تهران در کمین تضمین؛
در محاصره دلار و بیاعتمادی؛ آیا اینبار مذاکرات به نتیجه میرسد؟
5 ارديبهشت 1404 ساعت 7:25
در حالیکه ایران و آمریکا با میانجیگری عمان دور جدیدی از مذاکرات هستهای را آغاز کردهاند، فضای گفتوگوها همچنان پیچیده، مبهم و متأثر از تهدیدهای اسرائیل و فشارهای داخلی است. ترامپ با پیشنهاد توافقی «ترامپی» و شروط سختگیرانه وارد میدان شده و در تلاش برای ثبت دستاوردی در سیاست خارجی است، در حالیکه ایران بهدنبال لغو تحریمها و تضمین ماندگاری توافق است. اما موانع داخلی و منطقهای میتوانند روند دیپلماسی را تهدید کنند.
در روز شنبه، جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا با میانجیگری سلطنت عمان دومین دور از مذاکرات غیرمستقیم خود را در خصوص برنامه هستهای تهران و چشمانداز رفع تحریمهای بینالمللی علیه اقتصاد ایران برگزار کردند.
به گزارش کبنانیوز به نقل از سایت تحلیلی العربی الجدید، در حالیکه جزئیات این نشستها از محورهای اصلی گفتوگوها گرفته تا نتایج احتمالی همچنان مبهم و ناگفته باقی مانده، اظهارات محتاطانه، اما امیدوارکنندهای از سوی طرفین به بیرون درز کرده است.
مذاکرات ایران و آمریکا از دیوارهای بزرگ تا قلمرو امکان
مقامهای ارشد هیأتهای ایرانی و آمریکایی از «پیشرفتهایی» در روند گفتوگوها خبر دادهاند. همزمان، بدر البوسعیدی، وزیر امور خارجه عمان در پیامی در شبکه اجتماعی ایکس تأکید کرده که گفتوگوها «شتاب گرفتهاند» و حتی آنچه پیشتر «ناممکن» بهنظر میرسید، اکنون در «قلمرو امکان» قرار گرفته است. با وجود این تحرکات، روند مذاکرات همچنان با احتیاط و در فضایی بسته پیگیری میشود. در چنین شرایطی، پرسش محوری این است که هر یک از بازیگران اصلی این میدان، دقیقاً در پی چه اهدافی هستند و این مسیر دیپلماتیک تا کجا میتواند پیش برود؟
در تاریخ ۷ مارس، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، از ارسال نامهای رسمی به ایران خبر داد که در آن پیشنهاد آغاز مذاکرات پیرامون توافق هستهای مطرح شده بود. این اقدام، بار دیگر پرونده گفتوگوهای هستهای را به صدر توجه رسانههای بینالمللی بازگرداند و همزمان، مناقشهای تازه میان جناحهای سیاسی در ایران در خصوص نحوه مواجهه با این پیشنهاد به جریان انداخت.
در حالیکه هیچیک از طرفین تاکنون جزئیاتی از محتوای این نامه را بهطور رسمی منتشر نکردهاند، منابع نزدیک به وزارت امور خارجه امارات متحده عربی؛ کشوری که نقش واسطه در رساندن نامه به تهران را برعهده داشته، اعلام کردهاند که ترامپ در این پیام، ضربالاجلی دوماهه برای دستیابی به توافقی جدید تعیین کرده و هشدار داده است که در صورت عدم توافق، جمهوری اسلامی ایران با اقدام نظامی مواجه خواهد شد.
توافق جدید یا نسخه بازنویسیشده؟ مسیر مبهم دیپلماسی در دوران ترامپ
در حالیکه در آغاز، برخی تحلیلها حاکی از آن بود که دامنه مذاکرات میان ایران و آمریکا ممکن است فراتر از موضوع هستهای گسترش یابد، اما از آن زمان تاکنون، هیچیک از دو طرف نه تهران و نه واشنگتن بهصورت رسمی اشارهای به سایر مسائل مورد اختلاف نکردهاند. در ادامه این روند، دونالد ترامپ تمرکز خود را همچنان بر پرونده هستهای ایران حفظ کرده و بهکرات اعلام کرده است که اجازه نخواهد داد جمهوری اسلامی به سلاح هستهای دست یابد.
وی در عین حال تأکید کرده که رسیدن به یک توافق دیپلماتیک با ایران را به رویارویی نظامی ترجیح میدهد. موضعگیریهای استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ایالات متحده در امور خاورمیانه و رئیس هیأت مذاکرهکننده آمریکایی نیز گویای آن است که دولت ترامپ بهدنبال توافقی با ایران است که بهطور بنیادین با توافق هستهای سال ۲۰۱۵ تفاوت داشته باشد.
پس از برگزاری نخستین دور مذاکرات در تاریخ ۱۲ آوریل، استیو ویتکاف، فرستاده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه، بهطور تلویحی از احتمال توافق میان تهران و واشنگتن بر سر ادامه محدود غنیسازی اورانیوم تا سقف ۳.۶۷ درصد سخن گفت. با این حال، ساعاتی بعد در پیامی در شبکه اجتماعی ایکس تصریح کرد: «توافق با ایران تنها زمانی حاصل خواهد شد که یک توافق ترامپی باشد.» البته مفهوم دقیق «توافق ترامپی» هنوز بهطور رسمی تبیین نشده است.
