تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۲:۴۴
کد مطلب : ۴۹۹۰۴۹
استاد دانشگاه و جامعهشناس:
چگونه میتوان از طریق فرهنگسازی، از بروز خشونتهای اجتماعی جلوگیری کرد؟ / آزاد ارمکی: مداخله فرهنگی بهجای تسهیلگری، بحران میسازد / ما به جای نظارت، مداخله میکنیم و این مداخلات نهتنها راهحل نیستند، بلکه خود به بحران دامن میزنند
۰
کبنا ؛پدیده فرزندکشی، هرچند در گذشته ریشه در سنت، فرهنگ و اسطورههای ایرانی داشته، اما امروز نیز بهعنوان یکی از چالشهای اجتماعی، در جامعهای که در حال گذار به مدرنیته است، قربانی میگیرد. دکتر تقی آزاد ارمکی، جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران، در گفتوگویی با کبنا نیوز به تحلیل ابعاد اجتماعی و ریشههای این مسئله پرداخته است.
به گزارش کبنا نیوز، پدیده فرزندکشی بهعنوان یکی از نمودهای خشونت خانوادگی، همچنان در جامعه ایران قربانی میگیرد. در گفتوگویی با دکتر تقی آزاد ارمکی، جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران، ریشهها، زمینهها و پیامدهای این مسئله از منظر جامعهشناختی مورد بررسی قرار گرفته است.
دکتر آزاد ارمکی با اشاره به پیشینه تاریخی این پدیده در فرهنگ ایرانی اظهار کرد: «فرزندکشی در گذشته، بخشی از سنتهای جامعه ایرانی بود. گاه بهصورت دخترکشی و گاه به شکل پسرکشی بروز میکرد؛ امری که ریشه در مناسبات اجتماعی، باورهای دینی، زمینههای فرهنگی و حتی اسطورهها داشت. برای نمونه، در اسطوره رستم و سهراب، شاهد مرگ فرزند به دست پدر هستیم؛ گرچه این داستان لزوماً بازتاب فرزندکشی در معنای امروزی نیست و ممکن است نمادی از تقابل فرهنگها یا ملتها تلقی شود.»
وی ادامه داد: «در برخی بخشهای سنتی جامعه، اگر فرزند—چه دختر و چه پسر—مرتکب خطایی میشد، گاه شدیدترین مجازاتها برای او در نظر گرفته میشد. اما با ورود به دوران مدرن، انتظار میرفت که این پدیده کاهش یابد؛ در حالی که همچنان با مواردی از فرزندکشی، بهویژه از سوی پدران، مواجه هستیم.»
این استاد جامعهشناسی، وضعیت کنونی جامعه ایران را نه سنتی مطلق و نه مدرن کامل دانست و تأکید کرد: «اگر فرض کنیم جامعه ایرانی کاملاً سنتی است و در مواجهه با مدرنیته دچار بینظمی شده، باید روزانه با صدها مورد فرزندکشی مواجه باشیم؛ اما چنین نیست. جامعه ایران بیش از آنچه تصور میشود به زیست مدرن وارد شده است. من این وضعیت را 'مدرنیته ایرانی' مینامم؛ نوعی زیست مدرن با دغدغهها و حضور فعال در جهان امروز.»
دکتر آزاد ارمکی با اشاره به تغییرات ساختاری خانواده ایرانی اظهار داشت: «نهاد خانواده، که یکی از ارکان سنتی جامعه بود، دستخوش تغییرات بنیادین شده است. ساختارهای سنتی از نوع سلسلهمراتبی یا فرزندسالار دیگر غالب نیست. خانوادههای امروز در ایران بهصورت مدرن زندگی میکنند و آرزوها و دغدغههای آنان نیز در چارچوب همین زیست مدرن شکل گرفته است.»
با این حال، وی یادآور شد که بخشهایی از جامعه—بهویژه در حاشیهها—از این فرآیند عقب ماندهاند: «این گروهها یا به مدرنیته نپیوستهاند یا خود را در معرض آن قرار ندادهاند و همچنان با منطق سنتی، اما در جهانی مدرن زندگی میکنند؛ و این تقابل، بستر بروز خشونتهایی نظیر فرزندکشی را فراهم میکند.»

وی دو رویداد کلیدی را در روند مدرن شدن جامعه ایران مؤثر دانست و گفت: «برخلاف تصور رایج که انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ما را به سمت سنت سوق دادهاند، این تحولات موجب شدهاند جامعه ایرانی با پرسشها و دغدغههای مدرنتری روبهرو شود. در کنار این عوامل، پدیدههایی چون مهاجرت، تحریمهای اقتصادی و دسترسی گسترده به رسانههای جهانی نیز نقش مهمی در این روند ایفا کردهاند.»
