تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۲۳:۲۷
کد مطلب : ۵۰۰۵۷۳
تحلیل راز زمیت، عضو اندیشکده «مطالعات امنیت ملی» اسرائیل، در یدیعوت آحارونت:
نشانهها میگوید که بحران هستهای ایران به نقطه اوج رسیده/ حتی موفقترین حمله نظامی اسرائیل نیز صرفاً نقطه آغاز یک رویارویی طولانی مدت با تهران خواهد بود/ بهدلیل پراکندگی، مقاومسازی و استتار، آسیب به تاسیسات هستهای ایران بسیار پیچیده خواهد بود/ توانایی هستهای ایران قابل نابودی نیست؛ پس از مدتی کوتاه، دانش هستهای تهران، آنها را به آستانه ساخت سلاح هستهای میرساند
۰
کبنا ؛رز تیمت، رئیس برنامه ایران و محور شیعی در مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل - دانشگاه تلآویو در یادداشتی نوشت: تهران تلاش دارد تشدید تنشهای اخیر را صرفاً بهعنوان یک مانور رسانهای و اعمال فشار روانی از سوی آمریکا معرفی کند که هدف آن، واداشتن جمهوری اسلامی به عقبنشینی در مذاکرات هستهای است. با این حال، نمیتوان نادیده گرفت که خود ایران نیز اقداماتی انجام داده که حاکی از آمادگی برای یک درگیری احتمالی است. هرچند در صورت وقوع حمله، ممکن است در کوتاهمدت دستاوردهایی حاصل شود، اما این اقدام نخواهد توانست ظرفیت هستهای ایران را بهطور کامل از بین ببرد یا لزوم دستیابی به یک راهحل دیپلماتیک در آینده را از میان بردارد.
به گزارش کبنا نیوز، در ادامه این مطلب آمده: واکنش محتاطانه ایران به پیشنهاد آمریکا درباره توافق هستهای، در کنار گزارشهایی مبنی بر تخلیه سفارتخانههای ایالات متحده در منطقه و تهدیدهای فزاینده تهران مبنی بر واکنش بیسابقه به هرگونه حمله به خاک کشور، همگی نشان میدهد که بحران هستهای ایران به نقطه اوج رسیده است. در آستانه ششمین دور گفتوگوها میان فرستاده رئیسجمهور ترامپ، استیو ویتکوف، و وزیر خارجه ایران، عباس عراقچی، که قرار است روز یکشنبه در عمان برگزار شود، هیئت حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای نخستینبار از سال ۲۰۰۵ ایران را ناقض تعهداتش ذیل پیمان NPT اعلام کرد. تهران در واکنش به این تصمیم، از قصد خود برای تأسیس یک مرکز جدید غنیسازی در مکانی امن خبر داد و اعلام کرد که سانتریفیوژهای نسل اول در تأسیسات فردو را با سانتریفیوژهای پیشرفته نسل ششم جایگزین خواهد کرد.
در نتیجه، تنشها میان ایران و ایالات متحده و اسرائیل بهشدت افزایش یافته و احتمال وقوع درگیری نظامی را، حتی با وجود عدم تمایل واشنگتن و تهران، بالا برده است.
تهران این تشدید تنشها را یک ترفند رسانهای از سوی آمریکا، تحت تأثیر اسرائیل، میداند. یک منبع ایرانی مدعی شده که واشنگتن با تخلیه سفارتخانهها و بالا بردن سطح هشدار در پایگاههای نظامیاش در خاورمیانه، صرفاً در تلاش است فشار روانی وارد کرده و ایران را به پذیرش امتیازات در مذاکرات وادار کند. با این حال، نمیتوان نادیده گرفت که خود ایران نیز احتمالاً اقداماتی انجام داده که نشاندهنده آمادهباش برای سناریوی تقابل نظامی است. در این مرحله، دشوار است پیشبینی کنیم که آیا فضای بحرانی فعلی در روزهای آینده به پیشبرد یک راهحل سیاسی کمک خواهد کرد یا برعکس، مانع آن خواهد شد.