در همین راستا، روزنامه کیهان روز یکشنبه در گزارشی نوشت که خواستههای آمریکا در مذاکرات اخیر از چارچوب محدودیتهای تعیینشده در توافق برجام فراتر نرفتهاند. این روزنامه با استناد به منابع خود گزارش داد: «هدف اصلی ترامپ آن است که نام خود را بهعنوان معمار توافق هستهای جدید با ایران ثبت کند و برای دستیابی به این هدف، آمادگی لازم برای امتیازدهی را نیز دارد.» در سوی مقابل، ایران با هدف برداشته شدن تحریمهایی وارد این دور از مذاکرات شده که طی سالهای اخیر فشارهای شدیدی بر اقتصاد کشور وارد کردهاند.
در محاصره دلار و بیاعتمادی؛ تهران میان تحریمهای کهنه و مذاکرات تازه
تحریمهای ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران اندکی پس از وقوع انقلاب ۱۹۷۹ آغاز شد، اما نخستین مجموعه تحریمهایی که مستقیماً به برنامه هستهای تهران ارتباط پیدا میکرد، در سال ۲۰۰۶ و در پی تصمیم شورای امنیت سازمان ملل متحد به اجرا درآمد. در آن مقطع، شورای امنیت در واکنش به تداوم فعالیتهای هستهای ایران، شش قطعنامه تحریمی علیه این کشور صادر کرد. در پی اعمال این تحریمها، ایران که از بزرگترین دارندگان ذخایر نفت و گاز جهان بهشمار میرود، عملاً از فروش رسمی نفت، گاز و محصولات پتروشیمی از طریق مسیرهای متداول و قانونی بینالمللی بازماند.
همزمان با تشدید تحریمها، نظام بانکی ایران نیز بهتدریج از شبکه مالی جهانی منزوی شده است. هر شرکت، نهاد یا کشوری که وارد تعاملات تجاری با جمهوری اسلامی شود، با خطر اعمال مجازاتهای ثانویه از سوی ایالات متحده مواجه خواهد بود؛ تهدیدی که بسیاری از بازیگران اقتصادی بینالمللی را از هرگونه همکاری با ایران بازداشته است. در چنین شرایطی، حتی یک تعلیق موقت در بخشی از تحریمها میتواند به جمهوری اسلامی امکان دهد تا بخشی از فشارهای اجتماعی ناشی از بحران اقتصادی را مهار کند.
پیش از آغاز دور جدید مذاکرات با ایالات متحده، رهبر جمهوری اسلامی ایران در سخنانی صریح، بار دیگر بیاعتمادی خود نسبت به واشنگتن را ابراز کرد و گفتوگو با آمریکا را «نه عاقلانه و نه شرافتمندانه» توصیف کرد.
با این حال، وی به دستگاه دیپلماسی کشور اجازه داد تا برای بررسی مسیر مذاکره وارد گفتوگو شود. رهبر جمهوری اسلامی در عین صدور این مجوز، یک شرط کلیدی را نیز برای آغاز مذاکرات تعیین کرد: توقف کامل برنامه هستهای ایران در دستور کار نخواهد بود.
ایران بارها اعلام کرده که برنامه هستهایاش صرفاً اهداف صلحآمیز را دنبال میکند و هیچگونه برنامهای برای دستیابی به سلاح هستهای ندارد. در همین راستا، مقامات ایرانی تأکید کردهاند که چارچوب مذاکرات جدید با ایالات متحده صرفاً به موضوع هستهای محدود خواهد بود و سایر مسائل مورد اختلاف از جمله موضوعات منطقهای یا نظامی، در دستور کار این گفتوگوها قرار ندارد.
از برجام تا «مدل لیبی»؛ تهران در کمین تضمین، تلآویو در کمین تأسیسات
یکی از نگرانیهای محوری ایران در جریان مذاکرات جاری، دریافت تضمینی معتبر از سوی ایالات متحده است که مانع از خروج یکجانبه این کشور از هرگونه توافق احتمالی در آینده شود. این مطالبه، ریشه در تجربه تلخ سال ۲۰۱۵ دارد؛ زمانی که ایران و شش قدرت جهانی به توافقی تاریخی در چارچوب برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) دست یافتند. بر اساس مفاد این توافق، تهران متعهد شد سطح غنیسازی اورانیوم را به ۳.۶۷ درصد محدود کرده و فعالیتهای هستهای خود را تحت نظارتهای بینالمللی قرار دهد. در مقابل، تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای ایران از سوی جامعه جهانی، بهویژه شورای امنیت سازمان ملل لغو شد. این توافق با مشارکت پنج عضو دائم شورای امنیت شامل ایالات متحده، روسیه، چین، فرانسه و بریتانیا بهعلاوه آلمان و اتحادیه اروپا به امضا رسید.
