یادداشت:
دریاچه هامون، شوق زندگی در سیستان (به قلم: دکتر محمدتقی منصوری کیا)
15 مهر 1404 ساعت 14:26
تاریخ کم فراز و پر نشیب! سیر تحولات ایران و افغانستان بر سر حقابه هیرمندهم شنیدنی است و هم تاسف بار!.
تاریخ کم فراز و پر نشیب! سیر تحولات ایران و افغانستان بر سر حقابه هیرمندهم شنیدنی است و هم تاسف بار!.
به گزارش کبنا، در این رابطه گفتگویی داریم با محمدتقی منصوری کیا فعال حوزه آب و کنشگر اجتماعی که سابقه سه دهه فعالیت در طرح، ساخت و بهرهبردای سازههای آبی در کشور را دارد.
اصولا چرا هامون خشک شده است؟
ببینید! طی چند دهه گذشته، رابطه دو کشور معمولا با کنشهای افغانستان و با حمایت کشورهای خارجی در ایجاد زیرساختهای نگهداشت و برداشت آب از هیرمند و حتی انحراف آن و اندرکنشهای نرم، محتاطانه و با حداقل تاثیر ایران همراه بوده است. البته زندگی در سیستان با یا بدون زنده بودن دریاچه هامون بسیار متفاوت است. تا جایی که بنده اطلاع دارم در طول تاریخ دریاچه هامون به شکل کامل خشک نبوده است. ولی دست اندازی کشور همسایه و مراعات بیش از حد ایران در تلاش برای حل مسئله به صورت مسالمت آمیز سبب وضعیت فعلی و خشک شدن هامون گردیده است.
کاهش بارش سالانه، گسترش خشکسالی در سیستان، کاهش مرتب میزان ورودی آب رود هیرمند به دریاچه هامون، ذخیره بخشی از آب دریاچه هامون به چاههای نیمه زابل و انتقال آب جهت استفاده در شهر و استفاده آب هامون برای کشاورزی از عوامل اصلی خشکی هامون میباشد نبود دولت قدرتمند در افغانستان، ساخت بند کجکی بر روی هیرمند، نصب و بهکارگیری انواع پمپ در مسیر رود هیرمند برای کشاورزی در افغانستان خشک شدن دریاچه هامون (که هفتمین تالاب بینالمللی جهان است) را در پی داشتهاست. این مسئله موجب قطع منبع زندگی ۴۰۰ هزار سیستانی، تهدید زیستمندان بومی و گاو سیستانی، نارضایتی اجتماعی و مهاجرت گسترده سیستانیان شدهاست. ضمنا بازه زمانی وزش بادهای موسمی سیستان طولانی تر شده اند.
سهم تغییر اقلیم و خشکسالی بیشتر از عوامل انسانی نیست؟
بدون شک این دو عامل سبب کاهش آورد آب به هامون و افزایش تبخیر میشوند اما نقش افغانستان بارزتر است.
آیا ریشه اختلاف دیرینی بین ایرانها و افغانها در بهره برداری از هیرمند و هامون وجود ندارد؟ مثلا قبل از تشکیل کشور افغانستان!
قدمت سکونت بشر در آن دیار حدود 50000 سال است. از دریاچه هامون در تاریخ کهن به کرات یاد شده است. دریاچه هامون در اوستا با نام "اینام کانس اویا" یا "گنسو" و در زبان پهلوی "کیانس" یا "کیانسه" و در شاهنامه "دریاچه زره" نامیده شده است. با اینحال به علت جمعیت محدود، اشتغال به دامپروری ( بجای کشاورزی وسیع) و... در گذشته دور ( قبل از ساخت سدها و شبکه های افغانستان) اختلاف بزرگی در تاریخ ( حداقل تا جایی که بنده مطالعه نموده ام) دیده نمیشود.
اصولا مشکل هامون از کی شروع شد؟ تاریخچه اختلافات چگونه شکل گرفت؟
موضوع را به صورت گاه شمار تاریخی طرح میکنم. پس از جنگ سوم افغان ها با بریتانیا در سال 1298 مشور اغانستان تشکیل شد. از 1328 تا 1358 آمریکا از ساخت 8 سد حمایت مالی نموده و در 25 پروژه افغانستان کمک مالی کرده است. نهایتا بسیاری عشایر کوچرو و دامپرور در افغانستان به عشایر کشاورز و ساکن تبدیل شدند.
