تاریخ انتشار
جمعه ۱۵ فروردين ۱۴۰۴ ساعت ۲۰:۰۳
کد مطلب : ۴۹۷۸۲۰
کبنا بررسی کرد؛
آببرترین صنایع در یزد و اصفهانِ کمآب، سهم کهگیلویه و بویراحمدِ پرآب از صنایع هیچ / چرا نیروهای سیاسی استان تلاشی برای استقرار نمایندگی صنایع بزرگ در این استان نمیکنند؟ / کهگیلویه و بویراحمد نیازمند یک محمد بهمنبیگی در حوزه صنعت است
۲
کبنا ؛یزد به دلیل قطعی آب تعطیل شده، اصفهان نیز سالهاست از کمبود آب رنج میبرد، اما بااینحال این دو استان، آببرترین صنایع را در خود جای دادهاند. در مقابل، کهگیلویه و بویراحمد که بیش از 7 درصد آب کشور را به خود اختصاص داده، هیچ سهمی از صنعت کشور نبرده است.
به گزارش کبنا، این روزها که قطعی آب، استان یزد را به تعطیلی کشاند، دوباره این سؤال مطرح میشود که چرا آببرترین صنایع باید دقیقاً در استانهایی احداث شوند که با مشکل کمبود آب دست و پنجه نرم میکنند؟ اما در مقابل، استانی همچون کهگیلویه و بویراحمد که بیش از هفت درصد آبهای کشور را در خود دارد، حتی یک صنعت بزرگ هم ندارد. این عدم توازن در صنایع و کارخانجات، علاوه بر آسیبی که به منابع آبی کشور میزند، موجب بیکاری گسترده در استانی همچون کهگیلویه و بویراحمد شده است.
کمبود آب در استان یزد به همین چند روز اخیر که به دلیل مدیریت صحیح تنش بین اصفهان و یزد به وجود آمده بود منتهی نمیشود. این مسأله ریشهای دیرینه دارد. مهرماه سال گذشته مدیرعامل آبفای یزد گفته بود 90 درصد منابع آبی استان دچار کاهش آبدهی و افت سطح آب شدهاند و ۱۰ درصد باقیمانده نیز در حال خشکشدن و فاقد آبدهی هستند. اما بااینحال ۱۵ درصد از تولید و سرمایهگذاری فولاد، ۶۰ درصد تولیدات کاشی و ۲۷ درصد تولیدات نساجی کشور در استان یزد قرار دارد. این استان در پنج گروه صنایع معدنی، صنایع شیمیایی و سلولزی، نساجی و پوشاک، صنایع غذایی و دارویی و صنایع فلزی و برقی فعالیت دارد.
وضعیت استان اصفهان نیز چیزی شبیه به همین استان یزد است؛ بیش از سه دهه است که اصفهان با بحران آب دستوپنجه نرم میکند، پیشبینی میشود تابستان امسال، حتی تأمین آب شرب نیز با چالشهای جدی مواجه خواهد شد. کاهش بیسابقه بارندگی، کاهش ذخایر سد زایندهرود، افت شدید منابع زیرزمینی، و ناترازی در عرضه و تقاضای آب، این استان را در وضعیتی بحرانی قرار داده است. جالب اینجاست که اصفهان در پنج دهه اخیر جز کمبارشترین استانهای کشور بوده، اما بااینوجود آببرترین صنایع را در خود جای داده است؛ طبق گزارشی که سال پیش منتشر شده بود، استان اصفهان رتبه 25 بارندگی و رتبه سوم صنایع آببر را در بین استانهای کشور داشت. اصفهان با بیش از 9 هزار واحد صنعتی و بزرگترین کارخانجات از جمله فولادمبارکه، ذوبآهن و غیره در جایگاه نخست صنایع کشور قرار دارد.