دکتر آزاد ارمکی با تحلیل جامعهشناختی چرایی خشونتهای خانوادگی افزود: «گروههایی که در منطق سنتی باقی ماندهاند، در مواجهه با بحرانها و بنبستهای اجتماعی، راهی جز خشونت نمییابند. این خشونتها معمولاً از سر ناچاری و بهصورت کور و غیرحسابشده رخ میدهند. پدری که در برابر خطای فرزندش جز اعمال خشونت راه دیگری نمیبیند، دچار انسداد فرهنگی و اجتماعی شده است.»
وی ادامه داد: «این وضعیت تا حد زیادی ناشی از نبود نیروی میانهای است که بتواند نقش تعادلی ایفا کند. طبقه متوسط که پیشتر چنین نقشی داشت، امروز بهدلیل فشارهای اقتصادی و اجتماعی تضعیف شده و تا حد زیادی از عرصه عمومی کنار رفته است.»
وی درباره نقش طبقه متوسط در تلطیف فضای اجتماعی گفت: «این طبقه با تولید و گسترش فعالیتهای فرهنگی، هنری و فکری—از جمله سینما، ادبیات، موسیقی و نقد اجتماعی—میتوانست بستری برای گفتوگو و سازگاری با تغییرات فراهم آورد. اما حذف یا حاشیهنشینی این طبقه، باعث شده گروههای سنتی بدون هدایت رها شوند و در شرایط بحرانی، به خشونت، خودکشی یا دگرکشی روی آورند.»
در پاسخ به این پرسش که چگونه میتوان از طریق فرهنگسازی، از بروز خشونتهای اجتماعی جلوگیری کرد، آزاد ارمکی تأکید کرد:
«پیش از هر چیز باید بدانیم چه نباید کرد. مداخلهگری افراطی دولت در فرهنگ و تلاش برای یکسانسازی سبک زندگی مردم، به فروپاشی اجتماعی میانجامد. دولت نباید مزاحم فرهنگ و جامعه باشد؛ بلکه باید نقش تسهیلگر ایفا کند و به نهادهای مدنی و نظام کارشناسی اجازه دهد آزادانه عمل کنند.»
وی تصریح کرد: «برای مثال، اگر خانوادهها در مواجهه با پدیدههایی چون ازدواج، طلاق یا فرزندپروری آزادی و انعطاف داشته باشند، فشارهای اجتماعی کاهش مییابد. همچنین، حمایت از هنر، موسیقی و ادبیات میتواند نقش مؤثری در کاهش خشونت ایفا کند. مشکل آنجاست که ما به جای نظارت، مداخله میکنیم و این مداخلات نهتنها راهحل نیستند، بلکه خود به بحران دامن میزنند.»
به گزارش کبنا نیوز، پدیده فرزندکشی بهعنوان یکی از نمودهای خشونت خانوادگی، همچنان در جامعه ایران قربانی میگیرد. در گفتوگویی با دکتر تقی آزاد ارمکی، جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران، ریشهها، زمینهها و پیامدهای این مسئله از منظر جامعهشناختی مورد بررسی قرار گرفته است.
دکتر آزاد ارمکی با اشاره به پیشینه تاریخی این پدیده در فرهنگ ایرانی اظهار کرد: «فرزندکشی در گذشته، بخشی از سنتهای جامعه ایرانی بود. گاه بهصورت دخترکشی و گاه به شکل پسرکشی بروز میکرد؛ امری که ریشه در مناسبات اجتماعی، باورهای دینی، زمینههای فرهنگی و حتی اسطورهها داشت. برای نمونه، در اسطوره رستم و سهراب، شاهد مرگ فرزند به دست پدر هستیم؛ گرچه این داستان لزوماً بازتاب فرزندکشی در معنای امروزی نیست و ممکن است نمادی از تقابل فرهنگها یا ملتها تلقی شود.»
وی ادامه داد: «در برخی بخشهای سنتی جامعه، اگر فرزند—چه دختر و چه پسر—مرتکب خطایی میشد، گاه شدیدترین مجازاتها برای او در نظر گرفته میشد. اما با ورود به دوران مدرن، انتظار میرفت که این پدیده کاهش یابد؛ در حالی که همچنان با مواردی از فرزندکشی، بهویژه از سوی پدران، مواجه هستیم.»
