نشست «تعامل انقلاب اسلامی با نظام بین الملل»:
فرشاد مومنی: قدرتهای بین المللی در ضعیف تر کردن ایران، با یکدیگر توافق دارند / انقلاب به دنبال انزواجویی و سیاستهای خصمانه با دنیا نبود / مناسبات تنش آمیز زمینه ای برای وابستگی ایران است
7 اسفند 1403 ساعت 2:30
مفهوم «موازنه عدمی» محمد مصدق و سید حسن مدرس، در آرمانها و شعارهای انقلاب اسلامی با عنوان «نه شرقی، نه غربی» متجلی شد. هر دو اینها معنا و دلالت انزواجویانه و خصمانه نداشت. بلکه هدف این بود که ما باید کشوری مستقل باشیم که بتوانیم تعاملهای از نوع وابستگی متقابل را با دنیا دنبال کنیم. لازمه این مساله، به عنوان یک استراتژی برای اداره نظام ملی این است که ما باید در داخل حکومتی داشته باشیم که رابطه اش ما مردمش ، رابطه ای مبتنی بر اعتماد باشد. در این چارچوب، اگر سیاستی، حس اعتماد مردم به حکومت را کوچکترین کاهشی بدهد، آن سیاست باید متوقف شود. در حالی که عزیزان در جهت گیریهای اقتصادی به گونه ای قاعده گذاری می کنند که گویا اصل بر این است که رابطه مردم با حکومت بدتر شود. من نام آن را «روند مشکوک اداره اقتصاد ملی» می گذارم و متاسفانه مصداقهای این مساله بسیار زیاد است.
فرشاد مومنی، با تاکید بر اینکه انقلاب اسلامی از دریچه نحوه تعامل با دنیای خارج، هوشمندانه شعارهای خود را روی میراث اندیشه ای «موازنه عدمی » محمد مصدق و حسن مدرس بنا کرد، گفت: شعار «نه شرقی، نه غربی»، دقیقا مانند شعار موازنه عدمی، جهت گیری انزواجویانه یا خصمانه با دنیای خارج را به هیچ وجه دنبال و توصیه نمی کرد و به آن عمل هم نکرد. لازمه موازنه عدمی این است که رابطه مردم با حکومت مبتنی بر اعتماد باشد و دیگر اینکه ستون فقرات راهبرد موازنه عدمی، ارتقای بنیه تولید ملی است.
کشور در شرایط بسیار پیچیده و نگران کننده ای قرار گرفته
به گزارش کبنا، دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی و رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد در نشست بررسی «تعامل انقلاب اسلامی با نظام بین الملل» و در پژوهشگام امام خمینی و انقلاب اسلامی با بیان اینکه کشور ما در شرایط بسیار پیچیده و نگران کننده ای قرار گرفته و اگر بخواهیم تصوری برای برون رفت از نگرانی ها و بهبود وضعیت داشته باشیم، گام نخست این است که مقدمات ادراکی مساله مقداری سامان یابد، تصریح کرد: در این مقدمات ادراکی نیاز به گفت گوهای بسیار جدی داریم و سوالات و تردیدهای جدی در این زمینه وجود دارد.
ستیزی میان قدرتهای اصلی وجود ندارد و فقط برای تعیین سهم از غنایم، مچ می اندازند
وی افزود:طی بالغ بر 200 سال گذشته، همواره در هنگامه منازعه های هژمونیک، اراده مشترک طرفین منازعه این بوده که ایران در حضیض سیستمی به سر ببرد. اهمیت این مساله از این بابت است که حداقل آنچه که ابراز می شود به گونه ای است که تصور می کنند غایت مساله منازعه هژمونیک با ستیز تعیین تکلیف می شود، در حالی که معتقدم ستیزی میان قدرتهای اصلی وجود ندارد و مچ انداختن برای تعیین سهم هر یک از طرفین، از غنایمی که در دنیا وجود دارد را شاهد هستیم. بنابراین اینکه فکر کنیم از تضاد یا تعارضی که میان آنها است استفاده و ضمانتی برای خود فراهم می کنیم، به گواه مشاهده های تاریخی، برداشت دقیق و درستی نیست.