حالا منابع آبی دو استان اصفهان و یزد را با کهگیلویه و بویراحمد مقایسه کنیم؛ درصد آب تجدید شونده استان که شامل آبهای سطحی و زیرزمینی است نسبت به کشور 7.6 درصد است. در سطح کشور سالانه 417 میلیارد متر مکعب متوسط بارش است که استان کهگیلویه و بویراحمد تقریباً 11.4 میلیارد متر مکعب آن را به خود اختصاص داده که معادل با 2.7 درصد نزولات جوی کشور است. با این حجم از آب، کهگیلویه و بویراحمد از نظر صنایع چه وضعیتی دارد؟ این استان تقریباً هیچ سهمی از صنایع کشور نبرده است.
در کل این استان تنها 290 واحد صنعتی ثبت شده وجود دارد که 90 واحد آن تعطیل یا غیرفعال هستند. از سوی دیگر همین تعداد باقیمانده، اندازه یک درصد صنایع استانهای اصفهان و یزد هم بازدهی ندارند. همگی آنها صنایع خرد و کوچک هستند و تقریباً سهمی در تولید و اشتغال خود استان نیز ندارند.
حالا اگر این عدد 200 واحد را با سه هزار و ۲۱۶ کارخانه فعال صنعتی استان یزد و بیش از 9 هزار واحد صنعتی استان اصفهان مقایسه کنیم، متوجه نقش بسیار ناچیز کهگیلویه و بویراحمد در صنعت کشور میشویم.
مهمترین منبع برای برخی صنایع، آب است که دو استان یزد و اصفهان فاقد آن هستند و کهگیلویه و بویراحمد به فراوان از آن برخوردار است. پس میتوان بهراحتی نتیجه گرفت که منابع، عامل احداث کارخانجات و صنایع نیستند. به نظر میرسد مهمترین عامل در ایجاد یک کارخانه، قدرت سیاسی و توانایی چانهزنی در مرکز است. دو استان یزد و اصفهان هم تعداد نمایندگان بیشتری در سطح کشور دارند و قدرت چانهزنی مسئولین دولتی آنها بیشتر از استان کهگیلویه و بویراحمد است. از سوی دیگر، اتحاد بیمانندی در بین نیروهای سیاسی آنها دیده میشود؛ چیزی که نیروهای سیاسی کهگیلویه و بویراحمد فاقد آن هستند. گزارشنویسی و تخریب علیه یکدیگر در ترکیب با قدرت چانهزنی پایین موجب شده این استان سهمی از قدرت صنعتی نبرد.
در دورههای پیشین سهم کهگیلویه و بویراحمد کمتر از امروز بود؛ در این دوره این استان بیشترین سهم را نسبت به سالهای گذشته از قدرت برده است. رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، نائب رئیس کمیسیون انرژی مجلس، وزیر ارتباطات، چندین نفر در حوزه معاونین وزارتی، چند نفر در تیم حوزه ریاست جمهوری و ... همگی از نیروهای استان کهگیلویه و بویراحمد هستند. اگر در این دوره کاری برای استان خود نکنند، ممکن است دیگر هیچوقت چنین فرصتی تکرار نشود. فرصتی که حالا وجود دارد، ممکن است به راحتی از دست برود.
واضح است که مدیران سطح استانی باید برای افزایش سطح تولید صنعتی در کهگیلویه و بویراحمد تلاش کنند، اما احداث صنایع بزرگ در استان، نیازمند عزمی فرااستانی است. نیروهای سطح ملی کهگیلویه و بویراحمد بهجای آنکه فعالیت خود را صرف رقابتهای سیاسی بینتیجه و ادعاهای بزرگ کماثر کنند، یک بار برای همیشه اقدامی انجام دهند که نامشان در کهگیلویه و بویراحمد ماندگار شود. کارخانه قند یاسوج که شش دهه پیش در یاسوج احداث شد، هنوز هم نماد صنعت استان است؛ چرا نباید یک صنعت دیگر در این استان پا بگیرد و سالها و دههها بعد از احداثکنندهاش به نیکی یاد شود؟ چرا نباید یک محمد بهمنبیگی هم در حوزه صنعت کهگیلویه و بویراحمد داشته باشیم؟
حتی اگر یک صنعت مستقل هم پا نگیرد، اخذ نمایندگی یکی از صنایع بزرگ کشور در کهگیلویه و بویراحمد هم میتواند به افزایش سطح تولید استان کمک کند و هم بیکاری را کاهش دهد. میتوان در مورد امکان اخذ نمایندگی شرکتهایی همچون ایرانخودرو، سایپا، شستا و زیرمجموعههای آن چانهزنی کرد.
