تاریخ انتشار
سه شنبه ۷ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۴۶
کد مطلب : ۴۹۶۴۲۶
یادداشت ارسالی؛
محمد بهرامی و سه روایت / آیا منطقی است که انتقادات به نماینده را تنها ناشی از حسادت بدانیم؟
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛یکی از مخاطبان کبنا نیوز با ارسال یادداشتی به این پایگاه خبری، ضمن برشمردن روایتهایی که در مورد محمد بهرامی نماینده کنونی بویراحمد، دنا و مارگون وجود دارد، به نقد عملکرد او پرداخته است. متن این یادداشت را در ادامه میتوانید بخوانید.
اسفندماه 1402شبی که روز آن انتخابات مجلس برگزار شده بود و نام محمد بهرامی سیفآباد از صندوق آراء حوزه انتخابیه بویراحمد، دنا و مارگون بهعنوان پیروز بیرون آمده بود، سه روایت در مورد او در رسانهها و افکار عمومی شنیده میشد؛ برخی میگفتند بهرامی بعد از سه بار باخت، حالا حقش است یکبار طعم پیروزی را بچشد. برخی دیگر بهرامی را قدرت برتر سیاسی حوزه انتخابیه میدانستند که در دورههای پیشین آنطور که باید و شاید دیده نشده، اما حالا پس از تجربه شکست نمایندههای پیشین، مردم بهرامی را بهتر شناخته و به سمت او آمدهاند؛ بهرامی بر اساس این روایت نماینده موفقی است که دورههای دیگر هم بدون شک انتخاب خواهد شد. اما روایت سوم، پیروزی بهرامی را بر اساس اتفاق و شانس و نمایندگی نامطلوب روشنفکر تحیل میکنند. به نظر آنها چون روشنفکر عملکرد مطلوبی نداشت، سایر نامزدهای انتخاباتی نیز انسجام و قدرت کافی نداشتند، بهرامی پیروز شد. بر اساس این روایت، بهرامی بر خلاف سه دوره پیشین، حالا در زمان و مکان مناسب قرار گرفته بود که نهایتا به پیروزی او منجر شده است. روایان این روایت معتقدند بهرامی قطعاً یک نماینده تکدورهای است. روشن است که در مسائل اجتماعی نمیتوان به صورت قطعی در مورد پدیدهای صحبت کرد.
اما سرنوشت بهرامی به کجا خواهد رفت؛ آیا روایت دوم درست است یا روایت سوم به واقعیت میپیوندد؟ روزهای نخست، تمام بهرامی و تیمش این بود که روایت دوم استمرار یابد. از حضور نهچندان موافق بهرامی در رسانه ملی، کوه ساختند؛ سپس کوچکترین اظها نظرش را در رسانهها تکرار کردند که خود او و تیمش باورش شد که واقعاً بهرامی نمایندهای متفاوت است. سپس سفرهای او به استانهای مختلف را در رسانههای مختلف منتشر کردند و آنقدر بر حضور او در دفتر روزنامه اقتصاد مانور دادند که انگار چه اتفاق مهمی افتاده است. آن صندلی که بهرامی بر آن تکیه زده بود، پیش از او افراد زیادی به آن تکیه داده بودند. آن حضور اتفاق بیسابقهای نبود؛ بسیاری از دانشجویان و فعالین سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور که ممکن است هیچ پست دولتی و حاکمیتی نداشته باشند در دفتر دنیای اقتصاد حاضر شده بودند، اما برای بهرامی حضور در آنجا بیسابقه بود. چرا که با وجود تحصیلات مرتبط و عضویت هیأت علمی تاکنون نتوانسته بود حتی در روزنامههای کممخاطب کشوری نیز عرض اندام کند. البته مطالبی به نام او در برخی از روزنامهها و پایگاههای خبری منتشر میشد که چشم تیزبین یک میتواند یک چیز را در آنها تشخیص دهد؛ اگر همه آن مطالب را که به اسم شخص نماینده منتشر شده، در کنار هم قرار دهیم متوجه خواهیم شد که ادبیات یکسانی بر همه آنها حاکم نیست. این را کسانی که «مینویسند» و فعالیت مطبوعاتی دارند با کمی تلاش متوجه میشوند. اما روشن است که تفاوت ادبیات نوشتاری این مطالب، نمیتوان به نتایجی قطعی رسید؛ شاید احوالات نماینده در آن روزهایی که این یادداشتها را مینوشته متفاوت بوده و همین هم خود را در ادبیات نوشتاری او نشان داده؛ کسی چه میداند؟ خدا بهتر از همه بر رفتار ما اشراف دارد.