در 1331 اداره هلمند و کانال ارغنداب عملا از سال 1325 فعالیت خود را شروع کرد ولی تاسیس رسمی آن در سال 1331 اتفاق افتاد..این اداره در اوایل کار دولت 21 میلیون دلار برای شروع بکار دریافت نمود و کانال بغرا که با 155 کیلومتر طول به شبکه ها آبرسانی میکند را ساخت. کلا 78 کیلومتر کانال اصلی و 415 کیلومتر کانال فرعی ساخته شده است. حداکثر دبی کانالها 43 مترمکعب بر ثانیه است و 74000 هکتار را تحت پوشش دارد. سد وزنی ارغنداب ( مالک وزارت انرژی و آب) در 45 کیلمتری قندهار در این سال افتتاح شد.
در 1332 سد کجکی با کمک مالی ژاپن و کمتر از او کشور آلمان.با یک نیروگاه آن 52 مگاواتی راه اندازی شد. پیمانکار سدآمریکایی بود. در همین سال( فروردین 1332) 70% محصولات بلوک شیرآب و 10% محصولات رومیان کنگی ( هر دو در ایران) از دست رفت. سران ایلات سیستان با تحصن و تلگراف به نخست وزیر ایران اعلام نمودند که" اگر در مرکز عملی مقدور نیست ، برای احقاق حق خود و کشیدن سدهای افغان، ما اهالی سیستان شخصا اقدام نماییم".
داودخان در 1352 با کودتای بدون خونریزی نظام جمهوری دمکراتیک را جایگزین پادشاهی نمود. بعد در 1357 حزب کمونیست با کودتای خونین به قدرت رسید. در 1371 با یک کودتای جدید، کشت خشخاش در مقیاس وسیع شروع شد. در 1378 با مصرف زیاد آب در افغانستان هامون خشک شد. از 1380 تا 1392 گسترش شبکه های آبیاری با کمک بریتانیا تا ادامه داشت. اصل تولید برق در افغانستان، از عملکردنیروگاههای سدها (برق آبی) است. در 1398 افزایش ارتفاع 12 متری سد وزنی ارغنداب با بودجه 450میلیون دلاری توسط پیمانکار کانادایی انجام شد. در سال 1399 اشرف غنی رییس جمور افغانستان گفته بود در برابر حق آبه ایران متعهد هستیم و در صورت تقاضای مازاد از سوی ایران حاضر به تبادل نفت در برابر آب خواهیم بود. نهایتا در یکی از سالهای اخیر از مجموع حقآبه 820 میلیون مترمکعبی ایران حتی کمتر از یکدرصد حقآبه ایران، رهاسازی شده است.
نزدیک 25 سال است که هامون نیمه خشک یا خشک شده است. می بینید که چه در ثبات نسبی در حاکمیت افغانستان و چه در بی ثبتی، برداشت های غیر مجاز و توسعه شبکه ها خارج از معاهده ایران و افغانستان وجود داشته است!
هیرمند در افغانستان چقدر اهمیت دارد؟ اصولا چند سد در آنجا وجود دارد؟
هیرمند یکی از رودهای مهم، بزرگ و پر آب افغانستان است که با شعبه های خود، نواحی وسیعی از جنوب غرب افغانستان را آبیاری میکندو نقش مهمی در آبادانی آن کشور دارد. 6 سد اصلی در افغانستان شامل سدهای سرده، گرشِک، قالافضل، دهلا (ارغنداب)، کمال خان، کجکی جمعا 2600میلیون مترمکعب حجم و 600هزارهکتار را تحت پوشش دارند. افغانستان 15 سد تحت ساخت هم دارد.
نزدیک 51% آبهای افغانستان در رودخانه هیرمند ( افغانی ها هلمند میگویند).