به گزارش کبنا، این روزها که قطعی آب، استان یزد را به تعطیلی کشاند، دوباره این سؤال مطرح میشود که چرا آببرترین صنایع باید دقیقاً در استانهایی احداث شوند که با مشکل کمبود آب دست و پنجه نرم میکنند؟ اما در مقابل، استانی همچون کهگیلویه و بویراحمد که بیش از هفت درصد آبهای کشور را در خود دارد، حتی یک صنعت بزرگ هم ندارد. این عدم توازن در صنایع و کارخانجات، علاوه بر آسیبی که به منابع آبی کشور میزند، موجب بیکاری گسترده در استانی همچون کهگیلویه و بویراحمد شده است.
کمبود آب در استان یزد به همین چند روز اخیر که به دلیل مدیریت صحیح تنش بین اصفهان و یزد به وجود آمده بود منتهی نمیشود. این مسأله ریشهای دیرینه دارد. مهرماه سال گذشته مدیرعامل آبفای یزد گفته بود 90 درصد منابع آبی استان دچار کاهش آبدهی و افت سطح آب شدهاند و ۱۰ درصد باقیمانده نیز در حال خشکشدن و فاقد آبدهی هستند. اما بااینحال ۱۵ درصد از تولید و سرمایهگذاری فولاد، ۶۰ درصد تولیدات کاشی و ۲۷ درصد تولیدات نساجی کشور در استان یزد قرار دارد. این استان در پنج گروه صنایع معدنی، صنایع شیمیایی و سلولزی، نساجی و پوشاک، صنایع غذایی و دارویی و صنایع فلزی و برقی فعالیت دارد.
وضعیت استان اصفهان نیز چیزی شبیه به همین استان یزد است؛ بیش از سه دهه است که اصفهان با بحران آب دستوپنجه نرم میکند، پیشبینی میشود تابستان امسال، حتی تأمین آب شرب نیز با چالشهای جدی مواجه خواهد شد. کاهش بیسابقه بارندگی، کاهش ذخایر سد زایندهرود، افت شدید منابع زیرزمینی، و ناترازی در عرضه و تقاضای آب، این استان را در وضعیتی بحرانی قرار داده است. جالب اینجاست که اصفهان در پنج دهه اخیر جز کمبارشترین استانهای کشور بوده، اما بااینوجود آببرترین صنایع را در خود جای داده است؛ طبق گزارشی که سال پیش منتشر شده بود، استان اصفهان رتبه 25 بارندگی و رتبه سوم صنایع آببر را در بین استانهای کشور داشت. اصفهان با بیش از 9 هزار واحد صنعتی و بزرگترین کارخانجات از جمله فولادمبارکه، ذوبآهن و غیره در جایگاه نخست صنایع کشور قرار دارد.
حالا منابع آبی دو استان اصفهان و یزد را با کهگیلویه و بویراحمد مقایسه کنیم؛ درصد آب تجدید شونده استان که شامل آبهای سطحی و زیرزمینی است نسبت به کشور 7.6 درصد است. در سطح کشور سالانه 417 میلیارد متر مکعب متوسط بارش است که استان کهگیلویه و بویراحمد تقریباً 11.4 میلیارد متر مکعب آن را به خود اختصاص داده که معادل با 2.7 درصد نزولات جوی کشور است. با این حجم از آب، کهگیلویه و بویراحمد از نظر صنایع چه وضعیتی دارد؟ این استان تقریباً هیچ سهمی از صنایع کشور نبرده است.