در حال حاضر، دو طرف بر مواضع خود در موضوع محوری یعنی "حق ایران برای غنیسازی اورانیوم در خاک خود" پافشاری میکنند. در حالیکه مقامات آمریکایی تأکید دارند ایران نباید در قالب هیچ توافقی به غنیسازی ادامه دهد، تهران بر این باور است که هرگز از این حق خود صرفنظر نخواهد کرد. از دیدگاه ایران، این مسئله نهتنها یک حق ملی بلکه همچون "بیمهنامهای" برای حفظ موجودیت به شمار میرود. درخواست کشورهای غربی برای اتخاذ "الگوی لیبی" – یعنی برچیدن کامل زیرساختهای هستهای، از جمله تأسیسات غنیسازی – این باور را در تهران تقویت کرده که آمریکا در پی تحمیل سرنوشتی مشابه معمر قذافی به جمهوری اسلامی است؛ رهبری لیبی که پس از انصراف از برنامه هستهای کشورش، بهطرز فجیعی کشته شد. بنابراین، جای تعجب نیست که در تهران بر تداوم غنیسازی اصرار دارند و حاضرند حتی به قیمت درگیری نظامی، در برابر دیکتههای آمریکا تسلیم نشوند.
محافل اصولگرا که در ماههای اخیر ظاهراً سکوت کرده بودند، اکنون بار دیگر فعال شدهاند.
نشانهای از فضای شک و بدبینی فزاینده نسبت به موفقیت مذاکرات را میشد در گردهمایی اخیر محافل اصولگرا در تهران مشاهده کرد؛ جایی که بهشدت خواستار حفظ کامل زیرساختهای غنیسازی و رد هرگونه سازش در این زمینه شدند. این محافل که ماهها حضور کمتر رسانه ای داشتند، اکنون بار دیگر، در سایه تشدید بنبست مذاکرات، فعالیت خود را از سر گرفتهاند.
در همین حال، اسرائیل نیز تلاشهای خود برای آمادگی در برابر حمله نظامی به ایران را سرعت بخشیده است. بیتردید روزهای پیش رو، روزهای سرنوشتسازی خواهند بود. اما درست در همین لحظه بحرانی، باید به یاد داشت: یک حمله نظامی ممکن است توانایی ایران را در حوزههایی چون غنیسازی، توسعه موشکی و احتمالاً مونتاژ کلاهک بهشکل چشمگیری مختل کند – امری که از مسیر دیپلماتیک بهسختی دستیافتنی است. با این حال، باید در خصوص میزان اثربخشی این گزینه نظامی تردیدهایی را مطرح کرد. حتی اگر اسرائیل به اهداف تاکتیکی خود دست یابد، پیامدهای این اقدام، تأثیر آن بر اسرائیل و منطقه و تواناییاش در جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، هیچکدام تضمینشده نیست.
تخمین میزان آسیبی که ممکن است به برنامه هستهای ایران وارد شود دشوار است، اما روشن است که بهدلیل ویژگیهایی چون پراکندگی، پشتیبانگیری، مقاومسازی و استتار، این هدف بسیار پیچیده خواهد بود. افزون بر آن، دانش و قابلیتهایی که دانشمندان ایرانی طی سالها اندوختهاند، قابل نابودی نیست و آنها میتوانند برنامه را – ولو در ابعاد محدود – پس از حمله بازسازی کنند. تنها چند صد سانتریفیوژ، مقدار محدودی ماده شکافتپذیر و زیرساختهایی که یا از حمله جان سالم به در بردهاند یا پیشاپیش پنهان شدهاند، میتوانند برای احیای مخفیانه برنامه کافی باشند و حتی در مدتی نسبتاً کوتاه ایران را به آستانه ساخت سلاح هستهای برسانند.
حتی موفقترین حمله نظامی نیز صرفاً نقطه آغاز یک رویارویی طولانیمدت خواهد بود که در نهایت نیازمند یک توافق سیاسی برای تثبیت دستاوردهای نظامی است.