چرا از نیروی نظامی برای اعمال حاکمیت بر هیرمند استفاده نمیشود؟
نباید در این قالب منفردا به موضوع نگاه کنیم. افغانستان 653000کیلومتر مربع و 42 میلیون نفر جمعیت دارد. 5 تا 7 میلیون افغان در ایران زندگی میکنند. اشتراکات تاریخی، فرهنگی و مذهبی زیادی بین ما وجود دارد. ضمنا تقریبا همه طول رودخانه هیرمند در افغانستان جاری است و ما در انتهای رودهستیم. نیاز به درگیری نظامی وجود ندارد هر چند ممکن است گزینه های بسیارمحدود نظامی در کنار دیپلماسی نیز لازم شود.
قوانین بین المللی در حوزه ی رودخانه های مرزی چه میگویند؟
از نظر یونسکو انتقال آب ( صرفا برای شرب) از یک منطقه به منطقه دیگر با رعایت عدم ایجاد مشکل در موضوعات فرهنگی، اجتماعی و توسعه درمبدأ اشکال ندارد. اصولا تعیین حقآبه کشورها برای منابع آبی مشترک، بر پایه حقوق بینالمللی عرفی است که منجر به معاهدات بینالمللی میگردد. در هر حال اصول کلیدی، عدم آسیب رسانی به کشور دیگر و تقسیم منصفانه و معقول منابع آبی مشترک پس زمینه همه تصمیمگیرها باید باشد.
در ماده ۱۶ قانون برلین، ماده ۴ فصل دوم قواعد هلسینکی (سال ۱۹۹۶ ) ، بند 2 ماده ۲ کنوانسیون آب اروپا (سال 1992 )، کنوانسیون ۱۹۹۷ سازمان ملل متحد و ماده ۱۲ قواعد برلین (سال ۲۰۰۴ ) به مواردی اشاره شده که به معنی لزوم بهرهبرداری منصفانه از منابع آبی مشترک هستند. البته در عمل کشورهای بالادست از منابع آبی برای فشار سیاسی بر کشورهای پاییندست خود استفاده میکنند.
پر شدن شورزار گودزره کمکی به ما میکند؟
تقریبا هیچ کمکی نمیکند. در پایین دست سد کمالخان و در نزدیکی مرز ایران با احداث دو کانال فرعی تتمه آب هیرمند بجای ورود به ایران به گودزره میریزد. افغانستان تعمدا به حق ایران دهن کجی نموده و با صراحت قوانین بین المللی و معاهده مورد تایید خودش را نقض نموده است. شورهزار یا دریاچه "گودزره" سطحی معادل 240 هزار هکتار و عمقی حداکثری حدود 10 متر دارد. ظرفیت آبگیری این منطقه بیابانی و بدون سکنه، میتواند تا 20 میلیارد مترمکعب هم برسد. سهم ایران از هیرمند 820 میلیون متر مکعب تعیین شده است. حتی تامین حداقل زیست محیطی هامون عملا به سخره گرفته شده است!
در چند سال گذشته تصاویر ماهوارهای تأیید کننده وجود ذخایر آبی مناسب در پشت سد کجکی و سد کمالخان ولی بیان مقامات طالباناین بود که آب رها شده از پشت سد امکان طی مسیر 700 کیلومتری تا مرز ایران را ندارد! در حالیکه انحراف و انتقال آب به گودزره صورت میگرفت! گویا این توجه وجود ندارد که سطح تخصصی مهندسی رودخانه و سد سازی در ایران بسیار بالادست و حرف نسنجیده به خورد کارشناسان این دیار نمیرود!
متن قرارداد 1973 بین ایران و افغانستان در چه سطحی از مقامات دو کشور تایید شده و شامل چه موضوعاتی است؟
معاهده 1351 مشتمل بر یک مقدمه و دوازده ماده و دو پروتکل ضمیمه منضم به قانون راجع به آب رود هیرمند بین دولت شاهنشاهی ایران و دولتافغانستان میباشد. معاهده ابتدا به امضای هویدا نخستوزیر ایران و محمد موسی شفیع صدراعظم افغانستان رسیده بود (جالب است که هر دو بعدها به خیانت به کشورهایشان برای امضای این معاهده متهم شدند). سپس در مجلسین دو کشور (رییس مجلس سنا ایران جعفر شریفامامی بود) بررسی شد. معاهده در 10 مرداد همان سال عملیاتی شد.
