تاریخ انتشار
سه شنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۲۴
کد مطلب : ۴۹۸۵۲۷
خطر تکرار تراژدی هرمز برای لالههای واژگون زاگرس
۰
کبنا ؛
لالههای واژگون، با قامت خمیده و اشکریزان، قرنهاست که بهعنوان میراث طبیعی ایران در دل کوههای زاگرس قد علم کردهاند. اما امروز، بیشتر از همیشه در معرض تهدید قرار گرفتهاند. بهویژه در استانهایی مثل چهارمحالوبختیاری، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد و استان اصفهان، اینگونه کمیاب به طور مستقیم از هجوم بیرویه مسافران، برداشت غیرمجاز و بیبرنامگی مدیریتی آسیب میبیند.
بهتازگی ویدئویی از آسیب گردشگران به لالههای واژگون در یکی از دشتهای زاگرس منتشر شده است. ویدئویی که در آن برخی افراد در حال کندن دستهدسته لالههای واژگون هستند. این ویدئو در فصل رویش لالههای واژگون زنگ خطری جدی برای طبیعت ایران است. ویدئویی که این روزها در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود، تنها صحنهای از نابودی یکی از ارزشمندترین گلهای منطقه زاگرس نیست؛ بلکه هشداری است برای تکرار یک فاجعه زیستمحیطی دیگر، درست مثل آنچه نوروز امسال در جزیره هرمز رخ داد. تراژدیای که با هجوم بیبرنامه گردشگران، تخریب طبیعت، و ناتوانی در مدیریت، بخشی از زیبایی ناب این سرزمین را به ورطه نابودی میکشاند.
لالههای واژگون، با قامت خمیده و اشکریزان، قرنهاست که بهعنوان میراث طبیعی ایران در دل کوههای زاگرس قد علم کردهاند. اما امروز، بیشتر از همیشه در معرض تهدید قرار گرفتهاند. بهویژه در استانهایی مثل چهارمحالوبختیاری، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد و استان اصفهان، اینگونه کمیاب به طور مستقیم از هجوم بیرویه مسافران، برداشت غیرمجاز و بیبرنامگی مدیریتی آسیب میبیند.
واقعیت آن است که لاله واژگون تنها یک گل نیست؛ نمادی از تنوع زیستی، نشانهای از اقلیم خاص و بخش جداییناپذیر از حافظه طبیعی این سرزمین است. ازبینرفتن آن تنها به معنای ازدستدادن یک جاذبه بصری نیست، بلکه نشانهای است از شکست ما در نگهداری از سرمایههای طبیعی که بیصدا از دست میروند.
اما نکته مهم و سوال مهم این جاست که در مقابل این آسیبها چه باید کرد؟ لالههای واژگون خاک سرخ هرمز و خاک نقرهای قشم نیستند که بتوان فراخوانی برای بازگشت آن داد و از مردم خواست آنها را به آغوش طبیعت برگردانند. برای حفظ اینگونه ارزشمند آیا میتوان تنها به گلایه و انتشار ویدئو در فضای مجازی اکتفا کرد؟ طبیعتاً پاسخ منفی است. راهحل، در کنار آگاهیرسانی عمومی، نیازمند اقدامات فوری، برنامهریزیشده و بومی محور است.
پیشنهاد اول، تعیین مناطق حفاظتشده رسمی برای دشتهای لاله واژگون است؛ مناطقی که ورود به آنها در فصل گلدهی تنها تحت نظارت محیطزیست و با تورهای بومیگردی مجاز باشد. این اقدام، ضمن جلوگیری از حضور بیرویه، به توسعه گردشگری مسئولانه و بومی نیز کمک خواهد کرد.
دوم، بهرهگیری از ظرفیت رسانههای محلی و فعالان اجتماعی هر منطقه است. در استان اصفهان، رسانههای محلی میتوانند با تولید محتواهای آگاهیبخش، مستندهای کوتاه، و گفتوگو با بومیان، نقش مهمی در فرهنگسازی ایفا کنند. از سوی دیگر، مدارس و دانشگاهها نیز باید وارد گود شوند. آموزش حفظ زیستبومها و ترویج حس مسئولیتپذیری نسبت به طبیعت، از سنین پایین، تنها راهی است که میتواند مانع تکرار چنین فجایعی در سالهای آینده شود.
سوم، حمایت از طرحهای بومیگردی و استفاده از راهنمایان محلی برای هدایت بازدیدکنندگان است. حضور افراد آشنا به منطقه، که منافعشان به حفاظت از محیطزیست گره خور دهه، میتواند مانع از بسیاری از آسیبها شود. تجربه نشان داده که توسعه گردشگری بدون مشارکت جامعه محلی، محکوم به شکست است.
و در نهایت، وضع جریمههای سنگین برای برداشت یا آسیبزدن به لالههای واژگون میتواند اثر بازدارنده داشته باشد که این اقدام زمانی مؤثر خواهد بود که همراه با نظارت میدانی و گزارشگیری از سوی مردم منطقه باشد.