این استاد جامعهشناسی، وضعیت کنونی جامعه ایران را نه سنتی مطلق و نه مدرن کامل دانست و تأکید کرد: «اگر فرض کنیم جامعه ایرانی کاملاً سنتی است و در مواجهه با مدرنیته دچار بینظمی شده، باید روزانه با صدها مورد فرزندکشی مواجه باشیم؛ اما چنین نیست. جامعه ایران بیش از آنچه تصور میشود به زیست مدرن وارد شده است. من این وضعیت را 'مدرنیته ایرانی' مینامم؛ نوعی زیست مدرن با دغدغهها و حضور فعال در جهان امروز.»
دکتر آزاد ارمکی با اشاره به تغییرات ساختاری خانواده ایرانی اظهار داشت: «نهاد خانواده، که یکی از ارکان سنتی جامعه بود، دستخوش تغییرات بنیادین شده است. ساختارهای سنتی از نوع سلسلهمراتبی یا فرزندسالار دیگر غالب نیست. خانوادههای امروز در ایران بهصورت مدرن زندگی میکنند و آرزوها و دغدغههای آنان نیز در چارچوب همین زیست مدرن شکل گرفته است.»
با این حال، وی یادآور شد که بخشهایی از جامعه—بهویژه در حاشیهها—از این فرآیند عقب ماندهاند: «این گروهها یا به مدرنیته نپیوستهاند یا خود را در معرض آن قرار ندادهاند و همچنان با منطق سنتی، اما در جهانی مدرن زندگی میکنند؛ و این تقابل، بستر بروز خشونتهایی نظیر فرزندکشی را فراهم میکند.»

وی دو رویداد کلیدی را در روند مدرن شدن جامعه ایران مؤثر دانست و گفت: «برخلاف تصور رایج که انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ما را به سمت سنت سوق دادهاند، این تحولات موجب شدهاند جامعه ایرانی با پرسشها و دغدغههای مدرنتری روبهرو شود. در کنار این عوامل، پدیدههایی چون مهاجرت، تحریمهای اقتصادی و دسترسی گسترده به رسانههای جهانی نیز نقش مهمی در این روند ایفا کردهاند.»
دکتر آزاد ارمکی با تحلیل جامعهشناختی چرایی خشونتهای خانوادگی افزود: «گروههایی که در منطق سنتی باقی ماندهاند، در مواجهه با بحرانها و بنبستهای اجتماعی، راهی جز خشونت نمییابند. این خشونتها معمولاً از سر ناچاری و بهصورت کور و غیرحسابشده رخ میدهند. پدری که در برابر خطای فرزندش جز اعمال خشونت راه دیگری نمیبیند، دچار انسداد فرهنگی و اجتماعی شده است.»
وی ادامه داد: «این وضعیت تا حد زیادی ناشی از نبود نیروی میانهای است که بتواند نقش تعادلی ایفا کند. طبقه متوسط که پیشتر چنین نقشی داشت، امروز بهدلیل فشارهای اقتصادی و اجتماعی تضعیف شده و تا حد زیادی از عرصه عمومی کنار رفته است.»
وی درباره نقش طبقه متوسط در تلطیف فضای اجتماعی گفت: «این طبقه با تولید و گسترش فعالیتهای فرهنگی، هنری و فکری—از جمله سینما، ادبیات، موسیقی و نقد اجتماعی—میتوانست بستری برای گفتوگو و سازگاری با تغییرات فراهم آورد. اما حذف یا حاشیهنشینی این طبقه، باعث شده گروههای سنتی بدون هدایت رها شوند و در شرایط بحرانی، به خشونت، خودکشی یا دگرکشی روی آورند.»
در پاسخ به این پرسش که چگونه میتوان از طریق فرهنگسازی، از بروز خشونتهای اجتماعی جلوگیری کرد، آزاد ارمکی تأکید کرد:
«پیش از هر چیز باید بدانیم چه نباید کرد. مداخلهگری افراطی دولت در فرهنگ و تلاش برای یکسانسازی سبک زندگی مردم، به فروپاشی اجتماعی میانجامد. دولت نباید مزاحم فرهنگ و جامعه باشد؛ بلکه باید نقش تسهیلگر ایفا کند و به نهادهای مدنی و نظام کارشناسی اجازه دهد آزادانه عمل کنند.»
وی تصریح کرد: «برای مثال، اگر خانوادهها در مواجهه با پدیدههایی چون ازدواج، طلاق یا فرزندپروری آزادی و انعطاف داشته باشند، فشارهای اجتماعی کاهش مییابد. همچنین، حمایت از هنر، موسیقی و ادبیات میتواند نقش مؤثری در کاهش خشونت ایفا کند. مشکل آنجاست که ما به جای نظارت، مداخله میکنیم و این مداخلات نهتنها راهحل نیستند، بلکه خود به بحران دامن میزنند.»