قدرتهای بین المللی در هر چه ضعیف تر کردن ایران، با یکدیگر توافق دارند
این اقتصاددان، ادامه داد: در عین اینکه قدرتها در هر چه ضعیف تر کردن ایران، با یکدیگر توافق دارند و بخش اعظم گرفتاریهای ما و ضربه های هولناکی که از دریچه امنیت ملی و تمامیت ارضی خوردیم، ریشه در عدم شناخت ظرفیتها و محدودیتهای داخلی خود و عدم شناخت اقتضائات نظام بین المللی دارد. همه وجوه این نظام بین المللی در ابعاد سیاسی یا نظامی منحصر نمی شود، بلکه ما حتی از اقتضائات تحولات علمی و فنی هم در حد نصاب آگاهی نداشتیم و ترکیب اینها برای ما ضربه های مهلکی به همراه داشته است.
همواره برای از بین بردن نفوذ یک کشور به قدرت خارجی دیگری پناه بردیم، اما پشیمان شدیم
مومنی به بخشهایی از تاریخ ایران که در آن هر بار خواسته ایم برای از بین بردن نفوذ یک کشور به قدرت خارجی دیگری پناه بردیم و بعدا کارنامه این قدرت خارجی جدید چنان بوده که پشیمان شدیم و گفتیم صد رحمت به کشور مسلط قبلی، مانند آنچه که در جنگ چالدران شاهد آن بودیم، اظهارداشت: آنچه در جنگ جهانی اول و دوم و توهم بی طرفی که داشتیم، گذشت، به ما این پیام را می دهد که بازکردن باب گفت و گوهای جدی در این زمینه می تواند برای کشور ما خیر داشته باشد.
راهگشاترین اندیشه ها برای امروز ما، مفهوم «موازنه عدمی» مصدق و مدرس است
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد، با بیان اینکه در اندیشه توسعه گفته می شود هر قدر جهان به سمت نوآوریهای فناورانه جدیدتر حرکت می کند و دنیا کوچکتر می شود و دسترسی ها افزایش می یابد، ضریب اهمیت شرایط بیرونی بالاتر می رود، گفت: به موازات نیاز به خودشناسی، ما به صورت فزاینده به دیگرشناسی وسلطه شناسی هم نیازمندیم و اگر در هر کدام از اینها لغزشی وجود داشته باشد، می تواند برای ما هزینه های غیرقابل جبران داشته باشد. ما در این رابطه نقطه قوت و ضعف داریم، نقطه قوت این است که در تجربه های چند صد سال گذشته، کسانی از پیشینیان ما، اقتضائات مواجهه اصولی با این شرایط را درک کرده و برای ما یک ذخیره دانایی به جا گذاشته اند که می تواند بسیار کمک کننده باشد. این ذخیره دانایی را در بالاترین سطح، میراث اندیشه ای سیدحسن مدرس و محمد مصدق، ذیل مفهوم «موازنه عدمی» می دانم و معتقدم راهگشاترین و شاید افتخارآمیزترین اندیشه های به میراث مانده از این دو نفر، بحثهایی است که در این زمینه کردند.
انقلاب اسلامی به دنبال انزواجویی و سیاستهای خصمانه با دنیا نبود
وی تاکید کرد: انقلاب اسلامی از دریچه نحوه تعامل با دنیای خارج، هوشمندانه شعارهای خود را روی آن میراث اندیشه ای بنا کرد. شعار «نه شرقی، نه غربی»، دقیقا مانند شعار موازنه عدمی، جهت گیری انزواجویانه یا خصمانه با دنیای خارج را به هیچ وجه دنبال و توصیه نمی کرد و به آن عمل هم نکرد. آن نقطه آسیب پذیری که می تواند برای ما پرهزینه باشد، این است که روند تحولات علمی – فنی به گونه ای است که مناسبات مبتنی بر سلطه را دائما رو به پیچیده تر شدن و نامرئی تر شدن می برد. بنابراین بخشهای قابل اعتنایی از اصحاب اندیشه و خرد، به حکم اینکه این مناسبات با چشم غیرمسلح، دیده نمی شود، وجود آن را انکار می کنند و انکار کردن آن به واسطه شدت تاثیرگذاری سرنوشت سازی که برای ما دارد، می تواند هزینه آفرین باشد و هر میزان که به سالهای جدیدتر نزدیک می شویم، هزینه – فرصت آن می تواند بیشتر و غیرقابل جبران تر باشد.