افزون بر آن، نباید توانایی ایران در پاسخگویی نظامی به یک حمله را دستکم گرفت. این هفته گزارش شد که ایران در صدد است تولید موشکهای بالستیک خود را، با کمک قطعات پیشرفته وارداتی از چین، سرعت بخشد. این خبر، تردیدهایی را نسبت به برآوردهای منتشرشده در اسرائیل پس از حمله ۲۶ اکتبر – که گفته شده بود باعث «چند سال تأخیر» در برنامه موشکی ایران شده – ایجاد میکند. در همین زمینه، باید بار دیگر در مورد ارزیابیهایی که میگویند یک حمله اسرائیلی ممکن است برنامه هستهای ایران را یک سال یا بیشتر به تأخیر بیندازد، تأمل کرد. دستکم باید روشن ساخت که حتی موفقترین حمله نظامی نیز تنها گام نخست در نبردی طولانیمدت با ایران است – نبردی که در نهایت، برای تثبیت نتایج آن، به توافق سیاسی نیاز خواهد بود. بنابراین، بهتر است همه طرفها از این فرصت کوتاه باقیمانده بهره ببرند تا بهجای درغلتیدن به تشدید نظامیگری که میتواند پیامدهایی فاجعهبار داشته باشد، برای رسیدن به راهحلی دیپلماتیک جهت توقف پیشروی ایران بهسوی سلاح هستهای تلاش کنند.
به گزارش کبنا نیوز، در ادامه این مطلب آمده: واکنش محتاطانه ایران به پیشنهاد آمریکا درباره توافق هستهای، در کنار گزارشهایی مبنی بر تخلیه سفارتخانههای ایالات متحده در منطقه و تهدیدهای فزاینده تهران مبنی بر واکنش بیسابقه به هرگونه حمله به خاک کشور، همگی نشان میدهد که بحران هستهای ایران به نقطه اوج رسیده است. در آستانه ششمین دور گفتوگوها میان فرستاده رئیسجمهور ترامپ، استیو ویتکوف، و وزیر خارجه ایران، عباس عراقچی، که قرار است روز یکشنبه در عمان برگزار شود، هیئت حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای نخستینبار از سال ۲۰۰۵ ایران را ناقض تعهداتش ذیل پیمان NPT اعلام کرد. تهران در واکنش به این تصمیم، از قصد خود برای تأسیس یک مرکز جدید غنیسازی در مکانی امن خبر داد و اعلام کرد که سانتریفیوژهای نسل اول در تأسیسات فردو را با سانتریفیوژهای پیشرفته نسل ششم جایگزین خواهد کرد.
در نتیجه، تنشها میان ایران و ایالات متحده و اسرائیل بهشدت افزایش یافته و احتمال وقوع درگیری نظامی را، حتی با وجود عدم تمایل واشنگتن و تهران، بالا برده است.
تهران این تشدید تنشها را یک ترفند رسانهای از سوی آمریکا، تحت تأثیر اسرائیل، میداند. یک منبع ایرانی مدعی شده که واشنگتن با تخلیه سفارتخانهها و بالا بردن سطح هشدار در پایگاههای نظامیاش در خاورمیانه، صرفاً در تلاش است فشار روانی وارد کرده و ایران را به پذیرش امتیازات در مذاکرات وادار کند. با این حال، نمیتوان نادیده گرفت که خود ایران نیز احتمالاً اقداماتی انجام داده که نشاندهنده آمادهباش برای سناریوی تقابل نظامی است. در این مرحله، دشوار است پیشبینی کنیم که آیا فضای بحرانی فعلی در روزهای آینده به پیشبرد یک راهحل سیاسی کمک خواهد کرد یا برعکس، مانع آن خواهد شد.
در حال حاضر، دو طرف بر مواضع خود در موضوع محوری یعنی "حق ایران برای غنیسازی اورانیوم در خاک خود" پافشاری میکنند. در حالیکه مقامات آمریکایی تأکید دارند ایران نباید در قالب هیچ توافقی به غنیسازی ادامه دهد، تهران بر این باور است که هرگز از این حق خود صرفنظر نخواهد کرد. از دیدگاه ایران، این مسئله نهتنها یک حق ملی بلکه همچون "بیمهنامهای" برای حفظ موجودیت به شمار میرود. درخواست کشورهای غربی برای اتخاذ "الگوی لیبی" – یعنی برچیدن کامل زیرساختهای هستهای، از جمله تأسیسات غنیسازی – این باور را در تهران تقویت کرده که آمریکا در پی تحمیل سرنوشتی مشابه معمر قذافی به جمهوری اسلامی است؛ رهبری لیبی که پس از انصراف از برنامه هستهای کشورش، بهطرز فجیعی کشته شد. بنابراین، جای تعجب نیست که در تهران بر تداوم غنیسازی اصرار دارند و حاضرند حتی به قیمت درگیری نظامی، در برابر دیکتههای آمریکا تسلیم نشوند.