به هر حال به اصل موضوع برمیگردیم. هر چند پس از اعلام خبر نائبرئیسی بهرامی در کمیسیون انرژی مجلس، کمکم روایت دوم در حال پیوستن به واقعیت بود، اما هر چه میگذرد، گویا باید روایت سوم را بپذیریم. اما همانطور که گفته شد هیچ چیز قطعی در این زمینه نمیتوان گفت. ولی احتمال وقوع روایت سوم بیشتر است. نگاهی به ترکیب تیم رسانهای بهرامی، ضعف مطبوعاتی و حرفهای آنها را نشان میدهد. حتی اگر بهرامی عملکرد مطلوبی هم داشته باشد، بهدرستی رسانهای نشده است. بخش بدتر ماجرا آنجاست که آنها ضعفهای خود را به حسادت مخالفان بهرامی نسبت میدهند. بر اساس رسم غلط در این استان، دستگاههای اجرایی بین نمایندگان تقسیم شده است. اما تاکنون بهرامی سهمی درخور در این زمینه نداشته است.
اگر همینطور پیش برود و بهرامی نتواند رضایت شهروندان این حوزه انتخابیه را جلب کند، احتمال اینکه او نیز همچون مهدی روشنفکر تبدیل به نماینده تکدورهای شود کم نیست. روشن است برای اینکه بهرامی نیز به همین مشکل دچار نشود، لازم است رویه خود را تغییر دهد و بیش از گذشته برای این مردم محروم تلاش کند. باید دید بهرامی در سه سالی که برای او باقی مانده چه اقداماتی انجام میدهد.
اسفندماه 1402شبی که روز آن انتخابات مجلس برگزار شده بود و نام محمد بهرامی سیفآباد از صندوق آراء حوزه انتخابیه بویراحمد، دنا و مارگون بهعنوان پیروز بیرون آمده بود، سه روایت در مورد او در رسانهها و افکار عمومی شنیده میشد؛ برخی میگفتند بهرامی بعد از سه بار باخت، حالا حقش است یکبار طعم پیروزی را بچشد. برخی دیگر بهرامی را قدرت برتر سیاسی حوزه انتخابیه میدانستند که در دورههای پیشین آنطور که باید و شاید دیده نشده، اما حالا پس از تجربه شکست نمایندههای پیشین، مردم بهرامی را بهتر شناخته و به سمت او آمدهاند؛ بهرامی بر اساس این روایت نماینده موفقی است که دورههای دیگر هم بدون شک انتخاب خواهد شد. اما روایت سوم، پیروزی بهرامی را بر اساس اتفاق و شانس و نمایندگی نامطلوب روشنفکر تحیل میکنند. به نظر آنها چون روشنفکر عملکرد مطلوبی نداشت، سایر نامزدهای انتخاباتی نیز انسجام و قدرت کافی نداشتند، بهرامی پیروز شد. بر اساس این روایت، بهرامی بر خلاف سه دوره پیشین، حالا در زمان و مکان مناسب قرار گرفته بود که نهایتا به پیروزی او منجر شده است. روایان این روایت معتقدند بهرامی قطعاً یک نماینده تکدورهای است. روشن است که در مسائل اجتماعی نمیتوان به صورت قطعی در مورد پدیدهای صحبت کرد.