مفهوم «الگوی سنتی – استعماری تقسیم کار بین المللی» چیست؟
استاد گروه برنامه ریزی و توسعه اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی توضیح داد: از دیدگاه مفهومی، در اقتصاد سیاسی توسعه، برای مواجهه با این مساله، دو مفهوم کلیدی«وابستگی متقابل» و «وابستگی یک سویه» وجود دارد. جریان اصلی علم اقتصاد ادعا می کند ما در دنیا، چیزی به نام وابستگی یک سویه و مبتنی بر مناسبات سلطه نداریم و می گویند دنیا، دنیای وابستگی متقابل است. اما وقتی در عمل، به تاریخ اقتصادی جهان نگاه کنید، می بینید که هر جا که نابرابری موضوعیت پیدا کند، الگوی رابطه ها، از وابستگی متقابل، به وابستگی یک سویه میل می کند. از نقطه عطف نخستین موج انقلاب صنعتی تا امروز، ما با پدیده ای با نام «الگوی سنتی – استعماری تقسیم کار بین المللی» روبرو هستیم که در آن طرف قوی تر اراده خود را به طرف ضعیف تر تحمیل می کند، بنابراین یک وابستگی یک سویه پدیدار می شود.
مومنی گفت: متفکران توسعه نشان داده اند که انکار کردن این وابستگی های یک سویه و اراده های بلاتردید برای اعمال آن، بسیار سخت تر از پذیرفتنش است؛ اما چون در سرزمین گرامی ما، عزیزان در جاهایی که نباید، کارهای سخت را دنبال می کنند، گرایشهای مسلط در هم در بخش اعظم نظام اندیشه ای ما و آن بدتر در نظام تدبیر امور ما، به گونه ای است که جهان را جهان وابستگی متقابل می بینند اما در شعار و ژست از آن سوی بام افتاده اند و هر رطب و یابسی را به استکبار جهانی و نظام سلطه نسبت می دهند اما اقتضائات عملی آنچه که مطرح می کنند را مشاهده نمی کنیم. اگر نگوییم دقیقا عکس آن را به طرز مشکوکی مشاهده می کنیم.
وی با بیان اینکه در دوره احمدی نژاد علی رغم آن شعارهای با ادعای رویارویی با قدرتهای دنیا، ارزبری هر واحد تولیدناخالص داخلی ایران، نسبت به دوره مشابه قبل از خود، 5 برابر افزایش یافت و با بی سابقه ترین و مشکوک ترین روندها در صادرات و تضعیف بنیه تولید ملی روبرو بودیم، گفت: بسط افراطی واردات و بی اعتنایی به اقتضائات ارتقای بنیه تولید ملی، کارکردهای ذلت آور خود را در دوره روحانی هم به همراه داشته است.
