاهها، مشخص نیست چند پایاننامه یا پروژه تحقیقاتی در همکاری با این جبهه انجام شده؟ چند مورد از آنها به سیاستگذاری منجر شدهاند؟ چه زمانی وارد حل مسئله در میدان واقعی آسیبها شدهاند؟ و در نهایت، کدام مسئله خاص را توانستهاند به نتیجه برسانند؟
در حوزه رسانه نیز، با وجود برگزاری نشستهایی با فعالان رسانهای، تاکنون چه محتوایی به شکل مستند، گزارش یا کمپین رسانهای تولید شده که واقعاً توانسته باشد فضای اجتماعی را در برابر آسیبهایی مثل اعتیاد، خودکشی، طلاق یا فقر تغذیهای تحت تأثیر قرار دهد؟ آیا کار رسانهای صرفاً به جلسات و گپهای محفلی محدود نشده؟ آیا تحلیلهای مردمپایه و مشارکت عمومی در این رسانهها انعکاس یافته یا صرفاً بازنشر مواضع رسمی جبهه بوده؟
از همه مهمتر، جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی کهگیلویه و بویراحمد در طول این سالها چه میزان بودجه مستقیم یا غیرمستقیم از منابع دولتی و غیردولتی یا ارگانهای عمومی دریافت کرده است؟ آیا صورت مالی شفاف برای این دریافتها منتشر شده؟ دانستن این ارقام، و مقایسه آن با نتایج حاصلشده، به ما کمک میکند ارزیابی واقعبینانهتری از نسبت هزینه ـ فایده اقدامات فرهنگی و اجتماعی در استان داشته باشیم.
در کنار اینها، مسئله اولویتبندی آسیبها در استان همچنان مبهم است. کدام مناطق استان (مثلاً گچساران، بهمئی، دیشموک، لنده، مارگون، یاسوج و ...) بیشترین شدت آسیبهای اجتماعی را دارند؟ آیا این آسیبها بیشتر ناشی از فقر، حاشیهنشینی، مهاجرت، بیکاری یا تزلزل در نهاد خانوادهاند؟ کدام آسیب به عنوان اولویت اول استان شناسایی شده و چرا؟ آیا بر اساس دادههای سازمان بهزیستی، نیروی انتظامی، آموزش و پرورش یا دانشگاه علوم پزشکی تصمیمگیری میشود، یا صرفاً بر مبنای نگرشهای شخصی یا سلیقهای؟
جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی کهگیلویه و بویراحمد، اگر خود را یک نیروی تحولخواه و انقلابی میداند، باید پیش از هر چیز به پاسخگویی عمومی، شفافیت مالی، ارزیابی علمی و بازبینی انتقادی عملکرد خود تن دهد. نخستین گام هم انتشار گزارشی جامع و مستند درباره میزان دریافت بودجه و چگونگی هزینهکرد آن است تا ببینیم این مبالغ چگونه و صرف حل کدامیک از آسیبها و مسائل اجتماعی استان شده و در نهایت چه نتیجهای به دست آمده است. روشن است اگر دستاوردهای آن جبهه ثمربخش بوده، در صورت انتشار گزارش مستند، دیگر نهادها نیز میتوانند از تجربه این جبهه بهعنوان الگوی کار فرهنگی و حل مسائل اجتماعی استفاده کنند و مهمتر از همه مشخص میشود که این جبهه توانسته است به دغدغههای رهبر انقلاب در مورد ضرورت کار فرهنگی جامه عمل بپوشاند یا خیر. کبنا نیوز آمادگی درج جوابیه دبیر جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی کهگیلویه و بویراحمد را دارد.
به گزارش کبنا، اوایل دهه 1390 در دیدار جمعی از فعالان فرهنگی با رهبر انقلاب، وی از «نگرانی فرهنگیِ خود» گفت و پس از آن با اعلام ضرورت تشکیل و شکلگیری جبهههای فرهنگی، طولی نکشید ستار هدایتخواه از تشکیل جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی زیر نظر قرارگاه فرهنگی خاتم الاوصیاء در استان کهگیلویه و بویراحمد خبر داد. خود نیز دبیر و همه کاره آن شد. هدایتخواه هدف از تشکیل این جبهه را انجام امور فرهنگی در راستای منویات مقام معظم رهبری عنوان میکند. او در نشست کارگروههای تخصصی این جبهه فرهنگی در تشریح چگونگی شکل گیری و اهداف آن اظهار میکند: «بسترسازی برای تشکیل جبهه فرهنگی انقلاب در کهگیلویه و بویراحمد صورت گرفته و کارگروههایی نیز شکل گرفته و خنثیسازی توطئه دشمنان بخشی از رسالت این جبهه میباشد.» حال از آن روز تاکنون بیش از یک دهه میگذرد. با مرور فعالیتها و مواضع جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی کهگیلویه و بویراحمد، بهویژه در حوزه آسیبهای اجتماعی، در طول یک دهه گذشته، معلوم است که این نهاد کوشیده با شکلدهی به قرارگاههای فرهنگی، ورود به مدارس، ایجاد پیوند با دانشگاهها و ارتباط با رسانهها و اقداماتی دیگر، به نوعی حضور فرهنگی در میدان چالشهای اجتماعی استان پیدا کند. اما پرسش مهم این است که این حضور چقدر مستمر و اثربخش بوده و آیا تاکنون خروجی ملموسی داشته است یا خیر؟
جبهه فرهنگی استان از تأسیس قرارگاه فرهنگی برای مقابله با آسیبهای اجتماعی سخن میگوید، اما مشخص نیست این قرارگاه بودجهاش از کجاست، و کدام نهادها یا گروهها بهطور عملیاتی در آن مشارکت دارند؟ آیا صورتجلسههای رسمی، آمار مداخلهها، و نتایج میدانی مستندی از آن وجود دارد؟ روشن است که این اطلاعات باید در دسترس افکار عمومی و پژوهشگران قرار بگیرد تا مشخص شود که ورود به میدان آسیبهای اجتماعی در کدام مناطق از استان انجام شده، کدام مناطق رها ماندهاند، و چه شاخصهایی برای اولویتبندی آسیبها در دستور کار قرار گرفته است.