در کل این استان تنها 290 واحد صنعتی ثبت شده وجود دارد که 90 واحد آن تعطیل یا غیرفعال هستند. از سوی دیگر همین تعداد باقیمانده، اندازه یک درصد صنایع استانهای اصفهان و یزد هم بازدهی ندارند. همگی آنها صنایع خرد و کوچک هستند و تقریباً سهمی در تولید و اشتغال خود استان نیز ندارند.
حالا اگر این عدد 200 واحد را با سه هزار و ۲۱۶ کارخانه فعال صنعتی استان یزد و بیش از 9 هزار واحد صنعتی استان اصفهان مقایسه کنیم، متوجه نقش بسیار ناچیز کهگیلویه و بویراحمد در صنعت کشور میشویم.
مهمترین منبع برای برخی صنایع، آب است که دو استان یزد و اصفهان فاقد آن هستند و کهگیلویه و بویراحمد به فراوان از آن برخوردار است. پس میتوان بهراحتی نتیجه گرفت که منابع، عامل احداث کارخانجات و صنایع نیستند. به نظر میرسد مهمترین عامل در ایجاد یک کارخانه، قدرت سیاسی و توانایی چانهزنی در مرکز است. دو استان یزد و اصفهان هم تعداد نمایندگان بیشتری در سطح کشور دارند و قدرت چانهزنی مسئولین دولتی آنها بیشتر از استان کهگیلویه و بویراحمد است. از سوی دیگر، اتحاد بیمانندی در بین نیروهای سیاسی آنها دیده میشود؛ چیزی که نیروهای سیاسی کهگیلویه و بویراحمد فاقد آن هستند. گزارشنویسی و تخریب علیه یکدیگر در ترکیب با قدرت چانهزنی پایین موجب شده این استان سهمی از قدرت صنعتی نبرد.
در دورههای پیشین سهم کهگیلویه و بویراحمد کمتر از امروز بود؛ در این دوره این استان بیشترین سهم را نسبت به سالهای گذشته از قدرت برده است. رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، نائب رئیس کمیسیون انرژی مجلس، وزیر ارتباطات، چندین نفر در حوزه معاونین وزارتی، چند نفر در تیم حوزه ریاست جمهوری و ... همگی از نیروهای استان کهگیلویه و بویراحمد هستند. اگر در این دوره کاری برای استان خود نکنند، ممکن است دیگر هیچوقت چنین فرصتی تکرار نشود. فرصتی که حالا وجود دارد، ممکن است به راحتی از دست برود.
واضح است که مدیران سطح استانی باید برای افزایش سطح تولید صنعتی در کهگیلویه و بویراحمد تلاش کنند، اما احداث صنایع بزرگ در استان، نیازمند عزمی فرااستانی است. نیروهای سطح ملی کهگیلویه و بویراحمد بهجای آنکه فعالیت خود را صرف رقابتهای سیاسی بینتیجه و ادعاهای بزرگ کماثر کنند، یک بار برای همیشه اقدامی انجام دهند که نامشان در کهگیلویه و بویراحمد ماندگار شود. کارخانه قند یاسوج که شش دهه پیش در یاسوج احداث شد، هنوز هم نماد صنعت استان است؛ چرا نباید یک صنعت دیگر در این استان پا بگیرد و سالها و دههها بعد از احداثکنندهاش به نیکی یاد شود؟ چرا نباید یک محمد بهمنبیگی هم در حوزه صنعت کهگیلویه و بویراحمد داشته باشیم؟
حتی اگر یک صنعت مستقل هم پا نگیرد، اخذ نمایندگی یکی از صنایع بزرگ کشور در کهگیلویه و بویراحمد هم میتواند به افزایش سطح تولید استان کمک کند و هم بیکاری را کاهش دهد. میتوان در مورد امکان اخذ نمایندگی شرکتهایی همچون ایرانخودرو، سایپا، شستا و زیرمجموعههای آن چانهزنی کرد.