گزارش رویترز بعد از امضای برجام، راهبرد کلی غرب درخصوص ایران را به نمایش گذاشت
این اقتصاددان یادآور شد: وقتی برجام نهایی شد، رئیس جمهور وقت آمریکا، زمانی که خواست گزارشی از این ماجرا به مردم آمریکا و جهان بدهد، از این تعبیر استفاده کرد و گفت این توافقی مبتنی بر اعتماد متقابل نیست ، بلکه توافقی مبتنی بر راستی آزمایی است. یعنی همچنان طرفهای برجام، قطعا با ما رابطه استراتژیک تعریف نخواهد کرد. این وضعیت، جزئیات بسیار تکان دهنده ای دارد و در اواسط نوامبر 2015، رویترز در گزارشی راهبردی، نوشت پیام اوباما می گوید ما رابطه مبتنی بر تولید و فناوری که رابطه ای بلندمدت است با ایران برقرار نخواهیم کرد. اما اگر ما هیچ کاری هم نکنیم ، تندروها در آمریکا، اسرائیل و ایران، این شعار را عمده خواهند کرد که این چه توافقی بود و چه تفاوتی ایجاد کرد. در آن گزارش گفته بودند که ما رابطه بلندمدت مبتنی بر همکاریهای فناورانه که ارتقای بنیه تولید در ایران ایجاد می کند را انتخاب نمی کنیم اما باید حتما در مسیر همکاری ها در جهت گسترش و تعمیق نیازهای مصرفی ایرانی ها داشته باشیم اما غم انگیزترین نکته اش که آنها که خارج از ایران هستند آن را درک می کنند اما این فهم در هیچ یک از اسناد برنام ریزی ایران وجود ندارد، این است که گفته بود تکیه گاه ما برای این راهبرد جدید که هم دهان تندروها را ببندیم و هم هشدار اوباما را لحاظ کرده باشیم، این است که در ایران ما یک گروه اجتماعی داریم که آنها باید هدف برنامه ریزی و تعامل میان ما و آنها باشند و از تعبیر «یک طبقه اجتماعی به غایت ثروتمند» استفاده کرده بود. گفته بود که جمعیت این طبقه اجتماعی 3میلیون نفر است که دو ویژگی دارند، اول اینکه اشتهای سیری ناپذیر برای مصرفهای لوکس دارند و دیگر اینکه برای تامین خواسته هایشان حدی برای هزینه کرد ندارند.
بی احتیاطی دولت پزشکیان در واردات کالاهای مصرفی گوی سبقت را از رئیسی ربود
مومنی معتقد است: در دوران پس از آمدن ترامپ، آن روندهای مشکوکی که در دوره روحانی و احمدی نژاد بود وجود دارد و این رویه در دوره رئیسی هم وجود داشته و طنز تلخ این است که در همین دوره محدودی که دولت پزشکیان آمده، اندازه بی احتیاطی ها در بازکردن درهای کشور به روی واردات عمدتا مصرفی و بی اعتنایی های غیرقابل باور همراه با تحمیل فشارهای سنگین به بخشهای مولد اقتصاد، گوی سبقت را از دوره رئیسی گرفته است. گویی ما آمادگی خود را برای تن در دادن به روابط مبتنی بر وابستگی یک سویه، محور قرار دادیم.
شعار «نه شرقی نه غربی» مفهومی انزواجویانه نداشت
این استاد دانشگاه ضمن تشریح ابعاد مفهوم «موازنه عدمی» که در آرمانها و شعارهای انقلاب اسلامی با عنوان «نه شرقی، نه غربی» متجلی شد، تاکید کرد: هر دو اینها معنا و دلالت انزواجویانه و خصمانه نداشت. بلکه هدف این بود که ما باید کشوری مستقل باشیم که بتوانیم تعاملهای از نوع وابستگی متقابل را با دنیا دنبال کنیم. لازمه این مساله، به عنوان یک استراتژی برای اداره نظام ملی این است که ما باید در داخل حکومتی داشته باشیم که رابطه اش ما مردمش ، رابطه ای مبتنی بر اعتماد باشد. در این چارچوب، اگر سیاستی، حس اعتماد مردم به حکومت را کوچکترین کاهشی بدهد، آن سیاست باید متوقف شود. در حالی که عزیزان در جهت گیریهای اقتصادی به گونه ای قاعده گذاری می کنند که گویا اصل بر این است که رابطه مردم با حکومت بدتر شود. من نام آن را «روند مشکوک اداره اقتصاد ملی» می گذارم و متاسفانه مصداقهای این مساله بسیار زیاد است.
لازمه موازنه عدمی این است که رابطه مردم با حکومت مبتنی بر اعتماد باشد
به گزارش کبنا، مومنی با طرح این سوال که چرا در انقلاب مشروطیت، جمعبندی درباره قتل «ملک المتکلمین» و «سید جمال الدین واعظ» ، این قدر به سرعت صورت گرفت و چرا پس از مشروطه «سید حسن مدرس» و «محمد مصدق» آن دو سرنوشت را پیدا کردند، گفت: پاسخ من این است که آنچه که آنها فهمیده بودند، در جامعه ما هویت جمعی پیدا نکرده بود. لازمه موازنه عدمی این است که رابطه مردم با حکومت مبتنی بر اعتماد باشد و دیگر اینکه ستون فقرات راهبرد موازنه عدمی، ارتقای بنیه تولید ملی است.