در مورد طرح آموزشی برای مبارزه با آسیبهای اجتماعی در مدارس، اگرچه حجم گسترده آن (بیش از ۲۲۰ آموزشگاه در ۱۳ شهرستان) قابل توجه است، اما سؤالات اساسی این هستند که چه نهادی آن را ارزیابی کرده؟ آیا ارزیابی پیشینی، میانی یا پسینی برای این طرحها وجود دارد؟ آیا دیدگاه دانشآموزان، معلمان، مدیران و والدین درباره اثربخشی آن جمعآوری شده؟ شاخص موفقیت این طرحها چیست؟ کاهش آمار مصرف مواد، خشونت، ترک تحصیل یا افزایش مهارتهای زندگی؟ پاسخ به این پرسشها نیازمند دادهمحوری است، چیزی که در ادبیات عملکرد جبهه فرهنگی کمتر به چشم میخورد.
در زمینه جبهه علمی اساتید نیز علیرغم نیت مثبت در بهکارگیری ظرفیت دانشگاهها، مشخص نیست چند پایاننامه یا پروژه تحقیقاتی در همکاری با این جبهه انجام شده؟ چند مورد از آنها به سیاستگذاری منجر شدهاند؟ چه زمانی وارد حل مسئله در میدان واقعی آسیبها شدهاند؟ و در نهایت، کدام مسئله خاص را توانستهاند به نتیجه برسانند؟
در حوزه رسانه نیز، با وجود برگزاری نشستهایی با فعالان رسانهای، تاکنون چه محتوایی به شکل مستند، گزارش یا کمپین رسانهای تولید شده که واقعاً توانسته باشد فضای اجتماعی را در برابر آسیبهایی مثل اعتیاد، خودکشی، طلاق یا فقر تغذیهای تحت تأثیر قرار دهد؟ آیا کار رسانهای صرفاً به جلسات و گپهای محفلی محدود نشده؟ آیا تحلیلهای مردمپایه و مشارکت عمومی در این رسانهها انعکاس یافته یا صرفاً بازنشر مواضع رسمی جبهه بوده؟
از همه مهمتر، جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی کهگیلویه و بویراحمد در طول این سالها چه میزان بودجه مستقیم یا غیرمستقیم از منابع دولتی و غیردولتی یا ارگانهای عمومی دریافت کرده است؟ آیا صورت مالی شفاف برای این دریافتها منتشر شده؟ دانستن این ارقام، و مقایسه آن با نتایج حاصلشده، به ما کمک میکند ارزیابی واقعبینانهتری از نسبت هزینه ـ فایده اقدامات فرهنگی و اجتماعی در استان داشته باشیم.
در کنار اینها، مسئله اولویتبندی آسیبها در استان همچنان مبهم است. کدام مناطق استان (مثلاً گچساران، بهمئی، دیشموک، لنده، مارگون، یاسوج و ...) بیشترین شدت آسیبهای اجتماعی را دارند؟ آیا این آسیبها بیشتر ناشی از فقر، حاشیهنشینی، مهاجرت، بیکاری یا تزلزل در نهاد خانوادهاند؟ کدام آسیب به عنوان اولویت اول استان شناسایی شده و چرا؟ آیا بر اساس دادههای سازمان بهزیستی، نیروی انتظامی، آموزش و پرورش یا دانشگاه علوم پزشکی تصمیمگیری میشود، یا صرفاً بر مبنای نگرشهای شخصی یا سلیقهای؟
جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی کهگیلویه و بویراحمد، اگر خود را یک نیروی تحولخواه و انقلابی میداند، باید پیش از هر چیز به پاسخگویی عمومی، شفافیت مالی، ارزیابی علمی و بازبینی انتقادی عملکرد خود تن دهد. نخستین گام هم انتشار گزارشی جامع و مستند درباره میزان دریافت بودجه و چگونگی هزینهکرد آن است تا ببینیم این مبالغ چگونه و صرف حل کدامیک از آسیبها و مسائل اجتماعی استان شده و در نهایت چه نتیجهای به دست آمده است. روشن است اگر دستاوردهای آن جبهه ثمربخش بوده، در صورت انتشار گزارش مستند، دیگر نهادها نیز میتوانند از تجربه این جبهه بهعنوان الگوی کار فرهنگی و حل مسائل اجتماعی استفاده کنند و مهمتر از همه مشخص میشود که این جبهه توانسته است به دغدغههای رهبر انقلاب در مورد ضرورت کار فرهنگی جامه عمل بپوشاند یا خیر. کبنا نیوز آمادگی درج جوابیه دبیر جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی کهگیلویه و بویراحمد را دارد.