در پی تصمیم دونالد ترامپ برای خروج یکجانبه ایالات متحده از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ و اعمال بیش از هزار تحریم جدید علیه جمهوری اسلامی ایران در دوره نخست ریاستجمهوریاش، موضوع دریافت تضمین برای پایداری هرگونه توافق جدید، به یکی از مطالبات کلیدی تهران در روند مذاکرات تبدیل شده است.
در این میان، اسرائیل تنها کسی است که بهطور رسمی و صریح با هرگونه مذاکره درباره برنامه هستهای ایران مخالفت میکند. تلآویو، بهعنوان تنها دارنده تسلیحات هستهای در منطقه خاورمیانه، بارها هشدار داده است که در صورت لزوم، آماده انجام حمله نظامی برای نابودی تأسیسات هستهای ایران خواهد بود. گزارشهایی نیز منتشر شده که نشان میدهد چنین گزینهای در دستور کار راهبردی اسرائیل برای سال جاری قرار گرفته است. این تهدیدها در حالی مطرح میشود که اسرائیل در سال ۲۰۰۷ نیز اقدام به حمله هوایی به تأسیسات هستهای سوریه کرد و آن را بهطور کامل منهدم ساخت.
براساس گزارش منتشرشده از سوی پایگاه خبری آکسیوس، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در دیدار ۷ آوریل خود با دونالد ترامپ اعلام کرده که از توافقی با جمهوری اسلامی ایران بر پایه «مدل لیبی» حمایت میکند؛ الگویی که در سال ۲۰۰۳ طی آن، لیبی با انصراف کامل از برنامه هستهای خود و برچیدن تمامی زیرساختهای مرتبط در ازای لغو تحریمهای بینالمللی، به نوعی توافق با غرب دست یافت. در دو دهه اخیر، اسرائیل با اتخاذ رویکردی تهاجمی، چندین عملیات خرابکارانه علیه تأسیسات و زیرساختهای هستهای ایران انجام داده و بر اساس گزارشها، دستکم پنج تن از دانشمندان برجسته هستهای ایران را با هدف توقف یا کند کردن روند پیشرفت این برنامه ترور کرده است.
اسرائیل در چارچوب اقدامات خود علیه برنامه هستهای جمهوری اسلامی، با همکاری ایالات متحده، ویروس رایانهای «استاکسنت» را بهعنوان یکی از نخستین ابزارهای جنگ سایبری بهکار گرفت؛ ابزاری که طبق گزارشها، در سال ۲۰۱۰ موفق شد حدود یکپنجم سانتریفیوژهای غنیسازی ایران را از کار بیندازد و به یکی از جدیترین حملات سایبری ثبتشده علیه زیرساختهای هستهای یک کشور تبدیل شود. در سایه این پیشینه، جمهوری اسلامی ایران بهصورت رسمی اسرائیل را به تلاش برای «مختلسازی» روند گفتوگوهای جاری با ایالات متحده متهم کرده است؛ اتهامی که به یکی از محورهای اصلی تنش میان تهران و کشورهای غربی بدل شده است.
اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، در نشست خبری با خبرنگاران اعلام کرد: «ائتلافی در حال شکلگیری است برای تضعیف و برهم زدن مسیر دیپلماتیک»، و در این میان، اسرائیل را بهعنوان بازیگر اصلی این تلاشها معرفی کرد. او همچنین هشدار داد که «در کنار اسرائیل، جریانهایی جنگطلب در آمریکا و چهرههایی از جناحهای مختلف سیاسی نیز بهصورت فعال در این مسیر فعالیت میکنند.»
آیا اینبار مذاکرات به نتیجه میرسد؟
تجربه مذاکرات پیشین پیرامون برنامه هستهای ایران نشان داده است که این فرایند میتواند طولانی، پیچیده و بهشدت غیرقابلپیشبینی باشد. با این حال، در دور جدید گفتوگوها، تنها پس از دو دور مذاکره، نشست سوم برای روز شنبه در دستور کار طرفین قرار گرفته است. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران اعلام کرده که در مرحله بعدی مذاکرات، نشستهای کارشناسی برگزار خواهد شد تا چارچوبی عملی برای رسیدن به توافق تدوین شود.
در شرایط کنونی، رهبران دو کشور بیش از هر زمان دیگری به توافقی قابل ارائه نیاز دارند. بهویژه دونالد ترامپ که پس از ناکامی در مدیریت بحران اوکراین و ناتوانی در توقف عملیات نظامی اسرائیل در غزه، با فشارهای فزایندهای در عرصه سیاست خارجی مواجه است، اکنون در پی آن است تا با دستیابی به یک توافق جدید با ایران، دستاوردی سیاسی و قابلعرضه در کارنامه خود ثبت کند. با این حال، علیرغم سرعت نسبی روند گفتوگوها، مخالفان پرنفوذی در هر دو پایتخت حضور دارند که میتوانند در هر لحظه، مسیر مذاکرات را به چالش بکشند و حتی به بنبست بکشانند.
کد مطلب: 498662