پس از پایان جنگ، سوراخ دعا را گم کردیم
این اقتصاددان ضمن تشریح مفهوم شاخص «رابطه مبادله» که توان رقابت و توان مقاومت اقتصادهای ملی را می سنجد، خاطرنشان کرد: از نقطه عطف پس از پایان جنگ، ما سوراخ دعا را گم کردیم و در ورطه ای افتادیم که من نام آن را «پیش روی در باتلاق» گذاشتم و این پیش روی متاسفانه همچنان ادامه دارد. در 10 ساله اول بعد از پیروزی انقلاب، سال 1367، به دلایل پرشماری که مبتنی بر شوکهای برون زا بوده، ضعیف ترین سال عملکرد اقتصادی ایران در دوره بعد از انقلاب بوده است. در فاصله پایان جنگ تا 1389، شاخص رابطه مبادله، نسبت به این وضعیت در 1367، بالغ بر 34 درصد سقوط کرده است! در این دوره، نسبت به دوره 10 ساله اول پشت به تولید ملی کردیم و هر حکومتی که به تولید ملی پشت کند و به رانت و ربا و دلالی و سوداگری و واردات محوری را باز کند روی آورد، باب مشارکت مردم در سرنوشت اقتصادی و سیاسی شان را متناسب با شدت کاری که کرده مسدود می کند و بنابراین رابطه میان مردم و حکومت هم از شرایط مطلوب فاصله می گیرد.
نه تن به روابط مبتنی به دست نشاندگی دهیم و نه تن به مناسبات تنش آمیز
مناسبات تنش آمیز، بستر ساز انداختن ایران در چنبره وابستگی است
مومنی تاکید کرد: در فاصله 1390 تا 1399 ، شاخص رابطه مبادله ایران در مقایسه با وضعیت این شاخص در 1389، سقوط 30 درصدی را تجربه کرده است. اکنون اگر بخواهیم رابطه مبتنی بر کرامت انسانی و تحقق وعده های انقلاب اسلامی را در داخل داشته باشیم، باید ریل موجود که ریل بازتولید نابرابریهای ناموجه، مشارکت زدایی از مردم در سرنوشت سیاسی و اقتصادی شان و پشت کردن به بنیه تولید ملی است را تغییر دهیم . این راه نجات است. در خارج از ایران هم راه نجات ایران این است که نه تن به روابط مبتنی به دست نشاندگی دهد و نه تن به مناسبات تنش آمیز دهد. مناسبات تنش آمیز، بستر ساز انداختن ایران در چنبره مناسبات وابستگی است. ظاهری اغواگر دارد و حرفهای دهان پرکن در آن زیاد زده می شود اما کارکرد آن عمق بخشی به وابستگی های ذلت آور به دنیای خارج است. نشانه های بسیار خطرناکی از این ماجرا اکنون در ایران وجود دارد.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه باید پرسید پس اندیشه ورزان و نهادهای نظارتی این سرزمین چه می کنند و در این چند 10 سال حواس ما به چه بوده که از چنین مساله ای غفلت کردیم، گفت: سند قانون برنامه چهارم، در هدف گذاری کمی، تحقق میانگین رشد سالانه 8درصدی را پیش بینی کرده بود. پیش بینی این سند برای تحقق این رشد این بود که ما سالانه با 16.5 میلیارد دلار واردات می توانیم رشد 8 درصدی را محقق کنیم. از سال 139 مطالعه هایی در سازمان برنامه وجود دارد که ادعا می کند برای تحقق رشد 8 درصدی ما حداقل سالانه به 200 میلیارد دلار واردات نیاز داریم! ببینید ما با چه سرعتی به سمت عمق بخشی به وابستگیهای ذلت آور به دنیای خارج حرکت می کنیم!؟
هر بنگاه تولیدی که اهتمام بیشتری به عمق بخشی به تولید داخل دارد از نظر مالی فاجعه آمیز است