نوشتار متن معاهده شبهات قابل توجهی به بیان کلمات فارسی دری با لهجه غرب افغانستان دارد. واحد ایکریفت بجای مترمکعب استفاده شده، سال نورمال (بجای نرمال) و...
در ماده دوم تسریع شده که در سالهای نرمال بارشی جریان ۲۲ متر مکعب در ثانیه و یک مقدار اضافی متوسط جریان ۴ متر مکعب در به نشانه سابقه حسن نیت و علایق برادرانه از طرفافغانستان به ایران تحویل داده میشود( جمعا 26 مترمکعب بر ثانیه). و سالانه 820 میلیون متر مکعب.
در ماده سوم سه موضع برای تحویلدهی آب مشخص شده است.
در ماده چهارم برای خشکسالی ها تمهیداتی دیده شده و در ماده پنجم گفته شده که " افغانستان موافقت دارد اقدامی نکند که ایران را از حقابه آن از آب رود هیرمند (هلمند) که مطابق احکام مندرج مواد دوم و سوم و چهارماین معاهده تثبیت و محدود شده است بعضاً یا کلاً محروم سازد".
همچنین "ایران هیچ گونه ادعایی بر آب هیرمند (هلمند) بیشتر از مقادیری که طبق این معاهده تثبیت شده است ندارد، حتی اگر مقادیر آب بیشتر در دلتا سفلایهیرمند (هلمند) میسر هم باشد و مورد استفاده ایران بتواند قرار گیرد".
همچنین در سایر بندها،آلوده نشدن آب به سموم و فاضلاب، حقابه ایران برای زراعت، لزوم موافقت طرفین در احداث ابنیه، روش حل اختلاف از طریقمعرفی کمیسارها و استفاده ازدر پروتکل شماره و...ارائه شده است. ماده یازدهم برای خشکسالی مدهش (شدید) یا بروز فورسماژور که رسیدن آب به دلتای هیرمند را موقتاً ناممکن سازد از کمیسارانطرفین خوایته فوراً با مشورت طرح عاجلی برای تخفیف مشکل تهیه و و به دولتین مربوطه خویشپیشنهاد نمایند.
ضمیمه های معاهده ایران و افغانستان راجع به آب رودخانه هیرمند (هلمند) شامل دو پرتکل است.
پروتکل شماره یک دوازده ماده دارد و درباره صلاحیت و وظایف کمیساران در اجرای (تطبیق)احکام معاهده راجع به تحویل مقدار آب هیرمند (هلمند) به ایران شیوه نامه اجرایی دارد. مثلا در ماده پنجم گفنه شده که در سالهایی که مقدار آب کمتر از سال نرمال باشد و طرف ایرانی خواهان اطلاعات ورودی بند کجکی بر باشد طرف افغانستانی اطلاعات ماهیانه را خواهد داد و......
برای کمیساران ایرانی و افغان "کمیته مشترک کمیساران" به نام " کمیته مشترک" نیز برای حل و فصل سریع مسائل تعریف شده و تصریح شده که نتایج خروحی در حدود صلاحیت آن لازمالاجرا خواهد بود. سایر بندها به نشکیل "کمیتهوزراء" تا حل اختلافات از مجرایدیپلماسی بین دولتین هم مطرح شده و در ماده 12 گفته شده هر گونه تعدیل، تغییر یا تجدید نظری که با موافقت طرفین معاهده در این پروتکل وارد شود به هیچ وجه بر معاهده یا پروتکل شماره ۲منضمه تأثیری ندارد.
در پروتکل شماره ۲ درباره حکمیت راهکارهای اجرایی ارائه شده است. پروتکل 9 ماده دارد.