محافل اصولگرا که در ماههای اخیر ظاهراً سکوت کرده بودند، اکنون بار دیگر فعال شدهاند.
نشانهای از فضای شک و بدبینی فزاینده نسبت به موفقیت مذاکرات را میشد در گردهمایی اخیر محافل اصولگرا در تهران مشاهده کرد؛ جایی که بهشدت خواستار حفظ کامل زیرساختهای غنیسازی و رد هرگونه سازش در این زمینه شدند. این محافل که ماهها حضور کمتر رسانه ای داشتند، اکنون بار دیگر، در سایه تشدید بنبست مذاکرات، فعالیت خود را از سر گرفتهاند.
در همین حال، اسرائیل نیز تلاشهای خود برای آمادگی در برابر حمله نظامی به ایران را سرعت بخشیده است. بیتردید روزهای پیش رو، روزهای سرنوشتسازی خواهند بود. اما درست در همین لحظه بحرانی، باید به یاد داشت: یک حمله نظامی ممکن است توانایی ایران را در حوزههایی چون غنیسازی، توسعه موشکی و احتمالاً مونتاژ کلاهک بهشکل چشمگیری مختل کند – امری که از مسیر دیپلماتیک بهسختی دستیافتنی است. با این حال، باید در خصوص میزان اثربخشی این گزینه نظامی تردیدهایی را مطرح کرد. حتی اگر اسرائیل به اهداف تاکتیکی خود دست یابد، پیامدهای این اقدام، تأثیر آن بر اسرائیل و منطقه و تواناییاش در جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، هیچکدام تضمینشده نیست.
تخمین میزان آسیبی که ممکن است به برنامه هستهای ایران وارد شود دشوار است، اما روشن است که بهدلیل ویژگیهایی چون پراکندگی، پشتیبانگیری، مقاومسازی و استتار، این هدف بسیار پیچیده خواهد بود. افزون بر آن، دانش و قابلیتهایی که دانشمندان ایرانی طی سالها اندوختهاند، قابل نابودی نیست و آنها میتوانند برنامه را – ولو در ابعاد محدود – پس از حمله بازسازی کنند. تنها چند صد سانتریفیوژ، مقدار محدودی ماده شکافتپذیر و زیرساختهایی که یا از حمله جان سالم به در بردهاند یا پیشاپیش پنهان شدهاند، میتوانند برای احیای مخفیانه برنامه کافی باشند و حتی در مدتی نسبتاً کوتاه ایران را به آستانه ساخت سلاح هستهای برسانند.
حتی موفقترین حمله نظامی نیز صرفاً نقطه آغاز یک رویارویی طولانیمدت خواهد بود که در نهایت نیازمند یک توافق سیاسی برای تثبیت دستاوردهای نظامی است.
افزون بر آن، نباید توانایی ایران در پاسخگویی نظامی به یک حمله را دستکم گرفت. این هفته گزارش شد که ایران در صدد است تولید موشکهای بالستیک خود را، با کمک قطعات پیشرفته وارداتی از چین، سرعت بخشد. این خبر، تردیدهایی را نسبت به برآوردهای منتشرشده در اسرائیل پس از حمله ۲۶ اکتبر – که گفته شده بود باعث «چند سال تأخیر» در برنامه موشکی ایران شده – ایجاد میکند. در همین زمینه، باید بار دیگر در مورد ارزیابیهایی که میگویند یک حمله اسرائیلی ممکن است برنامه هستهای ایران را یک سال یا بیشتر به تأخیر بیندازد، تأمل کرد. دستکم باید روشن ساخت که حتی موفقترین حمله نظامی نیز تنها گام نخست در نبردی طولانیمدت با ایران است – نبردی که در نهایت، برای تثبیت نتایج آن، به توافق سیاسی نیاز خواهد بود. بنابراین، بهتر است همه طرفها از این فرصت کوتاه باقیمانده بهره ببرند تا بهجای درغلتیدن به تشدید نظامیگری که میتواند پیامدهایی فاجعهبار داشته باشد، برای رسیدن به راهحلی دیپلماتیک جهت توقف پیشروی ایران بهسوی سلاح هستهای تلاش کنند.