به گفته مومنی؛ اکنون به سایت بورس مراجعه کنید، هر بنگاه تولیدی که اهتمام بیشتری به عمق بخشی به تولید داخل داشته باشد از نظر مالی فاجعه آمیز است اما هر بنگاه تولیدی که بیشتر ادای تولید درآورد و مونتاژکاری کند، اوضاع و احوال مالی به سامان تری دارد. این وضعیت نشان دهنده این است که ما آرمانهایمان را گم و به آنها پشت کردیم. برای اینکه ایران نشان دهد از این حالت که پشت به هدف است رو به هدف می شود ، شاقول عدالت اجتماعی است. یعنی رویکردی که اسم آن را توسعه عادلانه گذاشته ام. سرعت و شتاب پشت کردن به هدفها، ابعاد بسیار نگران کننده تری پیدا کرده است؛ برای نمونه برای اولین بار در قرن بیستم، در نیمه دوم دهه 1390، فاصله زمانی برای دو برابر شدن اندازه جمعیت فقیر ایران به سه سال رسیده است. ما در 100 ساله اخیر، چنین چیزی نداشتیم.
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد، ابراز عقیده کرد: این وضعیت نشان می دهد ما آن مناسباتی که از درون آن امکان بهره گیری از ظرفیتهای نظام بین المللی داشتیم را تقریبا به صفر رساندیم و رابطه با مردم هم به هیچ وجه حال و روز خوبی ندارد. معلوم نیست حواس حکومت گرامی به سمت چه چیزهای مهمتری است که چنین مسائلی که با این وضوح در گزارشهای رسمی منعکس شده را نمی بیند. این ریل نیازمند تغییر بنیادی است و با رفوکاری، ادا درآوردن و ظاهرسازی و ادعاکردن هم حل و فصل نمی شود.
مومنی با اشاره به بخشهایی از کتاب «اختناق ایران» مورگان شوستر که در آن آمده طرفین منازعه هژمونیک در عقیم سازی حکومت دیدگاه مشترکی دارند، تصریح کرد: فقط از دریچه سیاست تضعیف ارزش پول ملی، اینکه بر سر مردم و تولیدکننده ها چه آوردید را رها کنید و ببینید آن افلاس و فلاکت مالی که خود حکومت در این چارچوب برای خود ایجاد کرده به چه وضعیتی رسیده است.
این استاد دانشگاه با تشریح مفهوم «درونی شدن وابستگی» توضیح داد: وقتی ساختار نهادی، به صورت نظام وار، نابرابریهای ناموجه را بازتولید می کند، مناسبات وابستگی یک سویه، حتی اگر نیروی محرکه بیرونی هم نداشته باشد ، از درون بازتولید می شود و ما اکنون افتادن در چنین ورطه ای را از زاویه اوضاع و احوال سیاستهای فقر زا و نابرابرساز و سیاستهای تضعیف بنیه تولید ملی و سیاستهای بی ثبات کننده و ناامن ساز و اصرار مشکوک ساختاری قدرت به دست برنداشتن از سیاستهایی که به جای همدلی عمومی، نفرت عمومی را بازتولید می کند و از دریچه اصرار مشکوک در برقرار داشتن مناسبات تنش زا با دنیای خارج می توانیم به وضوح ببینیم.
در سیاستهایمان در بازی ترامپ قرار نگیریم و در کادر خواسته های او عمل نکنیم مومنی گفت: اگر شما می دانید که رفتارهای ترامپ بد است، انتظار ما این است که در سیاستهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و بین المللی ما در بازی ترامپ قرار نگیریم و در کادر خواسته های او عمل نکنیم و این امر مستلزم این است که میراث اندیشه ای سید حسن مدرس و محمد مصدق و شعار به غایت بد دفاع شده «نه شرقی و نه غربی» به طور ویژه مورد توجهی دوباره قرار گیرد.
کد مطلب: 496408