اما سرنوشت بهرامی به کجا خواهد رفت؛ آیا روایت دوم درست است یا روایت سوم به واقعیت میپیوندد؟ روزهای نخست، تمام بهرامی و تیمش این بود که روایت دوم استمرار یابد. از حضور نهچندان موافق بهرامی در رسانه ملی، کوه ساختند؛ سپس کوچکترین اظها نظرش را در رسانهها تکرار کردند که خود او و تیمش باورش شد که واقعاً بهرامی نمایندهای متفاوت است. سپس سفرهای او به استانهای مختلف را در رسانههای مختلف منتشر کردند و آنقدر بر حضور او در دفتر روزنامه اقتصاد مانور دادند که انگار چه اتفاق مهمی افتاده است. آن صندلی که بهرامی بر آن تکیه زده بود، پیش از او افراد زیادی به آن تکیه داده بودند. آن حضور اتفاق بیسابقهای نبود؛ بسیاری از دانشجویان و فعالین سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور که ممکن است هیچ پست دولتی و حاکمیتی نداشته باشند در دفتر دنیای اقتصاد حاضر شده بودند، اما برای بهرامی حضور در آنجا بیسابقه بود. چرا که با وجود تحصیلات مرتبط و عضویت هیأت علمی تاکنون نتوانسته بود حتی در روزنامههای کممخاطب کشوری نیز عرض اندام کند. البته مطالبی به نام او در برخی از روزنامهها و پایگاههای خبری منتشر میشد که چشم تیزبین یک میتواند یک چیز را در آنها تشخیص دهد؛ اگر همه آن مطالب را که به اسم شخص نماینده منتشر شده، در کنار هم قرار دهیم متوجه خواهیم شد که ادبیات یکسانی بر همه آنها حاکم نیست. این را کسانی که «مینویسند» و فعالیت مطبوعاتی دارند با کمی تلاش متوجه میشوند. اما روشن است که تفاوت ادبیات نوشتاری این مطالب، نمیتوان به نتایجی قطعی رسید؛ شاید احوالات نماینده در آن روزهایی که این یادداشتها را مینوشته متفاوت بوده و همین هم خود را در ادبیات نوشتاری او نشان داده؛ کسی چه میداند؟ خدا بهتر از همه بر رفتار ما اشراف دارد.
به هر حال به اصل موضوع برمیگردیم. هر چند پس از اعلام خبر نائبرئیسی بهرامی در کمیسیون انرژی مجلس، کمکم روایت دوم در حال پیوستن به واقعیت بود، اما هر چه میگذرد، گویا باید روایت سوم را بپذیریم. اما همانطور که گفته شد هیچ چیز قطعی در این زمینه نمیتوان گفت. ولی احتمال وقوع روایت سوم بیشتر است. نگاهی به ترکیب تیم رسانهای بهرامی، ضعف مطبوعاتی و حرفهای آنها را نشان میدهد. حتی اگر بهرامی عملکرد مطلوبی هم داشته باشد، بهدرستی رسانهای نشده است. بخش بدتر ماجرا آنجاست که آنها ضعفهای خود را به حسادت مخالفان بهرامی نسبت میدهند. بر اساس رسم غلط در این استان، دستگاههای اجرایی بین نمایندگان تقسیم شده است. اما تاکنون بهرامی سهمی درخور در این زمینه نداشته است.
اگر همینطور پیش برود و بهرامی نتواند رضایت شهروندان این حوزه انتخابیه را جلب کند، احتمال اینکه او نیز همچون مهدی روشنفکر تبدیل به نماینده تکدورهای شود کم نیست. روشن است برای اینکه بهرامی نیز به همین مشکل دچار نشود، لازم است رویه خود را تغییر دهد و بیش از گذشته برای این مردم محروم تلاش کند. باید دید بهرامی در سه سالی که برای او باقی مانده چه اقداماتی انجام میدهد.