در صورت بروز اختلاف در تعبیر یا اجراء (تطبیق) اگر مذاکرات دیپلماتیک جواب نداد موضوعات طبق این پروتکل به حکمیت محول خواهد گردید. هیأت حکمیت (دریافت حقایق) نقاط اختلاف را به دیوان حکمیتی که از سه عضو ( هر یک از طرفین یک نفر از اتباع خود را به عنوان حکم وحکم سوم که رییس دیوان حکمیت میباشد با موافقت دو نماینده و در صورت عدم هم نظر شدن در ظرف سه ماه، طرفین یا یکی از طرفین از دبیر کل سازمان ملل متحد تقاضامینماید تا حکم سوم را از میان اتباع کشوری که با افغانستان
و ایران مناسبات دوستانه داشته ولی با هیچ یک از این دو کشور دارای منافع مشترک نباش، انتخاب کند.
رأی (فیصله) صادره دیوان حکمیت قطعی و لازمالاجرا است.
نقش مردم و مطالبهگری آنها در مورد حقابه کارون موثر بوده است؟
در ده سال اخیر مطبوعات ورود خوبی به موضوع داشتهاند. حتی صادرات سیمان به افغانستان برای سدسازی علیه ایران! زیر سئوال رفته است. در جایی گفته شده بود که مصرف آب مهاجران افغان 180 برابر سد پاشدان (این سد بر روی هریرود ساخته شده و آبگیری بخش عمده ای از ظرفیت 54 میلیون مترمکعبی اش انجام شده) است. در جای دیگر نقل شده بود که ایران 10 میلیارد متر مکعب از منابع آبی خود را تنها به صورت "آب مجازی" در اختیار میلیونها مهاجر افغانستانی قرار میدهد.مطبوعات به اتلاف بیش از ۲ میلیارد متر مکعب از آب هیرمند در شوره زار گودزره طی سه سال اشاره کردند. از طرفیکمک های خارجی (مثل دولت قطر در تامین مالی سد بخش آباد و..صورت گرفت. ایران زیر فشار افکار عمومی خود موفق شد در سال 1402 برای اولین بار پس از معاهده 1351 از بالادست رودخانه هیرمند و سد کجکی بازدید اشته باشد. با اینحال در همان سال در عمل به جای ۸۵۰ میلیون لیتر فقط ۱۵ میلیون لیتر آب رها شد. کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی نیز فعال شده بود.شهید رئیسی رئیسجمهور ایران در سفر به چابهار پیرامون حق آبه هیرمند گفته بود که به حاکمان افغانستان اخطار میکنم، حقآبه مردم سیستان و بلوچستان را به فوریت بدهند. در سالهای اخیر مطبوعات و مسئولین بسیار فعالتر از گذشته وارد موضوع شدهاند.
راهکار نهایی برای حل مشکل دریاچه هامون چیست؟
همزمان با پیگیری ماده دوم پروتکل الحاقی شماره 2 معاهده ی 1351 بین دو کشور، درخواست تشکیل مجمع حکمیت آغاز و طبق بند ب ماده ی 5 پروتکل شماره 2 مذکور از دبیرکل سازمان ملل برای تعیین حکم (داور بی طرف) سوم درخواست صورت گیرد. اگر در یک بازه زمانی معقول (مثلا سه ماه) نتایج حکمیت به شکل مناسب و قابل پیاده سازی بدست نیامد، بهتر است شکایت به دادگاه داوری بین المللی یا سایر مراجع قانونی ارجاع داده شود. در هر حال مدیریت نمودن اتباع بیگانه (خارج سازی محترمانه کسانی که رواید معتبر برای اقامت در ایران ندارند)، کاهش زمان روادیدها و بازنگری در اسکان آنها در نقاط حساس کشور ضروری است. برای تامین حقآبه حتی تا بستن کامل مرزها میباست آمادگی وجود داشته باشد..البته ورود شورای عالی امنیت ملی برای رصد و بررسی طی شدن این فرآیندها و اخذ تصمیات مقتضی برای درک جدی بودن ایران در پیگیری حقوق خود موثر و قابل توصیه است.
از وقتی که در اختیار ما گذاشتید سپاسگزاریم.
من نیز از فرصتی که برای رساندن مجدد صدای مردم سیستان به گوش همگان دادید، متشکرم.
کد مطلب: 504860