اگر امروز به داد لالههای واژگون نرسیم، فردا فقط عکسهایشان را در اینترنت باید تماشا کنیم یا از هوش مصنوعی بخواهیم طرحی از زیبایی آن را بازآفرینی کند. تکرار تراژدی هرمز در قلب زاگرس، نه یک احتمال دور، بلکه واقعیتی نزدیک است؛ اگر همچنان چشم بر رفتارهای نادرست ببندیم و سهم خود را از حفاظت طبیعت ادا نکنیم؛ میراث طبیعی کشورمان برای همیشه از بین خواهد رفت.
بهتازگی ویدئویی از آسیب گردشگران به لالههای واژگون در یکی از دشتهای زاگرس منتشر شده است. ویدئویی که در آن برخی افراد در حال کندن دستهدسته لالههای واژگون هستند. این ویدئو در فصل رویش لالههای واژگون زنگ خطری جدی برای طبیعت ایران است. ویدئویی که این روزها در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود، تنها صحنهای از نابودی یکی از ارزشمندترین گلهای منطقه زاگرس نیست؛ بلکه هشداری است برای تکرار یک فاجعه زیستمحیطی دیگر، درست مثل آنچه نوروز امسال در جزیره هرمز رخ داد. تراژدیای که با هجوم بیبرنامه گردشگران، تخریب طبیعت، و ناتوانی در مدیریت، بخشی از زیبایی ناب این سرزمین را به ورطه نابودی میکشاند.
لالههای واژگون، با قامت خمیده و اشکریزان، قرنهاست که بهعنوان میراث طبیعی ایران در دل کوههای زاگرس قد علم کردهاند. اما امروز، بیشتر از همیشه در معرض تهدید قرار گرفتهاند. بهویژه در استانهایی مثل چهارمحالوبختیاری، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد و استان اصفهان، اینگونه کمیاب به طور مستقیم از هجوم بیرویه مسافران، برداشت غیرمجاز و بیبرنامگی مدیریتی آسیب میبیند.
واقعیت آن است که لاله واژگون تنها یک گل نیست؛ نمادی از تنوع زیستی، نشانهای از اقلیم خاص و بخش جداییناپذیر از حافظه طبیعی این سرزمین است. ازبینرفتن آن تنها به معنای ازدستدادن یک جاذبه بصری نیست، بلکه نشانهای است از شکست ما در نگهداری از سرمایههای طبیعی که بیصدا از دست میروند.
اما نکته مهم و سوال مهم این جاست که در مقابل این آسیبها چه باید کرد؟ لالههای واژگون خاک سرخ هرمز و خاک نقرهای قشم نیستند که بتوان فراخوانی برای بازگشت آن داد و از مردم خواست آنها را به آغوش طبیعت برگردانند. برای حفظ اینگونه ارزشمند آیا میتوان تنها به گلایه و انتشار ویدئو در فضای مجازی اکتفا کرد؟ طبیعتاً پاسخ منفی است. راهحل، در کنار آگاهیرسانی عمومی، نیازمند اقدامات فوری، برنامهریزیشده و بومی محور است.
پیشنهاد اول، تعیین مناطق حفاظتشده رسمی برای دشتهای لاله واژگون است؛ مناطقی که ورود به آنها در فصل گلدهی تنها تحت نظارت محیطزیست و با تورهای بومیگردی مجاز باشد. این اقدام، ضمن جلوگیری از حضور بیرویه، به توسعه گردشگری مسئولانه و بومی نیز کمک خواهد کرد.
دوم، بهرهگیری از ظرفیت رسانههای محلی و فعالان اجتماعی هر منطقه است. در استان اصفهان، رسانههای محلی میتوانند با تولید محتواهای آگاهیبخش، مستندهای کوتاه، و گفتوگو با بومیان، نقش مهمی در فرهنگسازی ایفا کنند. از سوی دیگر، مدارس و دانشگاهها نیز باید وارد گود شوند. آموزش حفظ زیستبومها و ترویج حس مسئولیتپذیری نسبت به طبیعت، از سنین پایین، تنها راهی است که میتواند مانع تکرار چنین فجایعی در سالهای آینده شود.
سوم، حمایت از طرحهای بومیگردی و استفاده از راهنمایان محلی برای هدایت بازدیدکنندگان است. حضور افراد آشنا به منطقه، که منافعشان به حفاظت از محیطزیست گره خور دهه، میتواند مانع از بسیاری از آسیبها شود. تجربه نشان داده که توسعه گردشگری بدون مشارکت جامعه محلی، محکوم به شکست است.
و در نهایت، وضع جریمههای سنگین برای برداشت یا آسیبزدن به لالههای واژگون میتواند اثر بازدارنده داشته باشد که این اقدام زمانی مؤثر خواهد بود که همراه با نظارت میدانی و گزارشگیری از سوی مردم منطقه باشد.
اگر امروز به داد لالههای واژگون نرسیم، فردا فقط عکسهایشان را در اینترنت باید تماشا کنیم یا از هوش مصنوعی بخواهیم طرحی از زیبایی آن را بازآفرینی کند. تکرار تراژدی هرمز در قلب زاگرس، نه یک احتمال دور، بلکه واقعیتی نزدیک است؛ اگر همچنان چشم بر رفتارهای نادرست ببندیم و سهم خود را از حفاظت طبیعت ادا نکنیم؛ میراث طبیعی کشورمان برای همیشه از بین خواهد رفت.